responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 1  صفحه : 1

سخن نخست

سرمقاله

در سلسله مباحث مربوط به تاريخ تمدن ها, فرهنگ و تمدن اسلامى جايگاه ويژه اى دارد; دينى كه فرهنگ و تمدن جهانى به ميراث اسلامى دارد به هيچ وجه كمتر از ميراث يونان باستان نيست. اسلام نه تنها به عنوان يكى از اديان بزرگ الهى سهمى به سزا از تحولات تاريخ بشرى را به خود اختصاص داده, بلكه به واسطه نگاه ويژه به اجتماع و سياست كه حاصل آن ظهور تمدن و فرهنگى مختص به خود بوده نيز حضور پر رنگ ترى در عرصه تاريخ جهانى يافته است, به گونه اى كه شناخت تاريخ جهانى بدون عنايت ويژه به تاريخ اسلام تقريبا غير ممكن است.
گر چه مستشرقان و محققان غربى از همان ابتداى آشنايى با مشرق زمين به اين مطلب پى برده و البته با بينش خاص خود بخشى از آثارشان را به شناخت جنبه هاى مختلف تاريخ و فرهنگ اسلامى اختصاص دادند, اما ظهور انقلاب اسلامى در ايران و احياى مجدد تفكر و انديشه اسلامى در عصر جديد به عنوان پديده اى غير مترقبه نيز عاملى موثر در توجه مضاعف به تاريخ اسلام به عنوان بستر فكرى اين تحول مهم بوده است. با وجود اين, نگرش غالب مستشرقين به تمدن و فرهنگ اسلامى نگاهى موزه اى است و آن را واقعيتى مربوط به گذشته مى دانند كه يكبار اتفاق افتاده و به رغم درخشش اوليه و اذعان به سهم آن در رشد و گسترش تمدن بشرى, مدعى اند اينك شعله هاى آن خاموش گشته و به تاريخ پيوسته است. از نگاه اين دسته از محققان, تمدن اسلامى امروزه حرفى براى گفتن ندارد و سخن از احيا و بازسازى آن امرى مهمل است. برخى نيز سهم اسلام را از اين هم كمتر و فقط در حد انتقال دهنده فرهنگ از يونان باستان به اروپاى اواخر قرن وسطى مى دانند.
مورخان معاصر جهان عرب هم كه در زمينه معرفى و بازيابى عناصر تاريخ اسلام گام هاى بلندى برداشته اند, عمدتا گرفتار عرب گرايى شده و ميراث اسلامى را بيشتر در چهارچوب ميراث عربى بررسى كرده و به ناحق تمدن اسلام را همان تمدن عرب فرض كرده اند. غافل از اين كه شكل گيرى تمدنى سترگ و تازه در جهان با نام ((تمدن اسلام)) در اصل معلول ديدگاه جهان شمول اسلام بود, هر چند تا حدى هم براساس ميراث تمدنى ساير اقوام و ملل شكل گرفت, بنابراين محصور كردن و مساوى دانستن آن با عرب و تمدن عربى ناميدن آن, اشتباهى فاحش است. به گفته استاد زرين كوب: ((آن چه اين تمدن را جهانى كرده است در واقع نيروى شوق و اراده كسانى است كه خود از هر قوم و ملتى كه بوده اند به هر حال منادى اسلام بوده اند و تعليم آن. بدين گونه مايه اصلى اين معجون كه تمدن و فرهنگ اسلامى خوانده مى شود, در واقع اسلام بود كه انسانى بود و الهى, نه شرقى و نه غربى)).[1] ويژگى اصلى فرهنگ و تمدن اسلامى تركيبى و تإليفى بودن آن است, ((فرهنگ اسلامى كه فى المثل زبانش عربى بود, فكرش ايرانى, خيالش هندى بود و بازويش تركى, اما دل و جانش اسلامى بود و انسانى. زادگاه آن هم همه جا بود و هيچ جا. در هر جا از آن نشانى بود, و در هيچ جا رنگ خاصى بر آن قاهر نبود)).[2]
البته بنا نداريم, اسير تفكرات شعوبى شويم, چنان كه اسلام نيز هيچ گاه خود را در حصارهاى تنگ جغرافيايى محصور نساخت, اما پيوستگى ديانت اسلام با فرهنگ و تمدن ما (به عنوان قوم ايرانى) به گونه اى است كه شناخت فراز و فرودهاى تاريخى اسلام و ايران بدون دقت و توجه يكى به ديگرى تقريبا غير ممكن است. ايرانيان تازه مسلمان در زمينه بارور كردن فرهنگ و علوم اسلامى نقش اساسى ايفا كردند و در بسيارى زمينه ها از ساير ملل مسلمان از جمله اعراب جلو افتادند. هم اينان بودند كه به عنوان حلقه واسط, در تفكيك اسلام از عرب و ارتقا و اعتلاى آن, نقش مهمى بازى كردند و گذشته باستانى را با دين جديد پيوند زدند و در سايه ديدگاه غير طبقاتى اسلام و خارج شدن علم از انحصار طبقه اى معين, در قرون بعدى طلايه داران فرهنگ اسلامى شدند.
شناخت صحيح از اسلام به عنوان ركن اصلى هويت ايرانى نيز , وظيفه ما را در نگاه دقيق تر و عميق تر به سر چشمه ها و مبانى تاريخ اسلام دشوارتر مى سازد. از اين رو برآن شديم تا به مدد الهى و همت استادان و محققان, قدمى كوچك در اين عرصه برداريم و به سهم (و البته توان محدود) خود ميدانى براى تضارب افكار و آرا در زمينه تاريخ اسلام فراهم آوريم.
اهميت اين مسئله وقتى افزون مى گردد كه دريابيم پيشرفت علم تاريخ در كشور ما منوط به نگاه تخصصى به اين رشته و آن هم در گرو مطالعات و تحقيقات عمودى و ژرف نگرى در هر مقطع از تاريخ از جمله تاريخ اسلام است, و اين امر نيز بيش و پيش از هر چيز نيازمند نشريات كاملا تخصصى است; به خصوص از اين نظر كه اغلب توجهات معدود نشريات تخصصى رشته تاريخ كه در كشور منتشر مى گردد به تاريخ معاصر بوده و جاى فصلنامه اى در زمينه تاريخ اسلام كاملا محسوس است.
گروه تاريخ موسسه آموزش عالى باقر العلوم(ع) مفتخر و خداوند را شاكر است كه با مساعدت مسئولين محترم اين موسسه توانست گام اول را در اين مسير بردارد و طبعا هر حركتى در گام هاى اول از نواقص و كاستى ها مبرا نمى باشد. بر اهل نظر پوشيده نيست آن چه به عنوان تاريخ اسلام يا فرهنگ و تمدن اسلامى شهرت يافته, بيشتر مراد از آن تاريخ فرهنگ و تمدن اقوام و ملل مسلمان در ادوار مختلف تاريخى است تا تاريخ اسلام. تصور رايج از تاريخ اسلام عبارت از آن واقعيت تاريخى است كه حول و حوش ديانت اسلام و يا تحت عنوان اسلام شكل گرفته و تاكنون تداوم يافته است. بنابراين دامنه تاريخ اسلام (با تعريف فوق) تا امروز نيز استمرار مى يابد, اما اين كه تحولات و وقايع مزبور تا چه حد منطبق بر اصول و مبانى اسلام اصيل بوده, خود بحث ديگرى است.
طبيعى است كه محورهاى مورد بحث, خود مفصل و شامل تاريخ صدر اسلام, تاريخ ائمه(عليهم السلام), تاريخ خلافت هاى نخستين, اموى, عباسى, حوزه هاى تمدنى اندلس, فاطميان, سلسله ها و خاندان هاى اسلامى, فرق و مذاهب و ملل و نحل, سيره و مغازى, تاريخ نگارى, فلسفه تاريخ اسلام, عرفان و تصوف اسلامى, جغرافياى تاريخى سرزمين هاى اسلامى, تاريخ هاى محلى, و ... مى شود كه در اين ميان بررسى تاريخ صدر اسلام و ائمه(عليهم السلام) اهميت به سزايى دارد و نقطه مركزى و محور اساسى مقالات فصلنامه خواهد بود. اميد آن داريم كه به زودى و با كمك و حمايت اساتيد فن, هر شماره را به يكى از محورهاى فوق اختصاص دهيم, و اين امر را ممكن مى دانيم, زيرا در پيكره علمى جامعه خود توانى بيش از اين هم سراغ داريم.
اكنون كه به حول و قوه الهى و در آستانه ميلاد با سعادت خاتم پيامبران(ص) اولين شماره فصلنامه تاريخ اسلام انتشار مى يابد, تذكر اين نكته را خالى از لطف نمى بينيم كه مسئولان نشريه قصد دامن زدن به مباحث فرقه اى و وارد شدن به موضوعات صرفا كلامى و جدلى را ندارند, گرچه معترف اند كه تفكيك تاريخ و كلام اسلامى نيز امرى بس دشوار و در مواردى غير ممكن است, زيرا معتقديم از جمله مسائلى كه تمدن اسلامى را به ورطه ركود و انحطاط گرفتار كرد, تعصبات قومى و مذهبى بود. با وجود اين, به دلايل مختلف كه در شماره هاى بعد عنوان خواهد شد, توجه ويژه به تاريخ تشيع را وجهه همت خويش مى دانيم. در پايان, مجددا دست يارى به سوى اساتيد و محققان و دانش پژوهان دراز كرده و پيشاپيش از همكاريشان با فصلنامه نو بنياد ((تاريخ اسلام)) سپاسگزارى مى كنيم.

بمنه و كرمه
1. عبدالحسين زرين كوب, كارنامه اسلام (چاپ سوم: تهران, اميركبير, 1362) ص 29. 2. همان, ص 31.  

نام کتاب : تاریخ اسلام نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 1  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست