responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 137  صفحه : 7

تصويرى روشنگرانه از حاشيه‌هاى امريكا
تقی دخت محمدرضا

مقدمه
در عرف جهان سينما، اين عجيب و قابل توجه است كه فيلمِ برنده بزرگترين جايزه جهانى از معتبرترين جشنواره سينمايى جهان يعنى جشنواره »كن« براى توزيع، پيشقدمى نداشته باشد.
در آخرين ساعات روز شنبه دوم خرداد ماه (22 ماه مه2004)، فيلم جنجال برانگيز »911« درجه فارنهايت اثر مستندساز معروف امريكايى يعنى »مايكل مور« نخل طلايى جشنواره كن را ربود و بعد از 48 سال، بار ديگر اين جايزه مشهور و معتبر را به آثار مستند سينما اختصاص داد. پيش از آن، اين جايزه در سال1956 به مستند »دنياى ساكت« اثر »ژاك كاستو« رسيده بود.
»911 درجه فارنهايت« كه 1300 تماشاگر تالار »اومير« بعد از پايان آن، 15 دقيقه پياپى براى »مور« و فيلمش كف مى‌زدند، مستندى شديداً سياسى است. »مور« سال پيش نيز به خاطر مستند »بولينگ براى كلمباين« جايزه اسكار گرفته بود و نام خود را تيتر اول اخبار سينمايى ساخته بود. اما شهرت اصلى »مور«، نه به سبب »بولينگ براى كلمباين« و نه به دليل »911 درجه فارنهايت« است. »مور« بيشتر به دليل مواضع ضد آمريكايى و به‌خصوص ضد بوش، به عنوان يك منتقد تند سياسى مشهور و معروف است و اين موضوع است كه از اين مردِ چاق، عائله‌مند و وفادار به خانواده، چهره‌اى متفاوت را ترسيم مى‌كند.
شايد اينكه شركت امريكايى »ديزنى« از توزيع فيلم خوددارى كرده است و ساير توزيع كنندگان نيز اشتياقى به اين‌كار نشان نداده‌اند، تصوير نزديك‌ترى از »مور« را در ذهن ما بنشاند، اما اصرار او بر اين‌كه تصميم دارد فيلم را قبل از انتخابات رياست جمهورى امريكا به نمايش عموم برساند، اين تصوير را آن‌قدر نزديك مى‌كند كه در چهره اين فيلمساز، دشمنى روشنى را با كاخ سفيد و سياست‌هاى خاص شخص »بوش« تماشا كنيم.
به ياد داريم كه در مراسم اسكار، »مور« با چه حرارت و جدّيتى، آن سخنان تند را عليه جورج بوش بر زبان آورد و اكنون بايد منتظر بمانيم تا شهرت تجديد و تقويت شده »مور« به دليل انتخاب »911 درجه فارنهايت«، مجدداً بوش و كاخ سفيد را با مشكل روبه‌رو سازد. با وجود اين موارد، شايد ادعاى »مور« مبنى بر اين‌كه »كاخ سفيد مى‌خواهد مانع اكران فيلم شود« پذيرفتنى‌تر باشد.
اما استدلال رئيس شركت معروف »ديزنى« مبنى بر اين‌كه »عدم پخش فيلم، تصميم قبلى كمپانى زير مجموعه آن يعنى »ميراماكس« بوده است و »مور« دارد از اين موقعيت و اعلام ديرهنگام اين موضوع، سوء استفاده مى‌كند«، نمى‌تواند نفى كننده اين موضوع باشد كه كاخ سفيد و شخص بوش از مخالفان سر سخت و جدّى »مور« هستند و به احتمال قوى، بخشى از عدم اقبال به پخش فيلم از سوى توزيع كنندگان، به دليل مخالفت آنان با تفكرات انتقادى و تند »مايكل مور« است؛ تفكرى كه دولت فعلى امريكا را با چالش جدّى مواجه ساخته است.

دماى جهان :911 درجه فارنهايت!
»911 درجه فارنهايت« كه نام آن در زبان اصلى (فارنهايت 911)، از عنوان يازده سپتامبر اقتباس شده است، مستندى است كه سلسله‌اى از وقايع را در يك خط طولى ارزيابى و تحليل مى‌كند و مى‌كوشد به استناد اين همه، دولت امريكا را جنگ طلب و مدافع سلطه‌گرى تصوير كند.
نخستين موضوع فيلم، انتخاب سال 2000 رياست جمهورى امريكاست. »مور« تلاش مى‌كند به بيننده بقبولاند انتخابات اين سال كه سرانجام با 537 كارتِ رأى، بوش را به كاخ سفيد فرستاد عادلانه نبوده است. فيلم يكى از كاركنان شبكه خبرى Fox را معرفى مى‌كند كه ظاهراً پسر عموى بوش است و تصميم دارد بوش را به صورت غيرمنتظره‌اى در اين شبكه برنده انتخابات فلوريدا بخواند؛ در حالى كه بيشتر خبرگزارى‌ها »ال گور« را برنده انتخابات اين ايالت معرفى كرده‌اند.
پرده برداشتن از اين توطئه، مى‌تواند براى »مور« شروع جالبى در يك ماراتن مستند باشد؛ موضوعى كه »صحيح يا نادرست، پيش از اين فيلم، كسى از آن مطلع نبوده و به آن نپرداخته است. فيلم در چنين فضايى، به مرور اسنادى مى‌پردازد كه نشان دهنده رابطه »بوش« با شبكه »بن‌لادن« است.
تصاوير شكسته و هراس‌آورى از انفجار برج‌هاى دوقلو و فريادهاى مردم و جيغ و دادِ زنان و كودكان در خيابان‌هاى اطراف، به اين ماراتنِ مستند، رنگ فاجعه‌بار و تأسف‌آورى مى‌دهد. تصاوير مستند و عادى از بوش، كه با وجود اطلاع از موضوع برخورد هواپيماى دوم با برج‌هاى دوقلو، در كلاس درسى نشسته و براى دانش آموزان كتاب مى‌خواند، رنگ فاجعه را بيشتر مى‌كند و سؤال بزرگى را درذهنِ بيننده فيلم ايجاد مى‌كند؛ سوالى كه »مور« نيز مى‌خواسته در ذهن بيننده ايجاد شود.
اين تصاوير، كه به گفته »مور« بديع ترين تصاوير فيلم است و تا زمان نمايش فيلم، كسى از ضبط آن با » هندى كم« توسط آموزگاران مطلع نبوده است، مسير فيلم را به سمت اتهامات »مور« عليه »رئيس جمهور متقلّب« هدايت مى‌كند؛ اما تصوير اين »پدرخوانده مهربان« دانش‌آموزان ، با نمايش سندى كه حاوى نام افرادى خاص است، بيشتر به يك تروريست شبيه مى‌شود.
ليست، حاوى فهرست نام كسانى است كه به ادعاى »مور«، از اعضاى خانواده »بن‌لادن«اند و در حالى كه تمامى فرودگاه‌هاى امريكا در حال تعطيلى و وضعيت فوق ويژه بوده‌اند، با اجازه مخصوص رئيس جمهور و با يك هواپيماى مسافربرى از آمريكا خارج مى‌شوند.
پس‌زمينه حكايت شده براى اين سند نيز، كه در ظاهر مى‌تواند به كشف رابطه بوش بإ؛ ّّري خانواده »بن لادن« بيانجامد، داستانِ ظاهرا واقعيِ خدمت بوش در ارتش و آشنايي او با افسرى است كه ادعا مي‌شود بعداً در فروش اسلحه به گروه »بن لادن« نقش داشته است. اين مرد، كه در زمان اوج كار و تلاش خانواده بوش براى ارتقاء رتبه در تجارت جهانى نفت( به خصوص در منطقه تگزاس)، از سوى خانواده »بن لادن« مأمور سرمايه‌گذارى در شركت‌هاى نفتى آمريكايى بوده است، در شركت وابسته به خانواده بوش سرمايه‌گذارى مى‌كند و بدين‌سان، شركت‌هاى بى‌رونق خاندان بوش، به لطف اين فرد و دلارهاى خانواده سعودى رونق مى‌يابد.
اسناد نظامى‌اى كه »مور« در اين فيلم معرفى وافشا مى‌كند، اسنادى قابل توجه‌اند و نشان دهنده سلسله پيچيده‌اى از روابط پشت پرده قدرت سياسى و نظامى امريكا.
ادامه اين ماراتنِ افشاگرانه، با سخنان رئيس سابق »برنامه مبارزه با تروريسم امريكا«، يعنى »ريچارد كلارك«، مبنى بر نتيجه‌گيرى بوش از حملات 11 سپتامپر در خصوص اقدام عليه افغانستان و عراق به عنوان مبادى تروريسم، دريچه دوربين را به سمت اين دو كشور مى‌چرخاند. سؤال اصلى »مور« در اين قسمت، اين است كه چرا بوش، به اين سرعت متوجه اين دو كشور خاورميانه‌اى شد.
جنگ افغانستان، كه روايت آن در اين فيلم، با تصاويرى از وضع نظاميان و زندگى جارى مردم همراه است، صرفاً تلاشى دانسته مى‌شود براى احداث يك خط لوله گاز و شايد كسب جايگاهى ژئوپولتيك در افغانستان.
شايد پرداخت كمتر »مور« به موضوع افغانستان، به اين دليل باشد كه موضوع عراق، از اهميت و اولويت بيشترى برخوردار است؛ چراكه نبرد امريكا در عراق، نبردى نفس‌گير، طولانى،دامنه دار و داراى حاشيه‌هاى فراوان سياسى و اجتماعى بوده است و نيازمند واكاوى بيشترى از ديد يك مستندِ انتقادى است.
فيلم، بيشتر به صحنه‌هايى از وقايع پس از متن جنگ مى‌پردازد. گفت‌وگوهايى با سربازان امريكايى، تصاويرى از مشكلات، شكنجه‌ها و برخورد امريكاييان با مردم غير نظامى، صحبت‌هاى تكان‌دهنده والدين سربازان مستقر در عراق، به همراه آلبومى از تصاوير دلخراش از سوزاندن اجساد سربازان امريكايى، كشيدن اجساد در پشت خودروها و آويزان كردن آن‌ها از پل‌ها و تيرهاى چراغ برق.
فيلم در چنين فضاى تألم انگيز و تأسف‌آورى از وضع سربازان امريكايى در عراق، مأموران سربازگيرى ارتش آمريكا را در يكى از شهرهاى ايالت »ميشيگان« به تصوير مى‌كشد كه تلاش دارند جوانان اين شهر فقيرنشين را،كه زادگاه »مور« است، به استخدام ارتش درآورند.
البته، فيلم سربازانى را نيز نشان مى‌دهد كه به ماموريت خود در عراق معتقدند، اما تصوير كلى و جريان اصلى فيلم، »مور« را در چهره يك منتقد جدّى ضد جنگ و ضد كاخ سفيد نشان مى‌دهد؛ چهره‌اى كه »مور« معتقد است آن را مديون »ليبريايى«هاست كه در صنعت چاپ، دستى وسيع دارند و باعث شدند كتاب او با موضوع » 11سپتامبر و فراموش كردن آن«، كه با مخالفت جدّى ناشران براى توزيع روبه‌رو شده بود و به دليل اتهامات فراوان عليه بوش، براى توزيع مى‌بايست تا 50 درصد سانسور مى‌شد ، به بازار عرضه شود و بيش از صد هزار نسخه از آن به فروش برسد.
به هر روى، تصوير كلّى‌اى كه فيلم پيش چشم بيننده مى‌گشايد، تركيبى در نگاه اول ناهمخوان از وقايع خاص است كه به لطف اسنادى كه »مور« در فيلم انتشار مى‌دهد، چهره‌اى كاملاً ضد جنگ را از اين كارگردان ارايه مى‌كند و اتهامات فراوانى را نيز به سمت كاخ سفيد و مسئولان آن سرازير مى‌سازد. شايد گفته خبرنگار شبكه خبرى »بى بى سى« از جشنواره »كن« كه گفته بود »اگرتماشاگران، اين فيلم را به همان صورت كه هست بپذيرند، به اين نتيجه خواهند رسيد كه رئيس جمهور آنها (جورج بوش) يك كلاهبردار و احتمالاً رئيس جمهورى فاسد است كه با انگيزه‌هاى نه چندان اساسى، از جمله كينه توزى، حرص، طمع و عشق به قدرت، به جنگ رفته است، نه مبارزه با تروريسم و گسترش صلح در جهان«.

از كلمباين تا مانهاتان؛ جامعه بسته و جامعه باز
»بولينگ براى كلمباين« ساخته قبلى »مور« كه مستندى اجتماعى است، پرده از واقعيتى بر مى‌دارد كه تا روزگار خود به زبان رسمى آمار منتشر نشده است. »مور« در حاشيه داستان حمله مسلحانه يك دانش آموز به دبيرستان »كلمباين« در امريكا، آمارى مقايسه‌اى و تكان دهنده را از ميزان سالانه قتل با اسلحه در كشورهاى جهان ارايه مى‌دهد. مقايسه اين آمار بسيار جالب است: فرانسه 225 نفر، كانادا 165 نفر، انگليس 68 نفر، استراليا 65 نفر و سرانجام امريكا، كه داراى رتبه نخست است با 11127 نفر.
افشاى واقعيت تباهى و فساد اجتماعى رايج در جامعه آمريكا از زبان آمار، »مور« را به سمت تكميل فرضيه‌اش در فيلم مى‌برد. او مى‌گويد كه تا پيش از سفر به كانادا، تصورش اين بوده كه كشتار با اسلحه در امريكا، به دليل تعداد فراوان اسلحه در امريكاست، اما بعد فهميده است مردم كانادا، با آن‌كه اسلحه زيادى در اختيار دارند، درهاى خانه خود را قفل نمى‌زنند و ميزان قتل در آن‌جا بسيار پايين‌تر از امريكاست.
اين شرح و بسط، بستر اصلى فرضيه »مور« را براى تأييد هموار مى‌سازد. »مور« معتقد است امريكاييان از اساس عاشق اسلحه هستند و اين عشق، نه به دليل يك مؤلفه ذاتى و ذهنى، بلكه به دليل وحشتى عارضى است كه از محيط اطراف و شخصيت‌هاى پيرامون خود دارند.
مستندِ تا حدى اغراق آميز »بولينگ براى كلمباين«، كه آن نيز جايزه »اسكار« را براى »مور« به ارمغان آورد، مى‌توان مقدمه و تصوير كوچك‌تر و محدودترى از »911 درجه فارنهايت« دانست.
ديدگاه مبنايى »مور«، مبنى بر كشف اين حقيقت در فيلم »بولينگ براى كلمباين« كه »امريكايى‌ها از مردم اطراف خود هراس دارند«، در »911 درجه فارنهايت« توسعه مى‌يابد. در اين فيلم، نظام سياسى امريكا، طورى تصوير مى‌شود كه در پناه وحشت خودساخته‌اى كه براى مردم ايجاد كرده است، در پى مطامع اقتصادى و سياسى خود است.
»مور« مى‌گويد: »ايجاد وحشت و هراس از توسعه و تقويت تروريسم در ميان مردم پس از 11 سپتامبر، تنها به دليل حفظ و نگهداشت فضاى ذهنى مردم در هراس از ساكنان نقاط ديگر جهان بود«. او مى‌افزايد: »در حادثه 11 سپتامبر، سه هزار امريكايى كشته شدند. اين در حالى است كه 290 ميليون امريكايى وجود دارند. با اين وصف، احتمال كشته شدن هر كدام از ما در حوادث تروريستى، بسيار بسيار اندك است«.
مبناى انتقاد اصلى و اساسى »مور«، اين است كه فضاى روانى و اجتماعى ساخته شده توسط دولتمردان و به خصوص دولت اخير امريكا، تنها و تنها ايجاد روحيه‌اى است كه در شأن جامعه امريكا و مردمان آن نيست. »مور« تصريح مى‌كند »ما مى‌توانيم بهتر از اين باشيم«، اما سياست‌مداران ما نمى‌گذارند.
از نگاه ديگر، »مور« اتفاقات وبزهكارى‌هاى اجتماعى فراوان و تأسف‌آورى را كه هر روز در اجتماع امريكا اتفاق مى‌افتد، معلول و محصول نگاه ابزارى سياست‌مداران به انسان مى‌داند و البته ريشه تاريخى اين سياست كلان را نيز (در كشتار سرخپوستان) انكار نمى‌كند.
»مور« معتقد است جنگ، مبارزه با تروريسم و ساير ادعاهاى بوش، هيچ‌كدام بر پايه صداقت نبوده است. او عقيده دارد: »بوش فردى است كه سياست‌هايش به شدت طمع‌كارانه است. او به صلح و استقرار آن نمى‌انديشد، بلكه جهان را از منظر مطامع فردى خود مى‌نگرد. سياست او سياستى است خودخواهانه نه واقعى«.
از همين منظر است كه »مور«، هنگام دريافت جايزه »نخل طلايى كن«، مخالفت دولت فرانسه با حمله به عراق را، مبتنى بر عقيده صلح‌طلبانه آن‌ها مى‌داند و آن‌ها را دوست واقعى امريكا مى‌شمارد. او پس از دريافت جايزه مى‌گويد: »بسيارى از امريكايى‌ها، اكنون مى‌فهمند كه فرانسوى ها دوستان خوبى براى امريكايى‌ها هستند. دوستانى كه سعى مى‌كنند خودشان كار درست انجام دهند و ما را نيز به راه اشتباهى كه در پيش گرفته‌ايم واقف كنند. ما به مردم اين كشور و آنچه به خاطر مخالفتشان با جنگ عراق در رسانه‌هايمان به آنها نسبت داديم، يك عذرخواهى بدهكار هستيم«.
»مور« همانطور كه در سخنانش در مراسم دريافت جايزه »كن« گفت، خواهان آن است كه سياست‌مداران با مردم صداقت داشته باشند. او مى‌گويد: »روزى يكى از رييس جمهوران بزرگ جمهورى‌خواه گفت اگر صرفا حقيقت را به مردم بگوييد، ملت امريكا نجات خواهد يافت«.
»مور« اگر چه ممكن است در ميان سينماگران حرفه‌اى (فيلمسازان غير مستند)، يك كارگردان درجه اول سينما محسوب نشود، اما منتقدى به شدت صادق و بى‌تعارف است. كانون حمله‌هاى انتقادى او، نه سياست‌مداران درجه سوم يا دوم، كه شخص »بوش«، يعنى مرد اول سياست امريكا و بلكه جهان است.
»مور« اعتقاد دارد بوش درك عمومى دنيا را آنچنان كه مى‌خواهد مى‌پروراند و پيش مى‌برد و وظيفه فيلمسازى مثل او، مبارزه با رشد چنين تفكرى است؛ تفكرى كه »بوش« صرفاً به دليل مطامع شخصى، ذهن اقتصادى بيمار و روانِ قدرت طلب‌اش به آن رسيده و از آن دفاع مى‌كند.

جامعه‌شناسى ناخواسته امريكايى
سؤال اصلى »مور« در »بولينگ براى كلمباين«، كه به صورت گسترده‌ترى در »911 درجه فارنهايت« تكرار مى‌شود، اين است كه: چرا امريكاييان اين اندازه تمايل دارند ديگران را با اسلحه به قتل برسانند؟ به بيان ادبى خودِ وى، »رمز عشق فراوان امريكاييان به اسلحه چيست«؟
روايت »مور« از جامعه امريكا، علاوه براين‌كه نشان مى‌دهد دولت‌ها و سياست‌مداران امريكايى، در پى نگهداشتن جامعه در چنين فضاى ذهنى‌اى هستند، به اين موضوع نيز اشاره دارد كه ترس ايجاد شده توسط سياست‌مدارانِ امريكايى و سردمداران دولت امريكا، در جانِ جامعه امريكا نيز نشسته و رسوب كرده است.
جامعه امروز امريكا، خواسته يا ناخواسته در مقابل اين ترس، مرعوب و مغلوب شده است و اين همه، نمى‌تواند به مدد چند سخنرانى يا چند مستند سينمايى از بين برود. »مور« مى‌گويد: »ترسى كه ابتداى آن سياست بود اكنون توسعه يافته و به ترس از همديگر و جهان تبديل شده است«. او مى‌افزايد: »من فكر مى‌كنم ما به يك بيمارى روحى پيوسته كه بين همه ما تقسيم شده مبتلاييم . اين بيمارى هنگامى كه ما به اطراف خودمان و ديگرانى كه در پيرامونمان هستند نگاه مى‌كنيم، به طور غير منتظره‌اى ظهور مى‌يابد«.
»مور« معتقد است جامعه امريكا به شدت از سياست‌هاى مخرّب كاخ سفيد آسيب ديده است و حادثه يازده سپتامبر، تنها پلكانى براى صعود »بوش« بر بامِ سياست و كسب قدرت بيشتر نبوده است. وى مى‌گويد: »شما شاهديد كه بوش از حادثه 11 سپتامبر چه اندازه در راه توهين به ملت‌ها استفاده كرد. استفاده از مرگ حدود سه هزار امريكايى براى افزايش آزادى عمل و اختيارات مدنى رئيس جمهور، تغيير قوانين اساسى كشور و ... نمى‌تواند اهداف مقدس و درستى باشد. ما با استفاده از مرگ آنها، براى گسترش (مثلاً ) آزادى در كشور خود، به آنها احترام نگذاشته‌ايم«.
»مور« با »911 درجه فارنهايت«، در واقع به تشريح هراسى مى‌پردازد كه سياست‌مداران جامعه امريكا، از ابتدا آن را در جان مردم انداخته‌اند و اكنون به يك اپيدمى تبديل شده است؛ ترسى كه جامعه را بر آن مى‌دارد با سياست‌هاى توسعه طلبانه و قلدرمأبانه بوش، كه با شعارِ ظاهر فريب مبارزه با تروريسم پوشش مى‌يابد، موافقت كند يا حداقل مخالفت نورزد.
از نگاه »مور«، جامعه امريكا يك »جامعه به شدّت بيمار« است و بيمارى آن، نه يك بيمارى طبيعى كه يك بيمارى عارضى است. »مور« صراحتا مى‌گويد: »من كسانى را جلوى دوربين مى‌كشم كه زندگى را براى ميليون ها نفر سخت كرده‌اند و باعث شده‌اند آنها خودشان به خودشان اهانت كنند و يا خود را تحقير نمايند«.
براى او، ساختن فيلم، نه تنها دفاع از يك عقيده و ايده، بلكه مبارزه در راه روشنگرى است؛ روشنگرى براى مردمى كه در حجم وسيع تبليغات رسانه‌اى، حتى خود نيز نمى‌دانند كه بيمارى آنها درحال شدت يافتن است و طرفه‌تر آنكه، سلامت خود را در حدّ اعتدال مى‌دانند.
آيا جامعه‌اى كه در آن، هنگام افتتاح حساب در بانك، به شما اسلحه هديه دهند، جامعه سالمى است؟ اين سؤال اصلى »مور« در ماراتن‌هاى گزنده سينمايى‌اش است.

نتيجه‌گيرى
»911 درجه فارنهايت«، اگر چه به عنوان فيلمى مستند كه بر اسناد اطلاعاتى و نظاميِ ظاهراً تأييد شده‌اى هم تكيه دارد، مى‌تواند قابل توجه باشد، اما از آن جهت كه نگاهى كامل و روشنگرانه از درون جامعه امريكا به اين جامعه داشته است، به عنوان زاويه ديدى امريكايى در شناخت بحران‌هاى اجتماعى اين كشور مى‌تواند مورد توجه جدّى‌ترى قرار گيرد.
فيلم، هم مى‌تواند مجموعه مستنداتى محكم (يا حتى سست) از ادعاها و اتهام‌هاى سياسى اجتماعى عليه دولتمردان كاخ سفيد دانسته شود و هم مى‌تواند تصويرى تيره و تار و در عين حال، روايتى ساده و صادقانه از زد و بندها و پنهان كارى‌هاى رايج سياسى باشد كه بر زمينه سياست جهانى امريكا در حال جريان است.
همچنين مى‌توان »مايكل مور« را هم در يك نگاه، منتقدى سرسخت، جسور و پى‌گير در مبارزه با جريان شومِ سياستْ بازى جهانى دانست و هم در نگاهى بدبينانه، جزيى از پروژه فريب بين‌المللى به شمار آورد كه از زمينه‌اى مخالف، به تبليغ و پنهانكارى ديگرى در اين سياستِ آلوده به ننگ و فريب مى‌پردازد.
به هر حال، فيلم هرچه هست و »مور« هر كه هست، تصويرى است از جهانى كه امروز امريكا در برابر چشمان ما گشوده است. كشورى كه با قدرت نظامى غالبى كه دارد، جهان را به نظمى تازه مى‌خواند و سعى در دستكارى‌هاى گسترده در نظام بين الملل دارد.
اين كه »مور« جايزه دريافتى‌اش در جشنواره »كن« را به »دختر خود و تمام كودكان امريكا، عراق و سرتاسر جهان كه در جريان جنگ رنج برده‌اند«، تقديم مى‌كند، نمادى است كه به اين زودى از ذهن‌ها محو نخواهد شد.
هم چنين اين موضوع كه فيلمسازى از درون جامعه آمريكا، به تصويركردن آنچه سياست زورگويانه اين كشور بر جهان تحميل كرده است پرداخته، خواه فيلمساز ياد شده مخالف باشد و خواه موافق، اتفاقى است كه تأثير فراوانى بر ذهن جهانيان مى‌گذارد و شايد روشنگرى‌اى كه »مايكل مور« در گفته‌هايش، آن را رسالت اصلى خود مى‌داند، صرفاً از اين رپرتاژِ طولانى و مستندِ پر سر و صدا، ساده‌تر برآيد تا نقل آن در مصاحبه‌ها و نطق‌هاى تند و تيز »مور«.
جهان در روزگار پس از يازده سپتامبر، براى جنگ، خونريزى، آدمكشى، جنايت، سياست بازى و دروغ و فريب به مردم جهان، تصويرى موفق‌تر از »911 درجه فارنهايت« نديده است. هر چه هست، فارغ از علايق و سلايق كارگردان پر حرارتِ فيلم، »911 درجه فارنهايت« تصويرى است از دوره‌اى تازه از سياست جهانى، كه با رپرتاژى متبحّرانه از سرهاى بريده، بدن هاى بالا رفته بر پل‌ها و تيرهاى چراغ برق و سربازانى كه جنازه‌شان در عقب خودروها كشيده مى‌شود، منادى نظمى تازه در عرصه بين‌الملل است؛ نظمى كه در بى‌نظمى مطلق آغاز شده و ادامه يافته است.
اكنون بايد منتظر باشيم تا ببينيم »911 درجه فارنهايت«، با گفت‌وگوهاى شديداً متأثر كننده با والدين سربازان كشته شده امريكايى، گفت و گوهاى درد آور و تأثيرگذار با سربازان مجروح و تصاوير مدارك مستند و نامستندش از زد و بندهاى پشت پرده سياست جهانى امريكا، در پيشبرد اين نظم نوين چه اندازه مؤثر خواهد بود.(1)
پى نوشت:
1. منبع نقل قول‌هاى اين مقاله، اصل گفت و گوى شبكه C.B.S با »مايكل مور« و سخنان وى، هنگام دريافت »نخل طلايى جشنواره كن« است.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 137  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست