responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 4  صفحه : 1
سرمقاله
فقه و هنـر

گرايش به زيبايى و دورى از زشتى, فطرى است. هر انسانى, به طبع نخستين خويش, نغمه خوش, آهنگ دلنشين, منظره چشم نواز و… را خوش مى دارد.

اين حسّ زيبايى خواهى, آن گاه كه با كمال جويى انسان, به هم آميزد, او را به آنچه از پديده هاى طبيعى مى بيند و حسّ مى كند, قانع نمى سازد, دوست دارد آنچه را خود احساس مى كند, بيافريند; از اين رو پديده هاى زيباى جهان را بر مى گزيند و با احساسى كه خود از آنان دارد و آن گونه كه پسند خويش است, به نيروى خيال دگرگون مى سازد, باز آفرينى مى كند و احساس خود را از پديده هاى هستى به گونه زيبا و دلنواز به نمايش مى گذارد. چنين كوششى كه به آفرينش اثرى زيبا مى انجامد, هنر ناميده مى شود و حاصل آن كوشش, اثر هنرى, و آفريننده آن را هنرمند مى نامند.

هنر, تجلى احساس انسان است در قالب محسوس.

هنر, از احساس مايه مى گيرد و با احساس رو درروست.

زبان هنر, زبان احساس است و مخاطب احساس دل. هنر, دل برانگيز است و حركت آفرين. هنر تجهيز مى كند, بى آن كه بر منبر موعظه بنشيند. حقيقت را وا مى تاباند, بى آن كه درباره آن, به استدلال بپردازد.

زبان هنر, هميشه براى بيان حقيقت باز است; چرا كه مالك راهها و شيوه هاى مختلف است به هزار زبان سخن مى گويد.

زبان هنر, زبان بين المللى است و توانمند ارتباط, با همه انسانها از هر نژاد و قبيله. وجود اين ويژگيها: گستردگى قلمرو, قدرت نفوذ, توانايى تبيين و تفهيم, همواره هنر را مورد توجه انسانها قرار داده است و افكار و انديشه ها را به خود گرايانده است. هرچند هنر نيز, همانند علم و ديگر تواناييهاى فطرى انسان, از دستبرد و تجاوز زورمداران و قدرت طلبان تاريخ در امان نمانده است و مورد سوء استفاده آنان قرار گرفته, ولى حق خواهان و مظلومان تاريخ نيز, از اين قدرت عظيم الهى بهره برده اند.

پيشرفت صنعت و تكنيك, به هنر تواناييهاى چشمگيرى داده, تمامى زندگى فردى و اجتماعى انسانِ امروز را صحنه بروز و ظهور خود قرار داده است. تنها در عرصه پيام رسانى, از در و ديوار شهرها و صفحه هاى كتاب و روزنامه ها گرفته تا عظيم ترين وسائل و ابزار ارتباطى را جلوه گاه خود ساخته است, به گونه اى كه ايجاد ارتباط براى انسان امروز, غير از زبان هنر, باز دارنده هاى فراوانى دارد كه كار را غير ممكن مى سازد. اين حضور جدى در زندگى انسانها, حساسيت نسبت به هنر را هم در قسمت فلسفى و هم در قسمت كاربردى, چند برابر كرده است.

هنر در فقه

هنر از آن دست مقوله هاى پيچيده اى است كه تا كنون, به گونه اى دقيق تكليف خود را با آن روشن نساخته ايم. طبيعى است, از فقه انتظار اين نيست كه به مسائل فلسفى هنر, مانند: ماهيت هنر, منشأ هنر و… بپردازد, لكن بُعد كاربردى آن را بايد به دقت در كانون توجه خود قرار دهد و به پرسشهايى كه هنر, با تمام گونه هاى نُموديش دارد, پاسخ گو باشد. امروز, ده ها, بلكه صدها پرسش بايسته پاسخ در هنر و مقوله هاى هنرى وجود دارد. فقهاى ما در گذشته, با اين كه حضور هنر به گستردگى امروزين را در جوامع خود نداشته اند, با اين حال, به ميزان مورد نياز, پاسخ گو بوده اند و مطالب ارزشمندى را در: خريد و فروش مجسمه, ساخت و نگاهدارى مجسمه كشيدن نقاشى, نواختن موسيقى, خريد وفروش ابزار و آلات موسيقى و… براى ما به يادگار گذاشته اند و دستمايه خوبى را براى تحقيق و پژوهش در مسائل هنرى در اختيار آيندگان نهاده اند.

صدالبته آنچه را كه آن بزرگان گفته اند و نوشته اند و به تحقيق پرداخته اند, پاسخ گوى امروز مسائل هنرى ما نيست. تطور موضوع, گستردگى موضوع, مقتضيات وشرائط زمانى و مكانى به وجود آمده و… همه و همه بازنگرى جدّى به موضوع هنر را مى طلبد. آنچه در پى مى آيد, نكاتى است در تأكيد بر اين ضرورت.

1 . پرابتلاترين موضوع:

بدون شك از وظايف مهم, فقه پاسخ گوى به نيازهاى فردى و اجتماعى انسانهاست و رشد و بالندگى فقه هم, در گرو همين پاسخ گويى. در حال حاضر, هنر, از مقوله هايى است, كه جامعه ما گرفتار آن شده است به عنوان مثال: موسيقى (آوازى و سازى) از رايج ترين و پر مصرف ترين نوع هنر است. كفايت مى كند نگاهى داشته باشيم به حضور و جايگاه دو رسانه عمومى: راديو و تلويزيون كه امروز, در رديف بايسته هاى سازندگى است. پخش موسيقى از اين دو رسانه, از برنامه هاى حتمى و جدايى ناپذير است و ناگزير همه افراد جامعه دچار آن; زيرا كه كمتر كسى مى تواند خود را از اين دو رسانه بى نياز بداند.

كوته انديشى است اگر كسى بپندارد اين نظام جمهورى اسلامى است كه پاى اين دو رسانه را به زندگى مردم باز كرد. اين پندار, يا از سر غفلت و بى خبرى از واقعيتهاى جهان ناشى شده و يا غرض ورزى.

در هر صورت, بهتر مى نماد اينان, به جاى بدو بى راه گفتن به اين و آن, كمر هست ببندند و در درياى بى كران فقه غنى شيعه, به كند و كاو بپردازند و از دين سهله و سمحه نبوى, دستورهاى سازدار با شرايط و مقتضيات زمان را بيرون آورند.

2 . مقوله هاى جديد و دگرگون شونده:

در باب هنر, برخى از گونه هاى آن جديد و نو پيدايند, مانند هنر بازيگرى و مسائل مربوط به آن, كاريكاتور و هنرهاى طنزآميز و برخى ديگر در بستر زمان دچار تغيير و دگرگونيهاى بسيار مهمى شده اند كه اين هر دو, ضرورت نگرش به هنر را ناگزير مى كند. به عنوان مثال, مجسمه سازى در گذشته هاى دور, بويژه در عصر وحى و صدور روايات, با توجه به پيشينه و جوّ حاكم بت پرستى, امكان بهره گيرى صحيح از آن يا نبود و يا بسيار ناچيز مى نمود ـ اكنون, با گذشت قرنها و از بين رفتن و فراموش شدن فرهنگ بت پرستى در جامعه هاى اسلامى از يك سو, و امكان بهره وريهاى مباح و عقلايى از مجسمه, مانند: تزئينات, حفظ آثار و تاريخ گذشته ملتها, تجليل و تكريم بزرگان و شخصيتهاى ملى و قومى و مذهبى انتقال پيامهاى فرهنگى و دينى و… از سوى ديگر, هر فقيه و محققى را وا مى دارد تا منابع فقهى و فتاواى گذشتگان را دوباره به بوته برسى بگذارد و همانند گذشتگان نيك انديش خود, كه وقتى براى مقوله هايى مانند. خون و…سودهاى حلالى ديدند, فتواى جديد صادر كردند, او نيز, شجاعت آن بيابد كه ديدگاه جديدى ارائه كند.

3 . گونه گونى ديدگاهها:

گونه گونى ديدگاهها در مسائل علمى و اجتهادى, ناگزير است, ولى اگر بخواهد به عنوان دستورالعمل به جامعه ارائه شود, اين گونه گونيها در رأى, هر جا و همه وقت پسنديده نيست و گاه مردم را دچار مشكل مى كند. به عنوان مثال, در جامعه ما اگر ديدگاهى نظام بانكى كنونى را بپذيرد و ديدگاه ديگرى آن را غير مشروع بداند, تصور كنيد مشكلات بسيارى را كه دامنگير شخصى مى شود كه مى خواهد از ديدگاه دوّم پيروى كند. مجموعه مسائل حكومتى و نوع مسائل اجتماعى, در نظام اسلامى, از همين دستند. بايد تلاش ورزيد, تا جايى كه امكان دارد, نظرها به هم نزديك شوند.

هنر, از جمله مسائلى است كه اختلاف نظر در انواع و اقسام آن, فراوان به چشم مى خورد, از جمله در غنا (موسيقى آوازى) هم در مفهوم غنا, ديدگاهها گوناگونند و هم در حكم آن. تا هيجده ديدگاه در بيان مفهوم غنا وجود دارد كه از اين جهت, ضرب المثل مفاهيم و مقوله هاى مجمل شده است.

در نقاشى و مجسمه نيز, اختلاف نظر هم در انواع و هم در احكام فراوان ديده مى شود. شاخص ترين فرد مجسمه سازى (ساخت مجسمه جاندار) كه ابتداى چنين به نظر مى رسد به حرام بودن آن, همگان نظر داده اند, ولى به اندك بررسى به نظريه هاى مخالف قوى بر مى خوريم.

4 . نگاهى مستقل و همه جانبه به هنر:

هنر, در فقه جايگاه مستقلى ندارد. ما در فقه موضوعى به عنوان هنر (فنّ) كه به مسائل و فرعهاى متفرقه آن پرداخته شود, نداريم. آنچه در فقه آمده, يك سرى مطالب پراكنده اى است در بابهاى گوناگون به مناسبتهاى گوناگون. از باب مثال, در (مكاسب محرمه), كه سخن از داد و ستدهاى حلال و حرام مى رود, از همين زاويه, خريد و فروش: مجسمه, كنيزكان آوزه خوان و ابزار موسيقى مطرح شده و در كنار آن, از حكم ساخت و ساز و نگهدارى مجسمه و يا تعريف غنا و يا ياد دادن و يادگرفتن آن, سخن به ميان آمده است. و نيز در بحث لباس و مكان نمازگزار موضوع بهره گيرى از نقاشى و مجسمه و كشيدن نقاشى مطالبى بيان شده است.

تنها در مورد تعزيه خوانى امام حسين(ع), به موضوع, به عنوان يك هنر نمايشى نگاه شده كه آن هم, بيشتر از حدّ افتاء و استفتاء فراتر نمى رود.

بنابر اين, افزون بر پراكندگى و جامع نبودن و دربر نگرفتن همه گونه هنر, زاويه نگاه و ديد نيز, جزئى و حاشيه اى بوده نه كلى و همه سويى. روشن است كه تفاوت بين اين دونگاه و ديد به موضوع, بسيار خواهد بود. شايسته است, با توجه به جايگاهى كه امروز هنر در جامعه انسانى دارد و نقشى كه در زندگى انسانها دارد, به عنوان موضوعى مستقل, با توجه به همه زوايا و گونه هايى كه دارد, مطرح گردد و كتابى در فقه به نام (كتاب الفن) در كنار (كتاب التجارة), (كتاب المضاربة) و… افزوده گردد.

5 ـ احتياط خلاف احتياط

در گذشته به خاطر:

الف. نبود پيشينه درست در كاربرد هنر مجسمه سازى, سينما, تئاتر و…

ب. ابهام در برخى مفاهيم, مانند: مفهوم غنا.

ج. دغدغة از فرو افتادن در گناه به خاطر جوّ حاكم بر هنر و هنرمندان. و…

بيشتر فقهاى ما را بر آن داشت تا هر جا سخن از احكام مقوله هاى هنرى است, جانب حرمت و يا كراهت را بر حلال و مباح برترى دهند. اگر اين داورى درست باشد, امروز احتياط عكس اين را اقتضاء دارد, زيرا:

الف. شرائط امكان بهره ورى صحيح از هنر در دوران حاكميت نظام اسلامى موجود است.

ب. دغدغه ازفرو افتادن در دام دشمنان, با توجه به حضور جدى هنر در زندگى مردم از طرفى, هجوم فرهنگى بيگانه سوار بر امواج قوى و نافذ خويش از سوى ديگر, اين نگرانى را براى هر انديشه ور آگاه, به وجود مى آورد كه اگر امروز ما, موضوع هنر را جدى نگيريم و پرسشها را پاسخ نگوييم, حد و مرزهاى حلال و حرام را در گونه هاى هنر واقع بينانه مشخص نسازيم, ديگران خلأ را پر خواهند كرد; زيرا با بى توجهى ما, نيازهاى جامعه از بين نمى رود و ديگران با توجه به ارتباطات سريعى كه دارند, خلأ را پر خواهند كرد. بايد بدانيم كه با حرام اعلان كردن يك سويه, نه تنها ره به جايى برده نمى شود كه در وادى دهشتناك ترى خواهيم افتاد.

افزون بر اين, بيشتر مواردى كه حكم به حرام بودن مى شود, اگر حلال بيّن نباشد, حرام بيّن هم نيست و از موارد شبهه است و يقين نداشتن به حرمت, جاى حكم به اباحة و جواز است نه حرام بودن و دورى گزيدن.

6 ـ هنر و پيام رسانى:

شك نيست كه مقوله هنر, در حال حاضر, نقش و جايگاه بالايى در پيام رسانى يابيده به گونه اى كه جدايى اين دو مقوله از يكديگر, امكان پذير نيست.

امروز اشكال و شيوههاى پيام رسانى بسيار دگرگون شده اند. تكنيك و صنعت به كمك هنر آمده و امكانات جديدى در توليد و عرضه پيام فراهم آورده است به گونه اى كه ميزان كاربرد و تأثير شيوه هاى گذشته را تا اندازه بسيار تحت الشعاع قرار داده است.

رمان, نقاشى, موسيقى, فيلم, تآتر و… همه امكاناتى هستند كه در جدول مربوط به پيام رسانى جايگاه ويژه اى دارند.

زبان هنر زبان بين المللى است. مى تواند به دور از حد و مرزهاى جغرافيايى با ملتها و قومهاى گوناگون ارتباط برقرار كند و به عنوان يك عنصر توانمند براى ارتباطهاى فردى و اجتماعى در سطح بين المللى, نقش باز مى كند. زندگى ماشينى, عرصه تفكر و انديشيدن در مسائل پيچيده علمى را از انسان امروز گرفته است. انسان خسته از كار سخت شبانه روزى مجال آن ندارد كه به زبان عقل و استدلال با او سخن گفت. بايد بيشترين حرفها را, در كمترين زمان ممكن با مؤثرترين زبان بيان كرد و اين, تنها از زبان هنر ساخته است; از اين روى آن پيامى امروز پيروز مى شود و در صدر جاى مى گيرد كه بتواند از اين ابزارهاى هنرى بيشترين و بهترين استفاده را بكند.

هنر, مى تواند از مؤثرترين و بهترين ابزار در جهت ارائه حقايق و معارف دين به كار آيد, تاريخ اسلام, زاويه هاى گوناگون زندگى سياسى, اجتماعى و اخلاقى پيامبر و ائمه(ع) و شخصيتهاى مذهبى و سياسى را هم تراز با فكرهاى گونه گون و در خور فهم هر گروه اجتماعى و هر طبقه و هر سن, در چهارچوب زيبا و دلنشين ارائه دهد.

هنر, مى تواند زبان رساندن حقايق دين باشد, آن جا كه زبانها قدرت بيان نداشته باشند و از وصف كردن ارزشها و فهماندن آنها و جاى گير كردن آنها به ژرفاى وجود انسان عاجز باشند. در تجربه چند ساله انقلاب, گوشه اى از تواناييهاى هنر را در عرصه پيام رسانى دين حسّ كرديم. تأثير فيلم, نقاشى, تئاتر, موسيقى و آهنگهاى حماسى را كه با محتواى مذهبى بودند, در جامعه مان به خوبى دريافتيم و حال آن كه آنچه عرضه شده, نسبت به تواناييهاى ممكن ناچيز است. اشاره به يك نمونه خالى از لطف نيست:

كاريكاتور, كه هنرى است از خانواده نقاشى, داراى زبان طنز و تمسخر. اين هنر, با همين زبان مى تواند در تبيين, تحليل و تفهيم پيامهاى دين كارساز باشد و از ارزشهاى دينى به دفاع برخيزد.

در بهمن سال 71 چهارمين سالگرد صدور حكم تاريخى امام(ره) درباره كتاب سست و بى پايه آيات شيطانى, مسابقه كاريكاتور از سوى ماهنامه تخصصى (كيهان كاريكاتور) برگزار شد. شركت كنندگان در اين مسابقه از خارج و داخل, در مجموع 4119 كاريكاتور ارائه دادند كه از ميان آنها شمارى به عنوان برنده انتخاب شدند. هيأت داوران, ويژگيهايى را براى گزينش كاريكاتورهاى برتر, در نظر گرفته بودند كه برخى از آنها از زاويه نگاه ما: (تواناييهاى هنر در پيام رسانى) بسيار اهميت دارند.

از جمله, آمده بود:

1 . قدرت برهانى و اقناعى از جهت پيام و مضمون و انديشه تجسم يافته در قالب يك اثر هنرى.

2 . داشتن بيان بين المللى در جهت برقرار كردن ارتباط با ديگران, از راه زبان تصويرى و توانايى در تبيين حكم براى مخاطبان جهانى.

3 . حفظ و حراست از مراتب جديت و قاطعيّت انقلابى و دينى حكم صادره…

4 . نشان دادن نقش و نقشه استعمارگران در ساماندهى توطئه آيات شيطانى, يا بهره بردارى از اين گونه رخدادها.

5 . تبيين علل و عوامل ايجاد كننده صدور حكم ياد شده.

بنابراين, با توجه به اين كه رساندن پيام دين از مسؤوليتهاى مهم حوزويان است, تواناييهاى موجود در هنر, ايجاب مى كند كه حوزه آن را جدّى بگيرد و براى هر چه بهتر استفاده كردن از اين امكان و استعداد انسانى, برنامه بريزد و پيچيدگيهاى موجود را بزدايد.

هنر در خدمت دين

بى گمان هنر به خاطر قدرت نفوذ و جاذبيّتى كه دارد, همواره مورد استفاده نارواى اربابان قدرت, قرار گرفته و به زيان دين خدا و خلق خدا و درخدمت هوسها و خواسته هاى گردنكشان و طاغوتيان روزگارا به كار رفته است. اين پيشينه بد, سبب شده تا بسيارى از حوزويان, به هنر و مسائل مربوط به آن, روى خوش نشان ندهند, بويژه نسبت به آن هنرهايى كه در روزگار غربت اسلام و ارزشهاى اسلامى وارد كشور ما شده, مانند تئاتر و سينما كه به طور طبيعى, بر پايه غير اسلامى بنا گشته و ناسازوار و ناسازگار با مفاهيم اسلام رشد كرده است, ولى اگر واقع بينانه و با درنگى بيشتر به تاريخ هنر بنگريم, خواهيم يافت كه هنر نيز مانند ديگر جلوه هاى زيباى زندگى انسان, همان گونه كه استفاده نادرست از آن شده و ستمگران آن را در خدمت هدفهاى ضدانسانى درآورده اند, در اختيار دين و هدفهاى عالى انسانى و ترويج ارزشها نيز, قرار گرفته است.

بر اين باوريم كه اگر هنر را از اين زاويه مورد مطالعه قرار دهيم, بدون شك به نكته هاى برجسته و مفيدى خواهيم رسيد كه در ذهنيت, نسبت به هنر مؤثر خواهد بود اينك اشاره اى گذرا:

اسلام, از آغاز در قالب صددرصد هنرى ارائه شد. در زمانى كه شاعران و سخنوران توانا و قدرتمند فراوان بودند, قرآن در بلند ترين, عالى ترين و كامل ترين شكل بيان هنرى بر سينه محمّد(ص) فرود آمد. قرآن از لحاظ زبان هنرى, سرمايه اى بى نظير و استثنائى است و يكى از وجوه اعجاز و ماندگارى آن همين قالب هنرى آن است.

شعر و شاعرى

در محيطى كه شعر رايج ترين تجلّى هنر در جامعه است و شايد بتوان گفت اوج شكوفايى شعر عرب است, اسلام اين هنر را مورد توجه قرار مى دهد و سوره اى را به نام (شعراء) اختصاص مى دهد و ضمن يادآورى كژرويهاى شعر جاهلى و نكوهش آن به خاطر پوچى و بى تعهدى, تأكيد مى ورزد كه اين محكوميت, به خاطر محتواى اغواگر و گول زننده و تباهى آفرين آن و اشعارى است كه از بى ايمانى سرايندگان آن نشأت گرفته است. اسلام, شعر عرب را به عنوان هنر محكوم نمى كند; چرا كه همين هنر, اگر در اختيار افراد مؤمن و صالح قرار گيرد, ارزشمند است و به سود جامعه و مورد ستايش و تكريم.

(الشعراء يتبعهم الغاوون أ لم تر انهم فى كل واد يهيمون و انهم يقولون مالايفعلون الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و ذكروا اـ كثيراً.)

شاعران, كسانى هستند كه گمراهان دنبال آنان مى افتند. نمى بينى كه آنان در واديهاى خيال و دروغ غوطه ور مى شوند و چيزهايى كه عمل نمى كنند, مى گويند. مگر كسانى كه ايمان آورده و كردار صالح به جاى مى آورند و فراوان به ياد خدا هستند.

پيامبر اكرم(ص) خود بارهاى بار, به تجليل از شاعران متعهد پرداخت. شعر شاعران متعهد را, كه در دفاع از اسلام و ترويج ارزشهاى آن شعر مى سرايند, همسنگ شمشير مجاهدان و مبارزان قرار داده است.

تنظيم و تكريم امامان(ع) از شاعرانى همچون: دعبل, كميت, حميرى و… و دادن هديه ها و صله هاى ارزشمند به آنان و اجازه دادن امام صادق(ع) به كميت, براى خواند اشعار خود در سرزمين منى در ايّام حجّ, زمان و مكان عبادت و توجه به خدا و… همه و همه نشان از ارزش و اهتمامى است كه دين و پيشوايان آن به شعر و هنرى دارند كه به خدمت دين و ارزشهاى انسانى در آيد.

غناء و موسيقى

عالى ترين هنر در پيوند با صوت و صدا در اسلام, تلاوت قرآن است. گرچه هرگز نام موسيقى بر آن اطلاق نشده, ولى عالى ترين شكل موسيقى در اسلام به شمار مى آيد.

تلاوت قرآن, با صداى خوش, هماره, مورد ستايش پيشوايان دين قرار گرفته است:

(زينوا القرآن باصواتكم…)

از صوت نيكوى پيامبر(ص) و ائمه(ع) در تلاوت قرآن, قصه ها نقل شده است. درباره برخى از امامان(ع) آمده وقتى قرآن تلاوت مى كردند, زيبايى و دلنشينى آهنگ صدا رهگذران را مى ايستاند.

از اين روى, بسيارى از فقيهان, تغنّى به قرآن را جايز دانسته اند.

نوع ديگر از موسيقى اسلام, گفتن اذان است. سفارش شده كه اذان گو خوش صدا باشد.

مدح اهل بيت, باصداى نيكو كه در شنوندگان ايجاد سرور و خوشحالى كند و مرثيه خوانى براى ائمه(ع) با صدايى كه شنوندگان را اندوهگين سازد, تا مصداق آن شوند كه (با شادى ما شاد و با حزن ما محزون) مورد ستايش و تكريم و پذيرش بوده است.

هم اينك در سراسر كشورهاى اسلامى, تلاوت قرآن, اذان با لحنها و نغمه هاى گوناگون به اجرا در مى آيد و در ميان شيعيان, افزون بر آنها, براى اهل بيت, با سبكها و آهنگهاى مختلف مديحه و مرثيه سرايى مى شود. تمامى اينها موسيقى است و از گونه هاى موسيقى آيينى. بنابراين, اين نوع از هنر نيز, آن گاه كه به خدمت دين در آمده مورد پذيرش قرار گرفته است.

هنر نمايش

تعزيه خوانى براى امام حسين(ع), نوعى از هنر نمايش است. اين هنر, هر چند همانند شعر و تلاوت قرآن, ريشه در زمان معصومان(ع) ندارد, ولى از زمانى كه در خدمت عزادارى امام حسين(ع) در آمده, توجه فقيهان اسلام را به سوى خود گرايانده است و برخى در نفى و برخى در اثبات آن نظر دارند و در مجموع و به مرور زمان موافقان بيشترى يافته است.

نقاشى و مجسمه سازى

هنر معمارى كه نوعى از نقاشى است, در تزيين مساجد, معابد و مكانهاى مقدس مسلمانان فراوان به كار رفته. رساندن پيشينه آن به زمان پيامبر(ص) و امامان(ع) كارى دشوار است, ولى به طور قطع سيره متشرعه بر پذيرش آن بوده است و هم اكنون, هنر معمارى به كار رفته در مكانهاى مقدس مسلمانان, از افتخارات هنرى مسلمانان به شمار مى آيد.

اما هنر مجسمه سازى, به خاطر پيشينه نادرست آن و بهره بردن از آن در بتكده ها و ناشناخته بودن نقش آن در تبليغ و ترويج دين و ارزشهاى انسانى در گذشته, مشكل بتوان به مواردى دست يافت كه مجسمه سازى در خدمت دين و هدفهاى عالى آن قرار گرفته باشد, هر چند در قرآن كريم درباره سليمان نبى (ع) مطلبى آمده كه تأمل برانگيز است. خداوند در قرآن مى فرمايد:

سليمان از جنيان خواست برايش مجسمه بسازند.

آن گاه از او مى خواهد: تا خدا را بر اين نعمت سپاسگزار باشد.

(يعملون له ما يشاء من محاريب وتماثيل وجفان كالجواب و قدور راسيات اعملوا آل داود شكراً و قليلٌ من عبادى الشكور.)

اين آيه شريفه, افزون بر تأييد اصل جواز مجسمه سازى, اين پرسش را در ذهن بر مى انگيزد كه هدف از ساختن مجسمه چه بوده است؟ آيا ممكن است سليمان, پيامبر معصوم,كارى را بخواهد برايش انجام دهند (آن هم چيزى كه خداوند از او نام مى برد و درخواست شكرگزارى دارد) بدون آن كه قصد بهره ورى از آن در جهت هدفهاى الهى خود داشته باشد؟

در هر صورت, اين سير اجمالى وگذرا به ما مى فهماند كه هنر, موهبت الهى است, هيچ گاه دين با او سرناسازگارى و ستيز نداشته است. هر جا كه هنر, هر نوع آن, در خدمت دين و هدفهاى انسانى قرار گرفته, مورد حمايت و پذيرش دين و پيشوايان آن قرار گرفته است.

سردبير
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 4  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست