نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي جلد : 1 صفحه : 63
(أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ
الْإِيمانَ)[1]
(خدا ايمان را در دلهايشان نگاشته) ايمان را بقلب اضافه نموده است.
رسول اكرم اشاره به سينهاش نموده فرمود: ايمان امريست سرّى و درونى
و اسلام تجلى و خود نمايى آنست در برون[2].
و گاهى به خود اقرار بشهادتين «ايمان» و «تصديق» گفته ميشود جز اينكه
اگر از روى علم و يقين نباشد بآن ايمان ظاهرى و لفظى ميگويند.
گاهى باعمال بدنى ناشى از ايمان بمناسبت و استعاره، نيز ايمان و يا
تصديق گفتهاند، مثلًا ميگويند: رفتار فلان شخص گفتارش را تصديق ميكند و بديهى است
خود كار و رفتار، ايمان و يا تصديق نيست ولى اگر منشأ و انگيزه آن كار، و عمل،
ايمان و تصديق باشد بآن كار نيز كلمه: ايمان و تصديق گفته ميشود.
برخى از مفسرين احتمال دادهاند كه كلمه «بالغيب» بمنزله حال باشد
يعنى آنان چون منافقين نيستند كه فقط در حضور مردم اظهار ايمان كنند بلكه در غياب
افراد نيز ايمان دارند.
(يُقِيمُونَ الصَّلاةَ)- نماز با شرائط و خصوصيات
بجا ميآورند و اقامه هر چيز تعطيل نكردن آن است مثلًا ميگويند: «أقام القوم سوقهم»
يعنى (مردم بازارشان را بر پا كردند يعنى بيع و فروش را رها نكردند)[3].
ابو مسلم ميگويد منظور از «يقيمون» ادامه فرائض و نمازها است مثلًا
كسى كه مرتب غذا و جيره سربازان را ميدهد ميگويند: «فلان يقيم أرزاق الجند» فلانى
جيره لشكريان را ميدهد و بعضى گفتهاند مراد از اين قيام همان قيام نماز است و چون
قيام اولين ركن نماز و عضويست كه ادامه دارد لذا در ميان افعال نماز مورد توجه و