responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 166  صفحه : 9

جهد هنرى و هنر جهادى
میراحسان احمد

جهد و جهاد هنر بر دو مفهوم است: نخست اينكه خود آفرينش هنرى اصيل تلاشى جهاد گونه است و جهاد در اين جمله، دقيقاً حاوى مفهومى مبتنى بر نگرشى الهى است. جهاد زيبايى شناختى، از هر لحاظ حاوى جهدى با سير صعودى است كه پس از سير نزولى حقيقت هنر در زمين، مجدداً به سوى سرچشمه متعال در وجود و روح انسانى بال و پر مى‌گيرد. جنبه دوم جهد و جهاد هنرى، نسبت هنر، جهاد است كه در اينجا »دفاع مقدس« را در بر مى‌گيرد.
در قلمرو دوم محورهاى گوناگونى وجود دارد؛ در گزارش ژورناليستى، مرورى بر فعاليت‌هاى هنرى در قلمرو جنگ عراق با ايران و دفاع ايران در برابر عراق كار را به اتمام مى‌رساند. بخشى از اين فعاليت‌ها را متعلق به رزمندگان و بخشى ديگر به هنرمندان حرفه‌اى اختصاص دارد كه در عرصه شعر، موسيقى، داستان كوتاه، رمان، سينما، نقاشى، مجسمه سازى، سرود، پوستر، و هنرهاى نمايشى نظير تئاتر صحنه و تئاتر خيابانى، كليپ، خوشنويسى و... آثارى آفريده‌اند. در هر يك از اين عرصه‌ها، شاعران، نويسندگان، سينماگران، آهنگ‌سازان و نمايشنامه نويسان نامورى را مى‌شناسيم كه مى‌توان به آثارشان اشاره داشت. (البته پيش‌تر در حوزه شعر، داستان و سينما، مقالاتى نيز در زمينه هنر دفاع مقدس در پگاه منتشر شده است.)

نگرش جامعه شناختى به هنر مقاومت
فراتر از نگرش ژورناليستى، موظفيم با نگرشى جامعه شناسانه و تاريخى پژوهشى، و نيز زيبايى شناسانه و فلسفى درباره مسايل گوناگون هنر مقاومت سخن بگوييم، تحقيق كنيم و فراتر از تعارف‌هاى معمول در مقياسى انديشگرانه و ژرف، به واقعيت اين هنر در جامعه بپردازيم و اين گونه تحليل با ارائه كارنامه پر و پيمان و تأئيدهاى بى ضابطه براى خوشامد اين و آن، عميقاً متفاوت، بلكه متضاد است و به دستاوردى والاتر، به رشدى فراگيرتر و به رفع نقصان‌هاى جدى‌تر مى‌انديشد.
در چنين بررسى‌هايى، مشخصات هنر مقاومت جهان و تمايز آن با هنر جبهه و جنگ در ايران، تأثير زمان و تحولات و دوران‌هاى نو بر هنر مقاومت، جايگاه اين هنر در ميان گونه‌هاى ديگر هنر در ايران، نسبت هنر دفاع مقدس و مدرنيسم و يا سنت‌هاى هنرى و آينده هنر مقاومت و... بسيارى پرسش‌هاى ديگر مى‌تواند و بايد مورد پژوهش قرار گيرد.
هر يك از اين بررسى‌ها مى‌تواند به زير مجموعه‌هاى پژوهشى ديگر تقسيم شود ؛ مثلاً جايگاه زنان، سالخوردگان، جوانان و نوجوانان در هنر دفاع مقدس، چهار محور جامعه شناسانه در ارتباط با حضور نقش جنسيت و گروه سنى در آثار دفاع مقدس است. بررسى كار هنرمندانى كه با جبهه و جنگ رابطه مستقيم داشته اند (رزمندگان هنرمند، يا هنر مندان رزمنده، يا آفرينشگرانى كه لااقل در دوران جنگ، خود به جبهه رفته، و مدتى در فضاى آن زيسته بودند) يا هنرمندان، نويسندگان، سينماگران و... حرفه‌اى پيش يا پس از انقلاب كه بدون حضور در فضاى دفاع مقدس، آثارى در اين عرصه آفريده‌اند، و سنجش نگاه دو گروه نيز گونه ديگرى از تحقيق ارزشمندى است كه فراتر از حد و سطح بررسى‌هاى ژورناليستى قرار دارد و متاسفانه به آن رسيدگى نشده است. بررسى هنر مقاومت در صدا و سيما و نيز سينماى ايران و نقش آنها در تعميق جانمايه هنر دفاع مقدس يا سطحى شدن واقعيت‌هاى جبهه، بررسى بسيار لازمى است. بايد سنجيد كه آثارى چون خوش ركاب يا فيلم‌هاى اكشن، چه ادراكى از جبهه و جنگ رواج داده و چقدر اين نگاه با روح دفاع مقدس سازگارى داشته و مايه بازتاب درست و تشويق روحيه جهادى بوده است.

گوهر معنوى و سرشت ايمانى
آنچه در هنر دفاع مقدس گوهر و بنياد و اساس كار است و مايه تمايز هنر مقاومت ما با هنر مقاومت جهان است، عنصر »غيب« و »وحى« در آن است؛ چه در ريشه‌هاى اين مقاومت، چه در حقيقت ثانوى تداوم آن، چه در اهداف، چه در علت شكست ناپذيرى‌اش (چه پيروز مى‌شويم چه شكست مى‌خوريم)، چه در واقعيت استوارى آن، چه در شكل‌گيرى مهارت‌ها و... . همواره يك عامل درخشان‌تر از هر چيز در همه اين موارد خود را نشان داده است كه بايد به آن به صورت جدى توجه كنيم و آن همان سرشت الوهى و ايمانى و ارتباط كنش دفاعى با جهان باطن است. اگر چه در بسيارى فيلم‌هاى مهم و بى اهميت و بسيارى از داستان‌هاى مشهور و گمنام و اشعار شاعران، به چيزى به نام امدادهاى غيبى اشاره شده است، ولى بايد توجه كرد كه تقليل حقيقت درخشان به رويدادهايى كه آشنا زدايى نمى‌شود و به صورت حكاياتى عادى عرضه مى‌گردد، در واقع بيان آن گوهر معنوى نيست.
براى مثال ژانر كمدى، كمتر از هر ژانر ديگرى با مسئله غيب سازگارى نشان مى‌دهد؛ گويى در اثر كميك، مسئله »غيب« و يا امدادهاى غيبى و ماجراهاى جهان باطنى و مشهودهاى عرفانى جبهه‌ها، نمى‌تواند مطرح شود و اگر مطرح شود، همه چيز صورتى مضحك، باورناپذير و مايه خنده به خود خواهد گرفت.
اگر به جاى خيال‌پردازى به زندگى و عينيت رويدادهاى جبهه‌ها رجوع كنيم، به دليل اينكه انسان موجودى جامع است و در لحظه‌هاى شاد و سرزنده يا در رويدادهاى انسانى توأم با شوخى نيز خدا وجود دارد و كافى است كه ما چشمى درست داشته باشيم، مى‌توان مطمئن بود كه در شادترين آثار طنز آلود و حتى كميكِ داستانى، سينمايى و نمايشى، مى‌توان حقيقت باطنى حضور متعال را در جهبه‌ها به نمايش گذارد. براى اثبات اين ديدگاه، خاطره‌اى از رزمنده‌اى نقل مى‌كنم:
كتاب »از آسمان تا زمين« مجموعه خاطره رزمندگان ارتش جمهورى اسلامى در دوران هشت ساله دفاع مقدس است. خاطره‌اى از اين كتاب نقل مى‌كنم تا خود داورى كنيد كه در كمدى‌ترين صحنه‌ها چگونه نيروى عظيم غيب، با همه وجود، حس كردنى و انتقال دادنى است: »در سال 1360 در منطقه موسوم به »دال پرى« مستقر بوديم. به علت دور بودن از شهر، از لحاظ تداركاتى در شرايطى سخت به سر مى‌برديم، اما گاهى كمك‌هاى مردمى كمبودها را تا حدودى جبران مى‌كرد.
از جمله كمك‌هاى مردمى، ميوه بود. يك بار مقدارى انجير اهدايى از طرف مردم ذخيره داشتيم كه به دستور سرگروهبان جيره‌بندى شده بود و روزانه به هر نفر بيش از پنج دانه انجير نمى‌رسيد. يك روز غروب در گوشه‌اى به استراحت و گفت و گو مشغول بوديم كه صداى فريادى ما را به خود آورد. صداى »سوختم سوختم« مرتب تكرار مى‌شد. همگى با عجله به طرف خودرويى رفتيم كه صدا از آنجا به گوش مى‌رسيد. كمى جلوتر كه رفتيم، متوجه شديم كه صداى گروهبان »كريم آبادى« است. وقتى به خودرو رسيديم، قبل از هر سؤالى صداى يورش هواپيماهاى دشمن در منطقه پيچيد و لحظاتى بعد، صداى انفجار بمب‌ها شنيده شد. صداى انفجار يكى از بمب‌ها خيلى نزديك بود، به طورى كه خاك محل انفجار به هوا برخاست و بر سر و بدن ما ريخت. وقتى از زمين برخاستيم، متوجه شديم كه بمب درست در محلى فرود آمده كه چند لحظه پيش در آن جا به استراحت و گفت‌وگو مشغول بوديم كه به علت تغيير مكان به هيچ كدام از ما آسيبى نرسيد. او بعداً به ما گفت: هوس خوردن انجير به سرم زد، چون پنج دانه انجير برايم خيلى كم بود. به همين دليل خودم را به خودرويى رساندم كه جعبه‌هاى انجير در آن قرار داشت. همين كه دستم را به داخل جعبه بردم، دو زنبور دستم را چند مرتبه نيش زدند و در اثر سوزش شديد دستم، بى اختيار فريادم بلند شد كه شماها رسيديد. در نيش اين زنبورها سبب شد، همگى از شر بمباران دشمن نجات يافته، جان سالم به در ببريم« .
آشكار است كه صحنه‌پردازى رئاليستى از اين ماجرا در فيلمى مفرح از جبهه، در عين كمدى بودن، بسيار آموزنده است و تأثير آن باور به وجود شعورى غيبى است؛ البته شرط باور پذيرى، اجرايى خوب و نو است. به هر حال آنچه كوشيدم به مثال روشن كنم، همان كانون غيب انديشى، به مثابه تمايز ميان هنر مقاومت اسلامى در ايران است كه دردفاع مقدس و پس از آن شكل گرفت.

هنر دفاع مقدس و ميراث جهانى
پرسش اصلى آن است كه چرا هنر دفاع مقدس ايران جهانى نشده است؟ چرا هنرمندان ايرانى نتوانسته‌اند، رخدادهاى غريب يك مقاومت هشت ساله بى نظير را به يك ميراث جهانى تبديل كنند و براى همه انسان‌هاى امروز و فردا رازهاى آن، حقيقت آن و مظلوميت آن را وضوح بخشند و به يادگار بگذارند.
حقيقت آن است كه ادبيات مقاومت در جهان آثار درخشانى آفريده است. شعر »مراغه‌اى« در برابر مغول، از نمونه‌هاى ادبيات مقاومت است كه در فاصله اندكى با درخشانترين اثر ماندگار ملى ايرانيان، يعنى شاهنامه قرار دارد. (در اسطوره‌هاى شاهنامه قهرمانان، به دفاع از مرز و بوم، ميهن و مردم در برابر تورانيان مشغول‌اند و جان خود را بر سر آن مى‌نهند. سيامك و به خصوص آرش، دو نمونه بزرگ و رستم دستان نمونه بى‌همتاى آنان است.)
اكنون شعر »سيف الدين مراغه‌اى« را از نظر مى‌گذرانيد:
هم مرگ بر جهان شما نيز بگذرد
هم رونق زمان شما نيز بگذرد
وين بوم محنت از پى آن تاكند خراب
بر دولت آشيان شما نيز بگذرد
باد خزان نكبت ايام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نيز بگذرد
آب اجل كه هست گلو گير خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نيز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نكرد
بيداد ظالمان شما نيز بگذرد
درمملكت‌چوغرش‌شيران‌گذشت‌ورفت
اين عوعوسگان‌شما نيز بگذرد
بادى كه در زمانه بسى شمع‌ها بكشت
هم بر چراغدان شما نيز بگذرد
زين كاروانسراى بسى كاروان گذشت
ناچار كاروان شما نيز بگذرد
اى مفتخر به طالع مسعود خويشتن
تأثير اختران شما نيز بگذرد
اين نوبت از كسان به شما ناكسان رسيد
نوبت ز ناكسان شما نيز بگذرد
بيش از دو روز بود از آن دگركسان
بعد از دو روز از آن شما نيز بگذرد
بر تير جورتان ز تحمل سپر كنيم
تا سختى كمان شما نيز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتى
اين گل ز گلستان شما نيز بگذرد
آبى ست ايستاده در اين خانه مال و جاه
اين آب ناروان شما نيز بگذرد
اى تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
اين گرگى شبان شما نيز بگذرد
پيل فنا كه شاه بقا مات حكم اوست
هم بر پيادگان شما نيز بگذرد
اى دوستان خواهم كه به نيكى دعاى سيف
يك روز بر زبان شما نيز بگذرد
شعر مراغه‌اى آنچنان داراى قدرت ماندگارى است كه حتى امروز با خواندن آن به ياد هجوم بعثى‌ها به ايران و سرنوشت محنت آلود ايشان مى‌افتيم.
هم مرگ بر جهان شما نيز بگذرد
هم رونق زمان شما نيز بگذرد
وين بوم محنت از پى آن تا كند خراب
بر دولت آشيان شما نيز بگذرد...
اما در دوران مدرن، از مهم‌ترين آثار به ياد ماندنى به جنگ جهانى اول و جنگ روسيه و ژاپن مربوط است: »بر جاده« فلان در، دهه‌ها پس از جنگ جهانى اول، به وسيله »سيمون« از رمان نويسان نو آفريده شد و از آثار درجه يك »رمان نو« است، ولى سالها پيش از آن، »تولستوى« جبهه روسيه را در »جنگ و صلح« جاودانه كرده است. هيچ مطالعه‌گر جدى در حوزه ادبيات معاصر نيست كه جنگ و صلح را نخوانده باشد. بديهى است كه خود جنگ دو كشور هرگز از جنس جنگ ايدئولوژيك يا عادلانه نبود، ولى اثر هنرى كه به ترسيم حالات و روحيات انسانى همت مى‌گمارد، بر بستر اين جنگ صحنه‌هاى زوال‌ناپذير آفريده است.
شعر »پل الوار« به نام »اى آزادى« نيز از اشعار مشهور مقاومت جهان است. در واقع مى‌توان گفت كه جنگ‌هاى ناپلئون بناپارت، كمون پاريس، جنگ جهانى اول، انقلاب اكتبر روسيه، مقاومت در برابر نازيسيم و فاشيسم، جنگ جهانى دوم، نهضت مقاومت فرانسه، نهضت مقاومت يوگسلاوى، جبهه اسپانيا، انقلاب چين، مبارزات دفاعى ملت ويتنام در برابر آمريكا، جنگ شكر در كوبا در برابر آمريكا، مقاومت فلسطين در برابر اسرائيل، دفاع عرب‌ها در برابر اسرائيل از مهم‌ترين رويدادهاى دفاعى و انقلابى به ويژه در قرن بيستم است كه آثار هنرى بزرگى به بار آورده است. به طور كلى ادبيات دفاع در جهان از ادبيات جنگ‌هاى عادلانه است. در برابر جنگ‌هاى ناعادلانه كه عمدتاً خصلتى تهاجمى و كشور گشايانه و استعمارى دارد. جنگ ملتها در برابر تجاوزكاران گوياى يك مقاومت حق طلبانه است ؛ بديهى است جنگ دولت‌هاى رقيب امپرياليستى براى تقسيم جهان و دست اندازى به متصرفات و مناطق تحت نفوذ، هرگز حاوى عنصرى عادلانه به شمار نيامده است.
در پى اين واقعيت، همواره هنر در كشورهاى متخاصم جدا از حقانيت يا عدم حقانيت كشور درگير جنگ، براى تهييج و تبليغ استفاده شده است، اما چرا بين انبوه آثارى كه قبلاً در جنگ جهانى دوم نوشته شد، تنها برخى از آنان در زمينه داستان، فيلم، نقاشى و... باقى ماند؟
بدون ترديد عناصر تفكر صحيح و حقيقت خواهانه و منش اخلاقى و نيز زيبايى و استحكام اثر در ماندگارى آن نقش اساسى دارند. هيچ اثرى كه مبلغ استالينيسم بوده، به خاطره‌ها نمانده است، اما »كودكى« ايوان تاركوفسكى جاودانه شده است. »زمين زنوآباد« كه صحنه‌هايى از تحولات دوران شوروى است، عليرغم كمونيستى بودن انقلاب اكتبر، به خاطر حفظ واقعيات زندگى مردم و خشونت‌ها و خطاهاى حزبى به اثرى ماندگار تبديل شده است. همين طور رزمنا و پوتمكين كه به ثبت قيام 1905 شوروى پرداخته، به سبب و اقعگرايى و ساختار نو، به اثرى آكادميك بدل گشته است .
نبايد فراموش كرد كه رسانه‌هاى سرمايه‌دارى نيز نقش بزرگى در مشهور كردن نويسندگان داشته‌اند؛ نويسندگانى كه در حوزه هنر مقاومت مطابق ميل‌شان رفتار كرده‌اند. اگر ادبيات سياسى را تا جايى دنبال كنيم كه سولژنتيسين را در برگيرد، همگان در خواهند يافت كه دادن جايزه نوبل به او، در مدار رقابت آمريكا با شوروى مى‌گنجد؛ نه برترى آثار او و پس از فروپاشى شوروى به فراموشى سپرده شد. تلاش براى نامور كردن نويسندگان يهودى، نظير اسپيلبرگ نيز قابل چشم پوشى نيست.
ساختن فيلم‌هاى بسيار از جنگ جهانى دوم و روايت ستم بر يهوديان، و جوايز مدام به اين گونه آثار كه پيانيست رومن پولانسكى و دريافت جايزه نخل طلاى كن و اسكار آمريكا ست، از جمله اين گونه تلاش‌هاى سياسى براى گسترش نوع خاصى از ادبيات جنگ، به سود پيروزمندان است.
حال حق داريم بپرسيم چرا مقاومت اسلامى مردم ايران در برابر حمله ناعادلانه و وحشيانه رژيم بعثى در جهان بازتابى نداشت؟
علل آن را مى‌توان در چند زمينه بررسى كرد .
1. هنوز ما اثر درخشانى كه بر موانع خارجى فائق آيد، در حوزه رمان، سينما، نقاشى و شعر نيافريديم.
2. زبان فارسى و بسته بودن اين زبان در ايران مانع ارتباط هنرهاى زبانى ما با جهان است.
3. جهان پيشرفته در اين جنگ حاضر بودند و از تأثير نگاه طرف مقابل، (يعنى ايران) جلوگيرى به عمل آورده‌اند.
4. در افكار عمومى جهان، جنگ ايران و عراق يك برادر كشى و جنگ دو دولت خاورميانه‌اى براى اميال توسعه طلبانه و مدعاى ارضى معرفى گرديد. پيداست كه اين انگيزه، همدلى جهان را به وجود نمى‌آورد.
5. آرمان‌هاى معنوى دفاع ايران در برابر عراق، نظير شهادت‌طلبى و غيب باورى، براى فرهنگ مدرنيته باورناپذير بوده و آثار هنرى كه به ترسيم مؤثر اين هسته‌هاى درونى هنر دفاع مقدس بپردازد، به وجود نيامده‌اند.
6. پس از جنگ، در ايران اين تصور پديدار شد كه در سوژه‌هاى جنگ نمى‌توانند آثارى جذاب بيافرينند.
7. فضاى لائيك روشنفكرى در ايران، در برابر جنگ به ويژه پس از فتح خرمشهر، برخوردى منفى داشت و آنان بيشتر با تلقى غرب توافق داشتند. در نتيجه هنرمندان غير مذهبى اندكى به اين عرصه گام نهادند. آنان كه حضور يافتند نيز ديدگاه‌هايى داشتند كه با تلقى رسمى تفاوت داشت.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 166  صفحه : 9
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست