responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 63  صفحه : 5
 گزارش علمى از كنفرانس
اعتبار و جايگاه علم نجوم در تعيين ماه هاى قمرى
(جدلية العلاقة بين الفلك و الفقه و شرعية علم الفلك
فى تحديد المواقيت الشرعية)

رضا اسلامى
مقدمه

اين كنفرانس از سوى (مؤسسة الفكر الاسلامى المعاصر للدراسات والبحوث) تحت اشراف علامه سيدمحمدحسين فضل اللّه و به مديريت دكتر نجيب نورالدين برگزار شد. زمان و مكان برگزارى كنفرانس, پنج شنبه و جمعه 25 و 26 شباط 2010 ميلادى, مصادف با 11 و 12 ربيع الاول 1431 قمرى در بيروت, قرية الساحة, هتل (الساحة) بود. اين هتل ظاهراً بازسازى يك اثر تاريخى قلعه مانند است كه با قلعه هاى بزرگ سنگ بنا شده است و انسان را به ياد قلعه هاى قديمى روميان مى انداخت; يك حياط بزرگ و يك رستوران كاملاً مجهز و سالن هاى متعدد براى برپايى جشن ها و اجتماعات داشت, اتاق هاى محل سكونت توريست ها در يك زاويه هتل و در دو طبقه بود, هر اتاقى نيز طرحى خاص و متنوع داشت. اين هتل به همراه بسيارى از هتل ها و مؤسسات و پمپ بنزين ها, همه از سوى علامه فضل اللّه سرمايه گذارى شده و سود آن عائد امور خيريه و بالخصوص تكفل ايتام مى شود.
از ايران بنده با مقاله اى تحت عنوان (جايگاه حكم حاكم در اثبات آغاز ماه هاى قمرى) به همراه آقاى رضا مختارى كه مجموعه پرارزش (رؤيت هلال) را در طى پنج مجلد گردآورى كرده است و مقاله اى تحت عنوان (ديدگاه شيعه و سنى پيرامون هلال ماه ذى حجة در مكه) فراهم ساخته بود در اين كنفرانس به نمايندگى از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى وابسته به دفتر تبليغات اسلامى حضور داشتيم.

نشست اول, صبح پنجشنبه

پنج شنبه مطابق 11 ربيع الاول 1431, ساعت 10 صبح در يكى از سالن هاى هتل, جلسه افتتاحيه كنفرانس برپا شد. اين سالن هيچ يك از خصوصيت هاى سالن هاى كنفرانس را نداشت و از مهم ترين اشكالات, صندلى هاى چوبى خشك آن بود كه تا آخر جلسات همه را خسته مى كرد.
محل سخنرانى و سيستم نور و صدا و محل استقرار خبرنگاران و پرده تصوير در همه سالن ها نامناسب بود و نيز مديريت جلسات و تنظيم برنامه ها نيز به شكل مطلوب و با تجربه لازم نبود.
جدول برنامه ها كه در دو ورقه منتشر شده بود, از همان نشست اول اجرا نشد. علامه فضل اللّه به دليل بيمارى در جلسه حاضر نشد و نائب رئيس مجلس اعلاى شيعى, آقاى شيخ عبدالامير قبلان نيز حضور نيافت. در نشست هاى بعدى نيز جدول برنامه ها و سخنرانان عوض مى شدند, تا جايى كه چهار بار برنامه مكتوب عوض شد و آخرين تغييرات نيز در جلسه اختتاميه رعايت نشد.
برنامه با مقدمه اى از مجرى آغاز شد, اين مقدمه درباره ضرورت تلاش علمى براى توجيه نظر فقهى علامه فضل اللّه مبنى بر اعتماد به محاسبات نجومى براى تولد تكوينى ماه و كفايت آن در اثبات نزد شارع بود.
از جمله مطالب اين بود كه اگر علم فلك در تعيين وقت نماز ظهر و عصر مورد اعتماد است, پس چرا در تعيين وضعيت قمر نتواند مورد اعتماد باشد. اگر سخن دانشمند فلكى درباره حركت شمس مورد اعتماد فقهاست, پس چرا سخنش درباره حركت قمر مورد اعتماد نباشد. از اينجا علامه فضل اللّه صاحب نظران را به بحث و بررسى مسئله فراخوانده است, چه در بُعد نظرى و علمى آن و چه در بُعد تطبيقى و عملى آن و اميد است كه دستاورد كنفرانس در جهت وحدت رويه مؤثر باشد.

سخنرانى دكتر نجيب نورالدين

سخنران اول, دكتر نجيب نورالدين مدير مؤسسة الفكر الاسلامى المعاصر بود. وى پس از خوش آمدگويى به نمايندگان مراجع دينى و سياسى و مؤسسات و افراد شركت كننده, به نكاتى اشاره داشت.
موضوع هلال, موضوعى جدلى در ميان همه مذاهب است و به همه مناسبات دينى ما مربوط مى باشد. اگر ما از علوم جديد استفاده كنيم, مى توانيم اختلاف موجود ميان علماى دينى و ازجمله اختلاف در امكان رؤيت و اثبات اول ماه با چشم عادى يا چشم مسلح را از ميان برداريم. هم اكنون بحث و گفت وگوى بسيارى درباره استفاده از علم اخترشناسى در اين زمينه وجود دارد.
شكى نيست كه علم فلك از دقيق ترين علوم است و نسبت خطا در آن نزديك به صفر است. استفاده از دستاوردهاى اين علم, آثار مثبت بسيارى دارد. علامه فضل اللّه معتقد است كه نزاع موجود ميان فقها درباره اثبات اول ماه را مى توان با استفاده از علم اخترشناسى از ميان برد و از اين طريق راهى براى توحيد صفوف مسلمين و اظهار وحدت و همبستگى اسلامى در مراسم دينى و اعياد اسلامى پيدا كرد كه امرى مطلوب و مرغوب است, خصوصاً با توجه به اينكه تجربه هاى ما اثبات كرده است كه اشكالى در محاسبات نجومى براى زمان وقوع خسوف و كسوف نيست و اعتماد بر علم فلك شايسته است.
در عين حال بايد توجه داشت كه اخترشناسى و علوم فلكى چيزى كاملاً متفاوت و متغاير با علم تنجيم است و سخن ما درباره تعامل علم فقه و علم فلك و اعتماد آنها به يكديگر است. البته واقعيت آن است كه ميان اين دو علم نوعى تقارب رو به رشد احساس مى شود (فصار هذا العلم معيناً للفقهاء) و از ميان فقها هستند كسانى كه علوم فلكى را به خدمت علم فقه درآورده اند.
علامه فضل اللّه درباره اعتماد به علم فلك نظر قطعى داده است. وى تولد تكوينى ماه از نظر فلكى ها را براى اثبات اول ماه كافى و حجت شرعى مى داند. ولى دسته اى ديگر از فقها در مقابل, بر اين باورند كه بر محاسبات نجومى نمى توان اعتماد كرد و در اثبات اول ماه تنها رؤيت بصرى معتبر است. ما اميدواريم كه اين اختلاف نظر در آينده حل شود و از اساس موضوعى براى نزاع باقى نماند.

سخنرانى سيدعلى فضل اللّه, فرزند علامه فضل اللّه

برگزارى اين كنگره ناشى از ديدگاه خاص علامه است. ايشان جلودار طرح مسئله و اصدار فتوا مبنى بر امكان اخذ به محاسبات فلكى است. آثار و نتايج اين بحث منحصر به مسائل عبادى و فردى نيست, بلكه در زمينه هاى اجتماعى نيز آثار مهمى دارد.
ما معتقديم كه دستيابى به يك راه حل فقهى قابل قبول براى همه درباره آغاز ماه هاى قمرى مى تواند در ايجاد استقرار و ثبات بسيار مؤثر باشد, در مقابل اختلافات موجود اثر منفى بر اجتماع مسلمين و برگزارى مراسم عبادى آنها دارد, بلكه حتى در داخل يك خانه نيز سبب اختلاف شده است و چه بسا اين وضع نسل جديد را به تزلزل بكشاند و تصور كند كه دين قادر بر حل اين مشكلات نيست.
در جايى كه كفار با هم متحد هستند, چگونه اهل يك دين نتوانند وحدت پيدا كنند. اگر بخواهيم قدمى به پيش برداريم, بايد اهل تخصص را بر سر يك ميز جمع كنيم و تلاش جمعى براى فهم نصوص را آغاز كنيم. تلاش جمعى اهل تخصص مى تواند فقها را به نتيجه نهايى مطئمن سازد.
ما چند برنامه پيش روى كنفرانس مى گذاريم:
1- علامه فضل اللّه اعتماد بر محاسبات فلكى را كافى مى داند و اين كنگره بايد به بحث درباره آن بنشيند.
2- ايشان معتقد است كه انسان در وجود واقعى زمان بلكه در تحديد زمان نقشى ندارد, بلكه بايد آن را كشف كند; چون زمان قبل از وجود انسان بوده است.
3- ادله اى كه اعتماد بر رؤيت را مطرح مى كند, در واقع راهى را براى از ميان بردن شك معرفى مى كند و رؤيت را به عنوان طريق قطعى در مقابل طرق ظنى ديگر قرار مى دهد و رؤيت حسى تنها از اين باب معرفى شده كه در زمان صدور روايات, تنها راه قطع آور بوده است. سياق ادله نشان مى دهد كه اعتبار رؤيت امرى تعبدى نيست, بلكه وسيله اى براى رسيدن به اطمينان است.
4- پيشرفت هاى علمى هم اكنون به حدى رسيده است كه نشان مى دهد محاسبات فلكى بسيار دقيق است و اين محاسبات چه درباره ولادت هلال يا امكان پذير بودن رؤيت هلال, كاملاً قابل اعتماد است و هيچ ربطى به مسئله تنجيم و پيش گويى براساس اوضاع ستارگان ندارد.
براساس اين نكات مى توانيم مدعاى خود را در قالب منطقى و متشكل از صغرا و كبرا چنين بيان كنيم:
محاسبات نجومى درباره تولد هلال قطع آور است (صغرا);
هر طريق قطعى براى اثبات هلال, چه رؤيت حسى باشد يا غير آن, شرعاً معتبر است و مى توانيم بدان اخذ كنيم (كبرا);
پس محاسبات نجومى براى تولد هلال شرعاً معتبر است (نتيجه).
اما مسئله اختلاف يا اتحاد افق, بحث ديگرى است و در جاى خود بايد بدان پرداخت.

سخنرانى شيخ دكتر مالك الشغار; مفتى طرابلس و شمال

مفتى طرابلس كه با عمامه بزرگ و كراوات پشت تريبون ظاهر شده بود, نخست از علامه فضل اللّه به خاطر توجه به يكى از محورهاى وحدت مسلمين در اين كنگره تشكر كرد, و نيز از مؤسسه فكر اسلامى به خاطر اهتمامى كه به تجديد فكر عربى دارد و در اين راه جلسات بسيار برگزار كرده و راهى طولانى رفته است و اصول فكر عربى را به عنوان يكى از مقومات فكر عربى و اسلامى بررسى كرده است.
اما نكاتى كه اشاره داشتند:
ما نياز به تجديد فكر اسلامى و عربى داريم, نه فقط براى رفع ابهامات و زدودن غبار شبهات, بلكه براى پيشرفت علمى و توجه به مسائل مستحدثه. اگر اسلام را خاتم شرايع بدانيم, معنايش آن است كه اسلام رسالتى و آيينى دارد كه همه مسائل جديد زندگى را مدنظر دارد.
موضوع اين كنگره (جديد المنطوق و قديم المنطق) است; جديد المنطوق بودن آن به خاطر دستاوردهاى علم هيئت است, و قديم المنطق بودن آن به نزاع مدرسه اهل رأى و حديث بازمى گردد.
مرجع هر موضوع شرعى, نصوص كتاب و سنت است; چون مطلوب ما حكم شرعى است نه حكم عقلى يا علمى يا وضعى. بى شك در اينجا اصول و قواعدى براى تعامل با نصوص شرعى وجود دارد. مى دانيم كه روزه را با يقين بايد شروع كرد و نيز قبله را به يقين دانست. نص و اجتهاد هردو شرط وقوف بر صحت روزه و نماز است, و اصول استنباط, اِعمال ادله تفصيليه از خلال ادله اجماليه است.
براى اينكه درباره هلال به نظرى روشن برسيم, مقدمات زير را بايد بپذيريم:
1- اثبات وجود هلال امرى تعبدى نيست, بلكه سبب براى اثبات اول ماه است. سبب يعنى چيزى كه (يلزم من وجوده الوجود و من عدمه العدم), پس رؤيت هلال, حكمى تكليفى ندارد, بلكه موضوع براى حكم تكليفى است, ولذا رؤيت هلال خودش عبادت نيست, بلكه مقدمه واجب است. از اين رو درباره رؤيت هلال نبايد مقيد به خصوص نصوص شد. چنانكه قرآن مى گويد: يسئلونك عن الاهلة قل هى مواقيت للناس و الحج. نتيجه اين مى شود كه (لا مانع من استعمال كل الوسائل المتاحة لاثبات الشهر).
2- از سوى ديگر مى دانيم كه قمر, منازل مقدر و قابل محاسبه دارد: هو الذى جعل الشمس ضيأ و القمر نوراً وقدّره منازل لتعلموا عدد السنين والحساب (يونس/5); وجعلنا الليل والنهار آيتين فمحونا آية الليل وجعلنا آية النهار مبصرة (اسراء/12).
حساب فلكى به قدرى دقيق است كه يك هزارم ثانيه در ولادت قمر را بيان مى كند, پس يقينى است.
3- نص ابايى از اين ندارد كه بر حساب فلكى اعتماد شود; چون رؤيت وسيله است و مانعى براى استفاده از وسايل وجود ندارد, بلكه مى توان گفت رؤيت در لغت شامل رؤيت بصرى و رؤيت علمى هردو است, بنابراين رؤيت علمى براساس محاسبات نجومى, خارج از حدود دلالت نص نيست.
اما روايت (انا امة امية لا نكتب ولا نحسب), لسانش اِخبار از حال مسلمين است و چون اهل حساب در آن زمان افرادى اندك بودند و ارجاع مردم به آنها با مشقت بود, از اين رو براى رفع مشقت محاسبه نفى شده است.
4 . مسئله هلال دو طرف دارد; يك طرف علمى و مادى, و طرف ديگر عبادى و شرعى است. اگر اين دو طرف در جايى جمع شوند, جانب عبادى غلبه پيدا مى كند; چون پيامبر(ص) مبعوث شده است براى بيان شرعيات, و سبب اقوى از شرط است, و ديدن هلال, عمل علمى محض است و اگر ديدن آن, شرط عبادتى باشد و احكام تكليفى بر آن مترتب باشد, نمى توان فرض كرد كه مجرد ديدن كه كار علمى محض است مراد شارع باشد.
5- نصوص شرعى, صوم و افطار را معلق بر رؤيت كرده است; برخى از اين نصوص به صيغه حصر است, مثل (لاتصوموا حتى تروا الهلال فان غم ّ عليكم فاكملوا العدة), از اين رو بايد گفت هرچند محاسبات فلكى دقيق است, ولى نمى توان رؤيت را بالكل كنار گذاشت و محاسبه را بدل آن قرار داد.
6- كسانى كه رؤيت بصرى را معتبر مى دانند و محاسبه را به تنهايى كافى نمى دانند, مى گويند نص داريم كه (نهى النبى عن الصوم يوم الشك), در حالى كه آن روز نه ابر بوده و نه باران. در صحيح بخارى آمده است كه (من صام يوم الشك فقد عصى اباالقاسم صلى اللّه عليه وآله سلم)[1] حال اگر ولادت قمر با محاسبه معلوم شود و بر آن اعتماد كنيم, برخلاف نص عمل شده است و جاى اين سؤال باقى است كه چگونه پيامبر(ص) ما را به رؤيت متعبد كرده است نه تولد تكوينى ماه.
7- اگر هوا صاف باشد و هيچ كس هلال ماه را نبيند, ولى دانشمند فلكى گويد ماه متولد شده است يا بگويد هلال موجود است, از ديدگاه فقه در اينجا اجماع و نص بر عدم وجوب صوم است و قاعده اصولى نيز گويد تأخير بيان از وقت حاجت قبيح است.
8- اگر رؤيت موجود باشد و شهود شهادت دهند, ولى شك و خللى در شهادت باشد, اعتماد بر شهادت محل بحث و گفت وگو است.
اينها اهم نكات نزد هر دو طرف مناقشه بود و قبل از بررسى صحت و سقم ادله آنها, بايد محل نزاع را تحرير كرد.
محل مورد توافق هر دو گروه: هر دو گروه توافق دارند كه استعمال همه وسايل براى اثبات هلال جايز است, و نيز توافق دارند كه اگر محاسبات نجومى موافق رؤيت باشد, قابل قبول است, ولى اگر مخالف باشد, اكتفا به محاسبات محل خلاف است.
محل نزاع هر دو گروه: آيا تكليف شرعى منوط به ظهور هلال است يا نه؟ كسانى كه محاسبات را كافى نمى دانند, مى گويند ولادت تكوينى ماه ملاك نيست, بلكه ظهور هلال ملاك است, پس اگر ماه تولد طبيعى داشته باشد ولى رؤيت پذير نباشد, اول ماه ثابت نمى شود; چون سيره مسلمين در طول تاريخ بر اين بوده است كه در اين گونه موارد كه هلال ظهور ندارد, خود را مكلف به روزه نمى دانستند. پيامبر خدا(ص) در حجةالوداع فرمودند: (الزمان قد استدار فهو اليوم كهيئة يوم خلق اللّه السموات والارض السنة اثنا عشر شهرا منها اربعة حرم… )[2]
و كسانى كه محاسبات نجومى را كافى مى دانند, مى گويند از اين راه وحدت صفوف مسلمين را مى توان ايجاد كرد. ولى البته با رأى امام مسلمين يا سلطان قاهر مى توان به وحدت صفوف رسيد. ترمذى از ابوهريرة آورده است كه (ان النبى(ص) قال الصوم يوم تصومون والفطر يوم تفطرون والاضحى يوم يضحون وفسر بعض اهل العلم انما معنى ذلك ان الصوم والفطر مع الجماعة وعظم الناس).
از اين رو فقها گفته اند كه خطا در تشخيص روز عرفه براى وقوف بخشيده شده است, در صورتى كه اين خطا براى همه رخ داده باشد, و همينطور اشتباه در ايام صوم و تقديم و تأخير آن به يك روز بخشيده شده است.

سخنرانى نائب مفتى عمان, دكتر كهلال بن نبهان خرصى

سخنران, نخست از اقدام علامه فضل اللّه در برپايى اين كنگره تشكر كرد و از عدم حضور دكتر احمد بن حمد خليلى, مفتى عام عمان عذرخواهى كرد.
در عين حال عجيب بود كه در جلسه افتتاحيه كه ويترين كنگره است, با نبود مفتى عام به نماينده جوان او مجال سخنرانى داده بودند.
ايشان به لغت فصيح و بليغ, بدون نگاه به ورقه و بدون لكنت سخن مى گفت و به نكاتى اشاره داشت:
موضوع هلال ذوشجون است و بايد ببينيم كه از اين بحث چه مى خواهيم؟ ما مى خواهيم بحران موجود را برطرف و راهى براى اتحاد ميان مسلمين پيدا كنيم. از آنجا كه در اثبات آغاز ماه هاى قمرى غايت نهايى اطاعت خداست, آرا و پيشنهادات مختلف اگر براساس ادله صحيح باشد, هريك به جاى خود مغتنم و حامل ارزش دينى است و همين را بايد دليلى بر سعه شريعت دانست و بر اخوت دينى تأكيد كرد. خداوند مى فرمايد: وجعلنا الليل والنهار آيتين فمحونا آية الليل وجعلنا آية النهار مبصرة لتبتغوا فضلاً من ربكم ولتعلموا عدد السنين و الحساب وكل شى فصّلناه تفصيلاً (اسراء/17).
در اين آيه شمس را آيت بصيرت و سبب عدم اختلاف شمرده است و سپس ابتغاء فضل الهى را آورده و آنگاه از علم به عدد سنين سخن گفته است و در جاى ديگر فرموده است: يسئلونك عن الاهلة قل هى مواقيت للناس والحج.
آيات طبيعى الهى مثل شمس و قمر فقط براى عبادات نيست, بلكه براى ديگر شئون زندگى نيز هست, هم مصالح دنيوى دارند و هم مصالح اخروى. در اينجا بايد ديد مقاصد شريعت از جعل برخى عبادات كه منوط به حركت شمس و قمر است چه مى باشد؟ مسلماً در جعل اين عبادات و اناطه آنها به حركت شمس و قمر, حرج و ضيق نبايد باشد. در تشريع الهى يسر و سهولت رعايت شده و شريعت همه آنچه را مجتهدين مى فهمند و ابراز مى دارند, استيعاب مى كند.
پس اختلاف مسلمين در نظريات و منهج آنها در طريق جست وجو و اثبات هلال ماه هاى قمرى, نبايد سبب اختلاف و تباعد آنها از هم شود, بلكه بايد دليل بر سعه شريعت شمرده شود. و نبايد غافل شويم كه از سنن تشريعى, مراعات تدرج در بيان احكام است و دستاوردهاى علمى در اثبات اول ماه, از جمله اسباب حقيقى براى اثبات هلال است كه مى تواند مورد تأييد شريعت باشد. اين اسباب جديد مى تواند راه يقينى براى اداى عبادات را نشان دهد, ولى از سوى ديگر منهج دين رفق است, ولذا پيامبر اكرم (ص) فرمود: (اذا امرتكم بشىء فأتوا منه ما استطعتم).
اگر بخواهيم به محاسبات نجومى در تولد تكوينى ماه اعتماد كنيم, پس مسئله قبول شهادت را كه در روايات آمده است چه كنيم؟ ما نبايد از فضايى كه بر ضد ما ايجاد شده و اختلاف در اعياد اسلامى را سبب خرده گيرى بر ما قرار داده اند متأثر شويم و تصور كنيم كه حتماً همه مسلمين جهان بايد يك روز معيّنى را عيد قرار دهند. چه اشكالى دارد كه عيد ما اعياد باشد و مسلمين در نقاط مختلف زمين چند روز را عيد قرار دهند, آرى قوت و وحدت را بايد حفظ كرد, ولى اختلاف در روز عيد ضررى به اين قوت و وحدت نبايد بزند.
منهج ما در عمان آن است كه اگر شهادت بر هلال در حالى باشد كه رؤيت ممكن نيست, مثلاً شهادت قبل از مغيب شمس باشد, در اينجا شهادت رد مى شود و به محاسبات فلكى نيز نمى توان اكتفا كرد.

نشست دوم, عصر پنجشنبه

جلسه عصر در ساعت دوازده و نيم تا دو و نيم با عنوان (تحديد بدايات الشهور بين الحقيقة العلمية والتنبؤ الفلكى) آغاز شد. رئيس جلسه علامه سيدمحمدحسن امين بود كه چندان دخالتى در مباحث نداشت و در تنوع بخشيدن به جلسه و اداره فعال و علمى آن نقش مؤثرى نداشت. اين ضعف در غالب رؤساى جلسات وجود داشت.

سخنرانى دكتر يوسف مروة

نخست آقاى دكتر يوسف مروة مطالب خود را با عنوان (دور الارصاد الفلكية والقضايا الهندسية فى اثبات رؤية الهلال) آغاز و با لحنى آرام و كسل كننده ادامه داد.
از ايشان كتابچه اى در معرفى (مركز الصباح للابحاث العلمية) در جلسه توزيع شد. عناوين شغلى ايشان چنين آمده بود: (مهندس فيزيا كيميائى, خبير فى قياس الاشعاعات النووية, رئيس المختبر الذرى و البيوكيميائى فى الجزائر (سابقاً), مؤسس الجمعية اللبنانية للابحاث العلمية).
مطالبى كه دكتر مروة ارائه دادند بيشتر اطلاعات علمى درباره وضعيت مطالعات فلكى در قديم و جديد بود. از ارتباط علم اخترشناسى جديد با علم فيزيك و شيمى نيز سخن داشتند. آثارى كه ارائه دادند نشان مى داد كه بيش از 1200 دانشگاه در حال حاضر مطالعات فلكى دارند و 120 رصدخانه مهم و 1500 فلكى مشغول به كار هستند و كتاب هايى در هر سال درباره وضعيت ستارگان منتشر مى كنند.

سخنرانى مهندس محمد عودة

سپس آقاى مهندس محمد عودة سخنان خود را با عنوان (الهلال بين الرؤية والحسابات الفلكية) و با استفاده از پرده تصويرى متصل به رايانه شروع كردند.
توضيحاتى درباره برخى اصطلاحات, مثل درجه و سمت الرأس داشتند, حالت كسوف و خسوف راتوضيح دادند و نيز اضافه كردند كه اصطلاح تولد قمر از نظر اهل نجوم يعنى نفس حالت اقتران و محاق, نه حالت ظهور بعد از خروج از تحت الشعاع, چنانكه بيشتر ما تصور داريم. و نيز فرمودند: بعضى خيال مى كنند محاسبات نجومى, رؤيت را كنار مى گذارد, در حالى كه به نظر ما هركدام به جاى خود كارايى دارد و محاسبات مى تواند در خدمت رؤيت باشد.
سپس توضيحاتى درباره تحرى وقت رؤيت هلال دادند و اينكه هلالى را بايد جست وجو كرد كه خصوصيات معيّنى را داشته باشد, ازجمله آنكه:
1- هلال بعد از غروب خورشيد باشد;
2- در مكان غروب و نزديك آن باشد.
و دو چيز كه رؤيت بدون آنها محال است:
1- ان يكون القمر قد وصل مرحلة المحاق قبل غروب الشمس;
2- ان يغرب القمر بعد غروب الشمس.
اما اين دو شرط به تنهايى براى رؤيت كافى نيست. سپس از تأثير غلاف جوى سخن گفتند و بعد از آن از معيارهاى نجومى براى رؤيت; مثلاً اگر فاصله قمر از شمس كمتر از 7 درجه باشد, قابل رؤيت نيست. بابليون مى گفتند رؤيت هنگامى ممكن است كه وقت غروب خورشيد 24 ساعت از عمر ماه گذشته باشد و 48 دقيقه به بعد از غروب خورشيد, ماه غروب كند و امروز منجمين اين معيار را تأييد مى كنند.
كوچك ترين هلال 15 ساعت و 33 دقيقه است كه با چشم مجرد ديده مى شود.
عنوان بحث بعدى دكتر عودة (طرق تحديد بدايات الاشهر الهجرية فى الدول الاسلامية) بود.
گفتند در ليبى اقتران قبل از غروب را معيار دخول شهر در روز بعد حساب مى كنند و رؤيت را از اساس الغا كرده اند.
در كويت اگر اقتران قبل از نصف شب باشد, آن را معيار براى دخول شهر در روز بعدى مى دانند. در سعودى مبنا اين است كه اگر ماه بعد از شمس غروب كند و اقتران قبل از غروب شمس باشد, فردا روز اول ماه است. در عمان, مغرب, اردن و الجزائر اگر فلكى گويد هلال قابليت رؤيت دارد و براساس حسابات فلكى رؤيت امكان پذير باشد, همين در اثبات اول ماه كافى است. و علامه فضل اللّه مى فرمايند هر بلدى با لبنان در شب مشترك باشد, همين براى اشتراك در اول ماه كافى است.

سخنرانى دكتر شايسته مهانى

سخنران بعدى, خانم دكتر شايسته مهانى از ايرانيان مقيم امريكا بود كه همراه همسرش به لبنان سفر كرده بود, وى مطالب خود را به لغت انگليسى بيان مى داشت و يك مترجم حاضر در مجلس به عربى بازگو مى كرد و وضع جلسه و نامناسب بودن ترتيب ميز و صندلى ها و محل پرده تصوير و نورپردازى جلسه و صداى دستگاه تهويه و هواى خروجى آن كه پرده را دائم تكان مى داد و جاى استقرار هيئت رئيسه كه پشت به پرده قرار گرفته بودند, همه و همه دركنار مشكل ترجمه, تداوم مجلس را خيلى خسته كننده كرده بود. رئيس جلسه بيش از نيم ساعت وقت براى برنامه خانم مهانى را صلاح ندانست و ايشان نيز سخت معترض شد كه ما از امريكا براى شركت در اين برنامه آمده بوديم و با ما توافق بر سر يك ساعت سخنرانى شده بود, سرانجام قرار شد در پايان روز جمعه, نيم ساعت ديگر به ايشان فرصت داده شود تا اصل مطلب خود را پس از اين همه مقدمات بتواند بگويد.
آنچه در اين فرصت بيان كردند, بحث هاى علمى درباره نحوه حركت شمس و قمر و حالت هاى مختلف هلال و وضعيت كسوف و خسوف همراه با تطبيق برخى آيات قرآن درباره شمس و قمر بود, مثل آيه والشمس وضحاها والقمر اذا تلاها, و نيز جدولى درباره آغاز ماه هاى قمرى از نظر علم اخترشناسى و حالت هاى اقتران نشان دادند. در مجموع بحث علمى ايشان و تصاويرى كه انتخاب كرده بودند, نسبت به مباحث ديگر اخترشناسان حاضر در مجلس تفوق داشت, ولى ضيق وقت و مشكل ترجمه, هنر انتخاب مباحث را پوشاند.
از ميان حضار برخى اظهار داشتند كه با توجه به آنكه ايشان تنها خانم شركت كننده در بحث و صاحب مقاله است, طبعاً بايد وقت بيشترى به ايشان داده شود.

طرح مسائل از سوى حضار

سپس نوبت به طرح اشكالات و نظرات مستمعين و حضار رسيد و مطالب زير از سوى افراد مختلف مطرح شد:
1- بايد تقويم خاصى براى كشورهاى اسلامى تهيه كرد. تقويم هاى ما نه با قرآن سازگار است و نه با دستاوردهاى جديد علمى.
2- دعوت به علم و اتكا به دستاوردهاى علمى, با تعاليم دينى ما كه رؤيت حسى را ملاك قرار داده, ناسازگار است.
3- علم مطلوب است و علم با دين متطابق است, ولى نصوص شرعى در مسئله رؤيت هلال ما را به رؤيت حسى متعبد كرده است; مثلاً در روايات آمده است كه اگر هوا ابرى بود بايد سى روز را كامل كنيد, پس فقيه بر مبناى چه ضابطه اى به غيررؤيت استناد كند؟ يا اگر شاهد صادق پيدا شد, چگونه شهادت او را قبول نكنيم؟ پس رؤيت حسى را بالكل نمى توان الغا كرد و از طرف ديگر محاسبات علمى را نيز نمى توان ناديده گرفت. راه جمع آن است كه بگوييم براساس مطالعات علمى و محاسبات, اگر هلال رؤيت پذير بود و آنگاه رؤيت حسى هم صورت گرفت, اول ماه ثابت مى شود, به اين طريق هم به محاسبات علمى و هم به نصوص عمل شده است.
4- مهندس عودة از عدم امكان رؤيت هلال در روز سخن گفتند, در حالى كه براساس روايات ما اگر رؤيت قبل از زوال باشد, مربوط به شب قبل و اگر رؤيت بعد از زوال باشد مربوط به شب آينده است.
5- مى توان راه جمعى ميان رؤيت و حساب پيدا كرد. حساب علمى مى گويد كه ماه از محاق خارج شده و بعد از سيزده ساعت ظاهر مى شود, ما مى توانيم با استفاده از تجهيزات ماهواره اى, براى اهل زمين رؤيت علمى را ثابت كنيم.
6- مطالبى كه آقايان درباره دستاوردهاى علم فلك و مطالعات نجومى گفتند بسيار ابتدايى بود و وارد مسائل مهم و اساسى نشدند, مثل اين بحث كه فلكى ها چه ضوابطى براى امكان رؤيت هلال قرار داده اند.
كشف خروج ماه از حالت محاق, مسئله اى حل شده است, مسئله ما اين است كه دليل شرعى بر موضوعيت رؤيت حسى داريم و نمى توانيم از آن بگذريم.
7- فقها گويند اگر هلال به نظر فلكى ها قابل رؤيت باشد, براى دخول ماه جديد همين كافى است, ولى اگر خود دانشمندان فلكى در قابليت رؤيت هلال اختلاف پيدا كردند چه بايد كرد؟
8- درباره نحوه توافق تقويم شمسى و قمرى بايد فكرى كرد.
9- ماه به لحاظ اخترشناسى و فلكى همان ماه طبيعى است كه بيست و نه روز و چند ساعت است, اما براى درست كردن تقويم بايد اعتبارى در كار باشد.
10- در صورتى كه اقتران قبل از غروب شمس باشد, ما بر حساب فلكى اعتماد مى كنيم.
11- مطالبى كه درباره بابليون گفته شد, نشان مى دهد كه آنها مدار فلكى را مى دانستند.

نشست سوم, عصر پنجشنبه
سخنرانى دكتر خالد زعاق

رئيس جلسه, آقاى دكتر حسن شريف و سخنران اول, آقاى دكتر خالد زعاق بودند و عنوان بحث ايشان (العالم الاسلامى ومعالجة مشكلة الاهلّة) بود.
عناوين بخش هاى اصلى سخنرانى ايشان چنين بود:
مستوى دوران القمر حول الارض, مراحل تطور ظهور القمر ونموه, بعض المفاهيم حلول الهلال (عمر الهلال, مكث الهلال, اضاءة الهلال), المعايير لامكانية الرؤية, نصائح عامة للاستهلال (تحديد موقع القمر و… ), حالات قبول ورفض الشهادة.
سرانجام فرمودند هيچ دانشمند فلكى رؤيت حسى را رد نمى كند, لكن مى گويد در زمان رؤيت بايد حساب فلكى را ملاحظه كرد كه امكان رؤيت را نفى نمى كند. در برخى اوقات ديده مى شود كه قاضى شهادت شهود را در حالتى كه رؤيت محال است, قبول مى كند.

سخنرانى دكتر مسلم شلتوت

سخنران دوم, دكتر مسلم شلتوت و عنوان بحث ايشان (امكانية اثبات اوائل الشهور الهجرية بالحساب الفلكى والعوامل الفلكية والمناخية والبيئية التى تؤثر على رؤية الهلال) بود.
نكات مهم بحث ايشان چنين بود:
اگر به باقى علوم مطمئن هستيم, چرا به علم فلك مطمئن نباشيم؟ برخى از غربى ها ابوريحان بيرونى را از انيشتن نيز بالاتر مى دانند و ابوريحان دو شرط براى صحت رؤيت قرار داده است.
حساب فلكى از نظر من به طور مطلق قابل اطمينان است و اختلافى در آن نيست. اختلاف ما مربوط به مفهوم (بداية الشهر) است.
ليبى مبناى خطايى را در آغاز ماه هاى قمرى اتخاذ كرده است. در ليبى ماه قمرى از اقتران تا اقتران است و اين با روح شريعت ناسازگار است, بايد ماه قمرى را از هلال تا هلال حساب كرد.
در مصر از سى سال پيش تاكنون حساب فلكى را مورد توجه قرار مى دهند تا رؤيت صحيح را معلوم كنند, يعنى حساب براى ابطال ادعاى رؤيت در موارد استحاله رؤيت است, نه براى اثبات آغاز ماه. در سعودى و هند و بنگلادش, رؤيت با چشم مسلح را قبول دارند. قطر, يمن و اردن نيز تابع سعودى هستند. تونس گويد اگر به حساب فلكى, هلال ماه بعد از غروب شمس به فاصله زمانى معيّنى ديده شود, فردا اول ماه است. به نظر ما بهترين روش آن است كه بگوييم رؤيت موضوعيت دارد و بايد ملاك باشد, ولى رؤيت اعم از رؤيت بصرى و عقلى است. اگر اين روش را قبول نكنيم, لااقل بايد روش مصر را پيش بگيريم يا براساس قرار استانبول عمل كنيم تا تقويم يكسان در كشورهاى اسلامى درست شود.
در حجاز 13%از موارد اعلام اول ماه صحيح, و 78% تاكنون خطا بوده است. تقى الدين سبكى نيز حساب فلكى را مورد اعتماد مى دانست, اما بايد توجه داشت كه هلال در همه كره زمين به طور يكسان ثابت نمى شود. برخى مانند آقاى حسن ترابى در سودان مى گويند رؤيت ظنى است و حساب قطعى. پس قطعى را بر ظنى بايد مقدم داشت.

سخنرانى دكتر احمد شعلان

سخنران بعدى, آقاى دكتر احمد شعلان استاد رشته اخترشناسى در دانشگاه و از دست اندركاران تنظيم تقويم اسلامى يكسان بود.
ايشان گفتند وقت مثل هوا براى همه است و بايد تقويم اسلامى را به گونه اى تنظيم كرد كه نه تنها مشكلى براى انجام عبادات نداشته باشيم, بلكه پايه تمدن اسلامى نيز باشد; چون تمدن بدون تقويم مناسب نمى شود. به هر صورت ما ملزم به تنظيم تقويم اسلامى براى انجام دستور خدا هستيم.
ماه قمرى براساس تولد ماه است و چون تولد ماه مى تواند در وسط روز يا نيم شب باشد, پس بايد براى تعيين روز اول ماه راه حلى پيدا كرد.
ما اكنون داد و ستد علمى با دنيا داريم و ناچاريم يك تقويم اسلامى براى خود تهيه كنيم. همه فقها قبول دارند كه اسلام براى همه مشكلات راه حل دارد. به نظر من همه بايد اتفاق كنيم كه در رؤيت هلال بصيرت ملاك است نه بصر. بصيرت يعنى تولد ماه بعد از خروج از محاق را لحاظ كنيم و روز بعد از حالت محاق را اول ماه قمرى حساب كنيم. هرچند معمولاً در اين روز رؤيت بصرى امكان پذير نيست. پس لحظه تولد ماه را به حساب فلكى بصيرت پيدا مى كنيم و روز پس از آن را آغاز ماه قمرى حساب مى كنيم.
ما نياز به تعيين خط گرينويچ اسلامى داريم. مى توانيم بگوييم بعد از غروب خورشيد از افق مكه اگر ولادت ماه در روز بود, آغاز ماه جديد قمرى, اولين روز بعد از هنگام غروب است و بر اين اساس مى توان تقويم اسلامى را بنا گذاشت.

طرح مسائل از سوى حضار

در پايان جلسه دوم عصر از سوى حضار مطالب زير مطرح شد:
1- دكتر شلتوت از قول برخى گفتند كه رؤيت ظنى, و حساب قطعى است. سؤال اين است كه رؤيت براى شخص رائى هم ظنى است يا اِخبار او براى ديگران ظنى است؟ چنانكه بايد ديد حساب براى غيرفلكى هم قطعى است يا محاسبات او فقط براى خودش قطعى است؟
2- درباره رؤيت هلال در روز چرا تفصيل ندهيم كه رؤيت قبل از زوال ملحق به شب قبل و رؤيت بعد از زوال ملحق به شب بعد است؟
3- مشكل ما در تعيين اول ماه با فلكى ها نيست بلكه با فقهاست. فقها به روايت (صم للرؤية وافطر للرؤية) تمسك مى كنند, در حالى كه سياق اين روايت كه در صحيحين آمده است نشان مى دهد كه منظور آن است كه براساس ظنى صوم را شروع نكنيد بلكه طريق قطعى پيدا كنيد.
4- امت ما امى است و رسول خدا(ص) بر حساب يهود اعتماد نمى كرد. آنها نسىء داشتند تا ماه قمرى با سال شمسى متطابق شود.
5- اقتراح خط مكه خيلى خوب است, ولى بايد واضح بيان شود.
* * *
روز اول كنگره بدين ترتيب به پايان رسيد. شب هنگام فرصتى بود تا با برخى از روحانيون و فضلاى لبنان كه به اتاق آمده بودند به صحبت بنشينيم. چند نكته در اين صحبت ها بيشتر مورد توجه بود. اول, لزوم اهتمام به فقه مقاصدى در شيعه و توجه به ملاكات و اهداف و مقاصد شارع. دوم, دقت و صعوبت كار تشخيص معيارهاى لازم براى كشف احكام ثابت از متغير و اينكه تمام اجتهاد همينجاست.
سوم, درباره عوارض و لوازم برخى كتاب هاى شيعه كه مشتمل بر مطايبات است مثل برخى كتاب هاى سيدنعمت اللّه جزائرى. و چهارم, درباره برنامه هاى شبكه هاى ماهواره اى شيعى, مثل شبكة الانوار كه در كويت است و گاه به قدرى تند و براى جمعيت اهل سنت نفرت آور است كه چه بسا دولت راضى به تداوم كار آنها باشد تا چهره شيعه را مخدوش كنند و مانع تقريب ميان شيعه و سنى گردند.
قبل از صرف شام همراه آقايان مختارى و اشكورى و شيخ جعفر مهاجر از مؤسسه فرهنگى مجمّع الإمام الصادق(ع) وابسته به آيت اللّه سيستانى كه شنيديم مشتمل بر كتابخانه بزرگ و مجهزى نيز هست, به مدت نيم ساعت ديدار كرديم. آقاى خفاف نماينده آيت اللّه سيستانى در آنجا را, كه دوستان از تدبير و درايت او تعريف مى كردند, ملاقات كرديم. از اشكالات متعددى كه در برنامه افتتاحيه كنگره پيدا شد سخن به ميان آمد. آقاى خفاف مى گفت همان كلامى را كه نماينده مفتى عمان ابراز كرد و گفت بياييد از عيد خود اعياد بسازيم و بگذاريم كشورهاى اسلامى روزهاى مختلف را عيد داشته باشند, عين همين مطلب در كلام آيت اللّه سيستانى آمده است, و روز بعد برگه اى را كه مشتمل بر استفتاء از ايشان بود براى ما فرستاد. در همين جلسه آقاى خفاف از شيخ جعفر مهاجر براى شركت در كنگره هبةالدين شهرستانى كه اوائل فروردين 1389 شمسى در عراق و شهر كوفه برگزار مى شود, دعوت كرد.
* * *

نشست چهارم, صبح جمعه
سخنرانى شيخ رضا مختارى

نشست چهارم كنگره در صبح روز جمعه ساعت نه و نيم آغاز شد. رئيس جلسه جناب شيخ جعفر مهاجر و سخنران اول جناب آقاى شيخ رضا مختارى بود. بحث ايشان تحت عنوان (وجهتا نظر السنة والشيعة حول رؤية هلال ذى الحجة فى مكة المكرمة) مطرح و در ضمن كار, مجموعه پنج جلدى رؤيت هلال مشتمل بر بيش از 4000 صفحه را نيز به خوبى معرفى كردند.
برخى عناوين ريزتر بحث ايشان چنين بود:
مسئله عدم اعتماد بر حكم قاضى اهل سنت و عدم حجيت حكم او در اثبات هلال ذى حجة, مسئله اختلاف افق, ذكر موارد وقوع اختلاف در رؤيت هلال در مكه مطابق تسلسل تاريخى, كوشش هاى انجام شده و پيشنهادهاى مطرح براى حل مسئله, اختلاف شيعه و سنى در آغاز ماه ذى حجة و عدم اعتماد شيعه به رأى اهل سنت, علامه بحرالعلوم و سپس صاحب جواهر, نخستين فقهاى شيعى كه از صحت حج با رأى اهل سنت سخن گفتند, سابقه اختلاف شيعه با اهل سنت در هلال ذى حجة كه از عصر صفوى به بعد بوده است, و سرانجام بيان امام خمينى در تحريرالوسيله كه مى فرمايد حج شيعه در صورتى كه مطابق حكم قاضى اهل سنت در تعيين اول ماه عمل كرده باشد و قطع به خلاف پيدا نكند , صحيح است, ولى بعد از پيروزى انقلاب رأى خود را تغيير داده و فرمودند: (يجب فى الوقوفين متابعة حكم قاضى اهل السنة ويقع الحج مجزئاً حتى مع القطع بالخلاف).

سخنرانى دكتر صالح العجيرى

دومين سخنران, آقاى دكتر صالح العجيرى بود كه در زمره اخترشناسان و دست اندركاران تنظيم تقويم ها محسوب مى شد. ايشان مسن ترين شركت كننده در كنگره بود. وى با بيش از 90 سال سن, تجربه 70 سال كار اخترشناسى داشت. برخلاف ظاهر ساده و بى پيرايش عربى و سنتى اش, بسيار دقيق و علمى و روشن سخن مى گفت و با رعايت مقتضاى حال و مقام توانست بيشترين توجه را به خود جلب كند. ايشان نخست شجاعت علمى علامه فضل اللّه را ستودند و به نكاتى اشاره كردند كه تلخيص آن را در ضمن محورهاى ذيل بيان مى كنيم:
1- محاسبات نجومى در مواردى كه رؤيت را محال مى شمارد, براى نفى شهادت شهود حجيت دارد.
2- علامه فضل اللّه كه مى فرمايد هر نقطه جهان كه با نقطه رؤيت هلال در شب مشترك باشد, در عيد نيز مشترك است, سخنى دقيق و علمى ابراز داشته اند.
3- در ليبى مبنا اين است كه (الشهر يثبت فى الليلة التالية بعد الاقتران اذا حدث نهاراً), ولى جمهور مسلمين گويند (الهلال يثبت بالرؤية العيانية سواء بالمجردة او بالاجهزة).
4- در همه نسل ها و اهل ديانات سابقه, عيد فطر و صوم منوط به قمر بوده است. قوم يهود ماه هاى قمرى داشتند, ولى آنها را از طريق محاسبات مى شناختند, و چون مى خواستند ماه قمرى در همان فصل شمسى كه مى خواهند واقع شود, نسىء پديد مى آمد. عيدهاى مسيحيان نيز براساس حركت قمر بود. عيد فصح در روز يكشنبه بعد از كمال قمر و بعد از 21 مارس است.
5- تمام كنگره هايى كه مسلمانان تاكنون درباره هلال گرفته اند, بى نتيجه و شكست خورده بود. در سال 1900 ميلادى نمايندگان هفت كشور اسلامى در كنگره استانبول تركيه جمع شدند و در آنجا ما به اين نتيجه رسيديم كه چهار شرط براى اثبات رؤيت هلال با چشم مجرد بگذاريم:
اول آنكه, هلال متولد شده باشد;
دوم آنكه, براى قمر مكث بوده باشد, يعنى شمس قبل از قمر غروب كند (فاصله زمانى بين غروب اين دو را در اصطلاح مكث گويند);
سوم آنكه, قمر از حيز شعاع خارج شده باشد و اين ممكن نيست مگر آنكه زاويه قمر از افق كمتر از 5 درجه نباشد;
چهارم آنكه, نور در جرم قمر ظاهر شود, و اين در جايى است كه زاويه شمس و قمر كمتر از 7 درجه نباشد.
ولى اين كنگره نيز تصميماتش فراموش شد و برخى گفتند اين توافقات چون در يك كشور علمانى و سكولار بود پس اعتبار ندارد.
6- گاه محاسبات نجومى با تنجيم و پيش گويى خلط مى شود. در هواپيما كه بودم يك نفر مرا معرفى كرد كه ايشان منجم هستند, بعد يك نفر ديگر كف دستش را جلوى من گرفت كه بگويم آينده او چگونه است.
7- ازجمله مقاصد شريعت آن است كه علم, مقدم بر ظن است. پيشتر مى گفتند كه فلكى ها با هم اختلاف دارند, در حالى كه اينها در مباحث علمى فلكى اصلاً با هم اختلافى ندارند. اختلاف موجود درباره اول ماه قمرى ميان فلكى ها, در مبانى بحث است كه مثلاً اول ماه با رؤيت بصرى ثابت مى شود يا با رؤيت بصيرتى هم ثابت مى شود.
8- برخى مى گويند چند ميليارد دلار بدهيم و يك تلسكوپ پيشرفته براى كشورهاى اسلامى بخريم, ولى ما مى گوييم تنها شما چند دلار بدهيد و يك برنامه كامپيوترى بخريد و آسمان را ببينيد.
9- ازجمله تجربيات من است كه در سال 1957 در رؤيت هلال خطا رخ داد و همه مردم در آن سال براى مراسم عيد فطر رفتند به جز من.
10- براى وجوب روزه ماه رمضان و اثبات آغاز شهر, ما قبول نداريم كه هلال بايد از طريق رؤيت حسى فقط ثابت شود و قبول نداريم كه تعبد به رؤيت هلال باشد, بلكه رؤيت كنايه از آغاز شهر است; چون در آن زمان رؤيت بصرى نزد عرب متداول بوده است. اما حديث (اِنّا امة امية لانكتب ولا نحسب) تعبد به رؤيت بصرى را ثابت نمى كند; چون در سوى ديگر مقاصد شريعت مى گويد امت را بايد از امى بودن خارج كرد. وسايل الكترونيكى كه الآن در جيب ماست, خيلى بهتر از رؤيت بصرى كار مى كند. ولذا ما در پاسخ فقهايى كه تعبد را قبول دارند مى گوييم پس چطور شما الآن براى تعيين زوال شمس, وسايل الكترونيكى را به كار مى گيريد, در صورتى كه قبلاً با شاخصى كه عمود بر زمين بود زوال معلوم مى شد, يا چگونه براى اذان از بلندگو استفاده مى كنيد, در صورتى كه بايد بالاى ديوار مسجد برويد و به همان روش قديم اذان را اعلان كنيد, يا براى معرفت قبله چرا از اقمار صناعى و ماهواره هاى جديد استفاده مى كنيد.
پس براى اثبات غروب و طلوع اجرام سماوى نيز بايد از وسايل الكترونيكى جديد استفاده كنيد, و اگر گمان مى كنيد محاسبات اخترشناسى خطا دارد, تجربه كنيد و بفرماييد خطاى آن در كجاست؟
فقها بايد حكم كنند كه حساب فلكى قابل قبول است و مى توان به آن عمل كرد. اگر شنيدن و ديدن جز به همين طريق طبيعى صدق نكند, پس بايد گفت در بسيارى از امور اصلاً نه ما مى بينيم و نه مى شنويم.

سخنرانى دكتر محمد عصيرى

سومين سخنران, دكتر محمد عصيرى رئيس جمعيت اخترشناسان در سوريه بود كه عنوان بحث ايشان (قرائة تاريخية لتطور علم الفلك فى تحديد الشهور العربية) بود. ايشان علم فلك را در ادوار بسيار قديم و در دوره پيش از اسلام و در عهد اسلامى بررسى كردند و اشاره داشتند كه علم فلك از بابلى ها گرفته شده و همان ها بودند كه دائرة البروج را ساختند و وقت خسوف و كسوف را تعيين كردند, و اشاره اى به علم فلك نزد مصرى ها و سومرى ها داشتند.
برخى نكات مهم سخنرانى ايشان پس از بيان تاريخچه علم اخترشناسى چنين بود:
1- فن تنجيم اساساً ربطى به علم اخترشناسى ندارد.
2- حدود شش هزار منبع مخطوط عربى درباره علم فلك داريم كه قبل از كپنهاك وجود داشت, ولى آنها را پنهان كردند.
3- شهر قمرى با رؤيت هلال اثبات مى شود, يا با اثبات حالت اقتران از طريقه محاسبات نجومى؟ اين مسئله بايد ميان علم فقه و علم فلك حل شود.
4- هلال زهره گاه با هلال قمر اشتباه گرفته مى شود.
5- براى رؤيت بصرى هلال, شروط و معيارهايى وجود دارد (تفصيل اين شروط و معيارها به شكلى كامل تر از بيان سخنرانان قبل آورده شد).
6- در برخى سال هاى گذشته, هلال و آغاز ماه قمرى در كشورهاى عربى تا حد چهار روز مورد اختلاف بود.
7- برخى مى گويند چرا تقويم قمرى واحد تهيه نمى كنيد؟ ما مى گوييم به دو علت امكان پذير نيست: يكى به علت اختلاف اصطلاح اخترشناسان در تعريف اول ماه, و دوم به علت اختلاف فقها در بيان معيارها و ضوابط شرعى براى اثبات اول ماه.
8- همه كشورهاى عربى نمى توانند هلال واحد داشته باشند; چون زمين كروى است و طبعاً بايد در روز عيد ميان كشورها اختلاف باشد.
9- ما فلكى ها نمى توانيم بگوييم چه روزى اول ماه هست و چه روزى نيست, ما بايد ضوابط كلى را بگوييم و در مصداق دخالت نكنيم. فقها بايد بگويند كه براى تعيين اول ماه چه اعتبارى و قرارى شرعاً وجود دارد و ما مى توانيم پشتيبانى كنيم.

سخنرانى شيخ محمدرضا الهى

آخرين سخنران نشست چهارم كنگره, آقاى الهى از ايران بود.
مطالب ايشان, هم ناظر به بحث هاى علمى درباره رؤيت هلال و اثبات اول ماه بود, و هم ناظر به بحث هاى فقهى. محورهاى عمده بحث ايشان به ترتيب ذيل بود:
لزوم دقت در تشخيص وقت مقارنه, طريقت رؤيت هلال يا موضوعيت رؤيت, معناى تكون هلال و شرايط آن, بررسى سخن برخى فقها كه مى گويند چشم مسلح مانند چشم مجرد است, ادله اكتفا به چشم مسلح و ادله عدم اكتفابه آن, ادله خاص دال بر اكتفا به رؤيت هلال با چشم مسلح, رجوع به اصل عملى استصحاب در صورت بقاء شك در اثبات اول ماه جديد.

طرح مسائل از سوى حضار
در پايان نشست چهارم, سؤالات ذيل مطرح شد:
1- پيامبر اسلام(ص) در آن موقع فرمودند ما امت امى هستيم و اهل حساب نيستيم, ولى ما الآن اهل حساب هستيم و قرآن نيز مى فرمايد: الشمس والقمر بحسبان. آن موقع براى معاملات دست به دست هم مى دادند, ولى الآن ما با ابزارهاى جديد از راه دور معاملات را انجام مى دهيم. پس معلوم مى شود كه روايت در مقام نفى محاسبه نيست.
2- محاسبات نجومى نزد يهود كه برخى سخنرانان مطرح كردند, اصلاً ربطى به اثبات ماه هاى قمرى نداشت.
3- فرمودند رؤيت ظنى است, در صورتى كه شخص رائى در رؤيت خود شكى ندارد.

نشست پنجم, عصر جمعه

رئيس جلسه آقا شيخ احمد الزين, قاضى لبنانى و از روحانيون متنفذ اهل سنت بود كه بسيار فهيم و در اداره جلسه بهتر از ديگران ظاهر شد. ايشان در ضمن سخنان مقدماتى خود اشاره داشتند كه كشورهاى اسلامى از پيشرفت هاى جديد در علم اخترشناسى براى تشخيص اول ماه استفاده نمى كنند, به جز كشور ايران كه وسايل و امكانات مدرن را به كار گرفته است.

سخنرانى حجةالاسلام والمسلمين سيدعلى اشكورى

حجت الاسلام والمسلمين سيدعلى اشكورى, سخنران اول بودند. وى نخست برخى آيات و روايات مربوط به رؤيت هلال را مطرح و سپس گفتند (شهر) واقع معيّنى دارد و ما از لابه لاى نصوص مى خواهيم منهاج شريعت در اثبات شهر را كشف كنيم.
سپس به جهاتى كه در كشف موضوعيت يا طريقيت رؤيت هلال دخيل است, اشاره كردند:
1- مراد از رؤيت, (اِبصار) است نه (بصيرت).
2- در مقام ثبوت هيچ مانعى وجود ندارد كه رؤيت بصرى دخيل در اثبات اول ماه باشد.
3- حتى اگر در مفهوم رؤيت توسعه دهيم, باز هم مقصود از رؤيت همان رؤيت حسى است.
4- به رغم ظهور (رؤيت) در رؤيت حسى, هيچ شكى نيست كه رؤيت طريقيت دارد و براى رسيدن به علم است.
5- روايات مربوطه در سه دسته قابل جاسازى است, روايات خالى از قرائن, و روايات محفوف به قرائن, و رواياتى كه اصلاً لفظ رؤيت در آنها نيست.
6- چندين شاهد بر طريقيت رؤيت مى توان پيدا كرد:
اول: تعبير (عدوا ثلاثين) در برخى روايات;
دوم: وجوب قضا در جايى كه پس از بيست و هشت روز از آغاز شهر رمضان, هلال شوال ديده شود و كشف خطا در تعيين اول ماه شود;
سوم: وجوب قضا در جايى كه كشف شود يوم الشك از ماه رمضان بوده است;
چهارم: مقتضاى بحثى كه اصوليات تحت عنوان (اجزاء) دارند;
پنجم: مقتضاى رواياتى كه درباره يوم الشك مى گويد صوم بايد به نيت شعبان باشد;
ششم: مقتضاى رواياتى كه تأكيد بر عدم اعتبار تظنى براى اثبات اول ماه دارد;
هفتم: لزوم افطار براى كسى كه به تنهايى هلال شوال را ديده است;
هشتم: حكم تطوق ماه و كاشفيت آن از سبق حلول شهر.

سخنرانى شيخ جعفر مهاجر و شيخ خالد غفورى

سخنران دوم, شيخ جعفر مهاجر بود كه سخنان او بيش از همه مورد اشكال قرار گرفت و خصوصاً علماى شيعه مناقشه زيادى با او داشتند. ايشان معتقد بود حساب, قوى تر از رؤيت است و بايد فرهنگ استفاده از دستاوردهاى دانشمندان فلكى را اصل بدانيم, و رؤيت را به عنوان وسيله اى براى اثبات اول ماه كه بعداً پيدا شد و عَرَضى بود, به شمار آوريم.
ايشان به صراحت تمام مى گفت كه نزد مشهور اماميه (عدد) معتبر است نه رؤيت و مرادش نيز از (عدد), محاسبه نجومى بود نه (اكمال ثلاثين يوماً من الشهر الماضى), در حالى كه مطلب دقيقاً به عكس است و مشهور اماميه به رؤيت تكيه دارد نه محاسبات, و مشهور اماميه از عدد, همان اكمال سى روز از ماه قبل را قصد مى كنند, نه محاسبات فلكى را, به هرحال مطالب عجيبى به مشهور اماميه نسبت دادند كه مورد انكار بود.
سخنران سوم, شيخ خالد غفورى بود كه باز درباره طريقيت يا موضوعيت بحث داشتند.

طرح مسائل از سوى حضار

سپس وقت به طرح اشكالات و مداخلات حاضرين داده شد و نكات ذيل مطرح گرديد:
1- اعتماد بر محاسبات اخترشناسان مزيد بر اختلاف است, در حالى كه اعتماد بر شهود حسى خيلى بهتر و كمتر موجب اختلاف است. الآن كشورهايى كه بر محاسبات اخترشناسى اعتماد دارند خيلى با هم اختلاف دارند.
گاه يك مبناى علمى را مى خواهند بر ديگران تحميل كنند كه اين قابل قبول نيست.
2- درباره تعبير قرآن كل يجرى الى اجل مسمى يا تعبير فقدره تقديرا و يا جعل اللّه لكل شى قدرا و يا كل شىء عنده بمقدار و يا خلقناه بقدر, علماى فيزيك هسته اى ازجمله بنده گويند چه كسى مقدار اين (اجل مسمى) را بايد معيّن كند؟ خداوند يا ما؟ آيا رؤيت حسى, اين (اجل) را مى تواند عوض كند؟ آيا انسان مى تواند به انتهاى اين (اجل) حكم كند؟
اخترشناسان از 350 سال پيش تاكنون گويند قمر داراى (اجل مسمى) است و اين اجل همان مجموع ثانيه هاى يك ماه كامل است كه كم و زياد نمى شود و همه شهرها در اين (اجل) مساوى هستند.
3- در حكم به اول ماه الآن تدابير سياسى مقدم بر مقررات شرعى يا علمى شده است.
4- شيخ جعفر مهاجر گفتند كه بر رؤيت حسى نمى توان اعتماد كرد, در حالى كه احاديث درباره رؤيت حسى از سوى پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) بسيار زياد است. اصلاً مناقشه شيخ مفيد با شيخ صدوق به خاطر چه بوده است؟ آيا جز بر سر اين بوده كه مى فرموده است برخى روايات مورد اعتماد او ضعيف السند است و از غلات صادر شده است.
5- در پاسخ آقاى شيخ جعفر مهاجر بايد گفت روايات رؤيت بسيار زياد است, و در پاسخ اشكال اول بايد بگويم كه فلكى ها مى توانند اشكالات فقها را كم كنند, نبايد تصور كرد كه مطالب آنها هميشه مزيد بر اختلاف خواهد بود.
6- نه فقيه مى تواند دانشمند فلكى را ملزم كند و نه عكس آن صادق است و درباره وحدت يا اختلاف افق نيز نمى توان مبناى واحد را به همه فقها تحميل كرد.
7- در پاسخ اشكال دوم بايد گفت كه تعبير قرآن به (اذا جاء اجلهم) را چه مى گوييد؟ آيا با حسابات فلكى مى توان عمر را تعيين كرد؟ در مورد قمر روايات مى گويد رؤيت ملاك است و رؤيت ظهور در رؤيت حسى دارد.

نشست ششم, عصر جمعه
سخنرانى و جمع بندى شيخ حسين المصطفى

نشست ششم كنگره در نوبت دوم از عصر جمعه به رياست شيخ حسين المصطفى برگزار شد. در ابتدا رئيس جلسه جمع بندى مفصل و مرتبى از همه مطالب گذشته ارائه داد كه تلخيص آن را مى آوريم. اين جمع بندى بيشتر به ارائه ديدگاه هاى گوينده مربوط مى شد تا انعكاس ديدگاه هاى ديگران. تلخيص بحث چنين بود:
برخى تكاليف الهى منوط به شناخت ماه هاى قمرى است, مثل وجوب روزه و افطار و حج, و نيز احكام مربوط به عده نگه داشتن زنان, و رسيدن به سن بلوغ براى بچه ها, و رسيدن سال در اداى خمس و زكات.
با گذشت زمان به تدريج شكل هلال ماه در فرهنگ عمومى نمادى براى اسلام, در مقابل شكل صليب شده است. چنانكه در زيورآلات مسلمانان و سكه هاى آنها و ديگر تزئينات, اين رمز آشكار است. چنانكه هلال احمر در مقابل صليب سرخ, شعار شناخته شده دولت هاى اسلامى شده است. اثبات ماه قمرى به سبب رؤيت هلال محل نزاع است و دو قول در اينجا وجود دارد:
اول آنكه رؤيت بصرى مباشر, شرط موضوعى در ثبوت ماه است. پس ماه بدون رؤيت اثبات نمى شود, هرچند اين رؤيت به واسطه آلات و اسباب رصدى باشد.
دوم آنكه رؤيت بصرى تنها شرط ثبوت هلال نيست, بلكه رؤيت, طريقيت براى اثبات اول ماه دارد و مى توان گفت كه علما بر نفى موضوعيت رؤيت هلال براى وجوب صوم اتفاق دارند.
در اينجا مفاهيم مهمى است كه بايد مورد توجه باشد:
1- يكى از اسباب اختلاف ميان فقهاى مذاهب بلكه فقهاى مختلف در داخل مذهب واحد اين است كه شهادت شهود براى برخى قانع كننده و براى برخى غيرقانع كننده است و نتيجه اش اين مى شود كه در جايى كه امور عبادى منوط به هلال است مثل صوم و حج, به جاى آنكه سبب توحيد صفوف و مزيد بر انسجام و عظمت جماعت مسلمين گردد, سبب اختلاف و توهين برخى به برخى ديگر شده است.
2- هدف از بحث فقهى در اينجا اثبات هلال از طريق رؤيت بصرى است; زيرا ماه قمرى شرعاً با رؤيت بصرى ثابت مى شود و در آيه شريفه به عنوان اولين علامت براى ثبوت ماه قرار داده شده است: هو الذى جعل الشمس ضياءً و القمر نوراً وقدّره منازل لتعلموا عدد السنين و الحساب و ما خلق اللّه ذلك الا بالحق. در اين آيه مى بينيم كه حركت قمر كه با چشم عادى ديده مى شود, حد احكام شرعى قرار داده شده است, ولى معنايش اين نيست كه علم به دخول ماه از طرق علمى ديگر به نظر عرف نفى شده است; مثلاً اگر فرمانده به سرباز بگويد اگر ديدى دشمن حمله كرد او را بكش و سرباز با چشم سر دشمن را نديد, ولى تحرك ابزار و ادوات جنگى آنها را ديد, باز هم بايد مقابله كند, يا اگر به مكلفين گفته شد كه هرگاه منكرى ديديد بايد از آن نهى كنيد, شخص كور نيز كه علم به منكر پيدا مى كند بايد نهى كند, هرچند به چشم سر نمى بيند.
3- رؤيت وسيله است نه غايت و بر اين اساس رؤيت حسى مطلوب بالذات و شرط ثابت و لازم نيست و چون اسلام دينى براى همه عصرها و نسل ها و سازگار با علوم جديد و عقل و تفكر است, پس بايد با منطق علمى اثبات اول ماه از راه وسايل جديد نيز سازگار و هماهنگ باشد. از اين رو اثبات اول ماه با شهادت شهود, بايد هماهنگ با موازين علمى باشد, چون رؤيت امرى تعبدى نيست.
4- (رؤيت) در لسان احاديث يعنى راهى علمى براى اثبات وجود مرئى, بدون آنكه رؤيت بصرى خصوصيت داشته باشد. به تعبير فنى, علما گفته اند كه (رؤيت به وجه طريقيت مأخوذ است, نه موضوعيت) و چون در زمان صدور نصوص در عصر اول تنها رؤيت حسى وسيله علمى شناخته شده بود, بر آن تكيه مى شد.
5 ماه ها امورى تكوينى هستند و رؤيت كاشف از آن است و دخلى در تحقيق آن ندارد. محاسبات اخترشناسى الآن به دقت تمام ولادت ماه را تعيين مى كند و آنچه در روايات تحت عنوان تنجيم مورد نهى قرار گرفته است, مسلماً محاسبات نجومى امروزى نيست, چون اين گونه محاسبات در آن زمان اساساً شناخته شده نبوده است.
6- رواياتى كه گويد (اذا رأيتم الهلال فصوموا واذا رأيتموه فافطروا وليس بالرأى بالتظنى ولكن بالرؤية) به قرينه مقابله مى فهماند كه مراد از رؤيت چيزى جز اثبات علمى نيست. پس محاسبات نجومى مى تواند مورد اعتماد باشد. ملاك علم است و چنان كه اصوليان گفته اند معنا ندارد كه از علم نهى شود.
7- رؤيت بصرى در معرض خطاهاى بسيارى است كه ناشى از بروز عوامل جوى مثل غبار و دود يا وجود ماهواره و وسائل پرنده در فضا يا عوامل نفسى و بيولوژيك است كه اين از همه مهمتر است; چون به طريق علمى ثابت شده است كه انسان آنچه را مى خواهد مى بيند نه آنچه واقعاً ديدنى است.
8- براى جلوگيرى از خطا در رؤيت بصرى, وجود عواملى را بايد شرط كرد, مانند عوامل جغرافيايى, عوامل مربوط به فيزيك جوى و عوامل فلكيِ مرتبط به موقعيت هلال و هندسه آن.
9- ماه در اصطلاح شرعى يعنى مدت زمان فاصل ميان دو هلال, و در عالم خارج به اين امر تحقق مى يابد كه هلال رؤيت پذير باشد. با دقت و تأمل مى توان اين ضابطه را از نصوص روايى نيز استفاده كرد. مرحوم آيت اللّه سيدابوالقاسم خويى مى فرمايند: (دلت الروايات الكثيرة ايضاً ان الشهر الجديد انما يتحقق بخروج الهلال عن تحت الشعاع بمثابة يكون قابلاً للرؤية). و مرحوم آيت اللّه سيدعبدالاعلى سبزوارى مى فرمايد: (ليلة اول الشهر ليلة خروج القمر عن تحت الشعاع وبروزه الى الافق فى اى افق من آفاق البلاد كان).
حكم عقل نيز مؤيد اين ضابطه است; زيرا ماه واقعيتى است كه به وجود واقعى هلال تحقق مى يابد و شروع آن به خروج ماه از محاق است.

اثبات هلال به واسطه قول اهل خبره از اخترشناسان

در اينجا چند قول است:
قول اول: رأى اخترشناسان مطلقاً اعتبار ندارد حتى اگر اطمينان آور باشد; ادله اين گروه چند چيز است:
اول آنكه, از اعتماد به قول منجمين و اهل حساب نهى شده است و به وحدت ملاك, اين نهى قول اخترشناسان جديد را نيز دربرمى گيرد.
دوم آنكه, علم اخترشناسى مبتنى بر حدس و ظن است و از اعتماد به ظن نهى شده است.
سوم آنكه, روايات خاص فقط دو طريق را براى اثبات اول ماه بيان مى كند, يكى رؤيت و ديگرى اتمام ايام ماه قبل و اطلاقش دلالت بر نفى هر طريق ديگر دارد.
چهارم آنكه, رجوع به اخترشناسان اگر جايز است حتماً در روايات ما منعكس مى شد; چون مسئله محل ابتلا و دواعى بر سؤال و جواب فراهم بوده است. پس معلوم مى شود كه عدم صحت رجوع به اخترشناسان امرى متسالم و مفروغ عنه بوده است.
هر چهار دليل مورد خدشه و مناقشه است كه پيشتر به آنها اشاره شده است.
قول دوم: نظر اخترشناسان اگر اطمينان آور باشد معتبر است; به چند دليل:
اول آنكه, فلكى از اهل خبره است و سيره عقلايى و متشرعى بر حجيت قول اهل خبره در هر فنى قائم است; مگر آنكه خلافش ثابت شود.
دوم آنكه, نصوص دال بر اعتبار رؤيت به قرينه عقل حمل بر ارشاد مى شود و تنبيه به حجيت هر طريق علمى دارد نه آنكه دلالت بر تحديد تضييق داشته باشد.
قول سوم: قول اخترشناسان معتبر است, ولى در حد قرينيت كه به شرط انضمام بقيه قراين مى تواند اطمينان آور باشد.
هر سه قول مورد بررسى و مناقشه قرار گرفته است و در نهايت ما به نتايج زير رسيده ايم:
1- براى اثبات اول ماه, (رؤيت) به نحو موضوعيت اخذ نشده است.
2- آنچه براى فقيه و متفقه مهم است, اثبات اول ماه است نه اثبات هلال, و ما با رجوع به اخترشناس مى خواهيم اول ماه را از طريق امكان رؤيت پذيرى اثبات كنيم, چه هلال رؤيت شود يا نشود و لذا آيت اللّه مكارم مى فرمايد: اگر اخترشناسان تعيين هلال, با وسايل علمى دقيق اتفاق نظر پيدا كنند, مخالفت با آنها مورد اشكال خواهد بود, مگر آنكه جمع زيادى برخلاف نظر آنها ادعاى رؤيت داشته باشند.
3- اگر ماه قمرى تحقق پيدا مى كند هلال از دايره ظل خارج شود و قابليت رؤيت پيدا كند, حتى اگر بالفعل ديده نشود; زيرا عدم رؤيت آن از ناحيه عدم وجود هلال نيست, بلكه به خاطر غلبه نور شمس بر نور قمر است. البته تولد ماه بايد قبل از غروب شمس باشد نه قبل از زوال, چون اگر قبل از زوال باشد كاشف از آن است كه به شب دوم ماه وارد شده ايم. چنانكه رواياتى بر اين مطلب دلالت دارد و اين روايات قابل قبول است مگر آنكه از نظر علمى قطع به عدم صحت آنها پيدا كنيم كه در آن صورت روايات را بايد تفسير مناسبى كرد.
4- مجرد خروج قمر از محاق براى ترتب آثار شرعى مربوط به ماه جديد كافى نيست, بلكه شرعاً وقتى ماه جديد داخل شده است كه قمر از دايره ظل به قدرى دور شود كه با چشم عادى رؤيت شود.

ضرورت همراهى علم فقه و علم فلك

بر اين لزوم همراهى هم ضرورت شرعى وجود دارد و هم ضرورت علمى و اجتماعى; ضرورت شرعى آن است كه بسيارى از احكام عبادات و معاملات متوقف بر اثبات اول ماه است, و ضرورت علمى آن است كه اسلام دينى موافق با علم است و رجوع به اهل خبره و متخصصين را براى تشخيص موضوع مى پذيرد, و ضرورت اجتماعى عبارت است از لزوم توحيد صفوف و رفع عوامل اختلاف براى ايجاد همبستگى بيشتر ميان مسلمين.

پيشنهادات:
1- داير شدن بحث هاى علمى مربوط به اخترشناسى در ضمن دروس حوزه هاى علميه.
2- تأسيس رصدخانه هاى متعدد زير نظر متخصصين در كنار برخى مراكز حوزوى.
3- تشكيل هيئت علمى از فضلاى حوزوى و اخترشناسان كه براى تشخيص اول ماه و رصد هلال همفكرى كنند و نتيجه كار آنها در خدمت مراجع تقليد باشد.
اين مقدار, خلاصه مقاله شيخ حسين المصطفى رئيس جلسه بود كه مكتوب آن را طى هفت صفحه در اختيار ما گذاشتند. ناگفته نماند كه در مورد حجيت محاسبات نجومى و مقدار اعتماد بر آن در كنار حجيت رؤيت شخصى و حجيت شهادت شهود, نوعى ناسازگارى و ترديد در مطالب ديده مى شد, چنانكه درباره موضوعيت يا طريقيت رؤيت نيز محل نزاع, تنقيح نشده باقى ماند و درباره ملاك قرار گرفتن تولد تكوينى ماه و تكوينى بودن (ماه) يا اعتبارى بودن ماه قمرى نيز بحث به جايى نرسيد.

سخنرانى جعفر فضل اللّه, فرزند علامه محمدحسين فضل اللّه

سپس سخنران دوم, آقاى جعفر فضل اللّه, فرزند علامه به ارائه مطالب خود پرداخت و در طرح زواياى بحث دقت بيشترى داشت.
نكات مهم مقاله ايشان چنين بود:
1- رؤيت, وسيله اثبات موضوع خارجى است كه عنوان (شهر) است.
2- استفاده از علم فلك درباره وقوع اقتران يا حجم هلال يا ارتفاع و زاويه آن لااقل در جهت نفى اعتبار رؤيت و وقوع خطا در آن, قابل قبول است و حجيت آن ثبوتاً مشكلى ندارد, اما از زاويه اجتماعى مشكلى در حجيت اثباتى آن وجود دارد.
3- نكته مهم ديگر براى بحث, ايجاد تأليف ميان منهج قرآن و منهج سنت, در حدى بالاتر از بحث تخصيص و تقييد است. سؤال اين است كه چگونه مى توان ظاهرى را بر ظاهر ديگرى حاكم قرار داد. سيدوالد اين مسئله را بررسى كرده و به نتايج جديدى برخلاف نظرات مشهور رسيده است و (ما خالف الكتاب) را ساقط كرده است و اين روش, البته روش صحيحى است (ولكن لو يمكن تأويل ظاهر الكتاب حتى لا يخالفه السنة يؤخذ به).
4- در بررسى روايات رؤيت هلال بايد ديد راوى علاوه بر ثقه بودن, آيا متأثر از مسائلى هم بوده است يا نه؟ بايد ديد چه ذهنيتى داشته است؟
5- برخى مثل شهيد سيدمحمد صدر مى گويند بايد نگاه مجموعى به روايات داشت. واضح است كه در نصوص, رؤيت بصرى مراد است.
6- قال اللّه تعالى: شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن; عنوان مطرح در اينجا (شهر) است و عرف از شهر به طور ارتكازى حركت نورانى قمر را مى فهمد كه از هلال تا هلال است نه مجرد تولد تكوينى.
7- (شهر) وجود واقعى دارد كه مرتبط به تكوين است نه شخص رائى, به دليل آيه ان عدة الشهور عنداللّه اثنا عشر شهراً فى كتاب اللّه منها اربعة حرم كه شهريت شهور را به حركت اَجرام مرتبط دانسته است و ربطى به رؤيت ندارد.
8- آيه شريفه هو الذى جعل الشمس ضياء والقمر… دلالت دارد كه براى قمر منازل دوازده گانه است, حال اگر قمر به صورت هلال بود و مانع اساسى براى رؤيت آن وجود نداشت, يعنى به لحاظ قرب و بُعد از خورشيد و مقدار زاويه و محاسبات ديگر, اينجا اثبات اول ماه مشكلى ندارد.
9- درباره وحدت يا تعدد آفاق, جاى بحث هنوز باقى است.

سخنرانى حجةالاسلام رضا اسلامى

آخرين مقاله ارائه شده در اين كنگره كه به منزله اختتاميه آن بود, مقاله بنده با عنوان (اثبات ابتداى ماه هاى قمرى به حكم حاكم شرعى بود). خلاصه اى از آن به لغت عربى براى حضار بازگو شد تا راهى ديگر براى توحيد صفوف و كم كردن اختلافات گشوده شود. چون اصل مقاله در كنار اين گزارش براى نشر آماده است, از بيان تلخيص آن پرهيز مى كنيم.
بدين ترتيب كنگره مذكور به پايان كار خود رسيد و ظاهراً شركت كنندگان هركدام با حفظ مبناى خود و تكيه بر آن, ديگران را ترك كردند, در عين آنكه بستر مناسبى براى تعامل مثبت شيعه و سنى و شناسايى نقاط اشتراك و افتراق در اين بحث علمى ميان فقهاى مذاهب, بلكه ميان فقهاى متعدد در درون يك مذهب فقهى را شناسايى كرده بودند.


[1] صحيح بخارى, ج 2, ص 229, كتاب الصوم.
[2] ابوالمعاطى نورى, المسند الجامع المعلل, ج10, ص128.

نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 63  صفحه : 5
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست