نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 10 صفحه : 64
3- مىخواست او را از قوم جدا كند و از او
سؤال كند كه آيا تقصيرى دارد يا ندارد؟ لذا وقتى معلوم شد بيگناه است، براى او و
خودش دعا كرد.
4- وقتى كه ديد هارون هم مثل خودش ناراحت است، براى تسكين هارون سرش
را چنان كشيد كه درد گرفت و مردم نادان فكر كردند مىخواهد او را تحقير كند. آن
گاه برائت او را آشكار كرد و براى ازاله تهمت در حقش دعا كرد.
5- منظورش اين بود كه هارون را از اينكه متابعت نكرده، ملامت كند.
چنان كه در سوره طه مىفرمايد:(ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا أَلَّا تَتَّبِعَنِ)
يعنى چه چيز ترا واداشت كه وقتى ديدى آنها گمراه شدهاند، از من متابعت نكنى؟
(قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي): هارون گفت: پسر مادر، قومى كه مرا در ميان آنها گذاشتى، دست از
حمايت من كشيدند و مرا ضعيف كردند و بخاطر اينكه با آنها مخالفت كردم، نزديك بود
مرا بكشند. حسن گويد: هارون برادر پدرى و مادرى موسى بود. لكن در اينجا او را
فرزند مادر خطاب كرد تا عواطف او را بيشتر برانگيزد.
(فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ):
كارى نكن كه ظاهراً موجب اهانت من بشود و آنها شاد گردند.
(وَ لا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ)، و در اظهار خشم، مرا با گوساله پرستان قرار مده.
(قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِأَخِي):
وقتى كه هارون موسى را متوجه كرد كه اين عمل او باعث خوارى وى ميشود، و قوم به
اشتباه مىافتند، گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز و بدينوسيله متوجه خداوند
شد. منظور اين نيست كه از او و برادرش گناهى سر زده بوده و حالا طلب مغفرت مىكند،
زيرا طبق دلائل قطعى انبياء : مرتكب كار زشت نمىشوند.
جبائى گويد: موسى با اين دعا خواست ببنى اسرائيل بفهماند كه اين كار
را كه با هارون كرد، بخاطر خطاى هارون نبود، بلكه درست مثل اين است كه شخص
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 10 صفحه : 64