نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 10 صفحه : 42
بهمين مضمون از حسن است كه در اصل چهل شب
وعده گذاشته شده بود كه در اينجا براى تأكيد به تفصيل و در آنجا به اجمال ذكر شده
است.
(فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً): اين جمله را ذكر مىكند با اينكه از جمله پيش بر مىآيد كه مدت
اقامت موسى چهل شب بوده است. مقصود از اين بيان و تفصيل، همان چيزى است كه
نويسندگان، آن را «فذلكة»[1] مىنامند.
اگر اين جمله را ذكر نميكرد، ممكن بود تصور شود كه موسى سى شب را بده شب تمام كرده
است. در سوره بقره، در باره معناى «مواعده و وعد» گفتگو كرده، گفتيم كه «اربعين»
حال است.
(وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ
أَصْلِحْ): موسى هنگامى كه به ميقات مىرفت، به برادرش هارون گفت: تو در ميان
قوم جانشين من باش و در راه صلاح گام بگذار. برخى گويند: يعنى در غيبت من فاسد
آنها را اصلاح كن. برخى گويند:
يعنى آنها را بطاعت خداوند وادار.
(وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ):
راه معصيت كاران را مپيماى و كمك ظالمان نباش. منظور اصلاح قوم است. اگر چه مخاطب
را برادرش قرار داده است. علت اينكه موسى هارون را امر مىكند كه: در ميان قوم
جانشين و نائب او باشد، با اينكه خود هارون پيامبر مرسل است، اينست كه رياست بر
هارون و قوم از آن موسى بود و جايز نبود كه هارون هم موسى را جانشين خود سازد. از
اينجا بر مىآيد كه مقام امامت از مقام نبوت جدا مىشود و داخل آن نيست. گروهى از
پيامبران، علاوه بر نبوت داراى مقام امامت هم بودهاند. هارون اگر مىتوانست علاوه
بر نبوت، داراى مقام امامت هم باشد، لازم نبود كه موسى او را خليفه خود كند و مقام
امامت را به او واگذار سازد.