responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 315  صفحه : 11

سعادت گم شده در سعادت آباد
حمد امیر

فيلم آخر مازيار ميرى سعادت‌آباد، بهترين فيلم اوست. اين را حتى كسانى كه آثار او را درخشان نيافته‌اند، باور دارند.
داستان سعادت آباد، قصه سه زوج است. ليلا حاتمى نقش زنى را ايفا مى‌كند كه مشغول خريد براى برگزارى ميهمانى تولد همسرش (بهداد) است. آنان يك دختر هفت هشت ساله دارند. و او از دو زوج ديگر كه دوستان خانوادگى‌شان هستند، دعوت كرده كه در اين جشن شركت كنند.
سه نما در آغاز فيلم مهم است.
فيلم با صحنه ى خريد شروع مى‌شود. زن در آيينه لب‌هاش را مى‌جود. پيداست؛ درونى آرام ندارد. به شاگرد ميوه فروش كه ميوه‌هاى خريدارى شده‌اش را به اتومبيلش مى‌آورد، بقيه پول را مى‌بخشد، و اين نشانه‌اى است كه مى‌گويد او زنى با خصوصيات اخلاقى انسانى است. وقتى به خانه مى‌آيد، در آيينه شكسته خود را مى‌آرايد. و سپس از محتواى فيلم در مى‌يابيم كه طى دعواى زن و شوهر احتمالا او موبايل همسرش را پرت كرده كه هم آينه و هم موبايل شكسته و حالا براى تولدش هديه‌اى را كه مناسب تشخيص داده، يك موبايل درست حسابى است. پرستارى از دخترشان نگه‌دارى مى‌كند كه در همان آغاز فيلم به وسيله زن جوان به خانه‌اش مى‌رود تا در ميمهانى بزرگ‌ترها نباشد. اينها اطلاعات اوليه‌اى است كه فيلم را راه مى‌اندازد. زن در جايى به دوستش مى‌گويد: خواسته كارى براى شوهرش بكند و اين ميهمانى را ترتيب داده و مدتهاست كه گويا كارى براى او نكرده. در واقع از همان آغاز درمى‌يابيم آنها زندگى سعادتمندى ندارند. همين ايده است كه طى فيلم گسترده مى‌شود. تجسم مى‌يابد و همه ساكنان خانه را در اين شب شامل مى‌شود. آنان مردمان سعادتمندى نيستند!
سراسر فيلم در همين آپارتمان و همين ميهمانى و جشن تولد مى‌گذارد. با اين‌همه كارگردان موفق شده تا ريتم درونى و روانى خوبى پديد آورد. كشمكش‌ها هر لحظه رخ مى‌نمايد و از سيماى هرزوج، نقاب كنار زده مى‌شود و ما درون زندگى اين افراد طبقه متوسط را به تماشا مى‌نشينيم. درونى كه در آن چرك و دروغ و سرما و بى‌اعتمادى غوغا مى‌كند. آنان در درياى توفان زده زندگى، ايمنگاه و تكيه گاهى ندارند. در فصلى سرد و بى‌ايمان و سرشار از پرده‌پوشى جاده‌اى مه‌آلود و تاريك را طى مى‌كنند و هردم تصويرى از اين كشمكش و تنهايى ظاهر مى‌شود.
اولين تنش با آمدن شوهر، بهداد، خود را به نمايش مى‌نهد. او مدعى است كه درحين حمل و نقل كالاهايى كه داشته وارد مى‌كرده ،دچار مشكلى بزرگ شده. احتمالاً در حال وارد كردن كالاى قاچاق بوده و اين خبر حسابى زن را مى‌پاشد، ولى هنوز همه حقيقت گفته نشده. زن اصرار مى‌كند كه از كجا او پول آورده و شوهر طفره مى‌رود و چيزى را پنهان مى‌كند.
زوج ديگر قاضيانى و شوهر اوست. قاضيانى زنى پول دارى است كه با مردى جوان‌تر از خود ازدواج كرده، اينها قبل از ازدواج همه با هم دوست بوده‌اند و از قرار همسر قاضيانى ، عاشق ليلا حاتمى بوده، ولى‌پول و ثروت زن - كه پدرى كارخانه‌دار داشته و ثروتش به او به ارث رسيده - مرد را وسوسه كرده و حالا هم زن كاملاً به او مشكوك است.
زوج سوم مهناز افشار و همسر اوست. طى يك مكالمه اتفاقى ، همسرش در همين ميهمانى به او مشكوك مى‌شود و پس از كشمكش‌ها و پچ پچ‌ها و جدل‌ها ماجرا فاش مى‌گردد. زن حامله بوده. به شوهرش نگفته، چون بچه نمى‌خواسته و سفرى كارى به خارج از كشور در پيش داشته و نمى‌خواسته اين فرصت شغلى را از دست بدهد. پس به صورت پنهانى از همسرش كه به شدت علاقه‌مند بوده بچه‌دار شوند، بچه‌اش را سقط مى‌كند و در اين عمل، همه با خبر بودند و به او يارى رساندند و حالا قدم به قدم، مرد پى به خيانت همسر و دوستانش به خودش مى‌برد. او استاد دانشگاه است. از همان ابتدا با ديگران فرق دارد. معلوم است كه شخصى مذهبى است و اهل بزم آنها نيست. منش و اخلاق او هم با آن دو ديگر متفاوت است. آنها مدام درگير بحث معامله و تجارت‌اند و او گوشه‌گير و بركنار از سودا و سوداگرى‌آنهاست.
به مرور مشخص مى‌شود كه پول كلانى را كه بهداد مدعى از بين رفتن‌آن است از دوستش، همسر قاضيانى گرفته. و همسر قاضيانى ماجرا را به زنش نگفته و حالا زن و شوهر سر اين مسئله بگومگو دارند. قاضيانى حس مى‌كند به خاطر باقى ماندن علاقه شوهرش به ليلا حاتمى، اين پول را به بهداد داده است.
ليلا حاتمى قصد داشته؛ در اين شب خبر حامله شدن خود را به شوهرش بدهد و خيال مى‌كرده او خوشحال مى‌شود. اما كشمكش و ماجرا به گونه‌اى پيش مى‌رود كه همه نقشه‌ها، نقش بر آب مى‌شود. ليلا حاتمى درمى‌يابد، اصلاً غرق شدن قايق كالاها دروغ است و شوهرش خواسته؛ پول دوستشان را بالا بكشد، شوهر مهناز افشار آنها را به محاكمه مى‌كشد و عدم دوستى و خيانت‌شان را آشكارا مورد اعتراض قرار مى‌دهد، و در زمان ميهمانى جز ويرانه‌اى از عدم سعادت در اين خانه مدرن سعادت آباد كه با سليقه چيده شده، وجود نخواهد داشت.
× × ×
زندگى روزمره طبقه متوسط و مدرن ايران، چندى است كه مورد توجه فيلمسازان متفكر ايران قرار گرفته است، البته پيش از اين داريوش مهرجويى، بهرام بيضايى، عباس كيارستمى، كيانوش عيارى، و تعداد ديگرى از فيلمسازان نامور ايرانى، در آثارى چون هامون، سارا، ليلا، ده، بودن و نبودن ، سگ‌كشى، ما همه خوابيم و... كوشيدند كه چهره‌اى از اين زندگى را به نمايش بگذارند. اما بايد گفت كسانى مثل ميركريمى، در خيلى دور خيلى نزديك و به همين سادگى و شهبازى در نفس عميق و عيار 14، فرهادى در چهارشنبه سورى و جدايى نادر از سيمين و فيلمسازانى از اين دست سعى وافرى به خرج داده‌اند كه به طور دقيق‌تر و با جزييات شخصيت‌پردازانه بيشتر بالاخص به بحران‌هاى درونى زندگى اين قشر نقبى بزنند و تصويرى از فروپاشى‌هاى آن به ارمغان آورند. فيلم مازيار ميرى از اين بابت در گروه آثارى است كه نام برده‌ام؛ يعنى بر بحران درونى زندگى خانواده‌هايى از طبقه متوسط مدرن متمركز شده است.
اين زندگى در فيلم "سعادت آباد" چه ويژگى‌هايى دارد؟

1.دروغ
برجسته‌ترين وجه اين زندگى دروغى است كه در خصوصى‌ترين مناسبات يعنى مناسبات زن و شوهرى هم نفوذ كرده. آنان نه تنها در كار سودا و سرمايه اندوزى و شغل و روابط روزمره دروغ مى‌گويند، بلكه دامنه دروغگويى به روابط مرد و زن هم كشيده شده است.
فيلم سعادت آباد پر از دروغ‌هاى گاه هولناكى است كه زنان به همسران‌شان و شوهران به زنان‌شان مى‌گويند. آنها بسيار چيزها را از هم پنهان مى‌كنند و اصلاً به يكديگر اعتماد ندارند.
الف: مهناز افشار به همسرش، حتى درباره بچه‌دار شدن و جنين در شكمش دروغ مى‌گويد. به او خبر حامله شدنش را نمى‌دهد، به او نمى‌گويد كه مى‌خواهد بچه را سقط كند. به او نمى‌گويد كه بچه را سقط كرده، و حالا هم كه كار از كار گذشته، مدام به او دروغ مى‌گويد، طى نود دقيقه نُه بار به شوهرش نارو مى‌زند، و در اين دروغگويى همه شريك‌اند.
ب: بهداد هم به زنش دروغ مى‌گويد. نه تنها در مورد پولى كه از دوستانشان گرفته، نه تنها در خصوص پولى كه مى‌خواهد بالا بكشد و غرق شدن كالاها ، كه در باره رابطه نامشروعى كه با پرستار بچه‌شان دارد و در انتهاى فيلم فاش مى‌شود.
ج: اين دروغگويى بين قاضيانى و همسرش هم در مورد حساب بانكى و كل زندگى سرد و يخزده‌شان در سراسر فيلم موج مى‌زند.

2. بى‌اعتمادى
زاده دروغ، بى‌اعتمادى وسيع زنها و شوهران فيلم سعادت آباد به يكديگر است، از همان آغاز تاكيد فيلم به چشم‌هايى است كه رد شوهرانشان را دنبال مى‌كنند و با نگاهى بى‌اعتماد بدانها مى‌نگرند و شوهرانى‌كه در هر فرصتى - مخفيانه - سرى به موبايل همسران‌شان مى‌زنند ، يا شماره‌اى را كه با آن در حال گفت‌وگو بوده به چنگ آورند، زيرا اعتمادى به گفته‌هاى آنان ندارند. اين موج سنگين بى‌اعتمادى، تقريباً عمومى است. ساده‌ترين اين زنان كه از سجاياى اخلاقى انسانگرا برخوردار است، يعنى ليلا حاتمى هم در معرض اين بى‌اعتمادى است. هرچند او با حجب و حياست اما از شرم و گريزش از نگاهى‌هاى حميد آشكار است كه متوجه حسى نامشروع از سوى اوست كه بى‌اعتمادى زن حميد را سبب مى‌شود.
بدين‌سان اين زندگى‌ها هر لحظه بيشتر چون خانه‌هايى كه پا در زمين سست و لرزان دارند، به نمايش در مى‌آيند.

3. خيانت
عنصر خيانت بر اين زندگى‌ها سايه افكنده است. بديهى است خيانت، كشنده سعادت است. در سعادت آباد خيانت هست و سعادت نيست. اشكال گوناگون خيانت در فيلمِ مازيار ميرى به نمايش مى‌آيد كه ما را غافلگير مى‌كند.
بهداد كه مردى غيرمسئول و بزن در رواست، در پايان فيلم مشخص مى‌شود با پرستار بچه‌اش رابطه نامشروع دارد. جايى در اوايل فيلم به زنش مى‌گويد: عذر اين پرستار را بخواهد، تنها در پايان هست كه مى‌فهميم كه مردى زنباره است از اين يكى هم خسته شده و هر بار، طعمه و قربانى تازه‌اى را دام مى‌نهد.
حميد هم نسبت به زنش قاضيانى، حس صميمانه‌اى ندارد، خيانت او نه تنها شامل امور مالى بلكه خيانت احساسى هم هست. او زنش را دوست ندارد و هنوز از دوست مشترك شان زن بهداد، ليلا حاتمى‌خوشش مى آيد. مهناز افشار هم به همسرش با دروغ خيانت مى‌كند. اين زندگى‌ها تجسم هولناك بى وفايى در رابطه مردان و زنان مدرن ما و رواج فساد و بيمارى درون اين قشر است.

4.فقدان باور
اين زوج‌ها هيچ تكيه‌گاه معنوى ندارند، در سعادت آباد هيچ مذهبى وجود ندارد. هيچ ايمانى نيست.
بيگانگى و دورى از زندگى سنتى، شالوده سعادت خانواده را سست كرده است. ارزش‌هاى مربوط به سنت‌هاى الهى در اين زندگى جايى ندارد. ديگر اثرى از تقدس خانواده بر جا نيست و به هيچ ارزش مقدسى به ريشه‌هاى خانواده استحكام نمى‌بخشد. چنين است كه كل اين خانه بر هواست. بنيادى لرزان دارد و در حال فروپاشى است و خانه‌هايى ديگر نيز كه چنين زوج‌هايى در آنها زندگى مى‌كنند چنين‌اند.

5.فقدان دوستى
در خانه سعادت آباد ميهمانى، جشن تولدى است كه دوستان به آن دعوت شده‌اند. اما در اين دوستان اثرى از دوستى و محبت نيست. آنها مى‌خورند، مى‌نوشند و مست مى شوند، مى‌خوانند، مى‌رقصند، ادعاى دوستى دارند، با يكديگر شريك اند، كار مى‌كنند، معامله مى‌كنند، اما در همان حال نادوستى و بى‌مروتى در حق هم روا مى‌دارند. به پدرى نمى‌گويند كه پدر شده و به زنى كمك مى‌كنند كه كار حرامى‌انجام دهد و بچه خود را در شكمش براى اميال و هواهاى نفسانى‌اش بكشد. به شريك تجارى خود - كه دوستش مى‌خوانند - خيانت مى‌كنند تا پولش را بالا بكشند، و زن سرماى نادوستى شوهرش را حس كرده كه به خاطر پول با او ازدواج كرده و حال مى‌خواهد بگذاردش و برود. در اين دوزخ دوستانى جمع شده‌اند كه در آنها دوستى در زبان جارى است نه در دل.

ساختار
ساختار فيلم سعادت آباد كه مبتنى بر داستان‌گويى است، هر چند روايت فيلم مدرن و در يك فرم سه لايه‌اى و سه خطى مى‌گذرد اما فيلمنامه نويس و كارگردان به خوبى در دل قصه يك شب. اين سه خط را گردآورده و تقاطع‌هاى آنها انسجام و قصه‌اى مستحكم و منسجم پديدآورده‌اند. ويژگى ديگر فيلم سرشار بودنش از جزييات است؛ آثارى كه به زندگى روزمره مى‌پردازند، غالباً ساختار مدرن را برمى‌گزينند اما در اين فيلم زوج و فردها، كشمكش‌ها، قله‌ها، نقطه عطف‌ها به شكل كلاسيك طراحى شده و در فيلم به خوبى رعايت شده است. رازگشايى فيلم و اطلاع دهى سيستماتيكش به خوبى صورت مى گيرد و ما به مرور با تباهى زدگى و فساد درونى اين زندگى‌ها آشنا مى‌شويم. مازيار ميرى ريتم فيلمش را به خوبى حفظ مى‌كند و تا انتها تماشاگر را نگه مى‌دارد.

و يك انتقاد
اين كه مى‌گوييم، معلوم نيست ايراد بزرگ فيلم باشد. مازيار ميرى توانسته در يك آپارتمان و طى ساعاتى از يك ميهمانى، فيلم را با رويدادها و ماجراهاى مختلف و كشمكش‌هاى دلپذير و مؤثر سامان دهد و شايد رها شدن از اين فضا و خانه مقدور نبوده تا ما خواهان وجوه مشيت اين زندگى باشيم. ولى به هر رو زندگى اين سه زوج در شكلى كه نشان داده شده، تنها سويه تاريك و سياه و زشت آن است. پرسش آن است كه‌آيا اين زندگى‌ها فاقد وجود مثبت بوده‌اند. به نظرم توجه مازيار ميرى صرفاً معطوف بحران‌هاى زندگى طبقه متوسط مدرن ما بوده است.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 315  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست