رسانه پاشنه آشيل مسلمانان و نقطهي ضعف و كعبهي آمالشان است. بسياري از مسلمانان روياي روزي را در سر ميپرورانند كه، خطاب به همكاران غير مسلمانشان، از نشريهيي اسلامي ـ كه در دكههاي مطبوعاتي با نيوزويك رقابت ميكند ـ سخن گويند. آنان در آرزوي روزي به سر ميبرند كه يك مرد يا زن مسلمان، تيم خبري يك ايستگاه پخش بزرگ را ـ كه آنها را MBC (مخفف پخش اسلامي و رقيب B.B.C) خواهند ناميد ـ رهبري كند.
آمارها نشان ميدهد كه مسلمانان رسانههاي خاص خود را دارند. در بيش از 55 كشور جهان، صدها ايستگاه راديو ـ تلويزيون دارند و هزاران روزنامه و مجله، تقريباً به همهي زبانهاي دنيا، منتشر ميكنند و سالانه بالغ بر يك ميليارد دلار هزينه ميپردازند؛ حتي در ايالات، مسلمانان سالانه قريب به چهار ميليون دلار براي توليد بيش از 250 مجله و خبرنامه وبالغ بر 15 نمايش راديو ـ تلويزيوني هزينه ميكنند. چرا مسلمانان از رسانه هايشان ناراضياند؟ چرا آنان از اين شاكياند كه رسانهي قوي ندارد؟
درخواست رسانهي اسلامي پويا تقريباً در همهي همايشهاي اسلامي با تاكيد كمتر بر اين كه رسانهي اسلامي چيست و چه جايي را در جهان رسانهها اشغال ميكند و چقدر از ديگر رسانهها متمايز است ـ شنيده ميشود.
در ارائهي تعريف از مفهوم رسانهي اسلامي، اقوال بسيار متنوع و غريبي وجود دارد كه فقط موضوع را مغشوش ميكند. برخي از عالمان مسلمان، رسانهي اسلامي را حزبي سياسي ـ اسلامي ميدانند كه از حقوق مسلمانان، صرف نظر از مشروع يا نا مشروع بودن آن، دفاع ميكند. برخي رسانهي اسلامي را وسيلهي تبيين قرآن و سخنان پيامبر ميدانند.
تحليل محتواي دقيق روزنامهها و مجلهها و ايستگاههاي پخش اسلامي در ايالات متحده، تصوير بسيار جالبي را نمايان ميسازد. رسانههاي اسلامي انتشار دهندهي آن بخشي از مقولههاي خبر شبكههاي پخش خبر بين المللي اند كه روز نامهها و مجلهها و ايستگاههاي پخش سكولار منتشر نميكنند. و رسانههاي اسلامي مقولههاي مربوط به موضوعاتي را منتشر ميكنند كه منسوخاند و در زندگي معاصر هيچ معنايي ندارند. آنها غالباً به مسائل فقهي ميپردازند و مشكل بتوان تفاوتي ميان مراسم مسجد و سرمقالهي رسانهي اسلامي پيداكرد.
كار كرد رسانه
رسانهها مردم را بايد با رويدادهايي پيوند ميدهند كه مربوط به زندگي روزانهاند و در زندگي روزانه اهميت دارند. رسانهها براي مردم ميداني فراهم ميآورند تا بتوانند در زمينهي مسائلي كه بر زندگي روزانه شان تاثير ميگذارد، به تبادل افكار پردازند.
رسانهها سبب ميشوند مردم دركي دقيقتر از خود، محيط و نهادها پيدا كنند. آنها تعليم دهندگاني هستند كه ادعاي معلمي ندارند و سرگرم كنندگاني كه عنوان بازيگري را يدك نميكشند.
رسانهي اسلامي
يك رسانه، فقط به خاطر اين كه تحت تملك مسلمانان است يا به دست يك گروه يا مركز اسلامي اداره ميشود، اسلامي به شمار نميآيد. رسانه، تنها زماني اسلامي است كه ارزشهاي مبتني بر اصول عدالت و اعتدال را پي گيرد. آگاه ساختن مردم، كنترل شايعات و دروغها و وارسي امور، ارزشهاي ديگري است كه اسلام آنها را گرامي ميدارد. سخن گفتن از حقيقت، هر چند عليه اجتماع و مردم خود، يكي ديگر از ارزشهاي اسلامي است. رسانهي مبتني بر ارزش، همان چيزي است كه مسلمانان بايد در پي آن باشند.
شناخت مخاطب و توليد حرفهيي
توليد اطلاعات و عرضهي آن به شكل فشرده، نيازمند سطحي عاليتر از حرفهيي بودن و منابع مالي معقول است. گروههاي مسلماني كه ميخواهند رسانهيي قوي به وجود آورند، به هيچ يك از اين موارد توجه كافي ندارند. توليد صرف برنامهي تلويزيوني يا انتشار جملهيي خبري، براي آغاز فرايند، ايجاد رسانهيي قوي كافي نيست. محتوا و سبك بايد با استاندارهاي زمان هم آهنگ ومعطوف به مخاطب باشد. غالباً اين گلايه شنيده ميشود كه مردم بيشتر به سرگرمي يا ژورناليسم احساسي علاقه مندند و طرف دار مجلهها يا برنامههاي اسلامي نيستند. با اين همه، رسانههاي اسلامي براي شناخت مخاطبان خويش و تعيين هويت آنها، چنان كه بايد، نميكوشند.
رسانههاي اسلامي معمولاً به منافع گروهي از مردم يا معدود كساني كه نقش سخنگوي اسلام و مسلمانان را پذيرفتهاند، خدمت ميكنند؛ اما مردم نسبت به توجه رسانه به گروهي خاص مشكوك ميشوند؛ به ويژه اگر احساس كنند آن گروه خاص، بدون هيچ دليل منطقي، بر رسانه مسلط است.
حضور رسانهي اسلامي قوي، فقط زماني احساس خواهد شد كه هويت متمايز خود را به دست آورد؛ اما در وضع كنوني، رسانهي اسلامي ادعاي هويت يا تمايز ندارد. براي مسلمانان، رسانه هنوز رويايي است كه به حقيقت نپيوسته است و تا وقتي كه بحث مربوط به رسانهي اسلامي به وسيلهي رهبران معتاد به لفاظي ومتخصصان گم گشته در باتلاق روشنفكري هدايت شود، همچنان در حد رويا باقي خواهد ماند.