نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 206
جارى سازى. يا اينكه آسمان را- چنان كه
پنداشتهاى- قطعه قطعه بر سر ما فرود آورى يا اينكه خداوند و فرشتگان را در مقابل
ما آورى. يا اينكه براى تو خانهاى از طلا باشد. يا اينكه به آسمان بالا روى. ما
هرگز به بالا رفتنت ايمان نمىآوريم مگر اينكه بر ما كتابى نازل كنى كه بخوانيم.
بگو: پروردگارم منزه است. مگر من بشرى پيامآور، بيشتر هستم؟! هنگامى كه وسيله
هدايت، بسوى مردم آمد، جز اينكه گفتند:
آيا خداوند، بشرى را بعنوان رسالت، فرستاده است، چه چيز آنها را از
ايمان آوردن، منع كرد؟ بگو: اگر در اين سرزمين، فرشتگانى بودند كه با آرامش راه
مىرفتند، از آسمان فرشتهاى بعنوان رسالت، بسوى آنها مىفرستاديم.
قرائت:
تفجر: كوفيان و يعقوب بفتح تاء و ضم جيم و ديگران بضم تاء و تشديد
جيم (از باب تفعيل) خواندهاند.
قرائت دوم، بمعناى ايجاد چشمههاى بسيار در زمين است، مثلا «ضرب زيد»
يعنى: زيد بسيار زد.
قرائت اول، بخاطر اين است كه: مقصود شكافتن يك چشمه است، نه چشمههاى
بسيار، بنا بر اين با «فتفجر الانهار» (آيه بعد) فرق دارد، زيرا در آنجا منظور
بجريان درآوردن رودهاى بسيار است، از همين جهت است كه به اتفاق همه قراء، در اينجا
بايد از باب تفعيل باشد.
كسفاً: ابو جعفر و ابن عامر، در اينجا بفتح سين و در جاهاى ديگر
بسكون سين خواندهاند. حفص در همه جا- بجز در سوره طور- بفتح سين خوانده است.
عراقيان و ابن كثير در همه جا- بجز در سوره روم- به سكون سين خواندهاند. در سوره
روم جز ابو جعفر و ابن عامر و ابن كثير كسى به سكون سين قرائت نكرده است.
«كِسَف» جمع «كسفه» يعنى قطعهها. به سكون سين نيز ممكن است جمع
باشد.
مثل «سدره و سدر» برخى احتمال دادهاند كه «كسف» (بفتح سين) به معناى
چيز جدا شده باشد، زيرا «تسقط» بيشتر از يك مفعول، نمىگيرد، بنا بر اين «كسفا»
صفت و حال
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 14 صفحه : 206