نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 303
يعقوب 7 حجت بود، و سلطنت مال
يوسف بود، و چون يعقوب از دنيا رفت يوسف او را در تابوتى نهاده بشام آورد و در بيت
المقدس او را دفن كرد و يوسف پس از يعقوب حجت خدا بود. پرسيدم: يوسف نيز رسول و
نبى بود؟ فرمود: آرى، مگر گفتار خداى عز و جل را نشنيدهاى كه فرموده:(وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ)[1]- يوسف
پيش از اين با حجتها و دليلهاى روشن براى شما آمد-.
و بسند خود از امام صادق 7 روايت كرده كه فرمود: هنگامى كه
يوسف بزندان رفت دوازده ساله بود، هيجده سال نيز در زندان بود، و پس از بيرون آمدن
از زندان هشتاد سال زنده بود كه جمعاً يكصد و ده سال ميشود، و چون خداى سبحان
نعمتهاى دنيا را بر وى تمام كرد يعنى خاندانش را گرد او جمع كرد، و ديدهاش را
روشن ساخت، و خوابش را تعبير فرمود، و سلطنت و نعمت را بر او فراخ گردانيد، بفكر
درخواست نعمت ابدى افتاد و دانست كه اينها دوام ندارد و باقى نميماند از اينرو از
خداوند درخواست نعمت هميشگى و فنا ناپذير كرده و اشتياق برفتن بهشت پيدا نمود و
مرگ خود را آرزو كرد و در اينباره بدرگاه خداى تعالى دعا كرد، و هيچ پيغمبرى قبل
از آن حضرت چنين آرزو و درخواستى نكرد چنانچه احدى از پيغمبران پس از وى نيز چنين
تمنّايى نكردند. و بهمين منظور گفت:
(رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ)
پروردگارا مقام نبوت و سلطنت مصر را بمن ارزانى داشتى.
(وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ) و تعبير خواب را نيز بمن تعليم فرمودى.
(فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)
خالق آسمانها و زمين و آفريدگار آنها تو هستى كه آنها را بدون هيچگونه سابقهاى
آفريدى.
(أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ) ياور و مدبر و نگهبان من تويى كه در دنيا و آخرت متكفل اصلاح كار
معاش و معاد من هستى.
(تَوَفَّنِي مُسْلِماً) مرا مسلمان (و در حال
تسليم و رضا) بميران. ابن عباس گفته:
هيچ پيغمبرى تمناى شتاب مرگ خود را نكرد جز يوسف 7 كه چون
كار