نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 281
به اندازه اندوه هفتاد زن فرزند مرده
دلسوخته، عرض شد: چگونه با اينكه بدو خبر داده بودند كه يوسف بتو باز ميگردد باز
اينقدر اندوهناك بود؟ فرمود: آن خبر را فراموش كرد.
و مقاتل گفته: شش سال نابينا گرديد. و ديگرى گفته: نزديك شد كه
نابينا گردد اما نابينا نشد بلكه ديگر بسختى چيزها را ميديد.
(فَهُوَ كَظِيمٌ) يعنى آكنده از غم و اندوه
شده بود كه غصه خود را فرو ميخورد و بكسى اظهار نميكرد و بزبان نميآورد، و حضرت
موسى بن جعفر 8 نيز بهمين سبب به «كاظم» ملقب شد كه در دوران امامت
خود اندوه و غصههاى زيادى در دل فرو برد و بكسى اظهار نفرمود. و ابن عباس گفته:
«كظيم» بمعناى اندوهناك و گرفته است.
(قالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ) فرزندان يعقوب بپدرشان گفتند: بخدا پيوسته ياد يوسف ميكنى.
(حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً) ابن عباس و ابن
اسحاق گفتهاند: يعنى تا وقتى كه بيمار و فاسد العقل شوى، و مجاهد گفته: يعنى تا
نزديك مرگ شوى، و قتادة و ضحاك گفتهاند:
يعنى تا وقتى پير و فرتوت شوى.
(أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ) يا
از مردگان گردى. و اين سخن را از روى دلسوزى نسبت بپدر گفتند. و برخى گفتهاند:
بخاطر ناراحتى كه از گريه او داشتند اين سخن را اظهار كردند زيرا راحتى آنها را
سلب كرده بود.
(قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ) يعقوب گفت: من اندوه خودم يا حاجت خودم و گرفتاريها و مشكلات زندگيم
را در تاريكيهاى شب و اوقات خلوت بخدا فقط اظهار ميدارم و برخى گفتهاند: «بث»
اظهار اندوه است و «حزن» پنهان كردن آن است.
و از رسول خدا- 6- روايت شده كه فرمود: جبرئيل
بنزد يعقوب آمد و بدو گفت: خدا تو را سلام ميرساند و ميفرمايد: خوشحال باش و نويد
داده ميگويد: بعزت خودم سوگند اگر آن دو مرده باشند براى تو زندهشان ميكنم. اكنون
غذايى براى مستمندان آماده كن كه محبوبترين بندگان نزد من مسكينانند، هيچ
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 281