نام کتاب : صحیفه سجادیه نویسنده : حسین انصاریان جلد : 1 صفحه : 82
الْاِحْسانِ. اَللَّهُمَّ وَ لى اِلَيْكَ حاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْها جُهْدى، از احسان گشته. خداوندا، به درگاهت حاجتى آوردهام كه قدرت دستيابى به آن را ندارم،
وَ تَقَطَّعَتْ دُونَها حِيَلى، وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسى رَفْعَها اِلى مَنْ و رشته چارهجوئىام در مقابل آن گسسته، ونفس من در نظرم چنين آراسته كه آن نياز را بهكسى اظهار كنم
يَرْفَعُ حَوآئِجَهُ اِلَيْكَ، وَلايَسْتَغْنى فى طَلِباتِهِ عَنْكَ، وَ هِىَ زَلَّةٌ كه او خود نيازهايش را به درگاه تو مىآورد، و درخواستهاش از تو بىنياز نيست، و اين لغزشى است
مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئينَ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَراتِ الْمُذْنِبينَ، ثُمَّ انْتَبَهْتُ از لغزشهاى اشتباهكاران، و درافتادنى است از درافتادنهاى گناهكاران، سپس به يادآورى
بِتَذْكيرِكَ لى مِنْ غَفْلَتى، وَ نَهَضْتُ بِتَوْفيقِكَ مِنْ زَلَّتى، وَ رَجَعْتُ تو از خواب بىخبرى بيدار شدم، و به توفيق تو از آن لغزش برخاستم، و به يارى تو
وَ نَكَصْتُ بِتَسْديدِكَ عَنْ عَثْرَتى، وَ قُلْتُ: سُبْحانَ رَبّى كَيْفَ از درافتادن برگشته و بازپس آمدم، و گفتم: پاك و منزه است پروردگارم، چگونه
يَسْئَلُ مُحْتاجٌ مُحْتاجاً؟ وَاَنّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ اِلى مُعْدِمٍ؟ فَقَصَدْتُكَ، نيازمندى از نيازمندى طلب نيازكند؟ و چگونه تهيدستى از تهيدستى ديگر گدايى كند، پس اى خداى من از
يا اِلهى، بِالرَّغْبَةِ، وَ اَوْفَدْتُ عَلَيْكَ رَجآئى بِالثِّقَةِ بِكَ، وَ عَلِمْتُ سر شوق و رغبت آهنگ تو كردم، و از باب اطمينان اميد خويش به تو بستم، و دانستم كه خواسته من
اَنَّ كَثيرَ ما اَسْئَلُكَ يَسيرٌ فى وُجْدِكَ، وَ اَنَّ خَطيرَ ما اَسْتَوْهِبُكَ از تو هر چند زياد باشد در كنار دارائيت بسيار ناچيز است، و چشمداشت فوقالعاده من به بخششت
نام کتاب : صحیفه سجادیه نویسنده : حسین انصاریان جلد : 1 صفحه : 82