نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 10 صفحه : 71
گواه باشند. هنگامى كه آنها در ميقات، كلام
خدا را شنيدند، درخواست رؤيت كردند و گرفتار صاعقهاى كوبنده شدند. سپس خداوند
آنها را زنده كرد. در اين آيات، خداوند، نخست داستان ميقات را شرح داد، سپس به
بيان داستان گوساله پرستى اسرائيليان پرداخت. آن گاه بدنباله داستان ميقات پرداخت.
اين ميقات نخستين ميعادى است كه قبلا در باره آن سخن گفته شد.
اين قول صحيح است و در تفسير على بن ابراهيم نيز روايت شده است.
2- برخى گويند: موسى آنها را براى ميقات دوم و بعد از پرستش گوساله،
برگزيد، تا عذر خواهى كنند.
(فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ):
هنگامى كه آنها كلام خدا را شنيدند، گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده، در نتيجه
دچار لرزه و حركت سختى شدند، بطورى كه نزديك بود اندامشان از يكديگر جدا شود. موسى
از مرگ آنها ترسناك شد و در باره آنها دعا كرد. زيرا مىترسيد كه وقتى باز
مىگردد، بنى اسرائيل او را متهم كنند و تصديقش نكنند كه آنها مردهاند. اين قول
از سدى و حسن است.
ابن عباس گويد: آن هفتاد نفرى كه گفتند: هرگز ايمان نمىآوريم، تا
خدا را آشكارا بنگريم و گرفتار صاعقه شدند، پيش از اين هفتاد نفر كه دچار لرزش سخت
شدند بودهاند. خداوند بموسى امر كرد كه هفتاد نفر از قوم خود اختيار كند. او
هفتاد نفر اختيار كرد كه با خداوند به نيايش پردازند. آنها در ضمن نيايش از خدا
خواستند كه به آنها چيزى بدهد كه نه قبلا به كسى داده باشد و نه بعداً به كسى
بدهد. خداوند اين خواهش را نپسنديد و آنها را گرفتار آن لرزش شديد كرد.
از على (ع) روايت كردهاند كه: آنها از اين جهت گرفتار آن لرزش
وحشتناك شدند كه موسى را متهم كردند كه برادر خود هارون را بقتل رسانده است. علت
اين بود كه موسى و هارون و شبر و شبير، پسران هارون، بدامنه كوهى رفته بودند و در
آنجا هارون كه بر روى تختى خفته بود، زندگى اين سراى را بدرود گفته بود. موسى جسد
برادر را بخاك سپرد و بسوى قوم مراجعت كرد. گفتند: هارون كجاست؟ گفت: خداوند
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 10 صفحه : 71