responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 27  صفحه : 1
سرمقاله
دگرگونى در فقه آموزى, نياز زمان

گستردگى نيازها, گوناگونى پرسشها, روزافزونى شبهه ها, در حوزه فقه, كندوكاوگران و پژوهشيان اين عرصه را دل مشغول كرده است.

امروزه, كم تر محفل و انجمن علمى و پژوهشى حوزوى وجود دارد كه در آن, سخن از بايستگى پاسخ گويى به پرسشها, برآوردن نيازها و ردّ شبهه ها نباشد.

اين دل مشغولى, از نفحه هاى ربانى است كه اگر با برنامه ريزى درست, از اين نسيم و دهش بهره بريم و خود را خُنكُاى آن قرار دهيم, بى گمان, دگرديسيهاى ژرفى را درآينده نه چندان دور, شاهد خواهيم بود و فقه را به جايگاه اصلى خود كه مرجعيت در تمامى حوادث واقعه, مسائل نوپيدا و رويدادهاى فردى و اجتماعى است, خواهيم رساند.

هم اينك, آثار و بركتهايى از اين دل مشغولى مبارك را در جاى جاى حوزه با شكوه قم, مشهد و… شاهديم: در روش فقاهت, در آثار و دستاوردهاى آن (نوع فتاوا و اجتهادات), بنيان گذارى و راه اندازى بنيادهاى علمى و پژوهشى, با گرايشهاى گوناگون, مركزهاى ويژه براى پاسخ گويى به پرسشها و كالبد شكافى شبهه ها و ردّ آنها, در نشر مجلّه ها و نشريه هاى گوناگون, با گرايشها, هدفها, برنامه ها و مخاطبهاى ويژه, در نشر صدها كتاب مفيد, راهگشا و روشن گر, در سال, ارائه دهها نرم افزار, در دانشها و معارف اسلامى, راه اندازى پايگاه هاى اطلاع رسانى, با بهره گيرى از اينترنت و….

با اين همه, حوزه آموزش, از اين دگرگونى به دور مانده است. حال آن كه اگر اين عرصه, از اين نسيم به روشنى بهره برد و بويژه در سطوح عالى فقه آموزى, دگرديسيهايى با توجه به نيازهاى امروز و مسائل نوپيدا, رخ دهد, در رشد و بالندگى فقه و تواناسازى آن براى پاسخ گويى به پرسشهاى نو و رويارويى با شبهه ها, اثرى شگرف خواهد داشت. در متنهاى آموزشى ابتدايى و ميانى حوزه, گامهايى برداشته شده كه كم وبيش, كاميابيهايى را در پى داشته, امّا در آموزش عالى, كه دوره حساس و سرنوشت سازى براى طالب علمان به شمار مى رود, آموزش, همچنان برمدار گذشته هاى دور مى چرخد كه بى گمان هم براى طالب علمان و هم براى جامعه دست به گريبان با پرسشها و شبهه هاى گوناگون, زيان بار است.

نگاهى به گذشته

در گذشته هاى نه چندان دور, هم راه رسيدن به پايه اجتهاد, كوتاه بود و هم آنان كه اين راه را پيمودند, بيش تر بودند و از تواناييهاى بالاتر برخوردار. بسيارى فقيهان نامور و آثار باارزش به جاى مانده از آنان, گواه اين مدعاست.

درنگى گذرا درتاريخ فقه, ما را به اين حقيقت رهنمون مى سازد كه روش آموزش فقه در دوران پيشين, با آنچه امروز در حوزه هاى ما رايج است, ناسانيهاى اساسى و درخور درنگى دارد كه بى گمان, آن كاميابيها ريشه از اين جا مى گيرد, از آن جمله است:

1 . كوچك بودن حلقه هاى درس: كم بودن طالب علمان, بسيارى استادان, سبب مى شد, درسها در حلقه هاى كوچك برگزار شود و اين كمى جمعيت, به طور طبيعى مجال مى داد, تا بين استاد و شاگرد, همدرسها با يكديگر, بحث درگيرد و پيوند نزديك ترى بين آنان برقرار شود و مسائل علمى, به درستى كالبد شكافى شوند و زواياى بحث به خوبى روشن گردند و در نتيجه در اين كانون گرم, هم مقوله هاى مورد بحث ژرفا مى يافتند و هم استاد, زينه زينه اوج مى گرفت و پختگى مى يافت, و هم شاگرد, اگر از استعداد و هوش خوب برخوردار بود, زاد و توشه خود را براى پيمودن راه هاى دشوار گذر بر مى گرفت.

2- تشكيل حلقه هاى ويژه درسى: بى گمان, همه آنانى كه در درس استادى شركت مى جويند, از هوش, استعداد و درك يكسانى بهره ندارند. اين ناهمگونى, هم استاد را از طرح بحثهاى ژرف باز مى دارد و به بيان و طرح بحثهاى غير ضرور وا مى دارد و هم باب گفت وگو را براى شاگردان برخوردار از هوش و استعداد بالا, مى بندد.

از اين روى, استادان براى شاگردان با استعداد خويش, حلقه ويژه تشكيل مى داده اند, تا بحثهاى ژرف تر و مشكل تر در آن حلقه ها, مجال طرح بيابند و استعدادهاى برتر ناديده انگاشته نشوند.

در دوره هاى گذشته به اين مهم توجه مى شده و در كنار درسهاى همگانى, انجمنهاى ويژه اى وجود داشته كه گاه شركت جويان در آنها, يك, يا دو نفر بوده اند. در مَثَل, در حلقه درس خصوصى محقق اردبيلى دو شاگرد ممتاز حلقه درسى ايشان, شركت مى جسته اند: صاحب معالم و صاحب مدارك[1]

ويژگى اين گونه درسها, پرهيز از بحثهاى غير ضرورى و بسنده كردن به بررسى بحثهاى لازم و در نتيجه, سرعت در رسيدن به نتيجه.

يا ميرزاى شيرازى, تمامى استفتاهايى كه از او مى شد در اين انجمن عرضه مى كرد.پس از نظرخواهى و گفت وگوهاى فراوان علمى, كه گاه ساعتها به درازا مى كشيد,نتيجه آن را پاسخ استفتاء خويش قرار مى داد. و نيز شوراهاى استفتا,درگذشته, نمودى از اين انجمنهاى علمى خصوصى بود كه استادِ صاحب فتوا, پرسشهاى فقهى را پس از يك مباحثه و گفت وگوى عالمانه و محققانه, با گروهى از شاگردان برجسته و صاحب رأى خود, پاسخ مى داد[2]

3- تقرير درس: نقش مهم ديگرى كه شاگردان برجسته و ممتاز درسها بر عهده داشتند, تشكيل محفلهاى تقرير درس براى ديگر شاگردان بود. در اين محفلها, درسهاى استاد, با بيان وشرح بيش تر, از سوى برجستگان و پُرپيشينگان درس براى شاگردانى كه از استعداد كم تر و يا از پيشينه كم تر شركت در درس, برخوردار بودند, تقرير مى شد.

در اين محفلها, هم توانايى ارائه دهنده درس, آزموده مى شد و رشد و بالندگى مى يافت و هم مجال بحث و گفت وگو براى شركت كنندگان كه در درس استاد مجال آن را نمى يافتند, فراهم مى شد.

افسوس كه اين روش, با همه برجستگيهايى كه دارد, به حوزه هاى ايران, راه نيافت.

4- رساله نويسى: امروزه در نظامهاى آموزشى جديد, نوشتن رساله, به عنوان پايان نامه تحصيلى دروس عالى, ضرورى است, در نظام آموزشى فقهى گذشته, اين روش معمول بوده و شاگردان هر درسى براى آزمون توانايى علمى خود و دستيابى به رتبه اجتهاد رساله فقهى مى نگاشتند و بر استاد عرضه مى داشتند و استاد, نظر خود را درباره رساله اعلام مى داشت. موضوع اين رساله گاه از سوى خود شاگردان انتخاب مى شد و گاه از سوى استاد, به شاگرد, پيشنهاد مى گرديد. از باب نمونه, صاحب جواهر به شاگردان خود سفارش مى كند كه رساله علمى بنگارند[3] ميرزاى شيرازى, برابر استعداد شاگرد, به او موضوعى براى پژوهش مى داد و سپس در همان موضوع, با او به گفت وگو مى پرداخت[4]

5- اجازه اجتهاد: يكى ديگر از برتريهاى فراموش شده نظام آموزشى عالى پيشين, كوشش طالب علمان براى گرفتن اجازه اجتهاد و دقت و باريك انديشى و همه سونگرى مدرسان و استادان, در دادن اجازه اجتهاد است. اين روش, افزون براين كه جايگاه و رتبه شاگرد هر درسى را مى نماياند, از حضور بى هدف در درسها و عاطل و باطل ماندن آنان در حوزه ها جلوگيرى مى كرد. زيرا فردى كه دوره هاى فقه و اصول را ديده بود, با گرفتن اجازه اجتهاد از استاد, خود را بى نياز از شركت در درس مى ديد و براى انجام تكليف, راهنمايى و ارشاد مردمان و تشكيل محفلهاى علمى و درسى, به شهر و ديار خود بر مى گشت.

اينها و نمونه هايى ديگر از اين دست, مؤلفه هايى است كه مى تواند سازوار با زمان و نيازهاى زمان, در نظام آموزش عالى فقه, مورد بررسى و ارزيابى كارشناسان قرار گيرد, تا دگرگونى شايسته در نظام آموزشى پديد آيد.

وضع موجود

حوزه در حال حاضر, با برخوردارى از شور و نشاط و رويكرد جوانان تحصيل كرده به آن, از جايگاه بهترى برخوردار شده, فسوسا كه سازوار با گنجاييها, برنامه ريزى انجام نگرفته است, بويژه در پايه هاى عالى آموزش كه زمان بروز و ظهور استعدادها و تواناييهاست.

نتيجه اين بى برنامگى, حضور بى هدف در درسها, پايان ناپذير بودن دانش اندوزى در سطح عالى, احساس سردرگمى, هجرت زود هنگام از حوزه به دانشگاه و….

اندوهبارتر اين كه, بى برنامگى و بى معيارى و بى قاعدگى, به كرسى درسهاى عالى حوزه نيز كشيده شده است. كرسى درس خارج و درسهاى پايه عالى از جايگاه والايى برخوردار بوده و هست; امّا امروزه ديده مى شود از سوى شمارى حرمت و قدر اين جايگاه پاس داشته نمى شود و بدون شايستگيهاى لازم, از نظر معنوى و علمى بر آن فراز مى روند كه اگر امروز براى اين حرمت شكنى و بى قاعدگى و بى معيارى, چاره اى انديشيده نشود, فردا دير است و برج و باروى معنويتى كه با صدها سال تلاش مردان بزرگ, سر به فلك كشيده و پايگاه علمى كه با خون دل خوردنهاى فراوان مردان علم و انديشه استوار گشته, فرو خواهد ريخت.

روزنه اميد

در كنار اين بى برنامگى و بى قاعدگى, هماره بوده اند استادان برجسته اى كه تلاش ورزيده اند, توانايى و استعداد شاگردان خود را كشف كنند و به پرورش و بهره گيرى از آنان بپردازند و در روش آموزشى دگرگونى پديد آورند. اما اين كوششها, بيش تر, فردى و موردى و ويژه انگشت شمارى از برجستگان حوزه بوده است, در سطح عموم برنامه اى كه هم از نظر مقام ثبوت و هم اثبات درخور توجه باشد, ارائه نگرديده است. تا آن كه در تابستان 1380, در پايان سال تحصيلى, شاهد پخش جزوه اى در ميان شركت كنندگان درس خارج فقه مقام معظم رهبرى بوديم. در آن جزوه از تمامى شركت كنندگان خواسته شده بود, تا رساله اى تحقيقى در يكى از موضوعهاى ارائه شده بنگارند.

پخش اين جزوه, نور اميد را در دلها تاباند و صداى گامهاى دگرگونى در روش آموزش درسهاى عالى حوزه را در گوشها طنين انداز شد.

ما بر اين باوريم كه كوششهايى از اين دست, اگر به درستى مورد توجه قرار گيرند و پس از ارزيابى و بررسيهاى كارشناسانه, روشى فراگير در درسهاى عالى حوزه گردد, مى تواند درسها را از مشكل بزرگى كه در حال حاضر گريبان گير آن است, رهايى بخشد. از اين روى, بر آن شديم تا اين كوشش نو و مبارك را گزارش كنيم, تا ضمن ارج نهادن به اين گونه تلاشها, نويد بدهيم از آينده روشنى كه از افق پيداست.

جزوه ياد شده كه با عنوان (موضوعات تحقيقى باب قصاص) در دسترس طالب علمان شركت كننده در درس مقام معظم رهبرى قرار گرفته, داراى چهار زير مجموعه است:

1- روش تحقيق: در آغاز, در ديباچه اى كوتاه, از اصول هر تحقيقى كه ناگزير بايد به آنها توجه شود, سخن رفته است.

2- موضوعهاى تحقيق: زير اين عنوان كه بخش اصلى جزوه را سامان مى دهد, 123 عنوان درخور پژوهش از 136 درس ارائه شده توسط معظم له, بيرون كشيده شده است.

در گزينش گزاره ها, سعى شده كه هر كدام, به وجهى شايستگى پژوهش را داشته باشند, يا از آن روى كه مورد ابتلاست, يا بدان جهت كه شبهه اى را پاسخ مى گويد و يا به خاطر ارزش مبنايى كه دارد.

اين ويژگيها, در درسهاى ارائه شده, مورد توجه استاد بوده و در مجالى كه بوده, بدانها پرداخته و زواياى پژوهشى آنها را نمايانده است. از اين روى, روشن شده كه پرسش, به كدام يك از درسها مربوط مى شود. از آن جا كه درسهاى استاد, به صورت جزوه و با شماره ارائه شده, اين كار به آسانى انجام گرفته و محقق به آسانى مى تواند به موضوع دلخواه خويش دست يابد.

نمونه اى از پرسشها:

1- فلسفه تشريع قصاص در اسلام.

2- تناسب جرم و مجازات.

3- بررسى حكم انكار ضرورى.

4- اقسام ملاك حكم و بررسى آنها.

5- تفاوت حق و حكم و آثار هر كدام.

6- بررسى رجالى اصحاب اجماع.

7- بررسى كاربرد قاعده (الحدود تدرأ بالشبهات) در باب قصاص.

8- بررسى راه هاى علاج اخبار متعارض در باب شركت در قتل.

9- بررسى مبانى حكم (تنصيف ديه زن نسبت به مرد) و پاسخ منتقدان و مخالفان اين حكم.

10- بررسى حكم قتل يك مرد, توسط دو زن.

11- بررسى عناصر تشكيل دهنده شركت در قتل.

3- منابع و مأخذ: در اين بخش, فهرست حدود 155 منبع و مأخذ, كه هر كدام به گونه اى در درس مورد استناد بوده اند و يا در كار پژوهش, امكان دارد كه به كار پژوهش گر بيايد, اعم از روايى, فقهى, حقوقى و با جداسازى مأخذهاى عربى از فارسى, مقاله ها از كتابها, فرا روى محقق قرار گرفته است.

4- فرم تكميلى و يا فرم انتخاب موضوع: اين فرم, شكل اجرايى كار را روشن مى سازد. در اين فرم, پس از ويژگيهاى علمى و فردى محقق, چگونگى انتخاب موضوع و سير تعيين آن, بيان مى شود.

مدت زمان تحقيق, يك سال در نظر گرفته شده و در صورت نياز تمهيداتى براى استاد راهنما, انديشيده شده است.

در پايان, تحقيق انجام شده به كميته علمى داده مى شود و پس از گزينش برترين ها, براى اظهارنظر نهايى در اختيار استاد قرار مى گيرد.

پيامدهاى مثبت

1- شناسايى استعدادها: براى برنامه ريزى مناسب و بهره گيريهاى بهتر.

2- آشنايى طالب علمان با فن نگارش: كاستى كه امروز, گريبان گير بسيارى از فضلاى حوزه است كه با وجود برخوردارى از دانش, از ارائه آن در قالب كتاب و مقاله با اسلوبى دقيق و خوشايند, رسا و روان, ناتوانند.

3- بهره گيرى همه سويه: دستاورد بسيارى از اين پژوهشها, هم مى تواند زمينه ساز ارائه فتوا و نظريه هاى علمى سازوار براى صاحبان فتوا گردد و هم در حلّ گرفتاريهاى نظام و پاسخ گويى به شبهه هاى فقهى كارساز باشد.

4- دميده شدن روح تازه در كالبد درسهاى فقهى: اگر در هر درسى, توجه استاد به فرعها و گزاره هايى كه يا مورد نياز امروز جامعه اند و يا روى آنها كم كار شده و يا نياز به كار دوباره دارند معطوف گردد, در تكرارى ترين بابهاى فقهى كه بحثهاى پردامنه اى درباره آنها انجام گرفته, هماره فرعها و گزاره هاى بايسته پژوهش وجود خواهد داشت. افزون بر اين, برنامه هايى اين چنين, شأن و رتبه درسهاى عالى حوزه را بالا مى برد و هر كسى به خود اجازه نمى دهد, بدون برخوردارى از دانش بالا, بر كرسى تدريس تكيه زند.

راه كار عملى

براى عملى شدن اين روش, بايسته است ابتدا در هر انجمن درسى, كميته علمى از شاگردان ممتاز با سابقه درس, زير نظر استاد تشكيل شود, تا از طريق اين كميته, كارهاى اجرايى دنبال شود, بدين گونه:

1- در آوردن پرسشهاى اصلى هر درس, با نظارت استاد.

2- گزينش پرسشها و ارائه منابع, در پايان هر درس.

3- بررسى و ارزيابى تحقيقها در زمان تعيين شده, با نظارت استاد.

4- رتبه بندى تحقيقها و گزينش بهترينها براى ارائه به استاد, براى اظهارنظر نهايى.

روشن است اگر روش جزوه دادن به شاگردان رايج شود, كمك شايانى خواهد بود در بهتر فهميدن درس زيرا, شركت كنندگان در حوزه درس, وقتى دغدغه يادداشت بردارى سخنان استاد را نداشته باشند, طبيعى خواهد بود تمام حواس خود را به كار خواهند گرفت كه سخنان استاد را دريابند و به ذهن بسپارند.

اگر اين روشها, با همت و تلاش دست اندركاران و بزرگان و مراجع بزرگوار تقليد و فضلاى حوزه و شوراى مديريت, پياده شود, در زمان كوتاهى شاهد دگوگونى ژرف در نظام آموزش عالى خواهيم بود و از دستاوردهاى چشم نواز و روح انگيز آن, نظام مقدس جمهورى اسلامى بهره خواهد برد. به اميد آن روز.

محمدحسن نجفى

پى نوشتها: [1] اعيان الشيعه, ج9 / 196 .
[2] معارف الرجال, ج2 / 237 .
[3] نجوم السماء, ج1 / 95 .
[4] ميرزاى شيرازى, شيخ آقابزرگ/ 56 .
نام کتاب : فقه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 27  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست