نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 254
را كه- بخاطر كفر- محكوم به گمراهى كرده
است، هدايت نمىكند و آنان را ياورى نيست.
قرائت:
لا يهدى: كوفيان بفتح ياء و ديگران بضم ياء خواندهاند. ابو على
گويد: هر گاه فعل را مجهول بخوانيم، ضميرى كه در «يضل» است به اسم «ان» بر
مىگردد. و «من» نايب فاعل «يهدى» است. اگر فعل را معلوم بخوانيم، هم ضمير «يهدى» و
هم ضمير «يضل» به اسم «ان» باز مىگردد. بديهى است كه عايد موصول محذوف است. يعنى
«من يضله» مقصود اين است كه هر كس بخاطر كفر، حكم به گمراهيش شده است، هدايت
نمىشود. نظير آن،(فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ)
است (جاثيه 23: بعد از آنكه خداوند حكم بگمراهيش كرد، كه او را هدايت مىكند؟) اين
معنى، بنا بر اين است كه فعل مجهول باشد. و اگر فعل معلوم باشد، نظير(مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلا هادِيَ لَهُ)
(اعراف 186: هر كه را خداوند بگمراهيش حكم كند، رهنمايى برايش نيست) و(وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ) (بقره 258: خداوند قوم ستمكار را هدايت نمىكند) و(وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ)
است (بقره 26: جز فاسقان را بدان گمراه نمىكند.) طبق اين قرائت «من» در محل نصب و
مفعول است. برخى گفتهاند: «يهدى» بمعناى «يهتدى» است، بدليل(لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى)
(يونس 35: هدايت نمىپذيرد جز اينكه هدايت شود) بنا بر اين بازهم «من» در محل رفع
است.
يضل: همه قراء اين كلمه را بضم ياء و كسر ضاد خواندهاند. اين فعل از
«اضله اللَّه» است. يعنى: او گمراه شد و خداوند بگمراهيش حكم كرد. مثل «كفر زيد و
كفّره الناس» يعنى: زيد كافر شد و مردم حكم بكفرش كردند، چنان كه اگر كسى را آب
دهيد، گوييد: «سقاك اللَّه» يعنى: خداوند سيرآبت كند (منظور اين است كه حكم به سير
آبى تو كند) ذو الرمه گويد:
و اسقيه حتى كاد مما ابثه
تكلمنى احجاره و ملاعبه
يعنى: خانهام را با اشك چشم چنان سير آب مىكنم كه بر اثر اندوه من
نزديك است سنگها و بازيگاههايش با من سخن گويند.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 13 صفحه : 254