responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 200  صفحه : 2

نماد روشنفكرى حوزه


رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى هيئت امنا، رئيس و ديگرمسئولان دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم (در تاريخ 84/6/28)، اين دفتر را نماد روشنفكرى در حوزه برشمردند و تعميق محتوايى فعاليت‌ها، برخوردارى از خصوصيات مثبت روشنفكرى و پرهيز از آسيب‌هاى رايج روشنفكرى را، شروط اصلى موفقيت اين مجموعه خواندند. مشروح سخنان ايشان درباره جنبش نرم‌افزارى و روشنفكرى دينى از اين قرار است:

نماد روشنفكرى حوزه
جلسه خيلى خوبى است و اگر مى‌شد، همين طور بسط پيدا كند و من بتوانم از مسئولان بخش‌هاى مختلف، گزارش‌هاى خودشان را در مورد موضوعات مورد اهتمام بخش خودشان بشنوم، براى من خيلى مفيدتر مى‌بود؛ ولى گويا وقت كم است. عرض من به طور خلاصه يك جمله است؛ تفاصيل حاشيه‌اى را بعداً عرض خواهم كرد. متن مطلب اين است كه دفتر تبليغات اسلامى از نظر من نماد روشنفكرى حوزه است .
اين نماد بايد، هم پر مغز باشد، هم از خصوصيات روشنفكرى برخوردار باشد، و هم از آسيب‌هاى روشنفكرى رايج در كشور ما و كشورهاى اسلامى مصون و محفوظ باشد. شما بنشينيد روى اين موضوع فكر و مطالعه كنيد؛ اولاً پر مغز بودنش به چيست؟ به حرف نو و ميدان جديد و آفاق تازه داشتن. آقايان در بخش پژوهش، آموزش و تبليغ، اشاره‌هايى كردند كه بعد من هم به اين مطالب مى‌پردازم و برخى حواشى را آنجا عرض مى‌كنم.
دوم اينكه خصوصيات مثبت روشنفكرى را داشته باشد؛ قوام روشنفكرى به نگاه باز است. علت اينكه عصر روشنفكرى مصطلح، يعنى قرن 19 اروپا را به عنوان عصر روشنفكرى مى‌گويند و اصطلاح روشنفكر و انتلكتوئل و اين حرف‌ها از آنجا به وجود آمده، اين است كه در آن قرن كه خودش داراى دوره‌هاى متعددى است، نگاه صاحبان فكر، از چار چوب‌هاى محدود و گرفته خارج شد و توانستند، آفاق جديدى را باز كنند. نكته روشنفكرى اين است؛ آفاق و گستره‌هاى جديد را در زمينه‌هايى كه مربوط به نگاه روشنفكرى است، جستن و ارائه كردن.

آسيب‌شناسى روشنفكرى
البته اين گستره آفاتى دارد كه بعد عرض خواهم كرد؛ نه اينكه مطلقاً خوب است؛ اما جوهر روشنفكرى اين است: نوآورى، تحول در نگاه‌ها و باز بودن افق ديد. بدون اين، پيشرفت فكرى و به تبع آن، پيشرفت علمى و عملى در جامعه امكان‌پذير نخواهد بود. انسان وقتى به ادبيات به دست امثال بنده رسيده، از اروپاى قرن نوزدهم نگاه مى‌كند، البته گستره كار وسيع‌تر از اينهاست، ولى آن مقدارى كه ترجمه شده و ما توانستيم از آن استفاده كنيم، مى‌بيند (كه) در زمينه هنر، ادبيات، نقاشى، موسيقى، قصه و غيره، سلايق جديد و نگاه‌هاى جديد، حتى در تحقيقات وارد ميدان مى‌شوند و هر كس با هر استعداد و توان و توشه‌اى كه دارد، متاع خودش را مى‌آورد و گستاخانه وارد ميدان مى‌كند.
اگر از آن آسيب‌هايى كه عرض خواهم كرد، بر كنار بماند، صد در صد مفيد خواهد بود؛ اگر آن آسيب‌ها را داشته باشد، آن وقت بخشى مفيد و بخشى زيانبار خواهد بود. همچنان كه در اروپا اين شكل دوم بود، چون كنترلى وجود نداشت و نگاه هدايتگرى نبود؛ دين و هدايت دينى و معرفت دينى نبود؛ لذا از جوهر روشنفكرى كه ابزار خوبى است براى پيشرفت، به درستى استفاده نشد و بعد سياست‌ها و دست‌هاى مغرض، آن را در جهت‌هاى بدى به كار انداختند. بنابراين تعارض‌ها در محيط روشنفكرى هم پيش مى‌آيد.

نتايج نگاه روشنفكرانه و آزاد
شما اگر به نوشته‌هايى كه به خصوص از نيمه اول قرن نوزدهم اروپا، در اختيار ماست، نگاه كنيد؛ مثل نوشته‌هاى »اميل زولا«، »بالزاك« (و) »ويكتور هوگو«، در زمينه‌هايى كه بنده توانستم مطالعه داشته باشم، خواهيد ديد، همه‌اش نشانه حرف نو است، منتها همراه با تعارض و برخى ناپختگى‌ها در جهت حركت خودشان؛ ليكن برآيند همه اينها به سود جامعه است؛ يعنى بر آيند پيشرفت است. لذا شما مى‌بينيد (كه) اروپايى‌ها توانستند ، در يك برهه از زمان، دنيا را در اختيار بگيرند. الان هم تقريباً دنيا به يك معنا در اختيار اروپايى‌ها و اروپايى‌هاى نسل بعد كه امريكايى‌ها باشند، يعنى غرب‌ها قرار دارد. اينها الان دنيا را در اختيار دارند و فرهنگشان بر دنيا مسلط است. اين (مسئله) ناشى از همان نگاه روشنفكرانه و آزاد بود. اين (ها) نكات مثبت روشنفكرى رايج است.

آفت روشنفكرى اروپا
نكات منفى عبارت است از بى هدايت بودن و احساس استقلال از بنيان‌هاى معرفتى بازمانده از گذشته؛ اين آفتى بود كه روشنفكرى اروپا كه مادر روشنفكرى در همه جاى دنيا در دوره معاصر است، دچار آن شد، چون چيزى نداشتند. تنها چيزى كه مى‌تواند، به عنوان يك خط هدايتگر و يك شاخص، فكرها را از پراكندگى و پريشانى و پريشان‌گويى و هرزه درايى باز بدارد، يكى از دو چيز است: يا دين است، يا سنت‌هاى ملى است.
سنت‌هاى ملى، غالباً با تعصبات و خرافات آلوده است. همه جاى دنيا اين طور است. سنت‌هاى ملى ثبات دارند؛ اما اين توانايى را ندارند كه بتوانند، فكرها را هدايت كنند. مى‌ماند دين.
دين، هم داراى ثبات است، هم اگر معرفت دينى، معرفت روشنى بود، مى‌تواند حركت‌هاى روشنفكرى را دستگيرى كند. خيزهاى روشنفكرى را هدايت و جمع و جور كند و از آسيب‌هايش بكاهد. اين هم در اروپا نبود، چون دين اروپا، دين خرافى بود:
نخست اينكه مسيحيت منسوخ بود.
دوم اينكه همان مسيحيت هم ده دست يا بيشتر، در ميان سلايق خرافى گشته بود و در حضيض خرافه‌گويى افتاده بود كه امروز هم همين طور است.
در واقع، يك مقدار از حالت عصيان روشنفكرى آنها، ناشى از همين خرافه‌گرى مذهبشان بود. چطور مى‌توانستند به آغوش آنچه از آن فرار كردند، دوباره پناه ببرند؟

تولد بيمارگونه روشنفكرى در ايران
اينجا بنده يك پرانتز كوچك باز كنم. همين روشنفكرى عينا منعكس شد به ايران و كشورهاى اسلامى؛ البته من چون از ايران‌اش بيشتر خبر دارم، اين را عرض مى‌كنم. من يك وقت گفتم روشنفكرى در ايران از اول بيمار متولد شد. بنده روشنفكرهاى زمان جوانى خود را كاملاً مى‌شناسم و با خيلى از آنها از نزديك آشنا بودم، تقريباً با همه آثارشان آشنا بودم و مى‌دانم وضعيت روحى و فكرى و استخوان بندى بينشى آنها چگونه بود. واقعاً روشنفكرى در كشور ما بيمار متولد شده؛ علتش هم اين است كه علاوه بر آفت پراكنده گويى و پريشان گويى كه در طبيعت روشنفكرى هست و احتياج به يك جمع آورى كننده و دستگيرى كننده دارد، مهر زشت تقليد و كوركورانه بودن هم، از اول به پيشانى روشنفكرى ما خورد؛ فكر كردند، هر چه در غرب گذشته، بايد در اينجا هم بگذرد. جالب اين است كه بعضى از روشنفكران ما، در قطعات زمان و حتى در زمان واحد، از يك مقطع زمانى فلان كشور اروپايى تقليد كردند؛ بعضى از آنها از يك مقطع زمانى ديگر، برخى هم از يك مقطع زمانى سوم؛ يعنى روشنفكرى ما به هيچ وجه، سامان دارد و نظام‌مند نبود؛ به خاطر اينكه نگاه كردند به مقلدين مختلف؛ مثل عوام‌هايى كه در اعمال روزانه شان از چند مرجع تقليد مى‌كنند و با همديگر اختلاف دارند. اين (مسئله) بلاى بزرگ روشنفكرى ما بوده كه هنوز هم ادامه دارد. الان هم متاسفانه، حركت روشنفكرى در داخل كشور ما، روشنفكرى دور از دين و جداى از دين، همين طور است.

نماد روشنفكرى حوزه
شما نماد روشنفكرى حوزه هستيد. اين معنايش چيست؟ معنايش اين است كه بايد جوهر روشنفكرى و نقاط مثبت آن در شما وجود داشته باشد و از نقاط منفى كه در يك جمله، پريشانى و پراكندگى و هرزه رفتارى است، بر كنار باشيد. ببينيد اين به چه چيزى احتياج دارد. به تامل، به فكر، به متصل شدن به شاخص اصلى، يعنى اعتصام به حبل الله و حبل معرفت الهى و به طور دائم مراقبت از خود و فرآورده فكرى خود كردن احتياج دارد كه ضمن اينكه دارد پرواز مى‌كند، اين پرواز منتهى به يك سقوط و يك آسيب فراوان نشود؛ البته اشتباه و خطا قابل قبول است، اما انحراف قابل قبول نيست.
بالاخره بدون در نظر گرفتن امكان خطا، اصلا نمى‌شود حركت كرد؛ ولى خطا نبايد درحدى باشد كه منتهى به سقوط شود يا اصلاً به معناى سقوط باشد. اينها را شما بايد در مجموعه دفتر تبليغات، مورد نظر داشته باشيد. همه كارهايى كه شما آقايان بيان فرموديد، در اين جهت‌گيرى معنا خواهد داد و مثمر ثمر خواهد بود.

بايد خروجى‌ها را ديد
حواشى اى هم من دارم (نخست اينكه) من از اطلاعاتى كه آقايان، به خصوص از بخش پژوهش و تبليغات دادند، حقيقتاً مطلع نبودم. من، هم گزارش آقاى ربانى را ديدم و هم گزارش خوبى كه از دفتر تهيه شده بود. در عين حال كه نتوانستم به اين گزارش‌ها درست و به دقت نگاه كنم، اما تورق كردم كه خوب بود. مطالبى كه آقايان گفتند، بسيار مهم است؛ هم در بخش پژوهش، هم در بخش تبليغات و از جمله در بخش آموزش كه البته تا حدودى از آن اطلاع داشتم.
اگر واقعا اين همه كار پژوهشى انجام گرفته، خوب است ما در جريان قرار بگيريم و آنها را ببينيم. من يادداشت كرده بودم، راجع به تبليغ يك مقدار تاكيد كنم.
با حرف‌هايى كه ايشان درباره تبليغ فرمودند، نظرم عوض شد. مى‌خواهم اطلاع پيدا كنم، ببينم چه اتفاقى افتاده .
بايد خروجى‌ها را ديد. آقاى ربانى در ابتدا به نكته خوبى اشاره كردند. براى ارزيابى، ما احتياج داريم به اينكه خروجى‌ها را ببينيم. اگر بدون نگاه به خروجى‌ها، رفتارها و فعاليت‌هاى خود را مشاهده كنيم، يك وقت مى‌بينيم (كه) ما در چار چوبى از توهم هستيم؛ نبايد به اين مسئله دچار شويد. البته دفتر تبليغات خروجى‌هاى خوبى دارد؛ همين مجلاتى كه منتشر مى‌شود و كارها و فعاليت‌هايى كه صورت مى‌گيرد، واقعاً با ارزش است و بنده هم تا آن حدودى كه اطلاع دارم، حقيقتاً همين طور است؛ منتها دوست دارم بدانم، ببينم و مطلع شوم از آنچه در اين زمينه‌ها انجام گرفته و همچنين از محتواى دروس آموزشى مركز باقرالعلوم كه آقاى پارسانيا بيان كردند.

عقبه تئوريك نظام اسلامى
نكته حاشيه‌اى ديگرى كه اينجا عرض مى‌كنم، مسئله عقبه تئوريك براى نظام است. اين (مسئله) چيز خوبى است و ما به اين هم احتياج داريم؛ منتها توجه كنيد كه مجموعه‌اى ازمتفكران، علما و سابقه دارهاى در امر دين، مدعى عقبه تئوريك نظام هستند و آن را تشكيل مى‌دهند. اگر شما خود را از مجموعه كسانى كه در باب دين و مسئله دين و معرفت دينى مدعى‌اند، بر كنار داشتيد، ناقص خواهيد ماند؛ لااقل بى اطلاع خواهيد ماند كه اين خودش اشكال بزرگى است.
شما اين مجموعه را چگونه تعريف كرده‌ايد؟ الان ما در حوزه قم علمايى داريم، بزرگانى داريم، صاحب نظرانى داريم، انديشه پردازان يا تئوريسين‌ها و ايدئولوگ‌هايى داريم كه با دفتر تبليغات هيچ ارتباطى ندارند. ما شخصيت علمى، فكرى و روشنفكرى برجسته مثل آقاى مصباح يزدى را در قم داريم، يا يك ملاى برجسته قوى، مثل آقاى جوادى را در قم داريم. دربين آقايان مراجع هم كسانى هستند كه در مسائل دينى حقيقتاً روشنفكر و صاحب نظر و صاحب فكر هستند؛ نه امروز و ديروز، از چهل سال پيش در بين بزرگان حوزه ما آنها را مى‌شناسيم كه من نمى‌خواهم اسم بياورم. ارتباط شما با آنها چگونه تعريف مى‌شود؟ شما عقبه فكرى نظام هستيد، آنها هم هستند، و بسيارى ديگر هم همين طور. چند ماه پيش با جمعى از فضلاى اهل علوم معقول در همين جا جلسه داشتيم؛ جلسه بسيار خوبى بود. بعضى از آنها صحبت كردند، بسيار هم خوب صحبت كردند؛ من واقعاً لذت بردم.
اينها هر كدام نوشته‌هايى دارند، كارهايى دارند، تاليفاتى دارند. يا جلسه مشابهى با دوستان قرآنى داشتيم كه به نظرم هفتاد، هشتاد نفر از محققان جوان قرآنى - كه شايد بعضى از شما آقايان هم در آن جمع بوديد - حضورداشتند. آنها هم هر كدام مدعى‌اند ونظر دارند، نوشته‌هايى دارند، كارهايى كرده‌اند. سعى كنيد اين عقبه تئوريك نظام بودن، تبديل نشود به يك پستوى بسته و انحصارى كه بى خبر از اطراف خودش باشد.

كرسى‌هاى آزاد انديشى
حاشيه ديگر، مسئله كرسى‌هاى آزاد انديشى است. راجع به كرسى‌هاى توليد علم مطالبى فرموديد؛ اما در مورد آزاد انديشى كه اساس كار است، اميد زيادى به دفتر تبليغات است. البته كار مختصرى شده اين طور كه به من گزارش دادند؛ اما كارى كه بايد در حوزه راه بيفتد، نشده. شما منتظر دانشگاه نمانيد، شما (كار) بكنيد تا ديگران از شما ياد بگيرند.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 200  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست