responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 10  صفحه : 36

بيان آيه 138 تا 140

قرائت‌

يعكفون: كوفيان- بجز عاصم- اين كلمه را بكسر كاف و ديگران بضم خوانده‌اند و هر دو صحيح است.

لغت:

مجاوزه: خارج كردن از حد بحر: اين كلمه در اصل به معناى گشايش است. شتر گوش شكافته را «بحيره» گويند، زيرا ميان دو قطعه گوش آن فاصله افتاده است. «تبحر» در علم، يعنى وسعت معلومات.

عكوف: درنگ كردن. «اعتكاف» ماندن در مسجد است.

متبر: هلاك شد. طلا را بدو جهت «تبر» گويند: يكى اينكه معدن هلاكت است و ديگر اينكه بظرف شكسته «متبر» گويند و قراضه آن «تبر» است.

اعراب:

كما: «ما» در اينجا كاف را از عمل بازداشته، زيرا ما بعد آن جمله است.

بصير گويد «ما» مصدريه است كه متصل بظرف شده، چنان كه متصل به مبتدا و خبر مى‌شود. مثل «كما سيف عمر و لم تخنه مضاربه» ممكن است «ما» به معناى «الذى» و ضمير «لهم» عائد به آن باشد و در اين صورت «آلهة» بدل يا خبر مبتداى محذوف است.

(ما هُمْ فِيهِ‌): موصول وصله و در محل رفع و نائب فاعل «متبر» و همچنين‌(ما كانُوا يَعْمَلُونَ) كه فاعل «باطل» است.

ابغى: داراى دو مفعول است: «كم و الها» و «غير» حال است.

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 10  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست