responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 90  صفحه : 1

جنگ جهانى سوم مدرنيسم آمريكايى و سنت اروپايى - آسيايى


1. جنگ جهانى، جنگى است كه براساس وضعيت جهانى رخ مى‌دهد و آن را تغيير و تحول مى‌بخشد. پس جنگ جهانى نظم جهانى را تغيير داده، ساختار نوى به وجود مى‌آورد. به همين دليل نظم نوين، محصول جنگ‌مداران و جنگ‌هاى جهانى مثل هيتلر بوده و به طور تلويحى و يا صريح از طرف هيتلر و استالين و امروزه از سوى طرفداران تئورى جنگ در امريكا، بيان مى‌شود.
2. كلمه «نظم نوين‌» در سياست‌بين‌الملل، زمانى به زبان مى‌آيد كه نظم جهانى به هم خورده و از اين ميان، يك ابرقدرت بى‌همتا به وجود آمده باشد. آنگاه به كار بردن اين كلمه از سوى رهبران آن، دلالت‌بر يك نظم جهانى تحت قيموميت آنها دارد. چنان كه اولين بار اين كلمه از دهان هيتلر بيرون آمد و امروز نيز سياستمداران امريكايى بر آن تكيه مى‌كنند.
3. جنگ جهانى، هميشه يك حالت رشد تكنولوژيك را در سطح جهان به همراه دارد. به عبارت ديگر، جنگ جهانى زمانى رخ مى‌دهد كه قابليت تكنولوژيك يك ابرقدرت، به يك حد انقلابى و انفجارى رسيده و نيازمند يك ميدان جامع براى آزمايش آن باشد. اين است كه در پى جنگ بر مى‌آيد; چون جنگ ميدان جامعى براى آزمايش تكنولوژيك است. لذا بعد از جنگ است كه انقلاب و تكنولوژيك به ثمر مى‌نشيند و كشور دارنده آن، تلاش مى‌كند كه تكنولوژى به دست آمده را در اوج قدرت، نهادينه كند; مثل موشك، بمب اتمى، موتور جت و كامپيوتر كه در جنگ دوم، توسط هيتلر به وجود آمدند.
4. امروزه نيز امريكا كه به يك نوع انقلاب تكنولوژيك نزديك شده و در بعد الكترونيك، داراى قوى‌ترين قدرت جهان است، ميدان جنگ را، محل مناسبى براى آزمايش تكنولوژيكى خود مى‌داند; محلى كه مى‌تواند تمامى عناصر الكترونيكى خود را آزمايش كرده و امريكا را به مرحله‌اى منتقل كند كه هيچ هماوردى براى آن وجود نداشته باشد. به همين دليل امريكا در جنگ عراق به دنبال آزمايش توان نرم‌افزارى و سخت‌افزارى جنگى خود در يك شبكه عظيم و جامع است تا او را به مرحله‌اى پرت كند كه ديگر رقيبى براى آن در سطح جهان تصور نشود. بنابراين اگر امريكا مسئله عراق را با موفقيت‌به پايان برساند، آنگاه به تدريج‌بر تمامى جهان، حتى بر اروپا، تسلط تمام عيارى پيدا خواهد كرد.
5. ولى جنگ جهانى سوم، يك جنگ جهانى به سبك جنگ ملى جهانى اول و دوم نيست; بلكه ابعادى دارد كه اگر خوب شناخته نشود، سبب مى‌شود كه كشورهايى مثل ايران به جاى يك موضع‌گيرى درست و نجات‌بخش و آينده‌نگر، در عمل هزينه‌هاى تحولات تاريخى مورد نظر آن را بپردازند; بى‌آن كه سودى از آن ببرند. اين هزينه‌ها علاوه بر هزينه‌هاى مالى و جانى، ممكن ست‌شامل هزينه‌هاى اخلاقى - ارزشى و يا عقيدتى هم باشد.
6. جنگ جهانى سوم، جنگ بين مدرنيسم و سنت و جنگ بين نظريه جهانى شدن و نظريه محلى‌گرايى يا بومى‌گرايى است و طرفين جنگ نيز براساس همين دو نظريه، صف‌آرايى مى‌كنند. بدين‌ترتيب، امريكا براساس تكنولوژى جهانى خود و با استفاده از ماهواره‌ها واردجنگ مى‌شود و كشورهاى مقابل، براساس بوم‌شناختى خود و با استفاده از سنت‌هاى خود، وارد جنگ مى‌شوند و براساس آنها سعى مى‌كنند استراتژى خود را شكل دهند; سنت‌هايى كه در بعد جهانى قرار نداشته و در بعد جغرافيائى خاص خود شكل گرفته‌اند. لذا اين جنگ، جنگ نظريه محلى و جهانى خواهد بود.
7. جنگ مدرنيسم با سنت، قبلا نيز در جنگ جهانى دوم اتفاق افتاد كه به پيروزى سنت انجاميد و آلمان مدرن، در سنت فرانسوى‌ها و سنت روس‌ها گرفتار آمد. اگر تاريخ اجتماعى - فرهنگى جنگ جهانى دوم با دقت تمام مطالعه شود، نكته بالا آشكارتر مى‌شود; چرا كه فضاى روستايى فرانسوى‌ها و شهرهاى سنتى روس، آلمان را در هم كوبيد و اگر اين فضاى سنتى فرانسوى نبود، امريكايى‌ها هرگز قدرت نفوذ در فرانسه را نمى‌يافتند. همان‌گونه كه اگر سنت‌گرايى روسى نبود، آن‌ها نمى‌توانستند روى كمك به روس‌ها براى غلبه بر هيتلر حساب كنند.
8. منافع امريكا (نفت ارزان) در خاورميانه در چنبره سنت‌هاى خاورميانه‌اى قرار گرفته است و پاسگاه نظامى امريكائى‌ها (اسرائيل) ديگر به تنهايى نمى‌تواند از اين منافع دفاع كند. پس امريكايى‌ها، بايستى به دنبال ايجاد پاسگاه‌هاى جديد در هر نقطه جغرافيايى از خاورميانه باشند تا بتوانند در هر بعد جغرافيايى، سنت را كنترل كنند. زيرا سنت‌هاى خاورميانه در پى انقلاب سنت‌گراى ايران فعال شده‌اند.
9. كنترل سنت‌هاى خاورميانه از چهار نقطه جغرافيايى امكان‌پذير است: 1. افغانستان كه كنترل ارتباط خاورميانه با آسياى ميانه را به عهده مى‌گيرد; 2. عراق كه كنترل رابطه ميان حوزه حجاز با حوزه شام و ايران را به عهده مى‌گيرد; 3. فلسطين كه ارتباط خاورميانه با شمال افريقا را تنظيم و كنترل مى‌كند; 4. تركيه كه ارتباط كشورهاى خاورميانه را با اروپا كنترل مى‌كند. پس آخرين و مركزى‌ترين قطعه براى كنترل سنت‌هاى فعال خاورميانه، عراق است كه بايستى به تصرف آمريكا در آيد.
10. از طرف ديگر، درست است كه عراق از بلوك مدرنيسم چپ، به جاى مانده است، ولى از آنجا كه يك نوع سوسياليسم دولتى در آن برقرار است، و بعد از بركنارى مدرنيسم چپ از صحنه جهانى، اين كشور به سنت پناه برده است (مثل به كار بردن الله اكبر در پرچم خود) پس اين سنتز سوسياليسم ايلى و سنت مذهبى مى‌تواند سنت‌گرايى بيشترى را در خاورميانه دامن بزند. از اين جهت، نابودى سوسياليسم ايلى عراق مى‌تواند به كنترل سنت‌گرايى سوسياليستى سوريه و يمن نيز كمك كند.
11. ولى آنچه اينجا قابل توجه است، اين است كه جنگ سبب مى‌شود كه اين سنت‌گرايى زنده‌تر و گرم‌تر نيز شود; آنچنان كه امريكا را ببلعد و اين همان وحشت امريكايى‌ها از جنگ با عراق است و به همين دليل جنگ روانى و تبليغاتى بسيارى راه انداخته‌اند كه اگر پيش از آن كه در اين تبليغات روانى توفيقى كسب كنند و به جنگ روى آورند، تنها راه نجات امريكايى‌ها، استراتژى درو يا صاف كردن با سلاح‌هاى كشتار جمعى خواهد بود كه در نهايت‌باز سبب نابودى امريكا در درازمدت خواهد شد (تهديدآميز بودن امريكا براى همه جهان).
12. پس مى‌توان نتيجه گرفت كه جنگ جهانى سوم، از مناطق دولت‌هاى قدرتمند شروع نمى‌شود; بلكه اين جنگ از خاورميانه و در قالب جنگ مدرنيسم و سنت‌شروع مى‌شود و به جنگ جهانى‌شدن امريكايى و سنت‌هاى اروپايى - آسيايى تبديل خواهد شد.

ابراهيم فياض

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 90  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست