نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 83
مالك، طبقى از طبقات جهنم را به پيامبر نشان
داد و ديگر تا وقت مرگ، خنده نكرد.
از ابو بصير نقل شده است كه امام صادق ع فرمود.
- جبرئيل پيامبر را به جايى از آسمان برد و او را رها كرده، گفت:
- هيچ پيامبرى تا كنون به جاى تو نيامده بود.
مقصود:
(سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ):
كلمه «سبحان» براى تنزيه و پاك ساختن خداوند از عيبهاست. گاهى هم اين كلمه، براى
تعجب بكار مىرود. يعنى: پاك و منزه است خداوندى كه بنده خود محمد 6 را ببرد!
بديهى است كه اين حادثه، يكى از شگفتيهاى قدرت خداوند است و آنان كه قدر عظمت او
را درك نكرده و براى او شريك، قائل شدهاند، بايد تعجب كنند.
بديهى است كه: تعجب، سبب تسبيح است و مسبب به جاى سبب، نشسته:
بنا بر اين «سبّح» يعنى «عجّب».
(لَيْلًا): گويند معراج پيامبر به وقت شب، يك سال
پيش از هجرت بود.
- پيامبر در آن شب، در خانه «ام هانى» خواهر على (ع) و همسر هبيرة بن
ابى وهب مخزومى، خوابيده بود و معراجش از همانجا آغاز گشت. در اينجا مقصود از مسجد
الحرام مكه است. بديهى است كه مكه و حرم، سراسر مسجد است.
حسن و قتاده گويند:
- سفر پيامبر از خود مسجد الحرام آغاز گشت.
(إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى):
مبدء سير پيامبر مسجد الحرام و پايان آن مسجد الاقصى يعنى بيت المقدس، شمرده شده
است.
علت اينكه مسجد مذكور را «اقصى» (دور) گفتهاند، دورى مسافت آن تا
مسجد الحرام است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 83