responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 181

[سوره يوسف (12): آيات 19 تا 20]

(وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلى‌ دَلْوَهُ قالَ يا بُشْرى‌ هذا غُلامٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضاعَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَعْمَلُونَ (19) وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ (20))

ترجمه:

و كاروانى بيامد و آب آور خويش را فرستادند (كه آب بياورد) و او دلو خويش را (بچاه) بينداخت و گفت: مژدگانى كه اين پسريست (كه بجاى آب از چاه بر آمد) و بمنظور تجارت او را پنهان داشتند و خدا دانا بود كه چه ميكنند (19) و يوسف را ببهايى اندك (و ناچيز) بدرهمى چند فروختند و درباره او بى‌رغبت بودند (20).

شرح لغات:

وارد: كسى است كه پيشاپيش قافله براى پيدا كردن و آوردن آب ميرود.

بضاعة: قسمتى از مال كه براى تجارت و سوداگرى اختصاص ميدهند.

بخس: كم دادن حق، ميگويند «بخسه فى الكيل او الوزن» يعنى حق او را در پيمانه يا وزن كم داد.

تفسير:

(وَ جاءَتْ سَيَّارَةٌ) كاروانى بيامد، و گفته‌اند: كاروان مزبور از مدين بمصر ميرفت ولى راه را گم كردند و هم چنان بيراهه آمدند تا در كنار چاه منزل كردند، و چاه مزبور در بيابانى دور افتاده و بى آب و علف قرار داشت كه چوپانهاى بيابانى و رهگذران‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 181
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست