responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 319

و بعضى گفته‌اند: معناى جمله اين است: مشركين عرب گفتند: تمام پيامبران و پيروان آنان راه خطا پيموده و چيزى نيستند پس با شما اى گروه يهود در انكار از روى جهل و نادانى يكسان و مساويند.

و برخى گفته‌اند: اين گروهى كه نادانند امتهايى بودند پيش از يهود و نصارى و قبل از تورات و انجيل مانند قوم نوح و عاد و ثمود كه آنان نيز به پيامبران خود گفتند: شما چيزى نيستيد و اين تفسير از عطا حكايت شده.

و پاره‌اى گفته‌اند: صحيحترين تفسير اين است كه منظور از اين گروه نادانان پيشينيان از يهود و منظور از «يهود» در «قالت اليهود» يهود هم زمان پيامبر اسلام است زيرا كه خداوند گفتار اهل باطلى را در برابر اهل باطل ديگر نقل فرمود جايز نيست كه گفتار اهل باطلى در برابر صاحب حق عطف بر آن شود.

(فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ...)- پس خداوند حكم ميكند ميان ايشان در روز قيامت در آنچه اختلاف دارند.

در آن چند وجه است:

1- حسن ميگويد: حكم خداوند ميان آنان اين است كه همگى را تكذيب و وارد آتش كند.

2- ابو على ميگويد: حكم خدا ميان آنان اين است كه از ستمكارى كه بدون دليل و برهان تكذيب ميكند بنفع ستمديده تكذيب شده انتقام گيرد.

3- زجّاج ميگويد: حكم خدا اين است: كه بنماياند بآنان هر كه را آشكار وارد بهشت ميكند و هر كه را آشكار وارد جهنم مينمايد و اين تنها حكمى است كه در روز قيامت نزاع و كشمكش را بر طرف ميسازد زيرا هر گروهى بجايگاه خويش وارد ميشوند اما حكمى كه مربوط به خداوند آن را روشن كرده و بوسيله دليلهاى آشكار مسلمين و ناتوان بودن مردم از اينكه مانند قرآن كتابى بياورند كاملا بيان كرده است.


هر متمردى كه نافرمانى او كند او را در بند ميكند و به زندان و غل ميأفكند.

تا يك سال( گريه ميكنم) و السلام- و كسى كه يك سال كاملا گريه كند معذور است- در اين جا كلمه« اسم» معنا ندارد و معنى اين است« ثم السلام عليكما»

وقتى او را نيزه زدم و پشتش خم شد با نيزه خودم را باو معرفى كردم شاهد در كلمه« ذلكا» است كه بمعناى« اين» آمده است.

لا تحقرن صغيرة ان الجبال من الحصى».

گناه را چه كوچك و چه بزرگ رها كن كه تقوى همين است و مانند كسى كه در زمين خار دار قدم بر ميدارد در اين جهان رفتار كن گناهان كوچك را حقير مشمر زيرا همين سنگ ريزه‌ها است كه كوه ميشود.

يعنى غزاله( اسم زنى است كه شوهرش را حجاج كشته بود) بازار جنگ با اهل عراق را يك سال كامل ادامه داد و تعطيل نكرد. در اينجا« أقامت» بمعناى تعطيل نكرد.

يعنى كسى بر ما جسارت نكند كه ما بيش از آنچه او كند باو جسارت خواهيم كرد كه كيفر عمل بنام خود آن ناميده شده است.

دهرى كه مرا به محبوبه‌ام( جمل) نزديك ميكند زمانى است كه قصد و نيت نيكى كرده است، در اينجا زمان كه مقارن و همراه نزديك بودن آن دو است بعنوان احسان و نيكى نمودن گفته شده است.

يعنى اى پسران كليب دو عموى من كسانى هستند كه پادشاهان را كشته و بند از اسيران گشودند در اينجا« نون» از كلمه« اللذا» حذف شده است.

اسبم مانند ديبا سرخ است و قسمت بالاى اين حيوان چاق و كوه پيكر است ولى قدمهاى او نازك و لاغر مى‌باشد در اينجا« ارض» بمعناى دست و پا آمده است.

تفوق و برترى يافتيم بر اهل نجران و حال آنكه نجران سرزمين بلند و عالى بود كه ذليل و مغلوب نميشد.

حسان بن ثابت انصارى ميگويد: اى ابو سفيان چگونه بپيامبر هجو و ناسزا مى‌گويى در حالى كه براى او مانندى نيست و پست‌ترين شما فداى بهترين شما مى‌باشد.

: مگر نمى‌بينى كه خداوند مقام و منزلتى بلند بتو داده كه مورد غبطه و آرزوى هر پادشاهى است. چه همه آنان در مقامى پائين‌تر از تو قرار دارند.

هر يك از آنان را ملاقات كنى گويى كه بزرگشان را ملاقات كردم( چون در بزرگى همه مثل همند) چه آنان چون ستارگانى هستند كه در سير و گردش ميباشد.

بافته‌هاى عنكبوت براى تو مثلى( آموزنده) است و اين همان حكمى است كه خداوند در كتابش براى تو كرده است.

من بآنان گفتم يقين كنيد بدو هزار افرادى پوشيده در اسلحه كه رؤساء آنان در زره‌هاى بهم پيوند داده و بافته‌اى هستند كه سواران جنگى مى‌پوشند و« ظنوا» بمعناى« يقين كنيد» آمده است.

نه بلبل بر گلشن تسبيح خوانيست‌

كه هر خارى به تسبيحش زبانيست‌

چو عضوى بدرد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

نام کتاب : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن (مترجم- بیستونی، محمد) نویسنده : الشيخ الطبرسي    جلد : 1  صفحه : 319
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست