بىشك انقلاب اسلامى ايران يكى از مهمترين انقلابهاى تاريخ معاصر به شمار مىرود. لذا متفكران، مراكز تحقيقاتى و دانشگاهى نيز به اين حادثه مهم پرداختند تا علل وقوع، فرايندها و پيامدهاى آنرا بررسى و كاوش كنند. البته در اين مسير گامهاى زيادى چه در داخل و چه در خارج برداشته شده، اما آنچه هنوز شايد كمبود آن در زمينه انقلاب اسلامىايران احساس مىشود، اين است كه كمتر كار پژوهشى در زمينه روان شناسى سياسى بر روى علل و عوامل انقلاب به خصوص رهبرى آن؛ يعنى حضرت امام(ره) صورت گرفته است و لذا جنبه جديد بودن و نوآورى اين پژوهش اين است كه محقق براى اولين بار با نگاه روان شناسى سياسى، به خصوص با توجه به نظريه خود شكوفايى »آبراهام مازلو« سعى كرده تا رهبرى امام خمينى(ره) در انقلاب ايران را با تطبيق بر نظريه روان شناسى سياسى مازلو بررسى كند، لذا مهمترين سوال اين پژوهش اين است كه ويژگىهاى شخصيتى و روان شناسى امام(ره) با تطبيق بر نظريه مازلو در رهبرى انقلاب اسلامى ايران به چه نحو بوده است.
كليد واژهها: انقلاب اسلامى، نظريه مازلو، روان شناسى سياسى، خود شكوفايى، افراد سالم و كامل.
چارچوب نظرى نوشتار
چارچوب نظرى اين نوشتار مبتنى است بر نظريه آبراهام مازلو(1908-1970م). نظريه مازلو، كه متاثر از جنگ جهانى دوم است، به رفتارهاى شريف تر از نفرت و جنگ معطوف مىشود. مازلومعتقد است كه: مطالعه بهترين نمونههاى انسانى؛ يعنى خلاق ترين، سالمترين و رشد يافتهترين انسانها را براى كشف ماهيت، نسبت به مطالعه نمونههاى چلاق، از رشد بازمانده، ناقص و سالم صرفا مىتواند بهتر باشد چرا كه مطالعه نمونههاى چلاق، روان شناسىچلاق را به دست مىدهد(1).
لذا مازلو شخصيتهاى سالم، فرهيخته، سرآمد، شكوفا شده و الگو را در محور مطالعات خود قرار مىدهد. او در روان شناسى سياسى خود بر روى فهم وكشف ماهيت انسانهاى خود شكوفا چند نكته را مطرح مىكند.
او معتقد است كه انسانها سلسله مراتبى از نيازها را دارند، كه با هم متفاوت هستند و مهمترين نيازها و اولين نيازهاى انسانها، غذا، آب و جنس مخالف است، كه اصطلاحا نيازهاى فيزيولوژيك ناميده مىشود و لذا وقتى اين نيازهاى انسانها برآورده شود، در مرحله دوم انسانها نياز به امنيت، نظم و ثبات دارند كه به اين نيازها، نيازهاى ايمنى مىگويند. در مرحله سوم، انسانها بعد از نيازهاى مرحله قبل، نياز به تعلق داشتن ومحبت دارند و در مرحله چهارم انسانها نيازهاى احترام را دارند، كه يا بايد از جانب خود باشد، كه به آن عزت مىگويند ويا از جانب ديگران. انسانها اگر اين مراحل چهارگانه را از حيث نيازها پشت سر بگذارند، در مرحله آخر تنها معدودى از افراد بشر هستند كه به مرحله نياز به خود شكوفايى مىرسند. ويژگىهاى نيازهاى سلسله مراتبى اين است كه نيازها، ذاتى هر فرد است، ولى رفتارهاى انسانها براى ارضاى نيازها در مراحل پنجگانه اكتسابى است، نه ذاتى ولذا رفتار هر فرد نسبت به فرد ديگر در پاسخ به نيازهاى پنجگانه متفاوت است.
مازلو معتقد است كه، يك نياز لازم نيست كه بطور كامل ارضاء شده باشد، و اينكه در زمان تنها يك نياز غالب است وهمه نيازها تحريك به رفتار نمى شوند و اين كه ارضاى نيازهاى سطح بالاتر مستلزم شرايط بيرونى بهتر(شرايط اجتماعى، اقتصادى و سياسى) است، تا ارضاى نيازهاى سطح پايينتر، براى مثال، براى خود شكوفايى ، آزادى بيان و فرصت بيشترى لازم است.(2) حال با توجه به اين كه پژوهش حاضر بر آن است كه تا براساس مرحله پنجم( نياز به خود شكوفايى) نظريه آبراهام مازلو بر روانشناسى سياسى امام خمينى(ره) در وقوع انقلاب اسلامى وپيامدهاى آن مورد بررسى قرار دهد. لذا در اينجا به پيش شرطهاى خود شكوفايى اشاره مىشود. الف: خود شكوفايى مستلزم شرايط بيرونى مساعد در ابعاد سياسى، اجتماعى و فرهنگى است؛ ب: فرد نبايد اشتغال ذهنى به مراحل قبل داشته باشد. ويژگىهاى افراد خود شكوفا عبارتند از: 1- ادراك عينى از واقعيت؛ 2- پذيرش خود، ديگران. طبيعت به طور كلى؛ 3- خود انگيختگى، سادگى وطبيعى بودن؛ 4- تمركز روى مشكلات به جاى تمركز برروى خود؛ 5- نياز به استقلال و داشتن حريم خصوصى؛ 6- احساس درك تازه و مداوم؛ 7- تجربههاى اوج يا عرفانى؛ 8- علاقه اجتماعى؛ 9- روابط بين فردى؛ 10- خلاق بودن؛ 11- منش دموكراتيك داشتن؛ 12- مقاومت در برابر فرهنگپذيرى؛ 13- شوخ طبعى.
توضيح: اين كه نويسنده بر آن است تا ويژگىهاى افراد خود شكوفا در نظريه مازلو را بر رهبرى انقلاب اسلامى تطبيق نمايد، لذا هدف اين پژوهش اين است تا يكى از علل وقوع هر انقلاب؛ يعنى رهبرى - دو عامل ديگر مردم و ايدئولوژى است - را بر اساس يكى از معتبرترين نظريات روانشناسى سياسى ارائه نمايد؛ چرا كه در هر انقلابىنقش رهبرى آن انقلاب پررنگتر است. حال با توجه به اينكه نقش رهبرى و شخصيت سياسىامام خمينى(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامى بر اساس نظريات روان شناسى سياسى، به خصوص نظريه خود شكوفايى مازلو، تا كنون كار نشده است ، اين پژوهش بتواند خدمتى هر چند اندك به انقلاب و امام انقلاب كرده باشد.
تطبيق ويژگى افراد خود شكوفا با ويژگىهاى شخصيتى و روان شناسى سياسى امام(ره):
1. پذيرش خود، ديگران و طبيعت به طور كلى: افراد خود شكوفا مىتوانند خود ،ديگران و انسانها را با همه نقاط ضعف و بدون كوششى براى جعل يا تحريف بپذيرند. از مهمترين ويژگىهاى امام راحل به عنوان يك فرد خود شكوفا، كه از نيازهاى چهارگانه قبل فارغ شده، اين بود كه امام(ره) در رهبرى خود از سالهاى بسيار قبل از انقلاب ، تشكيل حكومت اسلامى مبتنى بر ولايت فقيه را چه در كتاب كشف اسرار در سال 1323ش و چه در »كتاب البيع« و چه در مهمترين كتاب خود، كه ايدئولوژى انقلاب اسلامى هم نام گرفت، يعنى »حكومت اسلامى«، واجب تحصيلى مىداند؛ يعنى همه مسلمانها موظفند با هر درجه وتوانى كه دارند ومى توانند در راه تشكيل حكومت دينى وظيقه شان را انجام دهند كه بر اساس پذيرفتن انسانها با همه نقاط ضعف وقوت مىباشد.(3)
چون حضرت امام، تشكيل وتاسيس حكومت اسلامى را وظيفه مىدانست و از سوى ديگر معتقد بود كه بسيارى از شرايط آن تحصيلى است (تحصيل و بوجود آوردن شرايط حكومت واجب است) نه حصولى لذا در پى تحصيل اين شرايط رفت.
2. ويژگى ديگر افراد خودشكوفا از نظر مازلو اين است كه، خود انگيختگى، سادگى و طبيعى ويژگى اين افراد است: افراد خود شكوفا به طور معمول، احساسات و عواطف خود را مخفى نمىكنند يا وانمود به چيزى نمىكنند كه نيستند، نفاق و دورويى و تفاوت ظاهر و باطن در آنان نيست(4).
از ويژگىهاى شخصيتى و سياسى امام خمينى (ره)اين بود كه امام در رهبرى خود هيچگاه سعى نكرد تا آنچه را كه قبول ندارد و در ايدئولوژى مطرح كرده خود جايى ندارد،را محور قرار دهد.
به عنوان نمونه، زمانى كه در سال 56 فرزند مجتهد و برومند و بزرگ امام؛ يعنى آيت الله سيد مصطفى خمينى به طرز مشكوكى فوت كرد، اگر چه دلايلى مبنى بر دست داشتن ساواك در كشتن و يا مسموم كردن ايشان وجود داشت،(5) اما امام راحل با توجه به قطعى نبودن كشته شدن فرزندش توسط رژيم پهلوى، هيچگاه از احساسات عوام مردم سوء استفاده نكرد تا از اين طريق بخواهد بر امواج احساسات مذهبى مردم ايران سوار شود؛ چرا كه اينگونه سوءاستفاده كردن در قاموس تفكر و عملى امام(ره) جايى نداشت.
3. ويژگى ديگر افراد خود شكوفا اين است كه، آنها به جاى تمركز بر روى خود، بر روى مشكلات عموم تمركز دارند و احساس مىكنند كه در زندگى خود ماموريتى دارند و خود را وقف آن مىكنند، بدون احساس تعهد يا وقف كردن، كه سخت كوشى، هيجان و لذت به آنان نمىدهد، خود شكوفايى غير ممكن است(6).
امام(ره) در رهبرى انقلاب، خود را وقف ملت ايران، شيعيان و جهان اسلام كرده بود و همواره خود را خدمتگزار مىدانست و مىفرمود: مرا خدمتگزار بناميد بيشتر خوشحال مىشوم تا القاب آنچنان ديگر. امام راحل بعد از آن كه اعتراضهايى بر (لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى، انقلاب سفيد، اعتراض به حمله مدرسه فيضيه قم، لايحه كاپيتالاسيون و اصلاحات ارضى و انقلاب سفيد) كرد، رژيم پهلوى، رژيم ايشان را به تركيه، عراق و نهايتا فرانسه و به مدت (14) سال تبعيد كرد و لذا آنچه كه از ويژگىهاى امام بدست مىآيد، اين است كه ايشان يك احساس وقف وتعهد نسبت به ديگران در خود احساس مىكرد.
4. نياز به استقلال و داشتن حريم خصوصى، از ديگر ويژگىهاى افراد خود شكوفا است؛ يعنى اين افراد، خلوت، تنهايى و انزوا را نه تنها دوست دارند، بلكه براى آنها زيانبار نيست و به اين حالت نيازمند هستند . اين ويژگىها هم در رهبرى انقلاب ايران به عنوان يك فرد خود شكوفا متجلى بود. به اين صورت كه حضرت امام(ره) معمولا ساعتهاى طولانى در اتاق خود مشغول مطالعه و تفكر بود ، در ايام ماه مبارك رمضان بيشتر از ساعتها را به عبادت و راز نياز مشغول مىشد و بسيار هم از اين لحظات لذت مىبرد.
5. احساس درك تازه و مداوم از ديگر ويژگىهاى امام(ره) بود. امام(ره) درك تازهاى از جهان اطراف خود داشت؛ يعنى حضرت امام(ره) در عين حال كه درك تازه منطبق با اساس و اركان دين اسلام داشت، نسبت به تشكيل حكومت اسلامى ، تقيه، امر به معروف، جهاد، اجتهاد، مرجعيت و ولايت فقيه و رهبرى حكومت اسلامى و لزوم تغيير در حكومت اسلامى ايران نيز درك تازهاى داشت، در حالى كه خيلى از بزرگان و متفكران ايرانى و اسلامى چنين احساس و درك تازهايى نداشتند.
6. از ديگر ويژگىهاى امام(ره) به عنوان رهبر انقلاب، تجربههاى اوج يا عرفانى است. از مراحل عرفانى امام بر اساس مرام عرفانى و فلسفى: »من الخلق الى الحق« است، كه سالك در اين سفر از خلق به سوى حق سفر مىكند، حق را مىشناسد و او را باور مىكند.
سفر دوم، »سير من الخلق بالحق« است، كه همان سفر و سير و سلوك سالك است در اسماى حسنى و صفات الهى.
سفر سوم »من الحق الى الخلق بالحق« است، كه سالك از خدا به سوى خلق سير مىكند و خلق را با ديده الهى مىشناسد.
چهارمين سفر، »سير فى الخلق بالحق« است كه سالك با ديد وحدت الهى در كثرت خلق سير مىكند(7). كه امام راحل از اين ويژگىهاى عرفانى در رهبرى انقلاب اسلامى استفاده نمود.
7. از ويژگىهاى امام راحل در رهبرى انقلاب اسلامى، ميزان همدردى، درك ديگران و تمايل به كمك انسانها بود، لذا با توجه به اينكه رهبر انقلاب ايران هم وظيفه فرماندهى مبارزه عليه رژيم پهلوى وهم تبيين ايدئولوژى انقلاب و هم حكومت بعد از انقلاب را به عهده داشت، ولى با اين حال، هم و غم ديگران را نيز داشت و لذا در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران كه تفكرات و انديشههاى امام و مكتب مبين اسلام و تشيع است، اين آموزهها متجلى شده است. اصولى همچون 154، 152 و 57، كه بر اساس همدردى و توجه به مبارزات حق طلبانه مستضعفين عالم در برابر مستكبرين در هر نقطه جهان مىباشد.
8. از ديگر ويژگىهاى افراد خود شكوفا اين است كه دايره دوستان نزديك افراد خود شكوفا وسيع نيست، بلكه آنها كسانى را بر مىگزينند كه خود شكوفا، سالمتر و پختهتر از ديگران بوده و با ويژگىهاى آنها منطبق هستند، لذا، روابط فردى ايشان با افرادى؛ همچون حضرات آيات: مطهرى، خامنهاى، هاشمى، بهشتى و افرادى از اين دست، اين گونه بود و با آنها حشر ونشر داشت.
9. افراد خود شكوفادر هر جنبه از زندگى خود ، ابتكار، اصالت و خلاقيت نشان مىدهند، كه اين ويژگى در امام(ره) خيلى جلوه مىكرد، از جمله ابتكارات وخلاقيت امام(ره) عبارت بود از : 1- امام(ره) براى اولين بار مبحث ولايت فقيه را از لابه لاى كتب فقهى شيعه بيرون آورد و به صورت يك نظريه منضبط نمود؛ 2- امام(ره) براى اولين بار نظريه فقهى را از حوزه فقهى به حوزه كلام و از حوزه افعال مكلفين به حوزه افعال الله آورد؛ 3- امام(ره) هم تئورى ولايت فقيه را مطرح كرد و هم آن را در انقلاب اسلامى اجراء نمود و لذا امام(ره) از معدود علمايى بود، كه هم فرماندهى، هم تبيين ايدئولوژى، و هم معمارى حكومت را يكجا بر عهده داشت.
10. از ديگر ويژگىهاى امام(ره) مقاومت در برابر فرهنگ پذيرى بود، لذا امام(ره) در برابر فشارهاى اجتماعى و فرهنگى به منظور فكر كردن و رفتاركردن در مسيرهاى معينى مقاومت مىكرد. امام(ره) با نفى فرهنگ ليبرال غربى، سوسياليسم شرقى، اسلام التقاطى، خود باختگى فرهنگى وبا ارائه اسلام ناب محمدى (ص) در برابر فرهنگهاى مخالف مقاومت مىكرد.
11. از ديگر ويژگىهاى امام(ره) ويژگى مزاج فيلسوفانه و پدرانه بود و لذا در سخنرانىهاى خود در راه تشكيل حكومت اسلامى و ايجاد انقلاب فى البداهه نكتههاى پرمغز و معنى داراى ارائه مىكرد، جملاتى، همچون: اخيرا ريئس جمهور آمريكا هم اسلامشناس شده، كه مىگويد: كارهاى ايران مخالف اسلام است.
نتيجه گيرى
همه افراد به مرحله خود شكوفايى نمىرسند، بلكه تنها معدودى از افراد كه نيازهاى مراحل قبل را پشت سر گذاشتهاند به اين مرحله مىرسند. تطبيق نظريه روان شناسى سياسى خود شكوفايى آبراها مازلو كه بيشتر هدف او بر روى سياستمداران بوده است، بر رهبر انقلاب ايران به عنوان يك سياستمدار الهى تطبيق مىكند و از آنجا كه يكى از اركان مهم انقلاب اسلامى، رهبرى مىباشد، فلذا با تطبيق روانشناسى سياسى و شخصيتى امام(ره) به عنوان رهبر انقلاب بر نظريه مازلو (كه تبيين كننده ويژگىهاى رهبران انقلاب و سياستمداران است) نقش رهبر در انقلاب ايران پررنگتر و مهمتر مىشود، از سوى ديگر، اگر نقش رهبر انقلاب پررنگتر باشد، معناى آن اين است كه عيار و ارزش آن انقلاب بيشتر است، لذا با توجه به نقش امام(ره) در وقوع انقلاب بر اساس نظريه مازلو نقش امام خمينى(ره) پررنگتر ارائه مىشود.
پىنوشتها:
1. دوان، شولتز، نظريههاى شخصيت، ص 353، ترجمه يوسف كريمى، نشر نى.
2. ابراهيم، برزگرف، روانشناسى سياسى، ص 223، انتشارات سمت.
3. عبدالله جوادى آملى،ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت، ص 284.
4. شو لتز، پيشين، ص 371.
5. على اكبر، محتشميان، از ايران به ايران، ص 47.
6. شولتز، پيشين، ص 372.
7. جوادى آملى، پيشين، ص 263.
منابع:
1. انديشه سياسى در اسلام معاصر، حميد عنايت.
2. روان شناسى سياسى، ابراهيم برزگر.
3. ولايت فقيه، حكومت اسلامى، روح الله خمينى.
4. حديث پيمانه، حميد پارسانيا.
5. ولايت فقيه، ولايت فقاهت و عدالت، عبدالله جوادى آملى.
6. دوان شولتز، نظريههاى شخصيت، ترجمه يوسف كريمى.
7. على اكبر محتشميان، از ايران به ايران.