نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 289
كرده خويش توبه كرده و پشيمان بودند، و اين
جمله را نيز براى آن گفت كه راه عذرى نشان آنها داده و بهانهاى براى رفتار
گذشتهشان بدست آنها بدهد كه بوسيله آن از خود دفاع كنند، و اين حدّ اعلاى كرم و
بزرگوارى بود كه ضمن اغماض و گذشت از اذيت و آزارشان راه عذرى هم بآنها ياد داد و
دنبال همين گفتار بود كه گفتند: «آيا تو يوسفى؟» و گويند: همين كه يوسف بدانها
فرمود: هيچ ميدانيد كه با يوسف چه كرديد؟
دنبالش تبسمى كرد، برادران كه در خلال اين ت بسم چشمشان بدندانهاى
زيباى يوسف افتاد كه همچون مرواريد ميدرخشيد او را بيوسف تشبيه كرده و گفتند:
(أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ)
آيا تو يوسفى؟ و قول ديگر آن است كه تاج سلطنتى را از سر برداشت و برادران او را
شناختند.
(قالَ أَنَا يُوسُفُ) گفت: آرى من يوسفم. و اينكه
تصريح بنام خود كرد و نگفت:
«من اويم» تا با ذكر نام صريح خود عظمت ظلم و ستمى را كه برادران باو
كردند ياد آورى كند و مثل آن بود كه بگويد: آرى من همان ستمديدهاى هستم كه حرمت
او را شكستيد و قصد كشتنش را داشتيد، و با همان اظهار صريح نام خويشتن اين مطالب
را هم بآنان گوشزد فرمود و از اين رو دنبالش گفت:
(وَ هذا أَخِي) يعنى اين هم برادر مظلوم و
ستمديده من است كه همانند من بوى ستم رسيد.
(قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا) كه
خداوند آن فراق طولانى ما را بوصال مبدّل كرد، و بعضى گفتهاند: يعنى خدا با اعطاء
هر چيزى كه در دنيا و آخرت است بر ما منت گذارد.
(إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ
أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ) كه براستى هر كس از خدا بترسد و در
برابر مصيبتها و همچنين گناهان صبر و تحمل داشته باشد خداوند پاداش او را ضايع و
تباه نسازد.
(قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا) گفتند: بخدا سوگند كه خدا تو را به حلم و دانش و عقل و زيبايى و
سلطنت بر ما برترى و مزيت داده است.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 289