نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 114
نمىكنيم، مانند اينكه اگر كسى بشما دستورى
بدهد و شما نخواهيد آن كار را انجام دهيد بدو مىگوييد: من نميدانم چه مىگويى، در
صورتى كه معناى سخن او را ميدانيد ولى نميخواهيد آن كار را انجام دهيد. و از اين
سخن قوم شعيب معلوم ميشود كه آنها در برابر منطق شعيب ملزم شده بودند و بناچار اين
حرف را ميزدند.
(وَ إِنَّا لَنَراكَ فِينا ضَعِيفاً) و
ما تو را در ميان خود ناتوان و ضعيف مىبينيم، جبائى گفته: منظور ضعف جسمى و
ناتوانى بدنى است، و سفيان گفته: از نظر چشم و بينايى ديده ضعيف بود، و قتادة و
سعيد بن جبير گفتهاند: شعيب نابينا بوده. و زجاج گفته:
قبيله «حمير» شخص نابينا را ضعيف ميناميدهاند. ولى بنظر ما اين قول
صحيح نيست زيرا از اينكه بشعيب ميگفتند «تو در ميان ما ضعيف هستى» معلوم ميشود كه
منظورشان از «ضعيف» نابينا نبوده زيرا كسى كه نابينا است در ميان همه مردم نابينا
است و معنى ندارد كه كسى بدو بگويد «تو در ميان ما نابينا هستى». و اساساً اختلاف
شده كه آيا جايز است پيغمبرى كه از جانب خدا آمده نابينا باشد و جمعى گفتهاند
جايز نيست زيرا نابينايى نقصى است كه موجب تنفر مردم است، و عدهاى هم در مقابل
اينها گفتهاند:
نابينايى هم مانند ساير امراض بوده و تنفرى ايجاد نميكند. و حسن
گفته: ضعيف در اينجا بمعناى خوار و پست است.
(وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ) و
اگر بخاطر احترام فاميل و عشيره تو نبود ما تو را با سنگ بقتل ميرسانديم، و برخى
گفتهاند: منظور از رجم در اينجا دشنام و ناسزا است يعنى تو را دشنام داده و ناسزا
مىگفتيم.
(وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيزٍ)
يعنى چنان نيست كه ما بخاطر عزت و نيرويى كه بر ما دارى دست از كشتن تو برداشته و
بدينجهت تو را بقتل نميرسانيم بلكه بخاطر حرمت قوم و قبيله تو است، و حسن گفته:
شعيب 7 در ميان قبيله خود بسيار محترم و عزيز و از اشراف آنها محسوب
ميشد، و پس از لوط خداوند پيغمبرى را مبعوث نفرمود مگر آنكه در ميان قبيله خود
محترم و عزيز بود.
(قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ) شعيب گفت: اى مردم آيا احترام عشيره و
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 12 صفحه : 114