شتابزايى «قيام قم» در فرايند انقلاب
آقايى زاده احمد
محمدرضا آقايى
با مرور كوتاه بر برخى ديدگاهها پيرامون انقلاب اسلامى، نظريههاى مختلفى را راجع به علل و عوامل شتابزاى فرايند انقلاب تا دوران ثمردهى مىتوان رديابى كرد. اين ديدگاهها به طور عموم يادآور اين نكتهاند كه اين دسته از عوامل در شرايط عدم تعادل و بحرانى بودن نظام و ناكارآمدى حاكمان سياسى وقت در حل بحرانها و در نتيجه از دست رفتن مشروعيت آنان، وقوع امر انقلاب را ممكن مىسازند.
«چالمرز جانسون» از نظريهپردازان مشهور انقلاب، در كتاب معروف خود، تحول انقلابى، سه شرط اساسى را براى رخداد انقلاب لازم مىداند. اين سه شرط در نظر او عبارتند از:
1. ايدئولوژى; كه حاكى از ساخت نظام ارزشى است و با ساخت ارزشى موجود متفاوت است و عمدتا در شرايط عدم تعادل و بحرانى نيرو مىگيرد و خود زمينه و اميدى براى برقرارى مجدد سازگارى بين ارزشها و شرايط محيطى است. بر اين اساس ايدئولوژىها داراى سه عنصر ارزشها، هدف و وسيله يا فرهنگ انتقالى خواهند بود كه در نهايت همان برنامه تحول فورى در وضع فعلى را تداعى مىكنند.
2. انعطافناپذيرى نخبگان; كه همواره در حركتهاى انقلابى زمينه مساعد و بعضا قطعى براى بروز انقلاب است. به نظر جانسون، نخبگان اساسا در اثر عواملى همچون ساخت طبقاتى خشك، فساد طبقه حاكم، مسدود بودن راههاى حركت اجتماعى و استقرار وابستگان بىقابليت در مناصب عاليه، به نوعى منزوى گرايى نيل يافته، انعطافناپذير مىشوند.
3. عوامل شتابزا; كه شامل آن دسته از عواملى است كه با ظاهر ساختن ناتوانى نخبگان در حفظ انحصار خود بر قوه قهريه، با توجه به ساخت نظام و گروه ارزشى، بروز انقلاب را ممكن و يا قطعى مىنمايند. (1)
عوامل شتابزا در انقلاب اسلامى ايران
عوامل شتابزا يك واقعه مجزاست كه وحدت كاذب نظام و سيستمى را كه به نوعى بر ممانعت قهرآميز از بروز خشونت مردمى استوار است، دچار خلل و دستخوش شكاف مىسازد. اين عوامل، بر انحصار نخبگان بر قواى مسلح تاثير مىگذارند و بدين گونه، گروههاى انقلابى را بالقوه يا سازمانيافته راضى مىكنند كه آنها مىتوانند عليه نظامى غير قابل قبول، دستبه سلاح برند و هتبراندازى آن تلاش كنند. از ديدگاه چالمرز جانسون، اين عوامل به سه گونهاند:
1. بخشى از عوامل، به طور مستقيم بر قواى مسلح حكومت تاثير مىگذارند و استحكام نيروهاى نظامى را مىگسلند، يعنى; عوامل داراى تاثير منفى بر انضباط، سازماندهى، تركيب و وفادارى نظاميان كه از عمده عوامل بروز اين عدم كارآيى و گسستگى است، بدين قرار است:
الف. تماسهاى دوستانه اعضاى ارتش با عامه مردم كه به عقايد انقلابى اين امكان را مىدهد تا در صفوف ارتش راه يابند و وحدت ارتش را تضعيف نمايند و حتى وجود اين ارتباطات ممكن است نخبگان را قانع كند كه ارتش به عنوان عامل اصلى حفظ نظام موجود، قابل اعتماد نيست.
ب. شرايط نامطلوب و درگيرى فرماندهان كه منجر به نزاع و شورشهاى درون ارتش مىشود.
2. اعتقاد طرفداران يك ايدئولوژى مبنى بر اينكه مىتوانند بر قواى مسلح فايق آيند. از اين دست عوامل، اين موارد قابل توجهاند: اين باور كه خداوند در وقت مناسب به انقلابيون يارى خواهد رساند، و اينكه حمله به يك دژ نظامى، تمامى مردم را به حمايت از مهاجمين برخواهد انگيخت و بالاخره اينكه يك اعتصاب عمومى، راه مؤثرى براى ضربه زدن به قوه قهريه حاكمان است، و مانند اينها.
شايد با تامل در اين گفتههاى «جانسون» بتوان به اين نتيجه رسيد كه به طور كلى، عوامل شتابزا در صورت وقوع در جامعهاى متعادل و فعال بدون بروز ركود در قدرت، مرتفع مىشوند; ليكن در شرايط نا متعادل و بحرانى، مردم را به اين نتيجهگيرى دايتخواهند كرد كه قوه قهريه حكومتى قابل دوام نيست. «جانسون» در اينجا مثال مىزند كه وقتى سربازان در مارس 1917 در پتروگراد به جاى تيراندازى به سوى تظاهر كنندگان، فقط به تيراندازى هوايى پرداختند، بيانگر اين حقيقتبود كه حكومت، انحصار قوه قهريه را در دست ندارد. در نتيجه مردم به زندانها و مراكز مهم يورش مىبرند. (2)
در يك حركت مردمى، اين زمان، زمانى است كه پويش رهبران انقلابى كه از درايتسياسى و توانايىهاى قابل توجهى برخوردارند، مىتواند وضعيت را به نفع فرايند انقلاب تغيير دهد. شايد در يك نتيجهگيرى موقت اين حقيقت را بتوان يادآور شد كه با تامل در انقلاب اسلامى ايران، امام خمينى به عنوان رهبر برجسته و بلامنازع انقلاب اسلامى، با بهره بردارى از فرصتهاى به دست آمده در دوران قبل از انقلاب، علاوه بر بسيج گسترده نيروهاى اجتماعى بر ضد حاكميت وقت، با اقدامات تاكتيكى خود زمينه فروپاشى نيروهاى مسلح و در نهايت غير انحصارى كردن قدرت قهريه در حكومت را فراهم ساخت.
بسيج توده و نقش مكمل آن در عوامل شتابزاى انقلاب
از موارد قابل توجه در حركت انقلابى مردم ايران، كه به نوعى آن را منحصر به فرد مىكند، بيعت توده مردم با پيشتازان انقلاب است.
شايد از مهمترين منابع در روند انقلاب كه به گونهاى معرف بسيج عمومى جهت تغيير نظام موجود است، منبع جمعيتى باشد. به اين معنا كه رمز موفقيت در چنين فرايند پيچيده و سختى نيست، مگر اينكه رهبران نهضت، بتوانند وفادارى توده مردم را به خود جلب نموده، بخش عمده حركت را از ناحيه آنها صورت دهند.
بر اساس نظريه چارلز تيلى، مهمترين پيش شرط وقوع انقلابها نه تحولات اجتماعى است و نه تحولات اجتماعى - روانى، بلكه تا حدودى وضعيت منافع، بسيج و استراتژى سركوب و قدرت است. تيلى در اينجا كمترين ارتباط را ميان شرايط انقلابى و نتايج انقلابى وقوع انقلاب دانسته و سه دسته شرايط را به عنوان شرايط انقلابى برمىشمارد: 1. ظهور گروههاى متعارض با ادعاى انحصارى براى قدرت; 2. وفادارى بخش عمدهاى از جمعيتبه آنها با جلب وفادارىهاى مردمى; 3. عدم خواستيا توان حكومت در سركوب آنها.
بر اساس نظريه تيلى، لازمه انقلاب آن است كه بخشهاى مهمى از جمعيت، اقتدار سياسى يك مجموعه مستقل از حكومت را به رسميتشناخته و به آن مشروعيتبخشند. (3)
تحليل حادثه
با توجه به آنچه آمد، اكنون مىتوان حادثه 19 دى را بر اساس اسناد موجود، مورد بازبينى مجدد قرار داد.
الف. مردم و عكس العمل آنان نسبتبه اقدامى غير انسانى
حوادثى كه از نيمه اول سال 1356 در صحنه سياسى كشور روى داد، وحشت و نگرانى فزاينده رژيم و دستگاههاى امنيتى را برانگيخت و پيامدها و تداوم آن رويدادها، در ماههاى بعد نشان داد كه نگرانى حكومت چندان هم بى مورد نبوده است.
فوت اسرارآميز، و غير منتظره آيت الله سيد مصطفى خمينى، فرزند بزرگ امام خمينى (ره) چنان جوى از نارضايتى و عصبانيت در مردم ايجاد كرد كه رژيم در مهار آن درمانده شد. مردم رژيم پهلوى را مسئول مستقيم مرگ ايشان دانسته، على رغم تلاش ماموران رژيم براى طبيعى جلوه دادن مرگ او، اعتراضهاى گستردهاى، بر ضد آن رژيم برپا شد.
در يكى از اسناد موجود در مجموعه اسناد انقلاب اسلامى با منبع شماره 9234 آمده است:
به مناسبت فوت مصطفى خمينى دو نشريه در كويت منتشر شد: يكى به امضاء انجمنهاى اسلامى دانشجويان در اروپا به زبان فارسى كه در آن درگذشت وى را مرموز و به فعاليتهاى او در 15 خرداد اشاره شده و ديگرى به زبان عربى به امضاء جنبش آزادى بخش ايران كه در آن نوشته شده، مرگ خمينى طبق اظهار نظر پزشكانى كه از او معاينه به عمل آوردند، مشكوك مىباشد و بعد مىنويسد: به نظر مىرسد اين اقدام توسط عمال شاه ضد علماى دين صورت گرفته و پس از يك سرى مطالب بى اساس و توهينآميز نتيجهگيرى كرده كه ديروز دكتر شريعتى قربانى رژيم ايران شده و امروز مصطفى خمينى (4) .
در سند ديگرى تحت عنوان مشاهدات و مسموعات با منبع شماره 9966 حضور فعال روحانيون، بازاريان و گروههاى ديگر در مراسم بزرگداشتشهيد مصطفى خمينى، آمده است كه آن رخداد را در جهتبالا رفتن وجهه امام خمينى در بين مردم و خروش آنان مؤثر دانسته است.
موضوع: شايعات درباره مرگ سيد مصطفى خمينى
تجليلى كه قاطبه روحانيون، بازاريان، اعضاء سابق جبهه به اصطلاح ملى، نهضتبه اصطلاح آزادى، دانشجويان و افراد عادى در خلال برگزارى مجالس ختم و سوگوارى ياد شده بالا در مسجد ارك، مسجد جامع بازار، مسجد جامع نارمك، مسجد اعظم قم، مسجد آيت الله كاشانى در پامنار و مسجد شهر رى از خمينى به عمل آوردند و در دنباله مراسم سوگوارى به يك روز تعطيل عمومى در قم و يك روز تعطيل شدن بازار تهران انجاميد، اكثر شركت كنندگان در اين مراسم و مجالس شعارهايى له خمينى و عليه دستگاه داده و همه دستبه دعا بردند كه يك بار ديگر خمينى به ايرانمراجعت نمايد. از طرفى در بعضى از محافل بازار و بين مردم عادى چنين شايع شده كه مصطفى خمينى را نيز مانند على شريعتى در خارج از ايران به وسيله دستگاه به قتل رساندهاند. روى هم رفته مرگ مصطفى خمينى در بالا بردن شان و وجهه پدرش بين قاطبه مردم بسيار مؤثر بوده است. (5)
ب. اشتباهى ديگر
با رخداد چنين وضعيتى در جامعه ايران آن زمان و براى خنثى كردن بحرانى كه در حال شكلگيرى بود، نظام سياسى پهلوى، تصميم گرفت تا ضربهاى را به رهبرى نهضت كه اكنون مىرفت تا چراغى خاموش نشدنى را برافروزد وارد سازد. اين تصميم در حالى بود كه شاه از سوى كارتر كه در آن زمان در تهران به سر مىبرد، مورد حمايت جدى قرار گرفت. از سوى ديگر حكومت وقت، در ارزيابى قدرت مذهبى خود، دچار خطاى فاحشى شده بود كه ثمره آن، گام نهادن در راهى بود كه سقوط او را ملموستر مىساخت و سرانجام در روز 17 دى ماه 1356 هم زمان با سال روز كشف حجاب توسط پهلوى اول، روزنامه اطلاعات به دستور مستقيم هويدا وزير وقت دربار، مقاله توهينآميز و سراسر كذب و افترايى را بر ضد امام خمينى (ره)، روحانيت و مقدسات اسلامى، تحت عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» به قلم مستعار احمد رشيدى مطلق، منتشر كرد; حركتى كه به سرعت نقش تعيين كننده خود را در بسيج تودهاى و تاثير گذارى آن بر اعتراض دائمى عليه نظام و در نهايت جذب بخشهاى مختلف مجموعه حكومت از جمله ارتش در كوتاه مدت را نشان داد.
وزير اطلاعات و جهانگردى در دولت آموزگار، (داريوش همايون) ضمن اشاره به اين كه مقاله، توسط وزير دربار تهيه شده بود، مىگويد: «آن مقاله مسلما پاسخى بود به حملات خمينى به شاه... شاه حقيقتا از اين حملات زخمى شده چون خودش را در اوج قدرت و محبوبيت مىديد». سپس به حضور كارتر در تهران اشاره مىكند و مىگويد:
كارتر قوت قلبى به شاه داد كه برايش قابل تصور نبود. خيلى از حدود متعارف ديپلماتيك تجاوز كرده بود و شاه احساس مىكرد كه ديگر محلى براى نگرانى نيست و الان وقتش است كه به مبارزهاى كه خمينى پيش كشيده و شروع كرده است، پاسخ دهد. (6)
اهداف رژيم از اين اقدام كور
شايد در يك جمع بندى كوتاه بتوان اهداف رژيم را از سامان دادن به چنين اقدام نابخردانه و ناحساب شده - كه معمولا در نظامهاى سياسى از اولين و آخرين اشتباهات يك حكومتبه حساب مىآيد - را در دو مورد زير دانست:
1. پس از شهادت مرموز حضرت آيت الله سيد مصطفى خمينى (ره) كه به گفته بسيارى از دوستان و بسيارى از مخالفان امام، اميد آينده نهضتبود، مجالس متعددى برقرار شد و گويندگان انقلابى فرصت را مغتنم شمرده، در اين مجالس به افشاى جنايات رژيم و ابلاغ اهداف قيام 15 خرداد پرداختند. چون نام امام خمينى بار ديگر به طور گستردهاى به سر زبانها افتاده بود، رژيم تصميم به انتقام گرفت و دستور نشر آن مقاله را صادر نمود.
2. رژيم اساسا قصد داشت تا با درج اين مقاله، شرايط پس از آغاز اجراى سياستهاى جديد حقوق بشر كارتر را ارزيابى كند. چرا كه هم زمان با روى كار آمدن كارتر در سال 1355 از حزب دمكرات آمريكا، كاخ سفيد تز دفاع از حقوق بشر را در سطح وسيعى مطرح ساخت، كه يكى از اهداف اصلى آن، سرپوش نهادن بر جنايات آمريكا در نقاط مختلف جهان و همچنين اهرمى براى وارد آوردن فشار بر رقيب شرقى، خود يعنى شوروى سابق بود.
افزايش آگاهى افكار عمومى جهانيان و شرايط جديد جهانى، با شيوههاى استبدادى گذشته كه از سوى آمريكاييان حمايت مىشد، مغاير بود. در ايران رژيم شاه با سركوب مخالفين و قلع و قمع آنان و متلاشى كردن گروه هايى كه از شيوه مبارزه مسلحانه پيروى مىكردند، قدرت خود را با ثبات و مستحكم مىيافت; به ويژه آن كه نمايش ثبات و استحكام ايران كه رسما بعد از خروج نيروهاى انگليسى از كشورهاى حوزه خليج فارس، نقش ژاندارمرى منطقه را بر عهده گرفته بود، جهتبهره بردارى آمريكاييان از ايران امرى كاملا ضرورى بود. اينجا بود كه دولت وقت ايران عهده دار دو وظيفه عمده شد: 1. حفاظت از منافع آمريكا و غرب در حساسترين منطقه مجاور شوروى; 2. اينكه نمونهاى از حركتهاى مورد حمايت همه جانبه غرب در جهان سوم باشد; تا به اين بهانه بتواند ساير مناطق را نيز به اين گونه مرعوب خود سازد، يا حداقل با امكاناتدهى موقتبه آنها، منافع و منابع موجود و ملى آنها را به لطايف الحيل تصاحب نمايد. از طرفى اداره حاكميت مستقيم و خشن ساواك و سياستهاى ديكتاتور مآبانه و مستبدانه شاه مغاير با طرحهاى نوين و تبليغات حقوق بشر كارترى بود و بدين جهت تعديل در شيوه سياسى اداره جامعه، بدون آنكه لطمهاى به اركان و عناصر نظام سلطنتى وارد آورد، از سوى آمريكاييان در دستور كار شاه قرار گرفت. به هر حال فضاى باز سياسى يا تبليغات فراوان، در حالى در ايران مطرح شد كه برنامههاى گذشته آمريكا و انقلاب سفيد شاه كارى از پيش نبرده بود. (7)
ج. حركتى مؤثر و منحصر به فرد
آنچه از مطالعه و شواهد متعدد موجود در تاريخ معاصر، به ويژه تاريخ مربوط به سال 1356 به دست مىآيد و همچنين با توجه به مباحث نظرى در حوزه انقلاب و در باب عوامل شتابزا در رخداد حادثه عظيم انقلاب، قيام 19 دى از عوامل مهم و اساسى شتابزا در رخداد انقلاب اسلامى ايران به حساب مىآيد; عاملى كه ضمن روشن كردن موتور حركت تودهاى به سمت دگرگونى و انقلاب، حكايت از سلب اعتماد مردم از حكومت وقت و ضرورت حركت همه جانبه مىكرد. به قول نيكى كدى، حوادث قم در دى ماه 1356 را مىتوان نقطه عطفى دانست كه در آن بخش اعظم ابتكار عمل در نهضت ايران از دست نيروهاى غير مذهبى خارج شد و به دست مخالفان مذهبى افتاد. او در ادامه سخنان خود مىافزايد: حتى اگر مقامات مسئول ايران، شعور اين را داشتند كه اين اتهامات را بر آيت الله خمينى وارد نسازند (مقاله توهينآميز) باز هم حركتى كه به رهبرى روحانيون آغاز شده بود، رهبرى نيروهاى مخالف شاه را در دست مىگرفت. (8)
انتشار مقاله توهينآميز، آنچنان احساسات محافل مذهبى را برانگيخته بود كه مقامات پهلوى را دچار حيرت ساخت. واكنش قيام 19 دى 56 اوج رويارويى آنان با حكومت رژيم بود; حركتى كه ضمن سلب اعتماد عمومى مردم، اقشار ديگر جامعه به خصوص نظاميان را تا حدود زيادى نسبتبه او بى اعتماد كرد و مىرفت تا در مدت كوتاهى، عامل اصلى جذب قشر عظيمى از آنان به توده مردم گردد.
به همين دليل هزاران نفر از طلاب حوزه و مردم قم، دستهجمعى با حركتبه سوى منازل مراجع، اعتراض شديد خود را نسبتبه اهانت روزنامه اطلاعات به امام خمينى (ره) بيان كردند و به همين مناسبت در 19 دى تظاهراتى در قم برپا شد.
در اين اعتراض مردمى كه با پشتوانه علماى حوزه صورت گرفت و منجر به درگيرى با نيروهاى امنيتى شد، بنابر نقل قولى، 14 نفر به شهادت رسيدند و عده زيادى مجروح و تعدادى از علما و روحانيت مبارز دستگير و تبعيد شدند. (9)
در ادامه اين حادثه، امام خمينى (ره) در نجف سخنرانى كرد كه به طور وسيع در ايران منتشر شد. در اين سخنرانى امام تنها شاه را مسئول كشتار مردم قم معرفى كرد و مردم و ارتش را در ادامه مبارزه با شاه تشويق نمود. همچنين در طى بيانيهاى به مناسب كشتار 19 دى فرمود:
من به ملت ايران با اين بيدارى و هوشيارى و اين روحيه قوى و شجاعتبىمانند، نويد پيروزى مىدهم; پيروزى توام با سربلندى و افتخار، پيروزى توام با استقلال و آزادى و انقراض دودمان سياه روى پهلوى....» (10)
نتايج قيام
به دنبال اين كشتار وحشيانه، تا چندين روز حوزهها و بازار قم تعطيل و تظاهرات پراكنده ادامه يافت. قيام قم، همچون نورى در تاريكىها درخشيد و فرياد رسايش سكوت مرگبار آن زمان را شكست. موجى كه قيام 19 دى در قم به راه انداخت، عرصه را براى مخالفتهاى بيشتر و بروز رفتارهاى ضد رژيم را گستردهتر ساخت. اعتراضهاى خشونتآميز با حمله به تاسيسات دولتى، از جمله بانكها و ساختمان حزب رستاخيز دامنه گستردهاى پيدا كرد.
سند زير گواه بر اين حقيقت است:
با احترام
ساعت 30/8 بامداد 16/11/2536 جلسه قائم مقامان در دفتر جناب آقاى دبير كل تشكيل گرديد و حادثه قم به منظور بررسى و ارائه پيشنهاد مطرح شد.
پيشنهادها بر اساس بررسى:
1. آنچه بيش از هر چيز در شرايط كنونى فضاى سياسى كشور ضرورت دارد، اين است كه مسئله روحانيتبا اولويت در كانون توجه قرار گيرد.
2. ادامه وضع نا مساعد كنونى در قبال روحانيت، موجب مىشود كه گروههاى مخالف به تدريجحمايت روحانيتبى طرف و غير سياسى را به سود خود جلب كنند و در اين كوشش خواهند توانست كه مردم بى غرض را نيز در پى روحانيت متوجه خود سازند.
3. مقابله حزب رستاخيز ملت ايران با روحانيت از طريق تظاهرات يا راههاى تبليغاتى و سياسى زيانبار است و موجب تضعيف رستاخيز و مقابله با روحانيت نيز خواهد بود.
4. در صورتى كه از طريق ارتباط درستبا روحانيت مسئله موجود حل شود و روحانيت از جريانهاى سياسى بركنار بماند، اقدامهاى حزب در توجيه و مواجهه با گروههاى مخالف در سطح وسيعتر امكانپذير خواهد شد.
5. علاوه بر لزوم تماس با مراجع تقليد به منظور ملاقات با شخصيتهاى معتبر روحانى، پيشنهاد مىشود هر چه زودتر براى هر استان افراد مورد اعتماد روحانيون مقيم آن استانها تعيين شود و اين افراد با توجيه كامل و آگاهى دقيق از نظرهاى دولتبا روحانيون.(سند، در اينجا افتادگى دارد).
6. اين تماسهاى وسيع و سريع موجب خواهد شد كه از نظرهاى روحانيون نيز دولتبا دقت آگاه شود.
7. تجربههاى گذشته نشان داده است كه ترتيب اثر ندادن به نتيجه ملاقاتها، اثر منفى دارد. لذا به نظر مىرسد كه توجه به نتايج ملاقاتها و آگاه كردن روحانيت از حاصل مذاكرات و تصميمها ضرورى باشد.
8. براى انجام اين ماموريت همكارى منابع اطلاعاتى كشور ضرورى به نظر مىرسد.(10)
محمود جعفريان، دكتر عاملى، موسوى
با گسترش نا آرامىها و برپايى تظاهرات خشونتبار خيابانى، شاه براى جلوگيرى از رشد فزاينده ناآرامى در سراسر كشور، جعفر شريف امامى را به جاى آموزگار برگزيد. اقدامات نخست وزير جديد كه آميزهاى از چهره سازشكارانه و سركوبگرانه بود، در فرونشاندن ناآرامىها به بن بست رسيد. دولت و دستگاههاى امنيتى آشكارا ديدند كه روحانيون روز به روز در موقعيتبهترى در رهبرى جنبش مخالفان رژيم قرار مىگيرند. در اين زمان به فرمان امام خمينى (ره) دوره جديدى از اعتصابات عمومى، كشور را فرا گرفت.
اين وضعيتبا برگزارى چهلمها ادامه يافت تا اينكه در مدتى نه چندان طولانى، شكوفه فتح و ظفر از خاك ايران برآمد.
پىنوشتها:
1 - ملكوتيان، مصطفى، سيرى در نظريههاى انقلاب، تهران، نشر قومس، 1376، به نقل از تحول انقلابى، چالمرز جانسون، ترجمه حميد الياسى، نشر 2 - همان.
3 - احمد، شجاعوند، فرايند بسيجسياسى در انقلاب اسلامى، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامى و ريشههاى آن، نشر معارف قم، 1374 به نقل از چارلز تيلى، از بسيج تودهاى تا انقلاب.
4 - انقلاب ايران به روايت راديو بى بى سى، ص 208 - 205.
5 - سيد احمد خمينى، آن روزهاى خدايى، نشر آثار امام، ص 12.
6 - كدى، نيكى، ريشههاى انقلاب ايران، ترجمه عبد الرحيم گواهى، نشر فرهنگ اسلامى تهران، 1357، ص 414.
7 - نصر اصفهانى، محمد و على، بنيانهاى انقلاب اسلامى، نشر فرهنگ مردم، اصفهان، 1380، ص 138.
8 - افراسيابى، بهرام، ايران و تاريخ، نشر زرين، تهران 1364، ص 519.
9 - عصر پهلوى به روايت اسناد، همان، ص 381.