responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 217  صفحه : 1

نظريه حيات - فيزيك و رياضى اصالة المعنى
فیاض ابراهیم

1. زندگى يا حيات با فيزيك و رياضى يك كل به هم پيوسته است؛ يعنى زندگى به زبان فيزيك و رياضى بيان مى‌شود؛ به عبارت ديگر، اگر زندگى را به پويايى مطلق و بى قيد تعريف كنيم، فيزيك و رياضى آن را بيان مى‌كنند، پس زندگى معناست و فيزيك و رياضى نشانه‌هاى توصيفى و تحليلى آن.
2. حيات بر اساس معنا شكل مى‌گيرد، چون اگر زندگى را به پويايى مطلق تعريف كنيم و پويايى بى قصد و معنا وجود ندارد، چون پويايى (نه حركت) بى قصد و معنا وجود ندارد و كافى است كه به اسماى حامل معنا آگاهى يابيد، تا پويايى به ارمغان آورده شود، پس هر چه اسم افزون شود، بر پويايى نيز افزوده مى‌شود تا به اسم جامع، كامل و اعظم نايل آيد و پويايى نيز كامل و جامع شود.
3. جهان در اين نظريه، سراسر معنا و اسم است كه به ميزان اسم داشتن مى‌توان بر آن مسلط شد. اين اسم مى‌تواند همه نشانه‌هاى مربوط به زندگى انسانى را شامل شود. فيزيك نيز به دنبال يافتن جريان‌هاى بنيادين جهان است كه به واسطه آن مى‌توان پويايى جهان را ترسيم كرد؛ به همين دليل وجود و عدم در فيزيك، به معناى پويايى و عدم آن تفسير مى‌شود.
4. آنچه تمامى اين پويايى‌ها را در خود جمع مى‌كند و بدان وحدت مى‌بخشد، »ميدان حياتى« است كه آن را »ميدان واحد« در فيزيك ناميده‌اند، چون همه ابعاد چهارگانه فيزيك، يعنى طول، عرض، ارتفاع و زمان در اين ميدان، وحدت مى‌پذيرند، اين پويايى به پويايى مطلق تبديل و جهت دار مى‌شود؛ چيزى كه در فيزيك به آن »بسط جان« مى‌گويند. جهان در جامعيت خود، در حال بسط است و اين به سوى جهان بى نهايت در حال حركت است، پس تز جهانِ باز تأييد مى‌شود.
5. نسبتى كه در جهان سريان دارد، بر اساس پويايى تبيين مى‌شود؛ يعنى جهان‌هاى تو در تو و جهان‌هاى شامل در يك حال وجود دارند كه داراى پويايى‌هاى متفاوت و زمان‌هاى متفاوت است، پس زمان‌هاى متفاوت، جهان‌هاى متفاوت مى‌سازند كه از پويايى‌هاى متفاوت به وجود آمده‌اند و نظام معنايى و نظام اسمى اين جهان‌ها با هم متفاوت‌اند، پس جهان‌هاى متفاوت، جهان‌هاى معنايى متفاوت مى‌سازند كه اين جهان‌ها تو در تو، شامل، محيط و محاط هستند.
6. مقياس فيزيكى مادى تنها بر دو مقياس طول و عرض بنا مى‌شود؛ يعنى هر چه به جهان‌هاى دو بعدى نزديك مى‌شويم ماديت بر آن حاكم مى‌شود و هر چه به جهان‌هاى سه بعدى نزديك مى‌شود، به جهان انسانى نزديك مى‌شويم، چون انسان توانست بعد سوم، يعنى ارتفاع را درك كند و بر اساس آن براى خود فضا ساخت كه داراى طول و عرض و ارتفاع است. انسان راست قامت توانست فضاى خود را سه بعدى ببيند و فضا سازى كند؛ ولى همين سه بعدى، بين ماديت دو بعدى و معنويت چهار بعدى واقع مى‌شود.
7. بعد چهارم كه بر اساس پويايى و زمان واقع مى‌شود، معنويت انسانى را تشكيل مى‌دهد، چون همه چيز در اثر پويايى و نيروهاى ميدانى، يعنى جاذبه، نيروى الكترومغناطيسى و نيروى هسته‌اى ضعيف و قوى در حال اغنا است كه »پويايى اغنايى«، پويايى معنايى را در جهان خارج و ميدان وحدت بخش واحد جهانى را شكل مى‌دهد، پس هر چه به بعد چهارم، يعنى زمان و عالم اغنايى كه نزديك مى‌شويم، معنويت نيز اوج مى‌گيرد، چون انقطاع بيشترى حاصل مى‌شود كه خلأ و بى وزنى نام مى‌گيرد كه در فلسفه و عرفان آن را عدم نام مى‌دهند.
8. اين گونه دريافت، تنها مى‌تواند شهودى باشد، چون هر گونه خروج از اين جهان و تعيين و اندازه‌گيرى محال است، پس ما در اين جهان، به دنبال مطالعه درباره آن هستيم، پس تقليل جهان به خارج از خود، خروج از فضاى حياتى و عدم شناخت از اين ميدان واحد و وحدت بخش رخ مى‌دهد كه موجب مى‌شود، مطالعه غير واقعى و غير حقيقى باشد، پس در ميدان ايستادن و شناختن، راهى جز شهود ندارد؛ يعنى »شهود ميدان حياتى«.
9. روش‌شناسى اين نوع شناخت نيز جامع نگرى (Holistic) است؛ يعنى شناخت ابعاد چهارگانه فيزيك، در يك حال و شهود كلى آن و ترسيم يك ميدان حياتى در كليت آن، انقلابى را در علوم تجربى مانند پزشكى به راه خواهد انداخت و يك انسان چهار بعدى را در مطالعه خود قرار مى‌دهد و سپس بر اساس اين ابعاد، دارو را تجويز خواهد كرد كه اغلب به گونه مواد غذايى و گياهى خواهد بود تا شيميايى حاصل از تقليل ميدان حياتى بيرون از انسان كه به شناخت نظام معنايى حاكم بر روح و جسم انسان منجر مى‌شود؛ مانند طلب شرقى.
10. اگر جهان بشرى واحد و داراى يك ميدان حياتى در فيزيك ديده مى‌شود، تخصص و شاخه سازى علوم كه از تقليل ميدان حياتى به وجود آمده است، از بين خواهد رفت يا در نهايت به تجميع و تبيين عام و جامعه و كل نگر خواهد انجاميد، پس علوم و دانش‌هاى بشرى به نظام‌هايى شهودى مقدم بر دانش محتاج خواهد شد تا بتواند به گونه دقيق، ميدان حياتى هر موجودى را ترسيم كنند و تماميت آن را كه نظام معنايى حاكم بر آن را تشكيل مى‌دهد، به دست خواهد آورد كه شامل اسم و نشانه‌ها و زبان‌هاى حاكم بر آن نيز خواهد شد.
11. عنصر حاكم به اين ميدان‌هاى حياتى - معنايى عشق است، پس پوياى جهان بر اساس عشق بنا مى‌شود و دانش‌هاى ترسيم و توصيف و تفسير كننده اين جهان و ميدان حياتى آن بر اساس عشق بنا خواهد شد.
پس عرفان دانش مسلط در اين نظام دانش خواهد بود؛ نه فلسفه ؛ عرفانى كه در تمامى حوزه‌هاى فرهنگى و معنايى، انسان‌ها را به وحدت و نزديكى مى‌رساند؛ تكثر و تكثرها را به وحدت باز مى‌گرداند تا تكثر و تكثر مثل فلسفه.
12. رياضى كه زبان جهان‌شناسى است، بر همين اساس بنا مى‌شود. رياضى، يعنى فهم نظام معنايى جهان كه بر اساس شناخت نظام ارتباطى جهان صورت مى‌پذيرد، به همين دليل به فرمول يا منطق صورى جهان دست مى‌يابد كه الگوهاى معنايى و ارتباطى جهان را ترسيم مى‌كند و از اينجاست كه گام نخست رياضى، نجوم يا جهان‌شناسى است و بر اساس عشق صورت مى‌پذيرد، چون نخستين گام رياضى در زيگورات يا ساختن اين معابه صورت مى‌پذيرد كه ترسيم فرمولى جهان است كه در مذاهب تجلى مى‌يابد، پس عشق و رياضى براى توصيف به هم مى‌رسند و قربانى كردن بالاى زيگورات و معابه نيز دليل عشق بوده است، پس اول عشق ما را به نجوم‌شناسى بر اساس رياضيات مى‌رساند و سپس هندسه از آن به وجود مى‌آيد كه معمارى معابه كه ترسيم كننده جهان است، از آن استخراج مى‌شود، سپس به ساختن شهر بر اساس معبد كه شاخص جهان است، پرداخته مى‌شود، پس زمين و آسمان در هم فرو روند و ميدان واحدى حياتى را تشكيل مى‌دهند و معمارى، يعنى علم ساختن شهر، بر اساس نقشه جهان كه در اين فضاى شهرى عشق و محبت به وجود مى‌آيد؛ نه خصومت و سياهى.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 217  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست