responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 4  صفحه : 11
حصار موضوع شناسى موسيقى

رساله اى كه در پيش روى داريد, كارى است دقيق از شوراى فرهنگى حوزه هنرى, در شناسايى و ارزيابى موسيقيها و پرسشهايى در اين باب.

به اميد آن كه فقيهان و اهل نظر را به كار آيد و با پاسخهاى دقيق و عالمانه خود, راهگشاى مديران و كارگزاران فرهنگى و هنرمندان رشته موسيقى باشند و مددكار ما, در اين كار بزرگى كه پيش روى داريم. با تشكر از برادر عزيز جناب حجة الاسلام محمد على زم, سرپرست حوزه هنرى, كه اين رساله مفيد و كارگشا را براى چاپ در (ويژه نامه هنر) در اختيارمان گذاردند.

فقه
***

(حِصار) نام شعبه اى است از جمله بيست و چهار شعبه موسيقى و آن بلندى حِجاز است و پستيِ آن سه گاه باشد و نام شهرى است حُسن خيز و به معنى قلعه و بارو كه از دشمن بدان پناهنده شوند.عربى است (برهان قاطع, با تلخيص و تصرف)

حِصار, فهرستى است به قامت رساله اى مختصر…در شناسايى و ارزيابى موسيقيها در اقسام و انواع گونه گون آن… به ضميمه اجراى هر قِسم و نوع, تا تعريفها و مفاهيم را فارغ از نمونه ها و مَصاديق در ميان نياورده باشيم. بَسا كسان كه در عُمر و زندگانى خود از فن موسيقى مطلبى نخوانده اند و اگر خوانده باشند, انواع آن را نشنيده اند و اگر شنيده باشند, تطبيق مفهوم و مِصْداق نمى كنند و اگر مى كنند, جايگاه و ارزش آن را به حَسْب طبقه بندى فرهنگى و عملى (كاربُردى) نمى دانند; پس اين همه را با اِجمال و اِختصار هر چه تمامتر كتابتاً و صوتاً در (حِصار) گنجانيديم و آخر نمونه پرسشها و مسائل پرسندگان را به تفكيك وتجزيه در شش عنوان افزوديم, تا پاسخ شرعى اَهل فِقاهت و فَتوى به آن جمله رهنمودى باشد سلسله مديران و مُدَبِّران مؤسسات فرهنگى و رسانه ها را و مجريان و مباشران فن موسيقى و ساير مردمان را در پيمودن راه صِلاح و سِداد. بِعونِ اللّهِ تعالى.

و امّا در تَسْميه اين رساله به (حِصار) وجوهى را مُقَدَّم داشته ايم كه از آن جمله جان پناهيِ حِصار است, چنانكه از آن به حِصن و قلعه اى كه از دشمن بدان پناهنده شوند تعبير كرده اند و اين قِلاع را در روزگار ماضى از آبْ گِل مى ساخته اند و در روزگار ما كه عصر ماهواره و موشك و طياره است, البتّه از جان و دل بايد ساخت تا حافظ وحارِس ناموس و كيان مردمان از حَمله و هُمه نامردمان باشد. پس مراد از حِصار در اين جا فرهنگ و عاطفه ملّت است كه بايستى انگيخته وعمارت شود, تا از يغماى خَصْم و غارت دشمن زيان نبيند, بلكه پاى دارد و بِستيزَد تا تأييد خداى تعالى وى را چيره گرداند. و اين موسيقى در زمان ما از خطيرترين و باتأثيرترين مُهِمّات فرهنگ است; چرا كه در قالب مَحْمِل پيام و مقوّى پيام و حَشو پيام و حتّى عين پيام, ايفاى نقش مى كند و حضور آن در شؤون فرهنگى آن چنان است كه ناديده گرفتن آن مقدور نمى نمايد. بويژه كه دشمن استفاده از آن را به عنوان سلاحى مؤثر از دست نخواهد گذاشت. بنابراين بهره مندى از انواع شريف واصيل آن بر ورود و حضور اقسام خسيس و دخيل آن ترجيح دارد. يعنى كه حتى در صورت وجود نَصّ بر حُرمَت موسيقى و امتناع حلال بودن آن, باز دفع اَفسَد به فاسِد كردن, بر عكس آن مُرَجَّحْ است.

در وجه ديگر, كلمه حِصار به معنى شعبه و گوشه اى از موسيقى است كه به قول صاحبِ بُرهان (و آن بلندى (حجاز) است و پستى آن سه گاه باشد) و ما اين تَعَلُّق را به فال نيك گرفته ايم, باشد كه (حِصار) ما بر چَكاد آيين حجازى اسلام دل و دين مار ا از وسوسه شيطان نگهدارد; چنانكه اگر فى المثل موسيقى اوهَن البيوت تلقّى شود, از رحمت او دور نيست كه تار عنكبوت را سدِّ عَصْمَتِ دين و دوستان خودكند. و وجه ديگر آن است كه حِصارْ نام شهرى است حُسن خيز و اين حِصارنيز مصرِ جمال نغمه هاى جميل است و حُسن به هر حالى و درهر مقامى از اوست; باشد كه حُسنِ تَسميه و حُسنِ مُسَمّى حُسن مآب را روزى جمله ما گرداند.

ياد آورى:

* در جبهه اهل دين, تا پيش از انقلاب, هنر به خاطر آلودگيهايش مطرود بود. از همين رو, ما نه تنها در فقه مان (كتاب الفن) نداريم, بلكه در جاهايى كه به صورت پراكنده به اين موضوع اشاره شد, بيشتر به صورت كراهت و حرمت به آن نگريسته شده است. علت اصلى هم روشن است كه ما هيچ گاه حكومت اسلامى نداشته ايم كه شؤون اجتماعى را در قبضه بگيرد و ساحت آنها را ظاهر كند. هنر از شؤون اجتماعى و تربيتى حكومت است و وظيفه همه دستگاههاى فرهنگى و دينى است كه در اين امر بكوشند.

رسالت فراگير انقلاب اسلامى در برخورد با توده هاى مردم در جهان, راهى جز دستيابى و آشنايى با زبان مردم ندارد وسالهاست كه زبان غالب مردم جهان, زبان هنر و تبليغات غير مستقيم و قدرت تصويراست. دامنه تبليغات مستقيم روز به روز كاسته مى شود و ما بايد خود را مسلح به شيوه هاى نوين تبليغات كنيم.

* تهاجم فرهنگى بيگانه, بحثى جدّى و اساسى است. غرب در دويست سال اخير در حال يورش به ارزشهاى فرهنگى ملتهاى مسلمان بوده است. كانالهاى ماهواره, موسيقى, مطبوعات, رمان و قصه و نوارهاى ويدئويى و دهها فرآورده ضد فرهنگى, امروز ابزارهاى كارآمد دست استكبار جهانى براى تخدير ملت انقلابى و چهل ميليون جوان كشور ماست. ما در برابر اين سيل بنيان كن فرهنگى بايستى با سرعت و دقّت و فعّاليّت به كيفيّت توليدات فرهنگى و هنرى خود بيفزاييم و آمادگى خود را براى پُر كردن خلأهاى فرهنگى بالا ببريم.

*اسلام يك دين جهانى است; دينى كه پاسخ گوى نيازهاى بشر ديروز,امروز و فرداست. اين دين بايستى با يك امر فطرى به نام هنر, همسايگى و نزديكى بسيار خوب و درستى داشته باشد, پس بايد زمينه و امكان تحقّق هنر مذهبى و دينى را بررسى كرده, بعد از يك درك كلى و اجمالى از اين امكان, بايد روى موضوع كار كرد.

* اگر در مسير تعاريف و معانى كه نسبت به (غناء) نزد فقهاء عظام درتاريخ وجود داشته است مرورى كنيم, متغاير و مختلف و ابهام برانگيز بودن آن كاملاً مشهود است. به نظر مى رسد با توجه به دشوارى تعيين مفاهيم وتشخيص مصاديق غناى حلال وحرام كه با الفاظى چون طرب, رقص, لهو و لعب, لحن, ترجيع, كلام باطل, قول زور, فسق, حزن و سرور, آلات و…آميخته مى شود, برخى حكم فقهى آن را تنها براساس معناى لغوى و برخى با توجه به مصاديق عرفى زمانه خود فتوى داده اند كه مى بايستى اين موضوع از زاويه هاى گوناگون بررسى و درباره اجزاى آن دقت شود, تا ان شاء الله تكليف هنرمندان و مراكز فرهنگى و هنرى و تك تك مردم مسلمان كه نيازمند آشنا شدن باتكاليف شرعى خود هستند, در جمهورى اسلامى كه رسالت پرچمدارى هنر اسلامى را در ظلمتكده دنيا مادى و شيطانى كنونى برعهده گرفته است, روشن شود. اميد است بتوانيم باكنار زدن پرده هاى ابهام و ايهام, نياز ضرورى و جدّى حكومت اسلامى و جامعه دينى ايران را كه در محاصره انواع صداها, تصاوير و موسيقيهاى مبتذل غربى و… قرار دارند به يك موسيقى سالم كه متناسب با نظرات شرع مقدس و در جهت شادابى جامعه و مسؤوليت آفرينى براى نسل جوان در سازندگى و آبادانى ايران اسلامى باشد, برآورده سازيم و موسيقى اسلامى را به تدريج در سرزمينهاى اسلامى جايگزين موسيقى كفر كنيم.

از اين رو پرسشهاى پيوست در هفت بخش تنظيم وتقديم حضور مى گردد. اميد است پاسخ روشن آنها راهگشاى مديران و كارگزاران فرهنگى و هنرمندان متعهد رشته موسيقى باشد.

فصل اول
طبقه بندى و شناسايى اجمالى موسيقى موجود

موسيقى موجود ايران را, اعم از موسيقى رسانه اى و غير رسانه اى, مى توان به پنج بخش جداى از هم تقسيم كرد.

1 . موسيقى اصيل

2 . موسيقى محلى

3 . موسيقى آئينى

4 . موسيقى التقاطى

5 . موسيقى وارداتى يا خارجى

1 . موسيقى اصيل

الف. تعريف: عنوان موسيقى اصيل, در روزگار ما از عناوينى است كه موسيقى رديف, هفت دستگاه را بدان نامبردار مى كنند. مى توان اين نام را همچون موسيقى سنتى براى موسيقى دستگاهى يا موسيقى كلاسيك ايران محفوظ نگهداشت.

اين موسيقى, ازهفت دستگاه: (شور, سه گاه, چهارگاه, ماهور, همايون, راست پنجگاه, نوا) تشكيل مى شود.

هر دستگاه يا رديف, در بردارنده پيش درآمد, در آمد, مقدمه, رنگ, چهار مضراب, گوشه ها و تيكه هاست.

سازهاى موسيقى اصيل ياسازهاى سنتى عبارتند از: تار, سه تار, كمانچه, غژك, سنتور, قانون, نى, تمبك, دف

موسيقى سنتى يا اصيل, به شيوه هاى زير اجرا مى شود:

1 . تك نوازى: اجراى كامل يا بخشى از رديف, به وسيله يك ساز و همراهى ضرب يا دف در رنگها وچهار مضرابها.

2 . همنوازى: اجراى كامل يا بخشى از رديف, به وسيله دو, سه, چند و يا همه سازهاى سنتى به همراهى دف, تمبك.

3 . تكخوانى: اجراى كامل يا بخشى از رديف, به وسيله خواننده

4 . ساز و آواز: اجراى كامل يا بخشى از رديف, به وسيله خواننده و نوازندگان يا نواندگان توليدات يا آثار موسيقى سنتى, چه از بى كلام و چه با كلام, ضربى يا آوازى, ساده يا مركب عبارتند از:

1 . توليدات با كلام آوازى

الف . غزل. خواندن غزل يا تغزل فارسى در يكى از رديفها.

ب . قول. خواندن غزل يا تغزل عربى در گوشه هاى متناسب يك رديف.

2 . توليدات با كلام ضربى

الف. تصنيف و ترانه: ترانه در قديم دو بيتى را مى گفته اند و دو بيتى خوانى را ترانه خوانى مى گفته اند. در روزگار ما, هر نوع قطعه كلامى ضربى را كه براساس يكى از رديفها باشد, ترانه مى گويند و با تصنيف فرقى نمى گذارند. شعر ترانه و تصنيف روزگار ما از نوع غزل يا انواع مُسمََّط است و از اواخر دوره قاجاريه قطعاتى كه تصنيف ناميده مى شود, تابع صورت خاصى نيست و تنها از ذوق شاعر و آهنگساز شكل مى پذيرد. رعايت وزن و نوعى قافيه در تصنيف و ترانه ضرورى است.

ب. حراره: تصانيف كوچه و بازارى است كه مضمون آن از هجو سياسى و هزل منتقدانه و طنز خالى نباشد. حراره را در كتابهاى پيشينيان و درموسيقى عصر قاجاريه مى توان يافت.

ج . نغمه هاى سنتى كه از يك سو به رديف بستگى دارند و از جهتى به شعر فارسى مربوطند. اين نغمه هاى ضربى در قديم بيشتر بوده اند. در روزگار ما ساقى نامه خوانى, شاهنامه خوانى و در بعضى ازنواحى ايران نظامى خوانى درآهنگهاى خاصى كه آموختنى است, در خور توجّه است. از جمله اين نغمه ها, آوازهايى را كه به بعضى از (دستگاهها) بستگى دارند, رايج تر و همگانى تر مى توان شمرد.

3 . توليدات بى كلام آوازى و ضربى

الف . ساز تنها يا سلونوازى: اجراى كامل يا بخشى از يك رديف, به وسيله يك ساز.

ب . قطعه: اجراى بخشى از يك رديف, به صورت همنوازى.

ج . رنگ: قطعه ضربى.

د . چهار مضراب: قطعه ضربى.

ب: آموزش: موسيقى اصيل ايران را موسيقى كلاسيك نيز مى نامند, زيرا آموختن رديفهاى هفتگانه در خوانندگى و نوازندگى مرسوم و ضرورى است. اين دستگاهها به صورت سينه به سينه از استادان به شاگردان انتقال مى يابد; بنابراين اصل نغمات در موسيقى سنتى ثابت است و با اين كه استادان فن در مواردى اختلاف نظر دارند, در كل مسأله با هم اتفاق دارند.

ج. ارزش موسيقى اصيل: موسيقى سنتى ايران و شعر فارسى, بويژه در سبكهاى عراقى و وقوع و غزلهاى دوره بازگشت و تصانيف اواخر دوره قاجار, تجلى كلامى و غير كلامى يك حقيقت است و اين مبحث طولى دارد. خلاصه سخن اين كه موسيقى اصيل ايران, ضامن بقاء و دوام شعر و ادبيات فارسى است و اين دو را نبايستى جدا از هم تصوّر كرد. تا هنگامى كه موسيقى بيگانه به ايران راه نداشت, شعر و ادب ايران از دستبرد نوآوريهاى مفرط و منحط مصون بود. تجددطلبى و انحراف در ادبيات از آن وقت آغاز شد كه موسيقى سنتى رقبايى براى خود يافت و غرب زدگان وطنى با موسيقى و ادبيات غرب آشنا شدند و…

واما اين موسيقى ازجهت طبقه بندى مخاطب و ارزش هنرى به سه قسم تقسيم مى شود:

1 . قسم عالى (والا)

2 . قسم متوسط (ميانه)

3 . قسم كوچه بازارى يا مطربى (خال طورى)

مخاطبان قسم اول: عالى(والا):

طبقه تحصيلكرده و اولياء و فضلاى اهل عراق و در گذشته, درباريان عصر قاجاريه بوده اند. از نوازندگان اين طبقه: ميرزا على اكبر تفرشى, آقا غلامحسين, آقا حسينقلى, ميرزا عبدالله و از خوانندگان اين قسم: سيد احمد خان, جناب دماوندى, سيد حسين طاهر زاده و ابوالحسن اقبال را مى توان نام برد.

مخاطبان قسم دوم: (ميانه):

مخاطبان قسم متوسط يا دوم را بايستى بيشتر مخاطبان رسانه اى موسيقى سنتى قلمداد كرد, زيرا اين قسم از موسيقى سنتى در واقع تحت تأثير راديو وتلويزيون به وجود آمده اند. قصه نوازندگى على اكبرخان شهنازى براى ضبط در وسائل صوتى زمانِ وى و تغيير مضراب احمد عبادى به رعايت جانب مردم و ضرورت زمان و محدوديت وسائل پخش و ضبط وتحولاتى كه درويش خان به واسطه زمان ومكان ايجاد كرد و وزيرى و ديگران از پى او رفتند و خوانندگى و نوازندگى خاصى را پى افكند كه بيشتر خوانندگان و نوازندگان خوب دوره ما و پيش از ما, در اين سطح و طبقه خاص قرار دارند. از اين جمله: عبادى, شهناز, وزيرى, صبا و بهارى در زمره نوازندگان وايرج, شجريان, قوامى و ناظرى در زمره خوانندگان مشهورند.

مخاطبان قسم سوم: مطربى يا كوچه و بازارى: (خال طورى):

اين نوع از موسيقى سنتى براى مردم عادى در جشنها و عروسيها و سورهاى ايشان نواخته مى شده است. گروه مطربان يهودى اواخر دوره قاجار و دوره رضاخان و خوانندگان و نوازندگان خراباتى اين دوره را مى توان ازاين قبيل دانست. شكر شيرازى و روحبخش و بسيارى از هنرمندان كوچه بازارى گمنام را از اين گروه مى توان شمرد.

اجراهاى سه گانه موسيقى سنتى و رعايت جانب مخاطب و طبقه او, بر حسب كلام وشعر نيز همين تقسيم بندى را تأييد مى كند.

در قسم نخست ياعالى, شعر آواز از غزليات و شعرهاى عارفانه شاعرانى چون: حافظ و سعدى انتخاب مى شود و تصنيف, عارفانه ياعاشقانه و در مواردى سياسى اجتماعى است و به حسب كلام با موازين ادبى و شعرى برابرى كامل دارد.

در قسم دوم يا متوسط, شعر آواز اگر چه از شعراى معروف انتخاب مى شود, سعى بر آن است كه غزليات ساده و روان و بيشتر عاشقانه و سطحى باشد. در تصنيف و ترانه نيز اين جنبه را كاملاً رعايت كرده, تصانيف ساده ترى را بر مى گزينند.

در نوع سوّم, شعر آواز به لحاظ سبكى كه به سبك وقوع نزديك است و از شعراى درجه دوم كه عوامانه تر سخن گفته اند برگزيده مى شود. در اشعار اين شاعران, گاهى وزن وقافيه رعايت نشده است و از جهت مضمون بسيار ساده وحتى كوچه و بازارى است. تصنيف نوع سوّم, بيشتر خراباتى و عاشقانه و بى پروا,و در بسيارى از موارد از بد آموزى خالى نيست. از جهت ادبى نيز اشكالات عمده دارد, تاجايى كه مى توان آنها را جزو ادبيات عاميانه و فولكلور محسوب داشت.

د: ارزيابى و طبقه بندى هنرمندان موسيقى اصيل: در اين بخش بايستى براساس مسائلى كه عنوان شد, نوازندگان و خوانندگان موجود كشور و گروههاى هنرى فعّال را با ذكر نام و پيشينه كار هنرى ايشان معرفى كنيم و به تحليل و طبقه بندى آثار ايشان و پايگاه و ارزش هنرى هر كدام بپردازيم. اين مسأله براى تصميم گيرى و بويژه براى مديران اجرايى رسانه ها اهميت خاص دارد, ليكن در اين مرحله به عللى از آن صرف نظر كرده و با اين كه وضعيت نابسامان موسيقى را بيشتر از همين عدم شناسايى مى دانيم, مطلب را به وقت ديگرى وا مى گذاريم.

2 . موسيقى محلى ايران

الف: تعريف: موسيقى محلى يا مقامى, موسيقى ايلها و عشايرو قبايل ايرانى است كه در بخش روستاها و دهات استانهاى كشور سكونت دارند. موسيقى محلى ايران از جهت تنوع وزيبايى بى نظير و از نظر استفاده در رسانه ها بسيار مغتنم است, زيرا هم به صورت موجود قابل عرضه است و هم براى ساختن قطعات بزرگ و كوچك اركسترى; حتى براى موسيقى فيلم و نمايش وغيره ارزش خاص دارد.

متأسفانه مقدار ومقام اين سرمايه ملّى بر ما روشن نيست; تا آن جا كه هرگز به جمع آورى وبايگانى نمونه اى از آثار ومقامهاى روستايى نپرداخته ايم. آنچه اكنون در دست ماست, بخش بسيار كوچكى از هزاران هزار نغمه اى است كه به دلايلى در معرض نابودى و فراموشى است. موسيقى محلى ايران براى سياستگذاران فرهنگى و هنرى بايستى بسيار مهم باشد, زيرا درنوعى از طبقه بندى اين موسيقى, مى توان دسته بندى ذيل را به ديده اهميت و اعتبار نگريست.

1 . موسيقى محلى داخلى: مقصود موسيقى قبايل و عشايرى است كه در داخل ايران و استانهاى مركزى سكونت دارند.

2 . موسيقى محلى مرزى: مقصود موسيقى قبايلى است كه در مرزهاى كشور سكونت دارند. اين اقوام اكثراً در اين سوى مرزهاى ايران, همسايه بنى اعمام و خويشاوندان قبيله اى خود در آن سوى مرزند. چنين مسأله اى مى تواند به سود كشور يا زيان آن تمام شود; يعنى در صورت بى اعتنايى و عدم استفاده از اين موقعيت براى تبليغ, از عواقب فعاليت همسايگان مصون نخواهيم بود. متأسفانه جمهورى اسلامى تا به امروز به اين مسأله اهميّتى نداده است, در حاليكه موقعيت ما بر همسايگان ما از جهت فرهنگى و… برترى كامل داشته است. زيرا همه قبايل وعشايرى كه در مرزها, همسايگان ما هستند, خود را ايرانى مى دانند و به كشور ما به چشم مادر مى نگرند و امكانات ما براى پيام دادن به ايشان, به زبان و فرهنگ و موسيقى خود آنها صددر صد و فوق العاده بوده است. به هر حال, اگر ما از اين موقعيت با فرض برترى استفاده نكنيم, مانع آن نيست كه دشمنان دور و نزديك ما از مثل اين مسائل بهره نبرند. در شمال ايران موسيقى آذرى ها, تركمن ها, تركهاى خراسان; در شرق موسيقى اقوام ترك, كرد,افغان و بلوچهاو… در جنوب غربى, موسيقى عربها و در غرب موسيقى لرها و بخصوص كردهاى جنوب درعراق و ايران و كردهاى شمال در ايران و تركيه و… از اين قبيل است.

از شگفتيها ست كه براى فرستادن امواج صوتى و تصويرى به خارج كشور و سرزمين همسايگان كوششهاى عظيم و سرمايه گذاريهاى بزرگ به عمل مى آيد, ليكن براى استفاده از اين سرمايه موجودفرهنگى: (شعر, موسيقى و…) هيچ گونه فعاليتى انجام نمى پذيرد, بلكه در بسيارى از مواردكوششهاى طبيعى و مردمى مراكز استانها با مخالفت و بى اعتنائى روبه روست.

ب: استفاده از موسيقى محلى: از موسيقى محلى ايران در انواع متفاوت آن, در حال حاضر دو نوع استفاده نياز به سرمايه گذارى عمده ندارد, بلكه از بسيارى جهات در آمد زا نيز هست:

1 . توليد: منظور توليد نوارهاى صوتى و تصويرى از موسيقى موجود عشاير است. اين نوارها در سطح داخل و خارج كشور قابل ارائه و عرضه است. از آن جا كه موسيقى محلى از عيبهاى موسيقى شهرى مصون نمانده و بيشتر مشمول و مصداق عنوان غنا نيست, اين فعاليت ناصواب نخواهد بود. در ضمن ازحجم نوارهاى وارداتى كم خواهد كرد و برنامه هاى خشك رسانه هاى ايران را كه براى تازگى از موسيقيهاى مخرب و معيوب استفاده مى كنند, از كسالت بيرون خواهد آورد.

2 . جمع آورى و بايگانى اين نغمه ها, علاوه بر سر و سامان دادن به سرمايه فرهنگى كشور, مى تواند به شوراى سياستگذارى اين امكان را بدهد كه موسيقى دانان و آهنگ سازان ايرانى را باتكيه به اين ذخيره عظيم از استفاده از ملوديها و نغمه هاى بيگانه غربى ممنوع سازند, تا در ساختن موزيك فيلمها و متن برنامه ها و… از اين ملوديها بهره مند شوند.

3 . موسيقى آيينى

الف. تعريف: در جهان,دين و آيينى وجود ندارد كه موسيقى نداشته باشد. در اصل, براساس تحقيق بسيارى از محققان, زادگاه اصلى موسيقى دين و روحيه پرستش و آيين گرائى بشر است. در ايران اسلامى به جزدين ومذهب فراگير ما, آيينهاى رسمى ديگرى نيز هستند كه از هنر موسيقى برخوردارند. در فهرست از نام و نوع موسيقى آنها صرف نظر مى كنيم وتنها به موسيقى آيينى اسلامى مى پردازيم; در ضمن توضيح اين نكته را لازم مى دانيم كه توجه جدّى به موسيقى آيينى, با تنوع و ارجمندى فوق العاده آن براى رسانه ها و تبليغ, امرى حياتى است. استفاده جزء كوچكى از اين موسيقى در زمان جنگ تحميلى, ارزش و اعتبار اين موسيقى را به همگان نشان داد; در حالى كه متأسفانه بى توجهى به اين جنبه از هنرهاى دينى هميشه سبب خُسران بوده است. آثارى كه به عنوان موسيقى دينى توليد مى شود, كيفيت مناسب را ندارد و به همين دليل آن چنان كه بايد مؤثر واقع نمى شود. حال آن كه ذخيره موسيقى مذهبى و دينى, در خور مقايسه با ساير موسيقيهاى موجود درايران نيست و از طرفى هيچ يك از گونه هاى موسيقى اين مقدار مخاطب و شنونده داوطلب ندارد. اينها نكاتى است كه مسؤولان نبايستى از آن غافل بمانند. در زير, موسيقى دينى و آيينى را طبقه بندى كرده و با اشتهار آن از توضيح اضافه خوددارى مى شود.

ب. طبقه بندى موسيقى آيينى: موسيقى آيينى را اجمالاً مى توان به چهار دسته تقسيم كرد. اين دسته بندى جنبه علمى ندارد, زيرا بسيارى از عناوين و مصاديق احتمالاً ناديده گرفته مى شود; ليكن براى ورود به مطلب كافى است.

1 . موسيقى مساجد يا موسيقى عبادت.

2 . موسيقى تكايا يا موسيقى عاشورايى.

3 . موسيقى خانقاه ها ياموسيقى عرفانى.

4 . موسيقى متفرقه مذهبى.

موسيقى مساجد

موسيقى مساجد, از متنوع ترين و ارجمندترين انواع موسيقى است و مشتمل است بر:

تلاوت وترتيل: در سراسر سرزمينهاى اسلامى و از جمله در ايران تلاوت و ترتيل از الحان و نغماتى بهره ور است كه با موسيقى محلى ارتباط مستقيم دارد. مسلمانان ضمن نگاهداشت جنبه هاى صرفى و نحوى وتجويد, قرآن كريم را به موسيقى مأنوس خود مى خوانند تا در دلهايشان مؤثر واقع شود. درايران شايد دهها نوع تلاوت و ترتيل ريشه دار زيبا و روحانى موجود باشد. استفاده از اين انواع در رسانه ها, ضمن ارج گذاشتن واستمالت از اقوام و عشاير, زيبايى وتنوع خاصى را موجب خواهد شد و اين معنى را كه (هركس به زبانى صفت حمدتو گويد) به عرصه ظهور خواهد آورد. از اين گونه ها در فارس و نواحى كازرون, تلاوت قرآن به لحن دشتستانى و در شمال, بخصوص نواحى گرگان و نكا, به لحن كنونى بابت نمونه ذكر مى شود.

اذان: امروز اذانهاى مصرى, عراقى, حجازى و گاه آفريقايى از رسانه هاى ما شنيده مى شود و اين البته سزاوار است بر اين سرمايه افزوده خواهد شد. وقتى بدانيم كه تنها در موسيقى سنتى ايران به دهها نوع مى توان اذان گفت: اذان موذن زاده اردبيلى و اذان جناب دماوندى (خواننده قاجاريه) از اذانهاى موجود براساس موسيقى رديف اند. افزون بر اين در نواحى گوناگون ايران, اذانهاى مختلف وزيبايى موجود است كه ضبط و اصطلاح و اجراى با كيفيت خوب آن اثر تبليغى و زيبايى فوق العاده دارد.

ادعيه: چنانكه در تلاوت و ترتيل و اذان, در ادعيه نيز هر قوم و عشيره اى, با لحن و نغمه مأنوس خود باخداى تعالى مناجات مى كنند. ادعيه ماه مبارك رمضان وساير دعاهاى يوميه در نواحى ايران به الحان متنوع و زيبا خوانده مى شود. استفاده از دعاها به نغمه هاى مختلف و صميمى مردم نواحى گوناگون, مايه گرمى و رونق دعا و زيبايى برنامه ها در رسانه هاى جمعى است.

موسيقى عاشورايى يا موسيقى تكايا

موسيقى عاشورايى عظيم ترين ذخيره موسيقى آيينى و متنوع ترين و مؤثرترين انواع آن است. صرف نظر ازمراسم خاصى كه در برخى نواحى موجود است و در بعضى نواحى وجود ندارد, مى توان موسيقى عاشورايى را به سه بخش متمايز تقسيم كرد:

1 . موسيقى مجلسى.

2 . موسيقى ميدانى.

3 . موسيقى تعزيه يا شبيه.

موسيقى مجلسى

الف. موسيقى پامنبرى: يا همخوانى مويه گران در نغمه هاى معين و مؤثر.

ب: موسيقى مداحى: مديحه سرايى ومدح خوانى از ديرباز در مذهب شيعه رايج است. مداحان حافظان قصايد نَعتيّه ومناقبند كه با اصوات و نغمات شناخته شده اين اشعار را در مدح رسول خدا(ص) و فضايل اهل بيت(ع) مى خوانند. در سراسر ايران گويى مداحان در نغمات زيبا و متنوع آن رايج است؟

ج: موسيقى روضه: اصل روضه خوانى, خواندن كتاب روضه الشهداء در نغمه ها و الحان مخصوص بوده است. امروزه نيز در پايان مجالس وعظ و سخنرانى, روضه خوانى رواج دارد. در ايّام محرم روضه خوانى از روح خاصى برخوردار است و روضه خوانان در نغمه هاى رايج به مصيبت اهل بيت مى پردازند.

د. موسيقى نوحه خوانى مجلسى: نوعى سينه زنى در مجالس مصيبت عاشورا وجود دارد كه به صورت نشسته و آرام در نغمه هاى مخصوص انجام مى گيرد. اين نوحه خوانى علاوه بر موسيقى خاص, از جهت شعرى قابل ملاحظه است و در اين سوى و آن سوى ايران از تنوع آهنگى بسيار برخوردار است.

موسيقى ميدانى

موسيقى ميدانى عاشورايى, تنوع بسيارى دارد. برخى از گونه هاى آن را يادآور مى شويم:

الف. سينه زنى: سينه زنى ميدانى كه درصورت رويارو و يا در گروههاى دوگانه و سه گانه و يا در صورتهاى ديگر انجام مى پذيرد, از دهها ضرب و آهنگ مختلف در هر ناحيه اى برخورداراست. شايد مجموع الحانى كه در سينه زنى وجود دارد,در سراسر ايران بيش از صدها, بلكه هزارها آهنگ و نغمه باشد.

ب. نوحه زنجيرزنى: زنجير زنان حسينى, با يك زنجير يا دو زنجير, با يك دست و يا دو دست و در صورتهاى گونه گون زنجير مى زنند. نوحه هاى زنجير زنى مخصوص و از ضرب آهنگهاى متناسب و بسيار متنوع تشكيل مى شود.

ج. نوحه سنگ زنى: در برخى از نواحى ايران وجود دارد و آهنگ خاصى براى آن در هر ناحيه مى توان يافت.

د. قمه زنى: در برخى از نواحى رايج است و همراه نغمات مخصوصى است.

هـ . سينه زنى حلقه اى: سينه زنى حلقه اى مردم خرمشهر و جنوب را بارها از تلويزيون ديده ايد كه از موسيقى و ضربى شگفت برخوردار است و دهها نغمه و آهنگ براى آن وجود دارد. حركت پا و دست در اين گونه سينه زنى در نواحى مختلف ايران فرق مى كند و به تفاوت آن و تفاوت موسيقى محلى, در اين زمينه خاص صدها نغمه وجود داردكه از نظر تنوع و زيبايى ضرب اعجاب انگيز است.

د.نغمه هاى متفرقه عاشورايى: برخى از اين نغمه ها, از شبيه و تعزيه به دسته كشيهاى محرم راه يافته اند, مانند نغمه هايى كه علمداران و توق كشان و حاملان نخل و گهواره و غيره به صورت تكخوانى و يا همخوانى اجرا مى كنند. برخى نيز مخصوص اين نوع دسته كشيها هستندو درنواحى مختلف از موسيقى محل متأثرند.

موسيقى شبيه يا تعزيه

شبيه يا تعزيه, در حقيقت مناسكى به گونه نمايش است و از جهت موسيقى اهميت فوق العاده اى دارد,زيرا نغمات رديفهاى هفتگانه امروز و آوازهاى موجود, پيش از آن كه در دوره قاجاريه به وسيله ميرزا عبداله پسر ميرزا على اكبر تفرشى, هنرمند تارنواز اين عصر, به صورت مستقل ارائه شود, درتعزيه موجود بوده است. از شگفتيهاى موسيقى تعزيه, يكى اين است كه با ضبط دستگاهها و مقامهاى سنتى در هر ناحيه از نواحى ايران, برخى از نغمه ها و آوازهاى محلى را در موسيقى تعزيه پيوسته است; چنان كه مثلاً مقام كتولى در شمال علاوه بر استقلال آن, در تعزيه نيز مورد استفاده است و نغمه هاى ديگرى كه من نام آنها رانمى دانم. همچنين تعزيه آذربايجان و تعزيه قزوين باحراست از رديف موسيقى از مقامهاى محلى برخوردار است ودرباره تعزيه اردبيل همچنين مطلبى را شنيده ام. در خراسان و نواحى مركزى اين معنى وجود دارد. پس تعزيه اگر چه براساس موسيقى سنتى و رديف خوانده مى شود, از رنگ موسيقى محلى نيز برخوردار است و اين غير از خاصيت لهجه هاو تكيه هاى صوتى محلى است.

متأسفانه درباره تعزيه كه از جهت هنرى و موسيقائى نظيرى براى آن نمى توان يافت, كار زيادى انجام نپذيرفته است. هنوز يك از هزار نسخه هاى متنوع تعزيه در هيچ مؤسسه فرهنگى دولتى و ياغير دولتى موجود نيست, بلكه دراصل, هيچ گاه به گونه جدّى اقدام به جمع آورى آن كه از بزرگ ترين ذخاير ادبى است نشده است. درباره موسيقى تعزيه وضع از اين هم بدتر است, زيرا اى بسا نغمه هاو گوشه ها كه با گذشت روزگاران به فراموشى سپرده شده است و به جز اين شايد هرگز اقدامى براى ضبط تعزيه درنواحى مختلف ايران به عمل نيامده باشد كه البته جز موارد ناچيزى اين چنين است. شورا بايستى به دلايل گوناگونى كه به طور ضمنى از آغاز تا به اينجا بدان اشاره شده است, مؤسسات مسئول را به حفظ و حراست, حتى اشاعه و بازسازى اين هنر شگفت وادارد و يا حداقل تا آنجا كه مقدور است به ضبط نسخه ها, موسيقى و اجراء تعزيه مأمورشان سازد.

موسيقى خانقاه يا موسيقى عرفانى

بيشتر محققان بَرآنند كه تصوف را مذهب نمى توان شمرد, بلكه صوفى گرى سلوكى است كه پيروان يك مذهب مى توانند داشته باشند. اين است كه صوفيان سنتى مذهب, ازمذاهب مختلف اهل سنت و صوفيان شيعى در گذشته و حال وجود داشته اند. درباره فرهنگ و آداب خانقاه كتاب و رساله فراوان است, لكن درباره موسيقى اهل خانقاه تلاش چشم گير ى انجام نگرفته است. صوفيان در مراسم خود و عيدهاى مذهبى و هنگامهاى خاص از موسيقى متنوع عميق ومؤثرى بهره ورند كه آن را به حسب كيفيت نغمه ها بايستى در رديف اصلى ترين و ارجمندترين گونه هاى موسيقى قرار داد; برخى از آنها رافهرست وار مى شمريم:

1 . موسيقى قوالى: به صورت تكخوانى و همخوانى همراه با سازهاى محلى درنغمات متنوع و بسيار زيبا و مؤثر, بويژه در عيدها و تولد رسول اكرم(ص) اجرا مى شود.

2 . موسيقى ذكر: نغمه هاى خاصى به ذكر اختصاص دارد كه در فرقه هاى گوناگون متفاوت است.

3 . موسيقى پَرسه: صوفيان شيعى (بيشتر درايران) ضمن گشت وگذار در كوچه ها و برزنها به مداحى و مصيبت خوانى مى پرداخته اند. به اين گشت و گذار, در اصطلاح پرسه زدن گفته مى شده است.

4 . موسيقى جمع, يا جم: در كردستان وبرخى ديگر از نواحى, درمجالس صوفيانه اجرا مى شده است.

5 . موسيقى سماع: نغمه هايى كه مخصوص به چرخ و رقص صوفيانه بوده است. درايران تقريباً فراموش شده است. در نواحى تركيه در بيان مولويان و بكتاشيان رواج دارد.

6 .موسيقى رياضت و زورخانه: اين موسيقى با توحيد و نعت نبى اكرم آغاز شده, با موسيقى شنا (شناى سرنمازى, شناى دو شلاقه و يك شلاقه و شناى پيچ) ادامه يافته, به ضرب نرمش كه بسيار متنوع است, مى رسد و سپس به موسيقى گبورگه يا ميل (تك ـ تُند ـ پيچ) فرجام يافته, با موسيقى انواع پا و سپس انواع چرخ (چمنى, جنگلى, تك فر, دو پر وسه پر وغيره) فرجام مى يابد و در پايان, ضرب كباده گرفته مى شود كه پس از آن به گل كشتى و ضرب كشتى پايان مى پذيرد.

موسيقى متفرقه مذهبى

موسيقى مذهبى به غير از عناوين عمده فوق, گونه هاى ديگرى نيز دارد كه به برخى اشاره مى كنيم.

1 . موسيقى زيارت: چاووشى نغمات خاصى دارد كه هنگام سفر زائران و پس از بازگشت ايشان, براى همراهى يا استقبال و يا حتى براى دعوت زائران به سفر زيارتى, به مورد اجرا گذاشته مى شده است. زيارت نامه خوانها را نيز دراين زمره بايستى محسوب داشت.

2 . مويه, يا مورى: مويه (مورى) نغمه هايى است كه مردمان هر ناحيه بر مردگان خويش به عنوان مصيبت و زارى مى خوانده اند.مورى نغمه هاى بسيار دارد و زنانه و مردانه و فردى و دسته جمعى اجرا مى شده است.

3 . عشورى: عشورى را برخى از كلمه عاشورا و عاشور مأخوذ مى دانند و بعضى ريشه هاى باستانى ترى براى آن قائلند. مراسم عشورى, به صورت زنانه در برخى از نواحى ايران انجام مى پذيرد و صورت سوگوارى دارد. نغمه هاى عشورى به صورت تكخوانى و جمع خوانى ازتنوّع خاص برخوردار است.

4 . موسيقى نَذر: در انواع سفره ها, سمنو پزان, شيلان, نذوراتى مثل آجيل مشكل گشا و غيره نغمه هايى وجود داردكه ازموسيقى محلى تأثير مى پذيرد.

5 . موسيقى كار: ماهيگيران, حمالان بنادر, بيل گردانان وساير اصنافى كه كار دسته جمعى دارند, مثل نمدمالان و چيت سازان در نواحى مختلف نغمات گوناگونى به صورت تكخوانى و همخوانى اجرا مى كنند.

6 . موسيقى سؤال: گدايان دوره گرد, در نواحى مختلف, به زبان و لهجه و موسيقى خاص محل نغماتى را اجرا مى كنند. گدايان مزارع شالى و گندم, گدايان گله ها, گدايان شهرى و غيره و نوروزى خوانان,باتنوع نغماتشان از اين گروهند. در اين نوع نيز دهها نغمه وجود دارد.

4 . موسيقى التقاطى

همه انواع موسيقيهايى كه تا بدين جا درباره آن سخن گفتيم, از نوع موسيقى يك صوتى و ساده بود. در اين صفت موسيقى اصيل و سنتى ايران با نغمات روستايى هيچ گونه تفاوتى ندارند, زيرا علم هماهنگى يا هارمونى در هيچ كدام تحقق ندارد, بلكه صرف نغمات است كه به وسيله يك ساز يا چند ساز, به صورت تكنوازى ياهمنوازى اجرا مى شود. هارمونى (يا علم هماهنگى) در حقيقت حفظ تناسب صوتها براساس قواعد علمى است. اين بخش را آهنگسازان اواخر عصر قاجار و دوره پهلوى از غربيان آموختند و اندك اندك در موسيقى ايران رواج دادند. مى توان گفت كه موسيقى نظامى ايران, نخستين موسيقى است كه در كشور ما براساس علم هماهنگى و به صورت اركسترى به اجرا در آمد اركستر نظامى داراى سه نوع ساز چوبى, مسى و ضربى است كه اگر سازهاى زهى را به آن بيفزاييم, اركستر كاملى خواهيم داشت كه قادر به اجراى انواع نمونه هاست.

چون بناى ما در اين نوشته اختصار است, به ياد كرد نمونه هايى از موسيقى التقاطى پرداخته, سخن را به پايان مى بريم. البته لازم است كه درنامگذارى اين نوع از موسيقى به التقاطى, ياد آور شويم كه مسأله اصلى همين دخالت هارمونى در موسيقى تك صدايى ايران كه به واسطه آن استفاده از سازهاى خارجى (به دليل صدادهى دقيق آنها به جهت اندازه گيرى معين و استانداردشان) باب گرديد و برخى از ويژگيهاى موسيقى بومى مثل (يك چهارم پرده) و… به كنارى نهاده شد. اين نوع از موسيقى چه در سالهاى پيش از انقلاب و چه پس از انقلاب رايج ترين و شايع ترين و مورد استفاده ترين نوع موسيقى در ايران بوده است. انواع مشهور آن در رسانه هاى ما عبارت بوده از:

1 . موسيقى برنامه ها.

2 . برنامه هاى موسيقى.

موسيقى برنامه ها

موسيقى برنامه چنانكه از نامش پيداست, موسيقى است كه متصدى و به صورت برنامه مستقل پخش نمى شده و نمى شود. اين موسيقى در فيلمهاى سينمايى به صورت موزيك متن فيلم, درنمايش و تئاتر و سريالها به صورت موزيك متن اين برنامه ها, در برنامه هاى مستند و روتين به صورت موزيك همراهى مى كنند و در بين برنامه ها و آغاز و انتهاى آنها مورد استفاده است. در اين صورت مى توان آن را به گونه هاى زير نامگذارى كرد:

1 . موزيك متن

1 . موسيقى فاصله (فاصله دو برنامه, يا فواصل يا برنامه راديوئى وتلويزيونى)

1 . موزيك آرام

بخش عمده اين نوع موسيقى با تكيه بر بايگانى و آثار خريدارى شده از خارج ايران بر آورده مى شود. در سالهاى اخير, برخى از هنرمندان با استفاده از ملوديها و نغمه هاى ايرانى, به ساختن قطعاتى پرداخته اند كه مقدار آن با نياز مداوم سازمان صدا و سيما تناسب ندارد. پس عمده آنچه كه همراه برنامه ها پخش مى شود, صد در صد خارجى است و التقاطى محسوب نمى شود. تنها آن قسمتى مصداق اين عنوان است كه به وسيله هنرمندان ايرانى و براساس نغمه هاى ايرانى ساخته شده است.

ياد آورى: شورا بايستى اين بخش را عمده موضوعات موسيقى قرار دهد, زيرا به صورت روز افزون نياز رسانه ها در اين مسأله بالا مى گيرد وقوت توليد هنرمندان صدا و سيما, به همان نسبت از آغاز انقلاب روى به كاستى نهاده است, تا جايى كه در حال حاضر, اميدى به هنرمندان راديو و تلويزيون نيست.

برنامه هاى موسيقى

برنامه هاى موسيقى به اين معنى و در ذيل اين عنوان (موسيقى التقاطى) عبارتند از:

1 . مارش ياسرود: سرود تصنيف حماسى است كه متناسب باضرب پاى سرباز براى استفاده خاص نظامى سياسى توليد مى شود. اين نوع فرآورده موسيقايى, بجز مسأله شعر, ربطى با موسيقى بومى ايران ندارد.

2 . سرود واره هاى پس از انقلاب:پس از انقلاب, رسم بر اين قرار گرفته است كه كليه توليدات موسيقيايى سرود نيامده شود. اين مسأله از سويى همه مرزهاى علمى و تحقيقى مسلم را در هم ريخته و هم باعث شده است كه بسيارى از سوء استفاده گران, از بى اطلاعى مديران استفاده كرده و هر آهنگ كوچه بازارى بى ارزشى را به اين عنوان, به سازمان راديو و تلويزيون و ارشاد غالب كنند. مى توان گفت كه اكثر توليدات صدا و سيما وارشاد پس از انقلاب, نه تنها با هيچ يك از شعارهاى سياستگذاران برابرى ندارد, بلكه كاملاً بر خلاف آن است و اگر شعرانقلابى و فارسى را از بيشتر اين آثار بردارند, از مبتذل ترين و منحط ترين آهنگها كه هيچ ريشه ملى ومردمى ندارد, تشكيل شده است. به هرحال, نقد اين آثار احتياج به فرصت كافى دارد, شايد تقسيمات بعدى و عناوين ديگر موسيقى التقاطى كه از زمان رژيم سابق در ايران موجود است, وضعيت بسيارى از اين سروده ها را روشن سازد.

3 . تصانيف پيش از انقلاب يا موسيقى ايرانى: موسيقى ايرانى اصطلاحى است كه درراديو تلويزيون از زمان رژيم سابق, به انواعى از توليدات موسيقايى اطلاق مى شود كه به صورت اركسترى با استفاده از سازهاى غربى و ايرانى (براى رنگ آميزى) براساس قواعد هماهنگى يا هارمونى توليد شده باشد.

اين آثار را براساس ملودى (نغمه) آنها مى توان به انواع زير تقسيم كرد:

* تصانيف ايرانى سنتى:ملودى اين تصانيف از موسيقى رديف اخذ شده و شعر آن فارسى است وبه لحاظ بافت كلام از ادبيات كلاسيك ما دور نيست. سازهايى كه براى رنگ آميزى استفاده مى شود,تار و كمانچه و نى و سازهاى اصلى اركسترى همان سازهاى غربى است. شيوه اجرا صد در صد غربى است. از خوانندگان اين شيوه مهستى, حميرا, مرضيه, پوران و… از آهنگسازان معروف آن: ياحقى, تجويدى وملك و از ترانه سرايان: رهى معيّرى, بيژن ترقى, معينى كرمانشاهى را مى توان نام برد.

* تصانيف ايرانى, هندى, افغانى, بلوچى: آهنگهاى هندى و بلوچى و افغانى به هم نزديك هستند.ملوديهاى اين گونه تصانيف از اين موسيقيها گرفته شده وبا مطربهاى كوچه بازارى مبتذل به اجرا در مى آمد. براى رنگ آميزى از سازهاى بلوچى و هندى استفاده مى شد. شيوه اجرا و سازهاى اركستر غربى بود.

از خوانندگان مشهور اين شيوه, سلى (خواننده ملا محمدجان) و از نوازندگان صرف نظر مى شود.

* تصانيف ايرانى, محلى: ملودى اين گونه تصانيف از موسيقى مقامى روستايى كوچه بازارى شهرى انتخاب شده, با كلامى نزديك به كلام عاميانه و از جهت معنى ومضمون مبتذل و پيش پا افتاده, تشكيل اثرى را مى داد. براى رنگ آميزى ساز نواحى را كه ملودى از آن جابود اضافه مى كردند. شيوه اجرا و سازهاى اركسترى غربى بود. خوانندگان اين شيوه بيشترخوانندگان لاله زارى بودند.

* تصانيف ايرانى, فرنگى يا غربى: ملودى اين تصانيف از موسيقى روز غرب و موسيقى پاپ و بيشتر متناسب با گونه اى از رقصهاى غربى انتخاب شده, همراه با شعر ايرانى, از نوع اشعار عاشقانه روشنفكرى و متجددين و نوسرايان تشكيل اثرى را مى داد. در اين گونه آثار گيتار و جاز و سازهاى سبك غربى براى رنگ آميزى استفاده مى شد. شيوه اجرا نيز كاملاً غربى بود.

از خوانندگان اين شيوه: همه خوانندگان كاباره هاى بالاى شهر و بارها و دانسينگها.

موسيقى كودكان

از انواع موسيقى, مى توان موسيقى كودكان را از زمره موسيقى التقاطى قلمداد كرد, اگر چه موسيقى كودكان, به معناى رسانه اى آن, يعنى آنچه امروز در صداوسيما و ارشاد و كانون ساخته مى شود, به هيچ وجه ريشه ايرانى ندارد, زيرا ملوديها كمتر از موسيقى ايرانى گرفته مى شود و شعر كودكان اگر چه به فارسى سروده مى شود, قواعدى داردكه بر اساس شيوه هاى ادبيات كودكانه قديم ما نيست, بلكه از فرهنگ غرب و احتمالاً داده هاى روان شناسى و چيزهايى از اين قبيل پيروى مى كند. اين مطلب تا به جايى است كه تا همين چند سال پيش يك نوازنده و آهنگساز خارجى (نايدانف) در ايران به ساختن موسيقى براى كودكان اشتغال داشت و اينها كه امروز به اين هنر اشتغال دارند, بيشتر شاگرد او و مانند او هستند. درباره كودكان و ادبيات موسيقى آنها و ساير مسائلى كه به ايشان مربوط است, به نحو شگفت آورى عقيده و عمل بر پيروى از غرب است و حتى يكبار هم اين مسأله با پرسشى از جانب بزرگى رو به رو نشده است

5 . موسيقى وارداتى

مقصود از موسيقى وارداتى همه آن آثارى است كه به وسيله صدا و سيما و ساير سازمانهاى فرهنگى به جهت نيازهاى مختلف, از كشورهاى خارجى خريدارى مى شود و يا به وسيله تجار بازار آزاد, به داخل ايران سرازير مى گردد. از سمفونى هاى بزرگ جهان تاموسيقى روز و موسيقى پاپ و جاز, تا آثارموسيقى الكترونيك وجز اينهاموسيقى وارداتى به حساب مى آيند. ما در اين باره, اولاً به دليل عدم هرنوع تخصصى, جز شناسايى آنها سكوت مى كنيم و ثانياًحرمت نظر اعضاى محترم شوراى سياستگذارى را كه قطعاً مخالف موسيقى وارداتى هستند, محترم مى شماريم.

* * *

اين فهرستى بود كه از موسيقى موجود و رايج كشور كه به گونه ضمنى, به دو اعتبار طبقه بندى شد. نخست, به اعتبار موسيقى موجود, دوّم به اعتبار موسيقى رسانه اى. به راحتى برخى از طبقه بنديهاى مردمى را مى توان عنوان و با آنچه بيان كرديم برابر كرد. مردم در زمان گذشته موسيقى را گاهى به عناوينى از قبيل موسيقى گلها (برنامه گلها), موسيقى لاله زارى, موسيقى كاباره اى, موسيقى دانس, موسيقى شهرنوئى, خال طورى يا مطربى, موسيقى خراباتى و… دسته بندى مى كردند اين گونه دسته بندى ها, علاوه بر آن كه از ظرايفى برخوردار است, وضع طبقه مخاطب و فرهنگ آنها وهنرمندان آنها و آثار آنها رامشخص مى كند. اين ميتواند پايه اى براى طبقه بندى ارزشى موسيقى باشد. ازمسائل تأسف انگيز يكى آن است كه بخش عمده آثار پس از انقلاب در طبقه موسيقى لاله زارى دسته بندى مى شود.

فصل دوم پرسشها
الف. كليّات ومفاهيم
1- با توجّه به اين كه موسيقى عنوان گسترده ترى است نسبت به غناء, آنچه كه موضوع حكم حرمت قرار گرفته, موسيقى است, يا غناء؟

2 . اگر موضوعِ حكمِ حرمت غناء باشد, مطلق غناء مورد نظر است, يا غنايى خاص؟

3 . با توجه به اين كه غناء و اغنياء و… از يك ريشه هستند, آيا صحيح است كه بگوييم چون در گذشته غناء مخصوص مجالس اغنياء (مجالس عيش و شهوت انگيزى) بوده, حرام شده است, از اين روى, مى توان (مجلس عيش و شهوت) را يكى ازمشخصه هاى حرمت غناء دانست و گرچه غناء داراى مشخصات ديگرى و از جمله نشانه هاى پرسش 5 را نداشته باشد؟

4 . آياصحيح است غناء را حلال بدانيم و شعبه اى از آن را, كه مشخصات خاص دارد, حرام بدانيم؟

5 . غنا, خاص ِموضوعِ حكمِ حرمت, چه مشخصاتى دارد؟

ـ غلطاندن صدا در حلق كه اصطلاحاً در نزد عرف از آن به (چهچهه) (صوت داراى ترجيح و تحرير) تعبيرمى شود؟

ـ مد و كشش صوت

ـ طرب انگيزى داراى ترجيح يا بدون ترجيع

6 . ظاهر برخى آيات و روايات:

الف. غنا را از جنس كلام و محتواى لهوى و باطل مى نماياند; مانند آيات كريمه: (واجتنبوا قول الزور), (ومن الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل اللّه)و…

احاديثى كه از ابو بصير و مهران بن محمد, از امام صادق(ع) ذيل اين آيات نقل شده, حكايت از اين دارد كه غنا, يكى از مصاديق آنهاست.

ب. غنا را از جنس صوت و قالب لهوى و باطل مى نماياند, مانند آيه كريمه:

(واستفزز من استطعت منهم بصوتك)

ابن عباس ومجاهد (صوت شيطان) را ذيل آيه, جزء غنا و آلات موسيقى معنى كرده است.

7 . برخى از كارشناسان و آشنايان بامقوله هنر و غنا, قالب و محتوا(صوت و كلام) را مشتركاً غناء مى دانند, نظر حضرت عالى در اين خصوص چيست؟

8 . اگرمحتوا در غناى حرام, مستقلاً و يا مشتركاً (با صوت) مورد نظر باشد, آيا بين نظم (شعر, غزل, سپيد, نو…) و يا نثر (دكلمه,…) لهوى تفاوتى وجود دارد؟

9 . اگر محتوا در غناء مستقلاً و يامشتركاً(با صوت) مورد نظر باشد, آيا فارسى, عربى, انگليسى و يا لهجه هاى محلى خاص و… بودن در اين محتوا اثر دارد؟

10 . به فرض ياد شده, آيا براى مخاطبى كه آشنا با زبان (محتوا) نباشد, صدق حرام صحيح است؟ (يعنى اگر كلام يك آهنگ خارجى, لهو و لغو باشد, براى مخاطبى كه آن را نمى فهمد حرام است, يا نه؟).

11 . حكم حرمت, مربوط به قالب (صوت) يا مربوط به محتوا (كلام), يا هر دو؟

12 ـ در صورتى كه يكى از اين دو, بر مخاطب بى تأثير و يا از تأثير گذارى (لغوى) كمترى نسبت به ديگرى برخوردار باشد, آيا حرمت شامل آن بخش هم مى شود؟

13 . آيا شنيدن موسيقى ويا غناء, به قصد تفريح, تفنن وگذراندن اوقات فراغت اشكال دارد؟

14 . آيا حرمت غنا, در صدر اسلام تأسيسى بوده است و يا چون در عصر جاهليت و پيش وپس از آن, از غنا در جهت طرب انگيزى و خوشگذرانى و تهييج شهوات استفاده مى كردند, شارع مقدس آن را تحريم فرمودند؟

15 . ملاك ومناط تحريم غنا, در زمانهاى بعدى و از جمله عصر ما, تنها طرب انگيزى و… است و يا منظورهاى ديگرى و از جمله مسائلى چون: مغايرتهاى علمى, بهداشتى, سياسى, و… در استفاده از غناء, مطرح است؟

16 . با توجه به اين كه در خواندن و غناء سه عنصر وجود دارد:

الف. انگيزش و نيّت.

ب . خواننده.

ج . شنونده.

حكم حرمت در غناى محرم, از ناحيه كدام يك از اينهاست؟ اگر:

الف. خواننده نيت و انگيزه غنا نداشته باشد, ليكن شنونده آن را غناء بپندارد.

ب . خواننده نيت و انگيزه غنا نداشته باشد, ليكن شنونده نسبت به آن شك كند.

ج . خواننده نيت و انگيزه غنا داشته باشد ليكن شنونده آن را غنا نداند.

د. خواننده نيّت و انگيزه غنا داشته باشد, ليكن شنونده نسبت به آن شك كند.

هـ ـ نيّت و نوع خواندن خواننده مهم نيست, بلكه حالت عارض برنفس شنونده ملاك است كه يك اثر موسيقيايى براى وى حرام و يا حلال باشد.

و . نيّت و نوع خواندن خواننده با حالت عارضه بر شنونده, هر سه مشتركاً مشمول حكم هستند.

17 . ملاك و مرجع تشخيص غناى, حرام در نظام اسلامى كيست و كجاست؟

الف. دستگاه نماينده دولت كه اكنون وزارت ارشاد است.

ب . حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى (با نمونه كارهاى علمى كه در عرصه موسيقى غير حرام, ارائه كرده است).

ج . كارشناسان موسيقى كه متأسفانه افرادآگاه از مبانى فقهى و موسيقى بين ايشان بسياركم است.

د .عرف.

هـ . ملاك تشخيص, نفوس انسانهاى شنونده است كه به طور طبيعى در اثر شنيدن, حالات خاصى بر آنها عارض مى شود؟ از اين روى, حكم تشخيص در افراد به سبب حالت عارضه, متفاوت مى شود.

18 . اگر غناى حرام شامل صوت و كلام باشد, ملاك تشخيص محتواى نامناسب كلام چيست؟ (به جز اشعار هجو و لهوى كه هر عقل سليم مى تواند مفسده انگيز بودن آن را تشخيص دهد و نيز جز اشعارحماسى, اسلامى, ملى و عرفانى كه سودمند و هدايت گر بودن آن از ظواهر آنها پيداست, حكم اشعار عاشقانه اى كه نوعاً دو پهلوست, يعنى شامل معشوق مادى و معنوى مى شود, چيست؟ چه بسا نيّت سراينده و شنونده در اين باب متفاوت باشد; مثلاً شاعر عشق الهى و آسمانى را در نظر داشته است, ليكن مخاطب از آن برداشت عشق مادى مى كند و يا اين كه حالت صوت خواننده مى تواند آن شعر را متفاوت نشان دهد, به گونه اى كه شنونده بر عكس مقصود شاعر از اين نوع خواندن بفهمد, در اين صورت حكم اشعار مشتبه چيست؟

19 . اگر غنا, كشيدن صوت همراه با ترجيح و تحرير طرب انگيز باشد, معنى و ملاك طرب وحالت عارضه بر نفوس انسانى از ناحيه طرب چيست؟

20 . آيا مى توانيم بگوييم هر انسانى بستگى به ميزان تزكيه و تربيت نفس خود, دو گونه طرب را مى تواند به درون خود راه دهد؟

الف. طرب (شادى و حزن) نفسانى كه موجب غفلت انسان از خير, صلاح,حق و موجب كشش آدمى به سوى گناه و باطل مى شود.

ب . طرب (شادى و حزن) روحانى كه موجب تذكر و توجه انسان به خير, حق وحقيقت عبوديت در برابر يكتاى خالق هستى است.

21 . درصورت درستى اين امر, آيا مى توان غنايى كه سبب طرب نفسانى است, حرام و غنايى را كه سبب طرب روحانى است, حلال دانست؟

22 . اگر انسان ازنظر واقعى نتواند به چنين تقسيم بندى برسد, آنچه كه خيالى به او دست مى دهد, چه حكمى دارد؟

23 . آيا مى توانيم طرب روحانى را محصول شنيدن صوت حسن بدانيم و از اين طريق فرق صوت حسن و غناى حرام را مشخص كنيم؟ اگرنه, صوت حسن چيست و چه تفاوتى با غنا دارد؟

24 . ارائه نوحه ها همراه با آهنگهاى موزون, به صورت زنده و يا نوار كاست, چه حكمى دارد؟ (اين امر از آن جهت اعتبار دارد كه ثابت مى كند بسيارى از نوحه ها و… منطبق بر رديفها و گوشه هاى دستگاههاى ايرانى اجراء مى شده, و موسيقى صحيح و حلال در متن نغمه هاى مذهبى جارى بوده است و بى شك در پيدا كردن هويت ملى و مذهبى موسيقى, تأثير خواهد داشت).

25 ـ با توجه به اين كه لفظ موسيقى يونانى است و به گفته اهل لغت:

الف . تركيبى از (موسى) (نغمه) و (قا) (موزون و خوش)

ب . تركيبى از (مو) (در زبان سريانى يعنى هوا) و (يسقى) (گره و قيد) كه گويا نوازنده متصل به جمله قبل شود, با ابتكار عمل و دقّت خود با گره ايجاد كردن در هوا, صوت خوش توليد مى كند.

ج . لفظ مفردى كه معناى آن لحن مى باشد.

26 .آيا در اصطلاح فقهى, موسيقى مترادف با غناست, يا با يكديگر تفاوت دارند؟

27 . در صورتى كه تعريف وحكم غناء شامل موسيقى نباشد, آيا در فقه موسيقى حكم معين و مشخصى دارد؟

28 .موسيقى در لغت و عرف, شامل صدايى است كه بر اساس يك نغمه موزون از يك يا چند وسيله (ساز) يكسان ياد متفاوت موسيقايى خارج مى شود. دليل فقهى حرمت اين صدا چيست؟

الف. آيا تنقيح مناط علت حكم غناء شامل آن مى شود؟

ب. آيا چون اين صدا شبيه آهنگ غناء (در موسيقى با كلام) است,حرام است؟

ج . يا تحت عنوان و دليل ديگرى حرام است؟

29 . علائم و ويژگيهاى موسيقى (بدون كلام) حرام كدام است؟

ـ آيا ريتم تند داشتن است؟

ـ آيا روى رديف و دستگاه و گوشه هاى خاصى اجراء كردن است؟

ـ آيا در شنونده ايجاد رقص كردن است؟ در اين صورت آيا تفكيكى بين مخاطبى كه با شنيدن آن حالت رقص پيدامى كند, با مخاطبى كه نسبت به آن بى تفاوت است و يا با شنيدن آن دچار حزن و دلگيرى مى شود, وجود دارد؟

ـ يا هيچ يك از موارد فوق, بلكه حرمت موسيقى تابع ملاك حرمت غناست؟

30 . با توجه به اقوال مختلف فقهاى عظام, روايات متفاوت (از نظر درجات سندو طبقات راويان) تفسير وتأويلهاى گوناگون از آيات كلام اللّه مجيد, مصادر قطعى فقهى غناى حرام چيست؟

ب. موسيقى بدون كلام

1 . حكم موسيقى (صداهاى ساز) بدون كلام چيست؟

2 . اگرموسيقى بدون كلام مباح است, اين جواز آيا همه اقسام آن را شامل مى شود؟ و از جمله تند و يا كند بودن ريتم, در جواز و يا عدم جواز تأثير دارد؟

3 . در اين صورت چگونه برخى از فقها نسبت به خريد و فروش آلات و سازهاى موسيقى شبهه مى كنند؟

4 . اگر موسيقى, موضوعاً با غنا يكى است, آيا همه احكام غنا بر آن بار مى شود؟

5 . ملاك فقهى حرام بودن موسيقى چيست؟

الف. تنقيح مناط ادله غناى حرام؟

ب . عموميّت ادله غناى حرام؟

ج . دليل مستقل؟

يا…

ج . آلات موسيقى

1 .آيا همه سازهاى دستى والكترونيكى, ايرانى و غربى, حكم واحد دارند؟

2 . آيا از ميان سازهاى ايرانى, موردى به طور خاص در استفاده نكردن از آن تأكيد شده است؟ و آيا اين حكم براى زمان ما نيز صدق مى كند؟

3 . حكم ساخت, تعليم و تعلم,نقل و انتقال, واردات و صادرات و تشكيل نمايشگاه آلات موسيقى چيست؟

4 . حكم زدن دايره, تشت و دايره زنگى در عروسى چيست؟

5 . حكم ترويج دستگاههاى الكترونيكى موسيقى در دستگاههاى رسمى و فرهنگى نظام, درصورتى كه سبب مهجور ونامأنوس شدن ساز ايرانى و سلطه فرهنگ بيگانه شود, چيست؟

6 . نمايش دادن گونه هاى سازهايى كه موسيقى حلال مى نوازند ازسيماى جمهورى اسلامى, چه حكمى دارد؟

7 . آنچه ازتلويزيون پخش مى شود, بايد جنبه تصويرى و ديدارى داشته باشد, متأسفانه سالهاست كه تلويزيون صداى موسيقى را پخش مى كند و روى اين صدا اسلايد منظره و طبيعت قرار مى دهد. هنرمندان اين رشته, اين اقدام تلويزيون را توهين به اهل موسيقى مى دانند و مى گويند: چگونه است كه صداى ساز پخش مى شود, ليكن تصاوير آن ممنوع است؟

با توجّه به كاربرى هر يك از رسانه ها, آيا نمايش دادن سازهايى كه صداى آنها پخش مى شود, اشكال شرعى دارد؟

د. غناى زن و غناى در عروسى

1 . آن گونه كه در روايات آمده, غناى در عروسى (شب زفاف) از نظر شرع انور اشكالى ندارد, مشخصه اين غنا چيست؟

2 . غنايى كه در عروسى اشكال ندارد, غناى حلال است, يا غناى حرام؟ در صورتى كه منظور غناى حلال باشد,قيد خاص (غناى در عروسى) در روايات به چه منظور است؟

3 . نظر به اين كه مراد ازمجلس عروسى در روايات, بيشتر به مجالسى اطلاق مى شودكه مؤمنان در آن گرد آمده اند و آنچه در مجلس مؤمنان اجرا مى شود, درعرف به دور از شأن مؤمنان است, شارع مقدس از كنار غنا, با تسامح گذشته و يا در اساس در اين مورد, يك استثنا (از غناء حرام) وجود دارد (و يا اين موضوع, يعنى آنچه در اين نوع مجالس مؤمنان خوانده مى شود) تخصصاً از موضوع خارج است؟

4 . زن و يا مردى كه به خاطر خواندن نوع غناى مجاز در مجالس عروسى مزدى دريافت مى كند, اين مزد (كه از ابتداء مقدار آن مشخص است و يا به گونه اى در پايان صلح شود) چه حكمى دارد؟

5 . اگر زنى بدون عشوه گرى در جمع مردان, غناى حلال بخواند و از نظرعرف مفسده اى در پى نداشته باشد, حكمش چيست؟

6 .اگر كسى در جمع مردان به گونه اى تحت تأثير خواندن زن قرار بگيرد كه به گناه بيفتد, حكمش چيست؟

7 . گوش كردن به صداى زن, از طريق نوار ضبط صوت و يا فيلم چه حكم دارد؟

8 . آيا آشنايى و يا عدم آشنايى شنونده بازن, تأثيرى در حكم دارد؟

9 . خواندن زن به تنهايى و يا به طور جمعى (زنان و مردان) چه حكمى دارد؟

10 . اجراى كنسرت خوانندگان زن در جمع زنان و يا در جمع زنان و مردان, در داخل و يا خارج از كشور چه حكمى دارد؟

11 . حضور زنان خواننده و اركستر زنانه در خارج از كشور ويا جمع خارجيان مقيم كشور, در معرفى و تبليغ جمهورى اسلامى و خنثى كردن تبليغات بيگانه عليه انقلاب اسلامى, تأثير بسزايى دارد, حكم اجراى اين نوع برنامه ها چيست؟

12 ـ به نوحه خوانى ومرثيه سرايى زنان, كه مستلزم رسيدن صداى آنها به نامحرم است, چه حكمى دارد؟

هـ . آموزش موسيقى

1 . آيا آموزش موسيقى (تعليم و تعلم) از نمونه هاى ترويج كه قبلاً آن راغير مجاز دانسته اند, نيست؟

2 . حكم آموزش موسيقى (آهنگسازى, نوازندگى) و خوانندگى به قصد مصرف شخصى (در كنار ساير كارهاى زندگى) ويا گذراندن اوقات فراغت و يا هدف فراگيرى جدى, به منظور بهره رسانى به مردم, در جهت رفع نيازمنديهاى جمهورى اسلامى, چيست؟

3 . آموزش موسيقى در جمهورى اسلامى بر عهده كيست و كجاست؟ آيا در كنار دستگاههاى رسمى نظام, همچون وزارت ارشاد, صدا و سيما و حوزه هنرى, بخشهاى خصوصى, به صورت كلاس آزاد رسمى (با گرفتن مجوز از وزارت ارشاد), مى توانند مبادرت به آموزش كنند؟

4- با توجه به اين كه از نظر كارشناسان, زمان فراگيرى بهتر درآموزش موسيقى, از سنين كودكى است, آيا براى كسانى كه استعداد فراگيرى جدى موسيقى را دارند, شرط سنى و يا…وجود دارد؟

5 . دستگاههاى فرهنگى نظام از بودجه بيت المال تأمين مى شوند, هزينه كردن از بودجه بيت المال براى تعليم و تعلم افرادى كه استعداد فراگيرى موسيقى جدى دارند, چه حكمى دارد؟

6 . شرط فراگيرى موسيقى براى دختران وپسران در دستگاههاى فرهنگى نظام چيست؟

7 . آموزش موسيقى (سنتى و رديف…) به مداحان اهل بيت و روضه خوانان چه حكمى دارد؟

8 . در كودكستانها, بسيارى از پيامهاى اخلاقى وبهداشتى (بدون قصد آموزش موسيقى) در قالب موسيقى و آهنگ به كودكان و نونهالان آموخته مى شود, حكم اين كار چيست؟

9 . نواختن وآموزش موسيقى و غناى لهوى, به قصد كارشناسى و آشنايى شاگردان چه حكمى دارد؟

10 . چاپ آگهى در مطبوعات و يا انعكاس درصدا و سيما, به منظور جلب افراد مورد نظر براى آموزش موسيقى چه حكمى دارد؟ آيا مصداق ترويج است؟

11 . باعنايت به اين كه شناسايى و تشويق افراد مورد نظر, در امر فراگيرى و آموزش, مستلزم برگزارى مسابقات و جشنواره هاست; برگزارى اين گونه مراسم چه حكمى دارد؟

12 .با توجه به اين كه بيشتر ريزش نيرو در امر آموزش, امر طبيعى و بديهى است, براى رسيدن به مقصود و به دست آوردن تعداد نيروى مورد نياز در پايان آموزش, آيا مى توان چند برابر نيروى مورد نياز در ابتدا, گزينش كرد؟

13- استفاده از موسيقى براى تعليم شرعيّات چه حكمى دارد؟ به عنوان مثال بسيارى از احكام را مى توان در قابل نظم در آورد و با موسيقى موزونى تنظيم و به صورت نوارهاى كاست به بازار عرضه كرد كه مورد پسند و علاقه كودكان, نوجوانان و جوانان قرارگيرد و از اين راه, آنها را با ضرورت, حكمت و چگونگى اجراى احكام و دستورات الهى آشنا ساخت.

14 . آهنگ و مفاهيم لالائى ها نقش برجسته اى در تربيت كودكان در دوران كودكى دارند, كار تحقيقى و موسيقيايى صحيح روى آنها براى تأثيرگذارى بيشتر بر نوزادان و كودكان چه حكمى دارد؟

و. موسيقى سياسى,ملّى وحكومتى

1 . با توجه به اين كه حضرت امام, رضوان الله عليه, در پاسخ به پرسشى نزديك به اين مضمون را فرموده بودند كه شنيدن آهنگ اخبار و حتى اخبار رژيم طاغوت از نظر ايشان حرام بود, ولى در جمهورى اسلامى همان موارد, در حكم حلال است, به نظر مى رسد موسيقى را مى توان مشمول احكام حكومتى دانست. بااين فرض دليل صداى مشكوك چيست؟

2 . آيا مبناى حلال بودن صداى مشكوك, تكريم و طهارت بازار مسلمانان است, يا براءت؟

3 . اگر آهنگهايى با ريتم تند به قصد دلير كردن وتحريك رزمندگان در رويارويى با دشمن ساخته و اجرا شود, چه حكمى دارد؟ (با فرض اين كه اگر اين آهنگها با كلامى غير حماسى و يا در مجالس لهو اجرا شود, مشتبه به حرام و يا از مصاديق غناى حرام مى شود).

4 . استفاده از موسيقى غربى به گونه اى كه در شنونده ايجاد گرايش و سمپاتى نسبت به فرهنگ غرب كند, از نظر حكومتى چه حكمى دارد؟

5 . تازگيها, موسيقيهايى در غرب مرسوم شده كه مفهوم آن در اعتراض به اقدامات ظالمانه تبعيض نژادى و يا حكومتهاى استعمارى است. استفاده و ترويج اين گونه موسيقى سياسى چه حكمى دارد؟

6 . اگر استفاده از موسيقى كلاسيك و آرام غربى, مفسده اى در بر نداشته باشد, چه حكمى دارد؟

7 . استفاده از موسيقى غربى براى موزيك متن فيلم و برنامه هاى راديويى و تلويزيونى چه حكمى دارد؟ (با توجه به اين كه به خاطر انس نداشتن ذائقه ايرانى با آن,طرب انگيز هم نيست).

8 . با توجه به اين كه يكى از رسالتهاى دستگاههاى تبليغاتى و رسانه اى معرفى خوبها و بدها, به منظور تشويق به خوبيها و نهى از بديهاست, اجرا, نمايش و پخش موسيقى حرام به قصد معرفى وبالا بردن بينش مردم, براى جلوگيرى بهتر از مفاسد بعدى, چه حكمى دارد؟

9 . معرفى مصاديقى از آهنگهاى خوب و بد به صورت مقايسه اى, چه حكمى دارد؟

10 . با توجه به حجم روزافزون پخش موسيقى مبتذل غربى از شبكه هاى راديويى و ماهواره اى كه قطعاً قصد پنهانى آنها جذب و كشاندن جوانان ايرانى به سمت هدفهاى سياسى شوم خود است, آيا مى توان به پخش صداى مشكوك در توليد برنامه هاى موسيقيايى به منظور جذب جوانان ونجات آنها از موسيقى مبتذل وطاغوتى كه به راحتى در دسترس آنها قرار مى گيرد, پرداخت و اين بخش راتقويت كرد؟

11 . حكم توليد و عرضه موسيقى از نوع فوق براى ايرانيانى كه در غرب زندگى مى كنند وتحت محاصره انواع موسيقيهاى مبتذل ايرانى وغربى قرار دارند, چيست؟

12 . از آن جا كه درك مفاهيم صحيح فقهى تابع شرايط زمان و مكان است, آيا مى توان مصرف موسيقى حرام را براى امرى مهم تر, همچون مقابله با هجوم فرهنگى و سياسى غرب, براى مدّتى ويا مردم منطقه اى جايز دانست؟

13 . ترويج چيست؟ آيا پخش موسيقى به صورت مستقل و يا در ضمن برنامه ها از صداو سيما, برگزارى كنسرتهاى موسيقى به طور نوبه اى در شهرستانهايى كه زمينه اين كاروجود دارد, انتشار كاستهاى موسيقى و برگزارى دوره ها وكلاسهاى آموزش موسيقى براى افراد بااستعداد مشمول ترويج است؟

14 . انتشار كتاب در باب مسائل آموزشى و تحقيقى موسيقى كه در ضمن به گونه مستقيم و ياتلويحى در بر دارنده ترويج است, چه حكمى دارد؟

15 . آيا روى موسيقى ايرانى (همچون پرچم ملى) در اقوام و قبايل مختلف و اقليتهاى دينى به عنوان يكى از عناصر و مصاديق وحدت ملى, مى توان تأكيد كرد؟

16 . اجراى موسيقى حلال و يا پخش آن از صدا و سيما در روزهاى سوگوارى, چه حكمى دارد؟

17 . بيشتر وقتها در عروسيها به پخش نوارهاى موسيقى كه از صداو سيما هم بعضى از آنها پخش مى شوند, مى پردازند و از سوى نيروى انتظامى و يا بسيج و يا شوراهاى اسلامى دستورها و تذكراتى در موردمنع پخش صادر مى شود, آيا اين دستورها جنبه حكومتى دارد, يا نه؟

18 . آيا شنيدن موسيقى در جمهورى اسلامى از نظر شرعى حدّ (اندازه و زمان) مشخصى دارد؟

19 . با توجه به اين كه موسيقى مقامى ايرانى (موسيقى نواحى و مناطق كشور) عمدتاً داراى مضامين اعتقادى, ملّى و حماسى است, ترويج اين نوع موسيقى چه حكمى دارد؟

20 . در روستاها ونواحى ايران, به دليل محدوديتها و بى توجهى خاص به اين ارزشهاى فرهنگى, اين نوع موسيقى در حال از بين رفتن است, آيا نگهدارى و اشاعه اين نوع موسيقى, به منظور حفظ ذخائر فرهنگى به عنوان يك وظيفه ملّى و حكومتى مورد توجه است, يا…؟

21 . شنيدن موسيقى اقليّتهاى مذهبى مسيحيان, يهوديان, زرتشتيان كه هموطن ما هستند و در همسايگى ما زندگى مى كنند, چه حكمى دارد؟

22 . استفاده از موسيقى در جهت تحكيم و تقويت پيوندهاى سياسى ويا بازيابى علائق دينى و ملّى چه حكمى دارد؟ به عنوان مثال موسيقى در كشورهايى چون تاجيكستان, افغانستان و منطقه قفقاز از اهميّت وتأثيرگذارى فراوانى برخوردار است كه مى توان به استفاده از آن با بسيارى ازمسائل سياسى, تاريخى و عاطفى مشترك كه امروزه به دليل مشكلات سياسى, امكان طرح آنها رادر محافل رسمى دنيا نداريم, اشاره و نظر مردم را به آنها جلب كرد؟

23 . در كشورهاى افريقايى موسيقى (ذكر, سماع و…) به نوعى وسيله دفاعى فرهنگى در برابر هجوم انديشه هاى كليسايى تبديل شده است.

الف . استفاده از موسيقى آن خطه در كشور ما (راديو, تلويزيون و يا به صورت كنسرت…) چگونه است؟

ب . استفاده از آن موسيقى براى ايرانيان مسلمان مقيم خارج از كشور چه حكمى دارد؟

ج . ترويج و آموزش اين گونه موسيقيهاى هدفمند چه حكمى دارد؟

24 . راديوهاى فارسى زبان كه توسط استكبار جهانى و از كشورهايى چون آمريكا, انگليس و آلمان هدايت مى شوند كمابيش بابرقرارى ارتباط با مخاطبان داخل كشور, اقدام به پخش آهنگهاى درخواستى آنان كه بيشتر مربوط به دوره طاغوت است, مى كنند.

الف . شنيدن اين آهنگها در نظام اسلامى چه حكمى دارد؟

ب. تكثير و توزيع اين آهنگها در نظام اسلامى چه حكمى دارد؟

ج . عوائدى كه از رهگذر تكثير و توزيع به دست مى آيد, حلال است يا حرام؟

ز . موسيقى درمانى

1 . برخى از حكماى نامدار اسلامى در گذشته از موسيقى براى درمان بيماريهايى چون دق, سل و… بهره مى گرفتند, از نظر فقهى ترويج و استفاده از موسيقى (تعليم, تعلم, استماع, نواختن و…) براى اين منظور چه حكمى دارد؟

2 . برخى كارشناسان تأثير موسيقى را در رشد و بهره دهى گياهان و حيوانات مفيد دانسته اند,در اين فرض, ترويج و استفاده از موسيقى, از نظر فقهى چه حكمى دارد؟

3 . در اقوامى (و از جمله جنوب ايران) موسيقيهايى موسوم به (زار) و… وجود كه از آن در جهت درمان برخى بيماريها استفاده مى كنند, استفاده, آموزش و ترويج اين نوع موسيقى چه حكمى دارد؟

نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 4  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست