نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 168
نرسيده بودهاند و مكلف نبودند، و از پسران
نابالغ معمولا چنين اعمالى سر ميزند كه مورد سرزنش و ملامت قرار گرفته و بلكه گاهى
مستحق كتك ميشوند. و گواه بر اين قول جملهاى است كه پس از اين بپدر گفتند «...
نرتع و نلعب»[1]- ما
ميگرديم و بازى ميكنيم.
و ابن بابويه (ره) در كتاب النبوة بسند خود از حنان بن سدير نقل كرده
كه گويد:
به امام باقر 7 عرضكردم: فرزندان يعقوب پيغمبر بودند؟
فرمود: نه، ولى اسباط و فرزندان پيغمبران الهى بودند و پيش از آنكه از دنيا بروند
همه توبه كردند و از رفتار خويش متنبه شدند. و حسن گفته: مردانى بودند كه بحدّ
بلوغ رسيده و عملشان گناهى صغيره بود كه از آنها سر زد.
(اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً)
بيكديگر گفتند: يوسف را بكشيد يا بسرزمينى دور از چشم پدر بيفكنيد كه دسترسى بدو
نداشته باشد، و برخى گفتهاند: يعنى او را در جايى بيندازيد كه درندگان او را
بخورند يا بوضع ديگرى هلاك شود.
(يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ) تا
توجه پدرتان از يوسف قطع شود و محبت وى خالص براى شما گردد. يعنى اگر او را كشتيد
يا در سرزمينى دور افكنديد از آن پس پدر متوجه شما خواهد شد و علاقهاش مخصوص شما
خواهد گرديد.
(وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِينَ) و پس از قتل يوسف و يا دورى وى توبه ميكنيد، يعنى پس از اينكه منظور
خود را عملى كرديد و بهدف خود رسيديد از كرده خود توبه ميكنيد و در نتيجه مردمانى
صالح و شايسته ميشويد، و از اين كلام معلوم ميشود كه كار خود را گناهى ميدانستند
كه قابل توبه است، و اين وجهى است كه بيشتر مفسران گفتهاند، و حسن گفته: يعنى كار
دنياى شما روبراه ميشود و ميانه شما با پدر
[1]- پوشيده نماند كه قرائت مشهور در آيهاى كه پس از اين خواهد
آمد« يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ»- بياء است- و منظور مؤلف( ره) يا معناى آن است كه از
آيه استفاده ميشود، چون منظورشان اين بود كه يوسف را همراه ما بفرست تا با ما گردش
و بازى كند. و يا قرائتى است كه از بسيارى نقل شده كه« نرتع و نلعب» بنون
خواندهاند.
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 168