responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 38  صفحه : 4

اسلام و سكولاريسم در خاورميانه*
رحمتی مهدی

كتاب اسلام و سكولاريسم در خاورميانه، با مقالات متعدد آن، در پي اثبات اين نكته‌ي اساسي است كه گرايش‌هاي سكولاريستي در كشورهاي خاورميانه، به ويژه كشورهاي عربي، ناكام مانده‌اند و پيوسته در حال عقب‌نشيني بوده، صحنه را براي گرايش اسلام‌گرايي خالي كرده‌اند.
جان اسپوزيتو استاد اديان و روابط بين‌الملل دانشگاه جرج تاون و يكي از نويسندگان كتاب مزبور، براي اثبات نكته‌ي ياد شده، به ترسيم وضعيت كنوني سكولاريسم در خاورميانه پرداخته، اين نكته را خاطر نشان مي‌سازد كه گرايش‌هاي سكولاريستي، نه تنها در سطح جامعه، بلكه حتي در سطح نخبگان نيز همواره در حال عقب‌نشيني بوده است.
اسپوزيتو بر اين نكته نيز تأكيد مي‌ورزد كه روشنفكران سكولاريستيِ بسياري از اين كشورها، تا كنون نتوانسته‌اند اين وضعيت جديد را فهم، و به آن اعتراف كنند؛ به ويژه اگر بدانيم كه جنبش‌هاي اسلامي همواره در حال گسترش، و در ميان توده‌هاي مردمي، نفوذ بيش‌تري پيدا كرده‌اند.
اسپوزيتو در ادامه‌ي سخنان خود، به تفصيل كشورهايي؛ چون الجزاير و تركيه و در سطح محدودي تونس را بررسي مي‌كند و نتيجه مي‌گيرد كه ما در اين گونه كشورها با پديده‌اي جديد با نام سكولاريسم بنيادگرا روبه‌رو هستيم. وي مي‌افزايد خطر اين بنيادگرايي در اين است كه سكولاريسم را به عنوان يكي از گزينه‌هاي موجود نمي‌شناسد، بلكه آن را تنها راه ممكن قلمداد مي‌كنند كه همه‌ي جوامع بايد در مسير آن گام بردارند و يا به تعبير عزّام تميمي، سكولاريسم در كشورهاي ياد شده به دين جديدي بدل شده است.
معضل اساسي در اين است كه روشنفكران سكولاريستِ طبقه‌ي حاكم، به دگرگوني‌هاي اجتماعي و فكري سياسي عميقي كه در كشورشان پيوسته در حال وقوع است، بها نمي‌دهند و آن‌ها را جدي نمي‌گيرند؛ دگرگوني‌هايي كه به ظهور گرايش‌هاي توده‌ايِ غير سكولاريستي و به طور مشخص اسلام‌گرا، انجاميده است، در حالي كه طبقه‌ي حاكم چنان كه مي‌بينيم، مي‌كوشد اين گونه گرايش‌ها را درنطفه خفه كند و با توسل به خشونت، آن‌ها را از ميان بردارد.
اسپوزيتو به اين تناقض اشاره مي‌كند كه سكولاريسم به رغم اين كه خواهان آزادي، جامعه‌ي باز و دموكراسي ليبراليستي است، در كشورهاي خاورميانه، به طرز عجيبي با ديكتاتوري پيوند خورده است؛ براي مثال، چه در كشور تركيه و چه در الجزاير، نيروهاي امنيتي با نخبگان سكولاريست طبقه‌ي حاكم هم‌دست و هم‌داستان شدند تا راه را بر تحولات دموكراتيكي كه سبب پيروزي جبهه‌ي نجات الجزاير و يا حزب رفاه تركيه و به قدرت رسيدن نجم‌الدين اربكان شده‌اند، سد كنند. هم‌چنين پس از پيروزي جنبش اسلامي در تونس و كسب تعداد بيش‌تري از كرسي‌هاي پارلمان، طبقه‌ي حاكم با توسل به خشونت، جنبش اسلامي ياد شده را منحل، و نتايج انتخابات را باطل كرد.
در بخش ديگري از كتاب، عزّام تميمي ـ مدير انجمن انديشه‌ي اسلامي در لندن ـ از منظري تاريخي به بررسي اركان و آموزه‌هاي اساسي سكولاريسم عربي پرداخته است. وي در اين زمينه به ذكر مجادلات فكري دوران نخستين تماس‌هاي روشنفكران عرب با غرب مي‌پردازد و تلاش‌هاي متفكران اسلامي نوگرايي را چون دفاعه الطهطاوي، جمال‌الدين افغاني و محمد عبده در اقتباس از تمدن و فرهنگ غرب با حفظ هويت و تمدن اسلامي را يادآور مي‌شود. سپس به بررسي آرا و انديشه‌هاي متفكران مسيحي نوگرايي؛ چون شبلي شميل، فرح افطون، جرج زيدان، سلامه موسي و ديگران مي‌پردازد. چنانكه مي‌دانيم آموزه‌ي اساسي همگي آنان مقدم دانستن انديشه‌هايي؛ چون ميهن‌دوستي بر انديشه‌ي سنتي و ديني است.
عزام سپس به ذكر و شرح انديشه‌هاي نسل دوم روشنفكران نوگراي عرب، چون احمد لطفي السيد و قاسم امين ـ كه شاگردان محمد عبده بودند ـ پرداخته است، به ويژه مسأله‌ي تأثيرپذيري روشنفكران مسلمان ياد شده از انديشمندان نوگراي مسيحي در نگاه به دين و جدايي آن از حوزه‌ي عمومي مردم ـ آن گونه كه در غرب رخ داد ـ به تفصيل بررسي مي‌شود.

تعامل و پيوند سكولاريسم و ديكتاتوري
جان كين استاد علوم سياسي دانشگاه وست منستر، نويسنده‌ي ديگر كتاب مذكور است كه در بخشي مستقل و خواندني و با نام «حدود سكولاريسم» به بررسي انديشه‌ي سكولاريسم مي‌پردازد. وي با غور در ريشه و خاستگاه غربي انديشه‌ي سكولاريسم ـ كه اساسا بر جداسازي دين از حوزه‌ي عمومي جامعه استوار است ـ نكته‌اي را مطرح مي‌كند كه چه بسا براي عموم معتقدان به سكولاريسم خوشايند نباشد؛ بدين صورت كه سكولاريسم مي‌تواند به مثابه‌ي مانعي بر سر راه آزادي و يا تحقق دموكراسي قرار گيرد و نيز اين نكته كه با گذشت زمان، سكولاريسم به انديشه‌ي سياسي دگماتيكي بدل شده است.
وي در اين زمينه به نظريه‌هاي پاره‌اي از مدافعان كنوني سكولاريسم پرداخته و به خواست معتدلانه‌ي آنان اشاره مي‌كند كه مراد آنان از سكولاريزه كردن جامعه ـ آن گونه كه ريچارد رورتي مي‌گويد ـ خوار شمردن امور و اعتقادات ديني نيست، بلكه آنان در پي تخصصي كردن دين هستند. با اين همه، كين مي‌افزايد: سكولاريسم از درون داراي تناقضات اساسي است كه با آن كه به ابطال كلي انديشه‌ي مزبور نمي‌انجامد، اما نمي‌توان آن‌ها را ناديده گرفت.
نخستين تناقض، تأكيد سكولاريسم بر آزادي اعتقادات ديني و گرايش‌هاي وابسته به آن است كه دست آخر ـ چنان‌كه امروزه مي‌بينيم ـ به گسترش نفوذ و اقتدار دين مي‌انجامد و دست گرايش‌هاي ديني را در حوزه‌هاي عمومي و سياسي باز مي‌گذارد؛ به اين اعتبار كه دين در عرصه‌ي سياست، مي‌تواند نقش مهمي را ايفا كند؛ به عبارت ديگر در عين اين كه سكولاريسم ناگزير از اذعان به آزادي اديان و تسامح‌ورزي در انجام فعاليت‌هاي ديني است، در همان حال به تناقض اساسي در درون خود كه سرانجام سبب نابودي آن مي‌شود نيز اعتراف دارد. با اين همه، قادر نيست اين تناقض را چاره كند و آزادي و تسامح‌ورزي را ناديده گيرد؛ زيرا در اين صورت صبغه‌ي ليبراليستي خود را از دست خواهد داد.
دومين تناقض سكولاريسم در اين نكته خلاصه مي‌شود كه سرشت سكولاريسم به گونه‌اي است كه با يقين به معناي وجودي آن كاملاً بيگانه است. از اين رو نمي‌تواند جانشين يقين و باورهاي ديني افراد شود و اين امر سبب مي‌شود تا سكولاريسم در جهاني كه انباشته از فشارهاي روحي و رواني است، نتواند جان آدميان را از تشويش و سردرگمي بدر آورده، يقين و اطميناني تازه بخشد. در حالي كه باورهاي ديني نوعي همبستگي ديني راميان آدميان بوجود مي‌آورد.
علاوه بر بيان تناقضات فوق، وي به سومين تناقض سكولاريسم اشاره مي‌كند، و آن پيوند سكولاريسم با ديكتاتوري است. در اين زمينه به دو كشور تركيه و فرانسه اشاره مي‌كند؛ بدين معنا كه در نمونه‌ي نخست سكولاريسم به نام حمايت از قانون اساسي سكولار در برابر گسترش گرايش‌هاي اسلامي، با ديكتاتوري نظامي همگام و هم پيمان مي‌شود. و نمونه‌ي دوم سكولاريسم با شعار يكسان سازي و يا مخالفت با كثرت‌گرايي فرهنگي، به پاره‌اي از اقدامات خشونت‌آميز مانند منع حجاب يا ايجاد محدوديت‌هايي براي مسلمانان ساكن آنجا، دست مي‌يازد.

ارايه‌ي تعريفي جديد از سكولاريسم
عبدالوهاب مسيري استاد ادبيات انگليسي و متخصص در دو حوزه‌ي صهيونيسم و سكولاريسم در بخش ديگري از كتاب، به نقد و بررسي تعريف‌هايي كه از سكولاريسم شده، مي‌پردازد و تعريف‌هاي نوي را پيشنهاد مي‌كند. براي نمونه، وي در برابر تعريف مشهور سكولاريسم كه آن را جدايي دين از دولت معرفي كرده است، تعريف جديدي را به ميان مي‌آورد كه از رهگذر تمايز ميان سكولاريسم خُرد(به معناي تقابل دين و دولت) و سكولاريسم شامل ـ كه به معناي تبيّن و فهم سكولاريستي و همه جانبه از جهان و جامعه‌ي بشري است ـ به تشريح سرشت نگرش سكولاريسم به جهان مي‌پردازد.
مسيري، بر آن است كه چنين تعريفي مي‌تواند برداشت دقيق‌تر و عيني‌تري از فرآيند تكاملي سكولاريسم عرضه دارد و آن را نه تنها به عنوان بخشي از نظام‌هاي فكري و مؤسسه‌هاي اجتماعي بشري، بلكه به مثابه‌ي حلقه‌هايي به هم پيوسته نمايان مي‌سازد. برپايه‌ي اين تعريف، سكولاريسم روش زندگي گسترده و فراگيري خواهد شد كه به كم‌تر از حاكميت كامل بر همه‌ي جنبه‌هاي حيات بشري تن در نخواهد داد و اين نيز به معناي برگيري نگرش مادي و حاكميت آن بر تمام ابعاد انساني زندگي بشري ـ و نه تنها بر اشياي مادي ـ است؛ يعني همان چيزي كه مسيري در نوشته‌هاي عربي خود آن را «محاسبه‌پذير كردن زندگي» ناميده است؛ يعني قرار دادن همه‌ي امور در گرو ابزارهاي مادي.

تقدس‌زدايي از سكولاريسم
پرويز منصور نويسنده و پژوهش‌گر آسيايي در اين كتاب در پژوهشي عميق و محققانه مقدس‌زدايي از سكولاريسم را مطرح مي‌كند و به نقد برداشت رايجي كه سكولاريسم را خاستگاه حقيقت و علم دانسته، مي‌پردازد.
پرويز منصور مي‌كوشد با تكيه بر تحليل خاستگاه‌هاي انديشه‌ي غربي و به طور مشخص به مدد نظر نيچه و ملاحظه‌ي پيامدهاي معرفتي آن ـ كه به سكولاريسم انجاميده است ـ تقدس را از چهره سكولاريسم بزدايد و آن را چون محصولي تاريخي و فرهنگي كه پيوسته در حال شكل‌گيري بوده است، ملاحظه كند. وي در پي اثبات اين نكته است كه سكولاريسم را از آن رو كه ريشه در فرهنگ و تفكر غربي دارد، نمي‌توان تكثير و بر فرهنگ‌هاي جوامع ديگر تحميل كرد؛ جوامع ديگري كه هر يك داراي پيشينه‌ي تاريخي و فرهنگ ويژه‌اي هستند.
وي هم‌چنين مي‌افزايد: نبايد سكولاريسم را نظريه‌اي بزرگ و فراگير دانست كه قادر است پديده‌ها را تفسير كند و در هر زمان و يا مكاني تحقق و بسط يابد. هم‌چنين نبايد تقابل «اسلام» و «سكولاريسم» را به تضاد ميان ارزش‌ها و باورهاي ديني اسلام و اصول و مبادي مدرنيته عقلانيت باور و يا تضاد ميان خواست اسلام در رسيدن به اقتدار و نظام جهاني مقتدر تفسير كرد، بلكه نزاع ميان اين دو، نزاع ايماني است كه سعي در تحقق امري دارد كه بشر مي‌پندارد ديري است آن را پشت سر نهاده است و بين اين برداشت سكولاريستي كه حقيقت مطلق را امري مي‌داند كه عقل مدرن پيش از اين به آن دست يافته است.

* اين مقاله ترجمه‌ي گزارشي است با عنوان: الاسلام‌و العلمانية في الشرق الاوسط، الجزيرة نت، كتب (بحث تفصيلي)، 23/7/2001.
اسپوزيتو: سكولاريسم به رغم اين كه خواهان آزادي جامعه‌ي باز و دموكراسي ليبراليستي است، امّا در كشورهاي خاورميانه به طرز عجيبي با ديكتاتوري پيوند خورده است.
نبايد تقابل اسلام و سكولاريسم را به تضاد ميان ارزش‌ها و باورهاي دين اسلام و اصول و مبادي مدرنيته تفسير كرد.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 38  صفحه : 4
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست