responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 173

نيرومنديم باز هم گرگ او را بخورد در چنين صورتى ما زيانكار خواهيم بود (14) و چون او را بردند و متفق شدند كه او را در ته چاه بياندازند ما بدو وحى كرديم كه (غمگين مباش كه روزى) تو آنها را بكار بدشان آگاه سازى و آنها ندانند (كه تو يوسف هستى) (15) و شبانه با چشم گريان بنزد پدر آمدند (16) و گفتند: اى پدر ما براى مسابقه (در دويدن) رفتيم و يوسف را پيش اثاث خود گذارديم و گرگ او را خورد ولى تو سخن ما را باور نخواهى كرد اگر چه راستگو باشيم (17) و پيراهن او را رنگين بخون دروغى (نزد يعقوب) آوردند، و او گفت: (داستان اينگونه نيست) بلكه نفس شما اينكار را برايتان جلوه داده و صبر نيكو بايد (تا اين بلاء را تحمل كنم) و خدا كمك كار من است (و از او كمك خواهم) در تحمل آنچه شما اظهار ميداريد (18).

شرح لغات:

حزن: اندوه دل در فراق محبوب.

شعور: ادراك چيزى بنحو دقيق و باريك بمانند باريكى مو.

عشاء: آخر روز، و يا اول تاريكى شب.

استباق: از سبق و مسابقه است كه آن بر سه گونه است: مسابقه در تير اندازى كه باتفاق علماء جايز است، و مسابقه در اسب دوانى و شتر كه نزد ما جايز است، و مسابقه در دويدن كه اگر در مقابل پول و جايزه‌اى باشد نزد شافعى و جمعى جايز نيست، و ابو حنيفه آن را مطلقاً جايز دانسته چه در برابر جايزه‌اى باشد و چه نباشد، و جمعى از علماى ما نيز همين قول را اختيار كرده‌اند.

دم كذب: يعنى خونى كه دروغ بود، و از عايشه نقل شده كه «بدم كدب» با دال بى‌نقطه قرائت كرده و معناى آن خون تازه است.

تسويل: جلوه دادن نفس چيزى را كه جلوه و حسنى ندارد.

تفسير:

خداى سبحان در اين آيات خبر ميدهد كه چون نسبت بيوسف اظهار شفقت و خير خواهى نمودند يعقوب مصمم شد وى را بهمراه آنان بصحرا بفرستد ولى با اينحال‌

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 12  صفحه : 173
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست