نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 147
خدا را تسبيح گويند.
قرائت:
عتيا و صليا و جثيا و بكيا: حمزه و كسايى و حفص- جز در اخير- بكسر
اول و ديگران بضم خواندهاند. اين كلمات بر وزن «فعول» هستند و فاء الفعل را بتبع
عين الفعل آن كسره دادهاند.
خلقتك: حمزه و كسايى «خلقناك» خواندهاند. اين قرائت بمناسبت اين است
كه بعداً مىگويد:( وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا ...)
لغت:
غلام: پسر بچه، شاگرد عتى: خشك شدن بدن.
ايحاء: القاى معنى بخاطر.
اعراب:
(اسْمُهُ يَحْيى): جمله اسميه در محل جر و
صفت غلام.
كذلك: خبر مبتداى محذوف.
سويا: حال( أَنْ سَبِّحُوا):
به تقدير «اى سبحوا» يا «انه سبحوا» در اين صورت، ضمير محذوف بىعوض مانده است.
(بُكْرَةً وَ عَشِيًّا): مفعول فيه
مقصود:
(يا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيى): خداوند دعاى زكريا را مستجاب و باو وحى كرد كه: بوسيله فرشتگان به
تو بشارت ميدهيم كه پسرى بنام يحيى براى تو تولد مىشود. در باره تفسير اين قسمت
در سوره آل عمران گفتگو كردهايم.
(لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا):
قتاده و ابن جريج و سدى و ابن زيد گويند: يعنى قبلا كسى به اين اسم ناميده نشده
است. اين جمله، بدو وجه يحيى را شرافت مىبخشد:
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 15 صفحه : 147