نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 10 صفحه : 158
داشته بود مطالبه كردند. پيران گفتند: ما
پناهگاه شما بودهايم. اگر فرار مىكرديد، پيش ما مىآمديد. ميان ابو اليسر بن عمر
و انصارى و سعد بن معاذ، بر سر اين موضوع گفتگويى شد. از اينجهت خداوند، غنائم را
اختصاص به پيامبر داد تا هر جور بخواهد تقسيم كند. پيامبر هم بطور مساوى تقسيم
كرد. عبادة بن صامت گويد: در باره غنيمت اختلاف و بد خلقى كرديم. خداوند هم آن را
به پيامبر خود اختصاص داد و او بطور مساوى ميان ما تقسيم كرد. پس اين دستور بمنظور
اينكه اصحاب از مسير تقوى و طاعت خارج نشوند و با يكديگر آشتى كنند، صادر شده است.
سعد بن ابى وقاص گويد: در روز بدر برادرم عمير كشته شد. من سعيد بن عاصم را كشتم و
شمشيرش را گرفتم. اين شمشير «ذا الكتيفه» ناميده مىشد. آوردم خدمت پيامبر و تقاضا
كردم كه به من ببخشد. فرمود: اين شمشير نه از من و نه از تست. آن را بازگردان و
بينداز. من شمشيرم را انداختم و بازگشتم و مىگفتم: شايد مىخواهد به كسى ببخشد كه
سختىهاى مرا متحمل نشده است. طولى نكشيد كه فرستاده پيامبر بدنبال من آمد و آيه(يَسْئَلُونَكَ ...) نازل شده بود. من ترسيدم كه
چيزى در باره من نازل شده باشد. وقتى نزد پيامبر رفتم، فرمود: چيزى از من خواستى
كه از من نبود. اينك براى من شد. برو و آن را بردار كه از تست.
على بن طلحه از ابن عباس نقل كرده است كه غنائم اختصاص به پيامبر
داشت.
اگر كسى يك سوزن يا يك نخ بر مىداشت، خيانت كرده بود. از پيامبر
خواستند كه چيزى هم به آنها بدهد. از اينرو اين آيه نازل شد.
ابن جريج گويد: مهاجران و انصارى كه در بدر بودند در باره غنيمت
اختلاف كردند. خداوند اين آيه را نازل كرد و اختصاص به پيامبر داد تا هر گونه
خداوند دستور دهد تقسيم كند.
مجاهد گويد: مقصود از انفال خمس است. زيرا مهاجرين مىخواستند از
دادن آن جلوگيرى كنند. خداوند فرمود: اين مال مخصوص خدا و رسول است و هر گونه بخواهند
تقسيم مىكنند و شما بايد از معصيت خدا بپرهيزيد و امر او را اطاعت كنيد.
(وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ):
دست از جنگ و جدال برداريد و با يكديگر آشتى
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 10 صفحه : 158