در اين وجه، استعانت مقدّر است و معناى آن چنين است طلب كمك كنيد به
اينكه نامهاى خدا را بزبان آورده او را بصفات عاليهاش وصف كنيد.
2- استعانت از ذات حق
بعضى ديگر گفتهاند يعنى كمك بجوئيد از ذات خدا و كلمه «اسم» در «بسم
اللَّه» بجاى مسمّى نشسته است و مثل اين است كه گفته شود «باللَّه» و در تمام
موارد ذكر و خطاب اسم جاى ذات و شخص مسمّى را مىگيرد همانطور كه ميگويند زيد را
ديدم مسلّم منظور ديدن كلمه «زيد» نيست بلكه شخص و مسماى اين اسم را ديدهايد و
اسم بعنوان مسمّى ذكر شده است و همچنين وقتى كسى را باسم خطاب ميكنند مخاطب شخص
است و اسم جانشين او.[2]
3- شروع بنام بردن از او
در اين وجه كلمه «اسم» بمعناى مصدر (اسم بردن) گرفته شده است مانند
«أكرمته كرامة» كه كرامة بجاى اكرام مىباشد و معنايش اين است كه خواندنم را با
نام بردن از خدا آغاز ميكنم.
مؤلّف- اين قول بهتر است زيرا ما مأموريم كه كارهايمان را با نام
بردن او
[1] سلامة بن جندل كه خود شاعر قبل از اسلام و در زمان جاهليت و
اهل حجاز است ميگويد:« و ما يشأ الرحمن يعقد و يطلق»( خدا هر چه بخواهد انجام
ميدهد، امرى را ببندد و يا بگشايد و رها كند)