responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 30  صفحه : 14

چشم‌هاي زيتوني


در بخش مهمي از شعرهاي «مجتبي مهدوي سعيدي»، مي‌توان دغدغه‌ي انسان‌هاي دردمندِ آن سوي مرزها را سراغ گرفت؛ رنجِ انسان فلسطيني، بوسنيايي، افغانستاني و ديگر ملل محروم را... .
بسآمدِ اين رويكردِ محتوايي در اشعار «مجتبي مهدوي»، حال و هوايي ـ نسبتا ـ متفاوت را براي شعر او رقم زده است كه او را از معاصران خود متمايز مي‌كند.
چيزي كه هست، در طول زمان زبان شعري «مجتبي مهدوي» تلطيف يافته و شعارگرايي جاي خود رابه شعريت داده است؛ ضمن آن كه شاعر در خلوت بي هياهوي شعر و زندگي‌اش، از نگره‌هاي ديني بهره‌ي شاعرانه افزون‌تري برده و به قوام فرميِ شعر گرايش بيشتري يافته است.
مجموعه شعر «چشم‌هاي زيتوني» از اين شاعرارجمند دردست انتشار است.

برناباي من1
باز مي‌تابد كلام رب بي همتاي من ثبت كن بر لوح جان خويش برناباي من
من نباشم عشق فرماني است از حق ماندگار بر ملاكن از چه مي‌ترسي دگرترساي من؟
ده بشارت بر جهان زين پس فروغي پاكباز مي‌درخشد از نگين خاتم طاهاي من
مژده ده! با واپسين نور از تبارش مي‌دمد آفتاب صبح رستاخيزي فرداي من
تا زمين را نغمه‌هاي عشق هر سو پر كند تا به پايان آيد اين رنج غريبي‌هاي من
تا بپيچد در حريم مسجد الاقصاي عشق بازتاب بانگ سبحان الذي اسراي من

شور شيرين
نثار عشق تو تنها نه دير ياسين است كه مرزهاي تو در هر كرانه خونين است
خزان خضاب ز خون كرده گيسوانت را بهار پيرهني بر تنت كه مشكين است
سبك نمي‌شود اين بغض اگر چه ابر شَوم زبس كه داغ شهيدان عشق سنگين است
منم دوباره چه دلتنگ نغمه‌هاي اذان ز قبله گاه نخستين كه درفلسطين است
نماز عشق به بيت‌المقدّس شعرم دو مصرع است و وضويش هميشه خونين است
چه غم زتلخيِ فرجام كارِ فرهادت كنون كه در سرت آغازِ شور شيرين است.

اي سرزمين مصلوب
با انتظار چشمت خو كرده ابر آشوب چون اشتياق باران در پلك‌هاي يعقوب
در تشنه كامي عشق ترديد كي توان كرد؟ گر بي‌امان بباري خون در فراق محبوب
من درنگاه خورشيد رازي نهفته ديدم روزي كه مي‌تراويد از خانه‌هاي مخروب
شد جاي جاي اين دل مأواي واي عشقت همسان خانه‌هايت مأنوس طعم سركوب
نك خاطرات سبزت لبريز عطر عيساست كتمان رنج مريم اي سرزمين مصلوب
پاينده باد اينك انديشه‌هاي طوفان درشاخه‌هاي زيتون در پلك‌هاي مرطوب.

والتّين و الزّيتون
ز سيل اشك‌ها سازم روان از ديدگان جيحون كه در دل دارم اينك داغ‌ها زان خفتگان در خون
كدامين شعله در شام فراقت باز مي‌سوزد كه دامن مي‌زند داغ تو را در سينه روزافزون
نگاهت خيره بر راه است تا آن رفته باز آيد و آغوشت كه ماند از روز هجران باز تا اكنون
تبسّم ديرگاهي رخت بست از باغ گلهايت هزار افسوس شد اين آرزو در شاخه‌ها افسون!
پس از اين باز عشقي پاك از ره مي‌رسد آخر كه با خود مي‌برد روزي تو را از غصه‌ها بيرون
بهاري بعد از اين پاييز مي‌آيد و مي‌خواند براي شاخه‌هايت آيه والتّين والزّيتون.

ساحل آرامشت
اشك مي‌ريزي چو باران بر تمنايي دگر عشق است اينسان كه مي‌بارد به معنايي دگر
ديرگاهي ساحل آرامشت آشفته شد مي‌زني دل باز از اين ساحل به درياي دگر
پلك هايم را به يادت مي‌نهم برهم كه باز با خبر گرداني از حالت به رؤيايي دگر
باز چون زخمي به فريادي دهان خواهد گشود شهرهايت همچنان قدس و اريحايي دگر
سرگذشت پايداري‌هاي نسلي اين چنين ياد دارد كس مگر زين پيش در جايي دگر
آفتاب بخت ما گر با غروبي سرخ رفت باز مي‌تابد يقين در صبح فردايي دگر!

نه يوسف داري‌اي مادر نه بنيامين
زچشم آسمان هر شب شهابي مي‌چكد خونين بيااي ماه تنها مانده امشب دربرم بنشين
دگر بدرود بايد گفت با اين بي‌كران غم كه آسان حسرت چشمش به ابري مي‌كند تمكين
چرا آرامشت آشفته شد زين نابرادرها مخور غم! گر نه يوسف داري اي مادر، نه بنيامين
به يادت شمع روشن مي‌كنم در بقعه‌ي عشقم كه تا با اشك‌ها گيرد شراري دردلم تسكين
شود آيا به سويم آن اميد رفته باز آيد؟ برايش نذر خواهم كرد صد دل سوره‌ي ياسين
يقين دارم كه چشمم مي‌شود روشن به ديدارش و مي‌بينم گل نرگس جهان را كرده عطرآگين
مباد اين باغ ديگر با خيالش منتظر ماند صدايي از ميان غنچه‌هاي تشنه گفت: آمين!

پي‌نوشت‌ها:
1. برنابا - از حواريون عيسي (ع) و كاتبان وحي است. انجيل برنابا به صراحت حاكي از ظهور خاتم پيامبران الهي محمد (ص) پس از عيسي مسيح مي‌باشد.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 30  صفحه : 14
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست