نام کتاب : فرهنگ نامه مهدویت نویسنده : سلیمیان، خدامراد جلد : 1 صفحه : 171
حسين بن منصور حلاج
از مدعيان دروغين نيابت حضرت مهدى عليه السّلام
حسين بن منصور حلاج، حدود سال 244 ق در قريۀ «طور» از قراى بيضاى فارس (هفت فرسنگى شيراز) زاده شد. وى با پدرش منصور از بيضا، به واسط رفت و آنجا علوم اسلامى را آموخت و در بيست سالگى به بصره رفت. مريد صوفى آن سامان شد و به دست او خرقه تصوّف پوشيد. در سال 270 ق به مكه سفر كرد و از آنجا به اهواز رفت و به دعوت پرداخت. حلاج براى دعوت به مذهب صوفيانه خود كه جنبۀ «حلولى» داشت، به مسافرت مىپرداخت. وى در آغاز، خود را رسول امام غايب و باب آن حضرت معرفى مىكرد؛ به همين سبب علماى علم رجال شيعه، او را از مدعيان بابيّت شمردهاند.
نام او ابو المغيث حسين بن منصور حلاّج بود كه در سال 309 ق كشته شد. حلاّج پس از ادعاى بابيّت، بر اين شد كه ابو سهل اسماعيل بن على نوبختى (متكلم امامى) را در سلك ياران خود درآورد و به تبع او، هزاران شيعه امامى را كه در قول و فعل تابع او بودند، به عقايد حلولى خويش معتقد سازد؛ بهويژه آنكه جماعتى از درباريان خليفه به حلاّج حسن نظر نشان داده و جانب او را گرفته بودند؛ ولى ابو سهل كه پيرى مجرّب بود، نمىتوانست ببيند او با مقالاتى تازه، خود را معارض حسين بن روح نوبختى وكيل امام غايب معرفى مىكند. اسماعيل در پاسخ گفت:
«وكيل امام زمان عليه السّلام بايد معجزه داشته باشد. اگر راست مىگويى، موهاى مرا سياه كن. اگر چنين كارى انجام دهى، همه ادعاهايت را مىپذيرم.» ابن حلاج كه مىدانست ناتوان است، با استهزاى مردم روبهرو شد و از شهر بيرون رفت. آنگاه به قم شتافت و به مغازۀ على بن بابويه (پدر بزرگوار شيخ صدوق) رفت و خود را نماينده امام زمان عليه السّلام خواند. مردم بر وى شوريدند و او را با خشونت از شهر بيرون افكندند.
ابن حلاج، پس از آنكه جمعى از خراسانيان ادعايش را پذيرفتند، ديگر بار به عراق شتافت. [1]در اين
[1] . ر. ك: سيد محسن امين، اعيان الشيعه، ج 2، ص 48؛ سيد محمد صدر، تاريخ الغيبة الصغرى، -
نام کتاب : فرهنگ نامه مهدویت نویسنده : سلیمیان، خدامراد جلد : 1 صفحه : 171