responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نشریه نقد و نظر نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 37  صفحه : 19

بررسى مقابله هاى دينى در افراد معتاد و غير معتاد

پهلوانى هاجر


پژوهش حاضر يك مطالعه پس رويدادى است كه به منظور بررسى ميزان به كارگيرى مقابله هاى دينى افراد معتاد در مقايسه با افراد غير معتاد انجام گرفته است. آزمودنى هاى پژوهش به تعداد 65 نفر (34 فرد معتاد و 31 فرد غير معتاد) از مراجعان به مراكز خود معرّف شهر زاهدان و همراهان اين مراجعان انتخاب و از نظر متغيرهاى سن, جنسيت و شغل همتاسازى شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه مقابله دينى گردآورى شد و با استفاده از آزمون آمارى t و ضريب هم بستگى پيرسون تجزيه و تحليل گرديد. نتايج نشان داد كه افراد معتاد در مقايسه با افراد غير معتاد در مواجهه با استرس به طور معنادارى كمتر از روش هاى مقابله دينى استفاده مى كنند. بين سن افراد و به كارگيرى مقابله دينى رابطه معنادارى مشاهده نشد. به علاوه, بين افراد با تحصيلات پايين تر و بالاتر از ديپلم در ميزان به كارگيرى مقابله دينى تفاوت معنادارى مشاهده نشد. اين نتيجه در درون هر گروه به طور مجزا نيز تأييد شد. مقدمه
امروزه گسترش روزافزون سوءمصرف مواد مخدر در كشور ما به عنوان يك معضل اجتماعى در ابعاد جسمى و روانى قلمداد مى شود. به طورى كه اعتياد و عوارض ناشى از آن در زمره مهم ترين معضلات جامعه بشرى به شمار مى آيد كه در علت شناسى آن, علل متفاوتى مطرح شده است, از جمله اين عوامل روان شناختى مى توان به كارگيرى روش هاى مقابله ناكارآمد اشاره كرد(سرگلزايى, 1380).
مقابله عبارت است از تلاش براى رويارويى با موقعيت ها, مشكلات و كنترل شرايطى كه بالقوه فشارزا ارزيابى مى شوند. شيوه هاى مقابله, توانايى هاى شناختى و رفتارى هستند كه به دست افرادى كه با استرس سر و كار دارند, به كار گرفته مى شود (آلدوين(Aldwin) و كوين(Coyne), 1989, به نقل از هينز(Hynes) و همكاران, 1992). در همين راستا, مقابله دينى به عنوان روشى كه از منابع دينى مانند دعا و نيايش, توكل و توسل به خداوند و… براى مقابله استفاده مى كند, تعريف شده است(كارور(Carver) و همكاران, 1989).
نقش دين در مداوا و كاهش رنج هاى انسانى از ساليان پيش شناخته شده است (ساچمن و ماتيوز 1988, به نقل از رابرت 1992). امروزه محققان روان شناسى و علوم رفتارى متفق القولند كه بين دين دار بودن و سلامت جسمانى و روان شناختى هم بستگى مثبت و معنادارى وجود دارد و در اين راستا, حمايت هاى تجربى فراوانى هم فراهم كرده اند (رابرت, 1992; تيكس(Tix) و همكاران, 1998; بيكل(Bikel) و همكاران, 1998).
دين و مذهب از اركان اصلى فرهنگ هر ملتى است و ارزش ها و معتقدات دينى در شكل دادن به سبك زندگى افراد نقش مهمى را ايفا مى كند و روش زندگى يكى از شاخص هاى مهم سلامت افراد جامعه, از جمله سلامت روان است (داويديان, 1376).
برخى متفكران معتقدند كه دين منبعى حمايتى براى افراد است تا در مواجهه با مشكلات كمتر آسيب ببينند, چرا كه افراد متدين روش هاى مقابله ايِ متفاوتى دارند كه در مواجهه با حوادث فشارزاى زندگى مى توانند كمك كننده باشند, داشتن معنا و هدف در زندگى, احساس تعلّق داشتن و برخوردارى از منابع حمايتى فراوان, اميدوار بودن و اتكا به كمك و يارى خداوند در شرايط فشارزاى زندگى, حمايت و كمك از روحانى و كشيش, همگى از جمله منابعى هستند كه افراد متدين با برخوردارى از آنها مى توانند در رويارويى با مشكلات زندگى آسيب كمترى را تجربه كنند, به علاوه, دين مى تواند بر فعاليت هاى مقابله اى افراد از طريق مجهز ساختن آنها به گنجينه اى از شيوه هاى مقابله اى تأثير بگذارد. افراد متدين مى توانند از ابعاد مختلف روانى, شناختى, بين فردى و اجتماعى اعتقادات دينى شان به منظور سازگارى بهتر با موقعيت هاى فشارزا كمك بگيرند و از آن جا كه مقابله دينى بر باورها و فعاليت هاى دينى متكى است, از اين طريق به افراد در كنترل استرس هاى هيجانى و ناراحتى فيزيكى كمك مى كند (رابرت(Robert), 1992).
دين به عنوان يك شيوه و سبك زندگى, منبع حمايتى مناسبى براى افراد فراهم كرده و آنها را به انواع مهارت هاى مقابله اى كارآمد مجهز مى سازد كه در برخورد با استرس هاى زندگى كمك كننده هستند (كارور و همكاران, 1995, به نقل از: پهلوانى 1375).
داشتن معنا و هدف در زندگى, انجام اعمال دينى و رعايت دستورات الهى و غيره همگى در تجهيز مناسب فرد براى رويارويى با استرس, منابع و لوازم اساسى هستند (اردوبارى, 1366; اصفهانى, 1374). يافته هاى اخير نشان داده اند كه مقابله هاى دينى به عنوان منبع حمايت عاطفى و هم چنين وسيله اى براى تفسير مثبت حوادث زندگى, مى توانند به كارگيرى مقابله هاى بعدى را تسهيل كنند, از اين رو, به كارگيرى آنها مى تواند براى بيشتر افراد سودمند باشد (كارور و همكاران, 1989).
مطالعات علت شناسى در خصوص سوء مصرف و وابستگى به مواد به رابطه بين استرس, مقابله و اعتياد تأكيد داشته و مصرف مواد را در شرايط استرس آور به عنوان يك سبك مقابله اى ناكارآمد تلقى كرده كه مى تواند به عنوان سيكل معيوب عمل كرده و ادامه مصرف را باعث شود (جوانبخت, 1378; كوئينگ(Koening) و همكاران, 1992; نيل من(Nealman) و پرساد (Persaud), 1995). پژوهش ها نيز بيان گر آنند كه معتادين در مقايسه با افراد بهنجار بيشتر از روش هاى مقابله ناكارآمد و متمركز بر هيجان و كمتر از روش هاى مقابله متمركز بر مسئله در رويارويى با استرس استفاده مى كنند (پهلوانى و همكاران, 1378; جوانبخت, 1378). هم چنين فقدان اعتقادات دينى به عنوان يك عامل پيش بينى كننده قوى در مصرف مواد مخدر مطرح شده است (گورساچ وهمكاران, 1981 به نقل از كوئينگ, 1992).
گارتنر (1996) طى مرور يازده پژوهش دراين خصوص اظهار داشت كه داشتن اعتقادات دينى با كاهش استفاده از مواد مخدر مرتبط است (به نقل از: بيكل و همكاران, 1998).
لارچ و هاگس(Larch & Hughes, 1985) طى پژوهشى كه بر روى 14000 نفر انجام دادند دريافتند كه هر اندازه اعتقادات دينى فرد قوى تر باشد, ميزان سوءمصرف مواد كاهش مى يابد. كوئينگ و همكاران (1992) طى پژوهشى دريافتند هر اندازه فرد خودش را كمتر متدين گزارش كرده و كمتر از راهكارهاى دينى در زندگى استفاده كند, احتمال سوء مصرف مواد و داروهاى محرك در او بيشتر است.
نكته مهم تر اين كه دين دار بودن (به ويژه دين درونى) نه تنها در گرايش و مصرف مواد نقش پيش گيرى كننده دارد, بلكه در ترك مصرف مواد نيز عامل مؤثرى است. ويلسون (1968) طى بررسى هاى خود به اين نتيجه رسيد كه وقتى فرد مصرف مواد را كنار مى گذارد كه يك تغيير مثبت در او نسبت به دين ايجاد شده باشد. حتى برخى پژوهش گران بر اين باورند كه اثرات مفيد گروه الكلى هاى بى نام در كمك به ترك الكل به ابعاد دينى و معنوى برنامه هاى دوازده گانه ترك مربوط است (به نقل از: كوئينگ و همكاران, 1992).
با توجه به پژوهش هاى پيشين در تأييد نقش باورها و اعمال دينى در پيش گيرى و درمان اعتياد و تأكيد فزاينده روان شناسان بر نقش شيوه هاى مقابله در سبب شناسى سوءمصرف مواد, پژوهش حاضر با هدف بررسى نقش ميزان به كارگيرى مقابله هاى دينى در اعتياد اجرا شد. در اين مطالعه سعى شده است تا ميزان به كارگيرى مقابله هاى دينى در افراد معتاد با غير معتاد صورت گيرد و نقش تحصيلات و سن در به كارگيرى راهبردهاى مقابله دينى مطالعه شود. روش پژوهش
مطالعه حاضر نوعى مطالعه پس رويدادى است كه با هدف مقايسه ميزان به كارگيرى مقابله هاى دينى افراد معتاد و غير معتاد اجرا شد. بدين منظور, دو گروه معتاد (34نفر) و غير معتاد(31نفر) انتخاب شدند. گروه معتادان از بين مراجعان به مراكز خود معرف ترك اعتياد شهر زاهدان انتخاب شدند و آزمودنى هاى گروه آزمايشى نيز از بين همراهان غير معتاد افرادى كه براى ترك اعتياد مراجعه مى كردند, انتخاب شده و با توجه به متغيرهاى سن, جنسيت و شغل همتاسازى شدند. گفتنى است اجراى پژوهش بر روى 90 نفر انجام شد, ولى در تحليل نهايى برخى پاسخ نامه ها به دليل نقص در تكميل اطلاعات, حذف شدند و در نهايت, فقط نتايج 65 آزمودنى تحليل شد.
جمع آورى اطلاعات با (پرسش نامه مقابله دينى) به شكل انفرادى صورت گرفت. پرسش نامه مقابله دينى شامل 34 عبارت است كه براساس مقياس چهار گزينه اى ليكرت نمره گذارى مى شود. حداكثر نمره فرد در اين آزمون 102 است كه هر چه فرد در اين آزمون نمره بالاترى كسب كند, دلالت بر استفاده بيشتر از مقابله دينى دارد. اين پرسش نامه را در سال 1375, پهلوانى, دولتشاهى و واعظى تهيه و در پژوهشى مجزا اعتباريابى كرده اند. اعتبار اين آزمون با استفاده از روش بازآزمون 82% بود. نتايج با استفاده از آزمون آمارى t و ضريب هم بستگى پيرسون تجزيه و تحليل گرديد. نتايج و بحث در نتايج
هم چنان كه گفته شد, در اين پژوهش دو گروه معتاد و غير معتاد كه جمعاً 65نفر بودند, شركت داشتند. ويژگى هاى جمعيت شناسى افراد دو گروه در متغيرهاى تحصيلات, شغل و دين در جدول شماره1ـ1 ارائه شده است.
جدول شماره 1ـ1: ويژگى هاى دموگرافيك دو گروه در متغيرهاى تحصيلات, شغل و دين

^
متغيرها تحصيلات
بى سواد ابتدايى سيكل ديپلم بالاتر از ديپلم
شغل
كارگر كارمند آزاد كشاورز ساير
مذهب
تشيع تسنن
گروه
معتاد
غيرمعتاد
12% 22% 29% 28% 9%
9% 20% 27/5% 31% 11/5%
21% 31% 30 % 5% 13%
20% 40% 24 % 3% 13%
85% 15%
90% 10%
^
تعداد زن ها در هر گروه معتاد و غير معتاد 8 نفر بود. به علاوه, آزمون t بين دو گروه از لحاظ سن تفاوت معنادارى را نشان نداد, يعنى دو گروه از لحاظ سن با يك ديگر تفاوت معنادارى نداشتند (جدول2ـ1)
جدول2ـ1: ميانگين, انحراف معيار و نتايج آزمون t در گروه از لحاظ سن ^
سن ميانگين انحراف ميعار tآزمون P
گروه
معتاد

غير معتاد
55 / 32

8 / 35
3 / 9

10

1 / 1
 

05 / 0
N.S
^
05 /t68 / 1 = (65)
Not significant
براى آزمون فرضيه اول پژوهشى مبنى بر اين كه افراد غير معتاد نسبت به افراد معتاد بيشتر از مقابله هاى دينى استفاده مى كنند, ميانگين نمره آزمودنى هاى دو گروه در پرسش نامه مقابله دينى با هم مقايسه شد كه نتايج در جدول 3ـ1 ارائه شده است.
جدول3ـ1: ميانگين, انحراف معيار و نتايج آزمون t دو گروه در مقابله دينى ^
مقابله دينى ميانگين انحراف ميعار tآزمون سطح معنى دارى
گروه
معتاد

غير معتاد
81 / 70
*
87
02 / 10

8 / 8

7 / 3
 

000 / 0
 
^
05 /t68 / 1 = (65)
*Significant
هم چنان كه در جدول3ـ1 مشاهده مى شود, نتايج آزمون t تفاوت معنادارى را بين افراد معتاد و غير معتاد در به كارگيرى مقابله هاى دينى نشان داد, يعنى افراد معتاد نسبت به افراد غير معتاد به طور معنادارى كمتر از شيوه هاى مقابله دينى در رويارويى با استرس ها استفاده مى كنند. اين يافته به طور غير مستقيم تأييدكننده اثرات پيش گيرى كننده اعمال باورهاى دينى در خصوص مصرف مواد مخدر است و با يافته هاى گارتنر (1996); لارچ و هاگس (1985); كوئينگ و همكاران (1992) هماهنگ است. به طور كلى مى توان نتيجه گرفت كه انجام اعمال دينى يا داشتن باورهاى دينى در برخورد با استرس هاى زندگى باعث تخفيف اثرات استرس شده و فرد را از مصرف مواد يا پناه بردن به الگوهاى رفتارى نامناسب باز مى دارد. به عبارت ديگر, اين تفاوت مى تواند به ماهيت دين دار بودن افراد مرتبط باشد, به طورى كه داشتن باورهاى دينى (كه با روش هاى مقابله دينى هم بستگى بالايى دارد) و جايز ندانستن مصرف مواد مخدر باعث جلوگيرى و بازدارى فرد از مصرف اين مواد مى شود.
از طرف ديگر, برخى محققان گزارش كرده اند كه با افزايش سن احتمالاً ميزان اعتقادات دينى افراد بيشتر شده و لذا ميزان به كارگيرى مقابله هاى دينى نيز بيشتر مى شود. نتايج مطالعه ما در اين رابطه هم بستگى معنادارى را بين متغير سن و مقابله دينى نشان نداد (7%=r). يكى از دلايل عدم ارتباط بين سن و به كارگيرى مقابله دينى در مطالعه حاضر دامنه نسبتاً محدود سنّى (55 ـ21) اكثر آزمودنى هاى مطالعه است. به طورى كه ميانگين سن آنها حدود 35 سال بود و اين احتمال وجود دارد كه با گسترش دامنه سنّى افراد مورد بررسى, نتيجه تغيير كند.
گزارش هاى ديگر در ادبيات تحقيق بيان گر اين است كه ميزان به كارگيرى مقابله هاى دينى در افراد با سطوح تحصيلى مختلف متفاوت است (پهلوانى و همكاران, 1375; كراوس, 1998) در اين راستا نيز پژوهش گران فرضيه اى طرح و چندين مقايسه آمارى انجام دادند. ابتدا كل آزمودنى هاى مطالعه (معتاد و غير معتاد) بر حسب تحصيلات به دو گروه كلى زير ديپلم و بالاتر از ديپلم تقسيم شدند. سپس نمرات مقابله دينى آنها مقايسه شد, همان طور كه در جدول4ـ1 مشاهده مى شود, نتايج تفاوت معنادارى را بين دو گروه نشان نداد و على رغم اين كه افراد با تحصيلات زير ديپلم نسبت به افراد تحصيلات بالاتر به كارگيرى مقابله هاى دينى بيشترى را گزارش كردند, اما تفاوت بين دو گروه تحصيلى از لحاظ ميزان استفاده از مقابله هاى دينى معنادار نيست. اين يافته با نتايج برخى مطالعات گزارش شده هماهنگ نيست. يكى از علل اين ناهماهنگى مى تواند به نوع آزمودنى هاى شركت كننده در مطالعه مربوط باشد, چرا كه آزمودنى هاى مطالعه كراوس (1998) را صرفاً افراد سال مند تشكيل مى دادند و در مطالعه پهلوانى و همكاران (1375) نيز نمونه پژوهش شامل دانشجويان گروه پزشكى بود.
جدول4ـ1: ميانگين, انحراف معيار و مقدار t نمره مقابله ديني كل افراد معتاد بر حسب تحصيلات ^
متغيير ميانگين نحراف ميعار آزمون  t p
گروه
معتاد

غير معتاد
4 / 74

7 / 78
14

25 / 24

69%
 

05 / 0
N.S
^
05 t (65) = 1/67
 

مقايسه نمرات مقابله دينى در دو سطح تحصيلى ذكر شده در هر گروه (معتاد و غير معتاد) به طور جداگانه نيز انجام شد كه باز هم تفاوت معنادارى بين دو گروه تحصيلى از لحاظ ميزان به كارگيرى مقابله دينى مشاهده نشد (جدول5 ـ1)
جدول5 ـ1: ميانگين, انحراف معيار و مقدار t نمره مقابله دينى افراد معتاد بر حسب تحصيلات ^
متغير ميانگين انحراف ميعار آزمون  t P
گروه
معتاد

غير معتاد
5 / 65

85 / 72
1 / 10

3 / 28

9%
 

05 / 0
N.S
^

در گروه افراد غير معتاد مقدار t محاسبه شده 36/1 به دست آمد كه باز هم تفاوت معنادار نبود. به طور كلى مى توان نتيجه گرفت كه گرچه در هر سه مقايسه افراد با تحصيلات زيرديپلم نسبت به افراد با تحصيلات بالاى ديپلم اندكى بيشتر از مقابله هاى دينى استفاده مى كردند, اين تفاوت از لحاظ آمارى معنادار نبود.
در پايان ذكر اين نكته لازم است كه مطالعه حاضر نيز مثل هر پژوهش ديگر محدوديت هاى خاص خود را دارد. حجم نسبتاً كم و انتخاب غير تصادفى نمونه هاى پژوهش و عدم كنترل برخى از متغيرهاى مداخله گر (دين درونى ـ بيرونى و وضعيت اقتصادى ـ اجتماعى) از جمله محدوديت هاى پژوهش حاضر هستند, لذا بايد در تفسير و تعميم نتايج بسيار محتاط بود. نتايج حاضر را مى توان با در نظر گرفتن محدوديت ها به عنوان سندى علمى براى ارائه آموزش هاى الهى و معنوى و مداخلات درمانى با محتواى روحانى و مشاوره دينى براى افراد تحت استرس تلقى كرد و از يافته حاضر به منظور آموزش افراد در مواجهه با استرس هاى زندگى كمك گرفت.
* كارشناس ارشد روان شناسى بالينى, انستيتو روان پزشكى تهران.
** دكترى روان شناسى بالينى, عضو هيئت علمى دانشگاه علوم بهزيستى.
كتاب نامه:

صفهانى, محمدمهدى (1374), (بهره گيرى از برخى رهنمودهاى الهى در پيش گيرى و رويارويى با پيامدهاى استرس), فصلنامه انديشه و رفتار, سال اول, شماره4.
اردوبارى, احمد (1366), راز طول عمر, جلد اول, انتشارات هدى.
پهلوانى, هاجر; ملكوتى, كاظم و براهنى, محمدتقى (1375). بررسى ميزان استرس, شيوه هاى مقابله و وضعيت سلامت روانى افراد ناباور, پايان نامه كارشناسى ارشد, انستيتو روان پزشكى تهران.
پهلوانى, هاجر; كيانپور, محسن و عيدوزهى, محمد (1378). (مقايسه شيوه هاى مقابله اى در افراد معتاد با غير معتاد), ارائه شده در اولين كنگره سراسرى راهكارهاى بهداشتى مبارزه با اعتياد, دانشگاه علوم پزشكى زاهدان.
پهلوانى, هاجر; دولتشاهى, بروز و واعظى, سيد احمد (1375), (بررسى رابطه بين به كارگيرى مقابله هاى دينى و سلامت روانى), اولين همايش نقش دين در بهداشت روان, سال 1376.
جوانبخت, مريم (1378), (مقايسه شيوه هاى مقابله اى و نگرش هاى ناسالم در معتادان مواد مخدر با گروه شاهد غير معتاد), اولين كنگره سراسرى راهكارهاى بهداشتى مبارزه با اعتياد, دانشگاه علوم پزشكى زاهدان.
داويديان, هاراطون (1376), (بهداشت روان از ديدگاه اديان توحيدى), اولين همايش نقش دين در بهداشت روان, دانشگاه علوم پزشكى ايران, آذرماه1376.
سرگلزايى, محمدرضا (1380), ترك اعتياد موفق, انتشارات دانشگاه علوم پزشكى مشهد.
Bickal, C and etal (1998), "Perceived Stess-religious coping styles and depressed effect", Journal of psychology and chyistionity, 17(1), pp-42.
Carver, C. S; Schier, M. F. and weintran, J. K (1989), "Assessing coping strategies: A heoretically based approach", Journal of personality and social psychology, vol.56, No.2, p.267-283.
Hynes, G., J. Callan; v.g.; Terry, D. J. and Gallois, C. (1992), زThe psychological well-being of infertile woman after a failed IVF attempt: The effect of copingس, Journal of Medical psychology, vol.65, p.269-278.
Koening, H. G. (1992), Religion and prevention of illness in Later Life In K. I. Pargament K. I. Maton & Hess, R. E. (eds). Religion and prevention in mental health, Research Division, and Action Aaworth Press Inc.
Larch, B. & Hughes, H (1985), زReligion and youth substance Useس, Journal of religious and Health, 24 (3), p.197-206.
Nealman, J. & Persaud, R. (1995), "Why do psychiatrists neglect religion", British Journal of Medical psychology, 63, p.169-78.
Roberts, K. A. (1992), A Sociological overview: mental health implications of religio-cultural megutrends in the united state. In Pergament, K. T. Maton, I and Hess, R. E. (Editors), Religion and Prevention in Mental Health, Haworth press Inc.
Tix, A. P., Frazier, P. A. (1998), زThe use of religious coping during stressful Life sventsس, Journal consulting and clinical Psychology, 66 )2), p.417-422.

نام کتاب : نشریه نقد و نظر نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 37  صفحه : 19
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست