responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 4  صفحه : 2

بازخواني دوباره‌ي تهاجم فرهنگي


تبديل هويت، دغدغه‌ي جدي فرهنگ باوران است. امروزه دلسوزان فرهنگي كشور اروپايي، امريكاي لاتين، جهان اسلام و نيز پيروان اديان بزرگ و كوچك از خطر تغيير هويت سخن مي‌گويند. آنچه اين مخاطره را جدي مي‌كند، واقعيت‌هاي دوسويه است. از يك سو توان مندي‌هاي تمدني كه فرهنگ مهاجم در خود پرورانده و از ديگر سوي ناتواني‌هايي كه در فرهنگ‌هاي ضربه‌پذير پديد آمده است.

بخش از نكاتي كه در مسئله‌ي دوم دخالت دارد، عبارت است از:
1. مواجهه و مبادله‌ي فرهنگي، وقتي ناتوان رخ مي‌نمايد كه عناصر فرهنگ ساز ميدان تكوين يا بروز خلاقيت نداشته باشند. بي ترديد، هيچ ملتي، به ويژه، ملت‌هايي كه سابقه تمدني دارند، از خلاقيت بي بهره نيستند؛ اما آن گاه كه سيستم‌هاي آموزشي، اداري يا سياسي كشورها از پديد آمدن عناصر فرهنگ ساز جلوگيري مي‌كنند و يا برابر خلاقيت‌هاي فرهنگ سازان مانعي مي‌آفرينند، بي ترديد چاله‌هاي فرهنگي شكل مي‌گيرد؛ چاله‌هايي كه توسط سيل مهاجم پر خواهد شد.
هم اكنون سيستم‌هاي ناتوان آموزش و پرورش، دانشگاه‌ها و حوزه‌هاي ديني موانع جدي توليد و تكثير فرهنگ سازان شمرده مي‌شوند. اين سيستم‌ها به جاي آن كه انسان‌هايي خلاق و متفاوت و فرهنگ آفرين بپرورند، به كاشت آدم‌هاي كليشه‌يي و هم آهنگ با يكديگر پرداخته‌اند.
هم چنين نگرش‌هاي انقباضي در نظام اجتماعي نيز مانع بروز و عرضه‌ي خلاقيت‌ها مي‌شوند. البته ممكن است اين خلاقيت‌ها با خطاهايي همران باشند، ولي مي‌توانند با آزمون و خطا، راه‌هايي بديل و حتي برتر از ايده‌هاي مهاجمان فرهنگي بيابند.
2. تهاجم فرهنگي، در فضاي غفلت يا بي اعتمادي به ميراث است. وقتي سنت تنها در تفسير كهن ارائه مي‌شود و در موضوعات، قالب‌ها، پيام‌ها و تحولي جدي نمي‌يابد، طبيعي است كه غفلت و بي اعتمادي پديد مي‌آورد؛ زيرا طيف‌هاي گوناگون جامعه، در انديشه‌ها و نهادهاي رقيب حلاوت كاركردي را مي‌بينند كه در ايده‌ها و نهادهاي سنتي مشاهده نمي‌شود.
از همين نكته، به سحن پيشين باز مي‌گرديم. در اين بازخواني، نقش فرهنگ سازان اساسي و جدي است. كساني كه بتوانند گامي استوار در سنت و گامي ديگر را در موضوعات و نيازهاي مدرن نهند و به بازخواني سنت پردازند.
3. حساسيت‌هاي نا به جا بر روي برخي از مسائل ـ كه نه غير مشروعند و نه غير عرفي ـ زمينه‌يي ديگر باري گسترش تهاجم است. البته حساسيت‌هاي مثبت در مورد حفظ هويت، ستودني است؛ اما در مواردي نه چندان اندك، اين حساسيت‌ها سمت و سويي بسيار دور از دغدغه‌هاي اصيل و جدي مي‌يابد.
اين گونه حساسيت‌ها، گرچه خاك ريززدن در برابر هجوم فرهنگي دشمن مي‌تمايد، اما مقاومت در ميدان‌هاي فرعي نبرد است و جز چيركي مهاجمان در اصلي‌ترين ميدان‌ها ره آوردي ندارد.
در سده‌ي اخير، اين گونه ابراز حساسيت‌هاي بي حاصل ما اندك نبوده است. در براب ابزارها و نمادهايي چون بلند گو، گرمابه‌هاي نوين، ساعت مچي، كفش غير گيوه و مقاومت‌هاي كوچك و بزرگ بسيار انجام گرفت؛ ولي نتيجه آن شد كه مهاجمان فرهنگي در ميدان‌هاي اصلي آسوده خاطر پيش آمدند و عرصه‌ها را فاتحه در اختيار گرفتند.
4. ناآگاهي يا تجاهل نسبت به ماهيت فرهنگ مهاجم و ابزارهاي چيرگي آن، عامل دروني ديگر ياست كه نفوذ تهاجم فرهنگي را آسان‌تر و روان‌تر مي‌سازد.
در سده اخير، جمعيت‌ها و افرادي بوده و هستند كه به گونه‌يي خويش باورانه يا ساده لوحانه با استعمار، استحمار فرهنگي و اخيراً تهاجم فرهنگي روبه رو شدند. پيشگامان اين گروه كساني بودند كه وقتي سفيران استعمار به جهان و از جمله جهان اسلام گام نهادند، آنان را منجي پنداشته، به سوي شان شتافتند و گمان بردند، در اين تقارب، راهي به سمت بهروزي خواهند يافت. در ايران ما، كساني مانند ملكم خان، آخوندزاده و تقي زاده رهبران اين نگرش بودند. اينان با خوش خيالي گمان مي‌بردند حضور استعمار و نمادهاي آن موجب رونق و شكوفايي است. اين جريان ـ كه به گفته‌ي دكتر شريعتي «نهضت اصلاح‌طلبي عوضي» بود ـ به تطهير استعمار انجاميد؛ كانال ورود انديشه‌هاي بيگانه به ايران گرديد؛ نهضت اجتماعي مشروطيت را ـ كه مي‌توانست تجديد قواي ملي به ارمغان آوردـ به استحاله‌ي دروني كشاند و آن را ابزار سلطه‌ي بيگانه و دست مايه‌ي استبداد داخلي ساخت.
«از رجزهاي علامه تقي زاده «ازفرق سر تا ناخن پا فرنگي شويم» كه پشت قباله‌ي مشروطيت آن چناني بود و خود چهره‌ي مجسم تاريخ معاصر و مجسمه‌ي تكامل آن ماجراهايي است كه در اين يك قرن اخير بر ما گذشته است. از ميرزا ملكم خان و تقي زاده، نهضت اصلاح‌طلبي عوضي و روشنفكري بازي متجددان فرنگي مآبي را مي‌توانيد به دقت تعقيب كنيد».(مجموعه آثار، ج 4، ص 41)
در دوره‌هاي ديگر، اشخاص مشابه با شعارهاي متفاوت آمدند؛ شعارهايي كه از همان جهل و تجاهل خبر مي‌دهد. روزگار ما ـ كه خطر به طور جدي در آن احساس مي‌شود ـ يكي از دوره‌هاي دشوار فرهنگي به شمار مي‌آيد. در موقعيتي كه بيدار دلان اروپا و امريكاي لاتين از تغيير موازنه‌ي فرهنگ جهاني به سود فرهنگ امريكايي سخن مي‌گويند، عناصري از داخل جهان اسلام و مسئله جدي نمي‌گيرند و حتي گاه به تمسخر و استهزاي آن مي‌پردازند. به راستي وقتي فرهنگ اروپايي ـ كه خود مولد فرهنگ امريكايي و رقيب جدي آن است ـ از تبديل هويت و تغيير اجزاي دروني فرهنگ خويش بيمناك است، چگونه فرهنگ‌ها و تمدن‌هايي ـ كه در پرتگاه‌هاي سخت و هولناك قرار دارند ـ از چنان بيم ودلهره‌يي دورند؟!
در همين جا بايد ياد آور شد، هدف از اين سخن آن نيست كه در گونه‌ي برخورد و نيز تحليل‌شناسي تهاجم، با سطحي نگران و ساده انديشان هم آوا شويم و مبارزه‌ي شعاري و يا حداكثر روبنايي را چاره‌ي كار به شمار آوريم؛ بلكه تمام سخن اين است كه اگر احياناً برخي از شعارها يا برخوردها با فرهنگ مهاجم را روا نمي‌دانيم، به پاك كردن صورت مسئله روي نياوريم و خطر گسترش فرهنگ امريكايي را به انكار نسپريم.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 4  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست