نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 75
صفات آنها بر جايز بودن عبادت و خدا دانستن
آنها دلالت مىكند، يا نه؟
برخى گويند: يعنى آنها داراى صفاتى نيستند كه استحقاق خداوندى داشته
باشند. در حقيقت خداوند مىخواهد آنها را تحقير كند.
حسن گويد: يعنى آنها را نام ببريد كه چه آفريدهاند؟ آيا زيانى
رسانيدهاند يا سودى؟ اين جمله، شبيه است به:(أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ) (فاطر 40: بمن نشان
دهيد كه آنها از زمين چه آفريدهاند؟)( أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما
لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ): اين جمله، استفهامى است كه
از سابق، بريده شده است. يعنى بلكه آيا خداوند را بوجود شريكى خبر مىدهيد كه خود
او از وجود چنين شريكى خبر ندارد؟ بنا بر اين شريكى براى او در زمين نيست و اگر
بود، خداوند او را مىشناخت.
(أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ):
يا اينكه سخنى مجازى و بيهوده مىگوييد كه حقيقتى ندارد. اين معنى از مجاهد، قتاده
و ضحاك است. بنا بر اين مقصود اين است كه:
سخن آنها كلامى است كه حقيقت و باطنى ندارد و فقط الفاظ است.
جبائى گويد: يعنى آيا بر طبق ظاهر كتاب خدا، بتها را خدا ناميدهايد؟
بدينترتيب خاطر نشان مىكند كه خدا بودن بتها نه دليل عقلى دارد و نه
دليلى سمعى.
اكنون به بيان بطلان عقيده آنها پرداخته، مىفرمايد:
(بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ): از اين مطالب در گذر، شيطان كفر را در نظر آنها آراسته است. بديهى
است كه مكر آنها با پيامبر، چيزى جز كفر نيست. اين معنى از ابن عباس است.
برخى گويند: يعنى رؤساى متكبر و گردنكش، دروغ و نيرنگ را در نظر آنها
آراستهاند.
(وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ): و
مردم را از راه حق بازداشتند يا اينكه خود از راه حق و دين خدا بازداشته شدند.
(وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ): آنان كه خداوند گمراهشان كرده است، رهنمايى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 75