نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 54
(فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ)
پس بزودى خواهيد دانست كداميك از ما و شما مستحق تمسخر و استهزاء هستيم، و يا معنى
جمله اين است كه بزودى كيفر تمسخر خود را خواهيد دانست.
(مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ)
بحسب ظاهر اين جمله ابتداى سخن ديگرى از نوح 7 است و ارتباطى بما قبل
ندارد، ولى بهتر همانست كه بگوئيم اين جمله مربوط بما قبل است يعنى بزودى خواهيد
دانست كه عذاب خوار كننده و رسوا كننده در دنيا بسراغ كداميك از ما دو طائفه خواهد
آمد.
(وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ) و
فرود آيد بر وى عذاب دائم در آخرت.
داستان نوح و كشتى:
حسن گفته است: طول كشتى نوح يكهزار و دويست ذراع بوده و عرض آن ششصد
ذراع. و قتاده گفته: طول آن سيصد ذراع و عرضش پنجاه ذراع و ارتفاعش سى ذراع بوده،
و در آن در قسمت عرض آن قرار داشت. و ابن عباس گفته: كشتى مزبور مركب از سه طبقه
بود، يك طبقه براى مردم، و طبقه ديگر براى چهارپايان، و طبقه سوم براى جانوران و
وحوش، بدين ترتيب كه طبقه زيرين جاى وحوش و درندگان و جانوران بود، و طبقه وسط جاى
چارپايان، و خود نوح و همراهانش در طبقه بالا جاى گرفتند و هر چه از خوراكى و ساير
لوازم بود در همان طبقه بالا جاى دادند. و عايشه از رسول خدا- 6- روايت كرده كه نوح نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود بود و آنها را بخداى
تعالى دعوت فرمود. و چون دورانشان بسر آمد درختى غرس كرد و آن درخت بزرگ شد و شاخهاى
آن بهر طرف رفت نوح در اينوقت آن را بريد و شروع بساختن كشتى نمود، قوم وى كه او
را ميديدند جريان را مىپرسيدند و او در جواب ميگفت: كشتى ميسازم. مردم او را
مسخره ميكردند و ميگفتند: تو كشتى را در خشكى مىسازى پس كجا در آب ميأندازى؟ نوح
بدانها ميگفت: بزودى خواهيد دانست! و چون كشتى تمام شد و آب از زمين جوشيد و
كوچهها را فرا گرفت، زنى بچهاش را كه بسيار دوست داشت بر داشته و بكوهى پناه برد
تا همين كه ثلث آن كوه را آب گرفت بالاتر رفت تا ببالاى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 54