responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 316  صفحه : 1

نظريه حكمى مدنيت
فیاض ابراهیم

1 - اگر ساختار اجتماعى حكمت را روستا بگيريم (نه شهر و نه كوچه روى) بايستى شهر نيز به روستا تحويل برده شود يعنى شهر براساس نظريه روستايى بنا شود روستا براساس هنجار شكل مى‌گيرد و هنجارى كه تعامل و همراهى با طبيعت را امكان‌پذير مى‌كند و اين نرمى با طبيعت را در جامعه خود با نرم گرايى در روابط اجتماعى، جارى مى‌سازد و از آن عاطفه و احساس را خلق مى‌كند و جامعه روستايى را يك جامعه با احساس، متجلى مى‌كند.
2 - عقلانيت احساس حاكم بر روستا، محور اصلى فرهنگ روستايى تشكيل مى‌دهد كه فضاى روستايى براى يك زندگى اجتماعى آن را تشكل مى‌دهد يعنى روستايى توليد كشاورزى يا دامپرورى دارد.
پس توليد و باز توليد يك نوع از عقلانيت را در ساختار خود دارد چرا كه بدون آن عقلانيت، ساختار اقتصادى خودش را نمى‌تواند سارى و جارى كند و از طرف ديگر نيز با اين اقتصاد آن عقلانيت را ثبات و عمق مى‌بخشد و اين گونه ساختار و عقلانيت به هم مى‌پيوندند و زندگى را هموار مى‌سازند. هويت اين عقلانيت خاص خودش است و يادگيرى قابل مقايسه است ولى قابل سنجش نيست.
3 - سير فلسفه (به معنا غربى آن) و علوم ناشى از آن هميشه يك سير از قبيله به سوى شهر ترسيم كرده است يعنى اينكه از طبيعت به سوى فرهنگ سير مى‌كند و از فرهنگ به سوى جامعه.
و اينجاست كه از احساس به سوى عقل روانه مى‌شود از غير عقلانى به سوى عقلانى پس رد عقلانيت فلسفى يك نوع عقلانيت غير احساسى است كه در شهرهاى بزرگ رواج دارد و مبناى اقتصادى شهرى آن كه بر اعتباريات صرف بنا مى‌شود مبناى عقلانيت فلسفى است. پس بيگانگى از خود و طبيعت به وجود مى‌آورد.
4 - بيگانگى از خود و محيط نيز در منابع قديمى بيان شده است (ابن خلدون) عصبيت يكى از مفاهيم قديمى است كه خود آگاهى فرهنگى معناى ديگر آن است و اين در شهرهاى بزرگ از دست مى‌رود و زمانى كه عصبيت از بين مى‌رود يعنى خود آگاهى فرهنگى از بين مى‌رود همبستگى اجتماعى نيز از بين مى‌رود و جامعه دچار از هم پاشيدگى مى‌شود و شايد عصبيت در واقع همان عقلانيت موجود در يك جامعه است كه خودآگاهى فرهنگى يك صورت ديگر آن است و زمانى كه از بين مى‌رود زندگى روزمره انسان‌ها مختل مى‌شود.
5 - عصبيت، اوج آن در جامعه قبيله‌اى است يعنى جائى كه عرفان وجود دارد، عرفان خود آگاهى فرهنگى را ايجاد مى‌كند چرا كه خود آگاهى معنايى را بوجود مى‌آورد و نظام معنايى را خلق مى‌كند كه خود فرهنگ است و به اين نظام معنايى نيز خود آگاهى پيدا مى‌كند چرا كه عرفان يك نوع خود آگاهى است. پس زمانى كه عقلانيت يكجا نشينى وارد مى‌شود اين خود آگاهى عرفان قبيلگى از بين مى‌رود پس يك نوع غفلت جاى آن را پر مى‌كند كه فساد زاست و شهر را از درون پوك مى‌كند و با يك حمله خارجى در هم مى‌ريزد.
6 - شهر روستايى يعنى شهرى كه به روستا تحويل برده مى‌شود. شهرى است كه تعامل با طبيعت در متن خود قرار داده است و طبيعت را در درون خود جاى مى‌دهد در تمامى ابعاد خود مشكل مسكن و خانه و اتاق و حياط خانه و خيابان و كوچه‌هاى شهر تا باغ‌هاى درون شهرى كه باغ شهرهاى ايران تشكيل مى‌داد(مثل چهارباغ) (هر چند باغ‌هاى شهرى از ايران به غرب رفت و نام پارك بر روى خود گذاشت و سپس به همين نام به ايران برگشت و پارك وى و پارك شهر نام گرفت.)
7 - شهر روستايى به محله‌گرايى مى‌رسد چرا كه در محله يك روستا است كه در كنار محله‌هاى ديگر يعنى روستاهاى ديگر قراردارد و تعامل آنها از نوع تعامل بين روستاهاست محله‌ها داراى نظام هنجار محله‌اى است كه به محله امنيت عمومى و اجتماعى مى‌دهد و همبستگى اجتماعى را بوجود مى‌آرد كه با ازدواج‌هاى درون محله‌اى و بين محله‌اى، نظام‌هاى خويشاوندى را تشكيل مى دهد كه بر يك شهر روستايى و ابعاد آن افزوده مى‌شود و از اينجا عقلانيت احساس بر شهر مسلط مى‌شود كه همان عقلانيت روستايى است.
8 - مدنيت شهرى فلسفى برعكس تمام مراتب ياد شده است. شهر كه تجلى دهنده جامعه است و جامعه وجهه غير طبيعى و ضد طبيعى زندگى انسانى است پس شهر بايستى از تجلى‌هاى طبيعت خالى شود مثل شهرهاى بتنى مدرن كه از باغ و گياه و حتى پرندگان خالى مى‌شود و فقط ابعاد زندگى گروهى انسان به نمايش گذاشته مى‌شود شهرهايى با ابعاد هندسى خطى مثل جعبه‌هاى مستطيلى يا مربعى در آسمان بالا رفته و اتاق‌هاى هندسى آن نيز جايى براى گياه و پرنده نمى‌گذارد.
9 - مسيرهاى شهرى در يك شهر فلسفى، مسيرهاى طولانى و غير منقطع است يعنى خانه ما در كنار خيابان‌هاى كوچك و بزرگى واقع شده‌اند كه سروته آن پيدا نيست يعنى يك فضاى غير منقطع كه جاده‌هاى طولانى را ترسيم مى‌كند كه بر بى‌تعينى فضايى را متجلى مى‌كند و انسان‌ها را بى هويتى فضايى، و اضطراب را فرا مى‌گيرد و مسكن به جاى آن‌كه آرامش بخش و تسكين زا باشد، استرس افزاست پس رشد فلسفى با تنهايى و هيچ انگارى همراه است و افسردگى به وجود مى‌آورد به همين دليل شهر و اضطراب يك مقوله آشنا در علوم اجتماعى مى‌باشد.
10 - توسعه و پيشرفت كه در قالب شهرهاى فلسفى متجلى مى‌شود با مقوله بيگانگى همراه شده است برعكس عمران (عربى) و آبادى (فارسى) كه محور را عصبيت نمى‌گيرد و عقلانيت احساسى را در مركز حكمت اجتماعى خود را مى‌رهد و براساس آن آينده‌ى ترسيم مى‌كند عمران و آبادى تا آنجا دورى از طبيعت را براى رسيدن به پيشرفت قبول دارد كه به مرتبه شروع يعنى طبيعت ضربه وارد نشود و منبع اوليه سالم بماند و به عبارتى زياده روى در پيشرفت از سر زياده‌طلبى و سرخوشى جايز نمى‌شمارد و فضايى طبيعى براى آرامش بخشى در كنار پيشرفت لازم مى‌شمارد.
11 - از آنجا كه حكمت داراى اصالت معنى و فرهنگ است (نه اصالت فرد و نه اصالت جامعه) داراى نظريه آبادى و عمران است.
نظريه‌اى كه پيشرفت اجتماعى (اصالت جامعه) و آسايش روانى و روحى فردى (اصالت فرد) نيز در نظر مى‌گيرد و اين را در بستر طبيعت گرايى پى مى‌گيرد تا جائى كه طبيعت آباد مى‌شود و زندگى انسانى روا مى‌گردد، جلو مى‌رود پس انسان در همان حالى كه آسايش و آبادى را پى مى‌گيرد طبيعت به روان، آسايش مى‌بخشد و اين گونه حيات انسانى در بستر طبيعت گياهى و حيوانى بسط پيدا مى‌كند و فضاى زندگى، زندگى تنگ نمى‌شود»معيشه فنكا«.
12 - پيشرفت با جنگ پيوند خورده است و آبادى با صلح، حال اگر پيشرفت جهانى شود جنگ‌ها نيز جهانى مى‌شود و اگر آبادى جهانى شود صلح نيز جهانى مى‌شود جنگ‌ها،شهرهاى فلسفى را تشكيل مى‌دهند و شهرهاى فلسفى به عنوان مركز تمدن مبارزطلبى مى‌كنند و نفى ديگر شهرها را در پى مى‌گيرد و شهر يك وجود يك پارچه و منسجم در نظر مى‌گيرد كه غير خود را نفى مى‌كند شهرهاى مريض كه دفع اضطراب و استرس‌ها را با جنگ‌هاى جهانى كرده و مى‌كند در مقابل اين شهرهاى مريض انديشه‌هاى عرفانى محافظه كار اديان، فضاى ضد شهر و ضد تمدن مى‌جويند و ضد پيشرفت و ضد دانش و ضد روش و در يك كلام ضد مدنيت كه نيز افراط ديگرى.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 316  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست