نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 254
تا آذوقه بدست آوريم و ما كاملا از او
محافظت خواهيم كرد (63) يعقوب گفت: آيا اعتماد كنم بشما درباره او همانگونه كه پيش
از اين درباره يوسف اعتماد كردم؟ (اگر چه) خدا بهترين نگهبان و حافظ است و او
مهربانترين مهربانان است (64) و چون بارهاى خود را باز كردند كالاهاى خود را
يافتند كه به آنها بازگردانده شده بود، گفتند: اى پدر ما ديگر چه ميخواهيم؟ اين
كالاى ما است كه بما پس دادهاند و (ما مجدداً ميرويم و) براى خانواده خود آذوقه
تهيه ميكنيم و برادرمان را نيز (در كمال مراقبت) حفظ ميكنيم و بدينوسيله بار شترى
(ديگر بآنچه تهيه كردهايم) ميافزائيم كه اين اندك است (65) يعقوب گفت: هرگز او را
با شما نمىفرستم تا آنكه وثيقهاى از خدا پيش من آريد (و تعهدى خدايى بسپاريد) كه
او را بنزد من باز آريد مگر آنكه كار از دست شما خارج شود (و نتوانيد) و چون تعهد
خود را سپردند گفت: خدا در آنچه ما مىگوييم وكيل (و شاهد) است (66).
شرح لغات:
كلت فلاناً: يعنى با پيمانه چيزى را بفلانكس عطا كردم.
أمن: اطمينان دل بصحت و درستى كار.
ميرة: آذوقه و خوراكى است كه از جايى بجايى ديگر ببرند.
تفسير
(فَلَمَّا رَجَعُوا إِلى أَبِيهِمْ قالُوا يا أَبانا مُنِعَ
مِنَّا الْكَيْلُ) گويند: وقتى پسران يعقوب بنزد پدر بازگشتند با صداى ضعيفى (كه حاكى
از ناراحتى درونيشان بود) باو سلام كردند، يعقوب پرسيد: فرزندان من چرا با صداى
ضعيف سلام كرديد؟ و چرا صداى شمعون را در ميان شما نمىشنوم؟ گفتند: پدر جان ما از
نزد بزرگترين پادشاهان مىآييم، و كسى در فرزانگى و علم و خشوع و آرامش و وقار
مانند او يافت نمىشود، و اگر شبيهى براى تو در ميان مردم وجود داشته باشد همانا
او است. ولى ما خاندانى هستيم كه براى بلا آفريده شدهايم، پادشاه مصر ما را متهم
ساخت و سخن ما را باور نكرد مگر آنكه برادرمان ابن يامين را بهمراه ما نزد او
بفرستى و حال خود را بوسيله
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 254