responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 122  صفحه : 4

نگاهى تاريخ‌مند به عرفان و مكاشفه
فعالى محمدتقى

آخرين قسمت

ما حصل و مرور

1. ريشه قرآنى

مسئله «لقاء الله‌» در قرآن ريشه دارد; چنانكه ديديم، در قرآن كريم آيات متعددى وجود دارد كه هر يك به گونه‌اى به مسئله ؤيت‌خدا اشاره داشت. اين دسته از آيات، مسئله رؤيت را براى اذهان حساس مسلمانان صدر اسلام مطرح كرد. احاديث متعدد اين باب، به ويژه حديث رؤيت ماه كه از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است، مسئله رؤيت‌خدا را وارد مرحله تازه‌اى كرد.
در ادامه ما با دو جريان كلام و تصوف مواجه مى‌شويم; در ميان متكلمين، عمدتا معتزله و جهميه، امكان رؤيت‌خدا را منتفى دانسته و براى اثبات اين ادعا ادله‌اى ارائه داده‌اند. اهل حديث و اشاعره، با حمله به اهل اعتزال، به جواز رؤيت‌خدا فتوا دادند و هر يك به گونه‌اى خاص استدلال ورزيدند. براين اساس مى‌توان گفت كه بيشتر متكلمان به رؤيت‌خدا معتقد بودند.
صوفيه بيش از ديگر فرق اسلامى رؤيت‌خدا را جدى گرفته و هريك به نحوى به مسئله نظر و لقا پرداختند. مى‌دانيم كه در همان قرون دوم، در عالم تصوف دو مكتب زهد و عشق پديدار شد. موضوع ديدار دوست هرچند با تصوف عاشقانه و مذاق صوفيان اهل سكر و خراباتيان سازگارتر است، اما كم و بيش در ميان عارفان اهل محو و مناجاتيان مطرح بوده است كه به نمونه‌هايى از آنها اشاره شد.
حقيقت آن است كه عرفان در دوره‌هاى اوليه، بيشتر به صورت عملى بوده است. رياضت، سير و سلوك، طى طريق، منازل و مقامات بيشترين دغدغه صوفيان بوده است و از اين رو است كه برخى تصوف را كه از قرن دوم آغاز شد، به معناى عرفان عملى دانسته‌اند.
آنكه در معنويت و روحانيت هجرت مى‌كند، «و من يخرج من بيته مهاجرا الى الله‌» ، و مراتب توحيد را يك به يك مى‌پيمايد، حالات و وارداتى خواهد داشت كه به صورت مكاشفات، مشاهدات و معاينات مى‌باشد; لذا كشف و شهود عرفانى حاصل تجليات الوهى است كه در پى تخليه باطن و همراهى انسان كامل رخ مى‌دهد.
همتم بدرقه راه كن اى «طاير قدس‌»
كه درازست ره مقصد و من «نوسفرم‌»
2. اگر در صدد تعيين جايگاه مسئله «رؤيت‌خدا» در عالم اسلام برآييم، آن را در ميان علومى چند خواهيم ديد; اين علوم عبارت است از: علم حديث، كلام، عرفان، فلسفه و حتى تفسير. اين مسئله ابعاد مختلفى دارد و هر علمى متكفل بعد خاصى است. در علم حديث‌با اخبار و روايات متعددى از پيامبر اكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) مواجه مى‌شويم كه هر يك با بيانى خاص اين مسئله را عرضه داشته‌اند. متكلمين به منظور دفاع از حريم ديانت و نفى شبهات مخالفين، به جواز يا عدم جواز رؤيت‌خدا نظر داده‌اند و هر كدام ديدگاه خود را به نحوى مدلل، مستندسازى كرده‌اند. عارفان و صوفيان بيشتر از همه به اين مسئله پرداخته‌اند.
در ميان نحله‌هاى فلسفى، حكمت اشراق و حكمت متعاليه، از آنجا كه بعد عرفانى و اشراقى دارند، مسئله حالات و واردات را مدنظر قرارداده‌اند; البته در مورد ابن سينا بايد گفت كه اين حكيم الهى دو مرحله حيات علمى داشت. ابن سيناى اول، كاملا استدلالى و منطقى، و يك فيلسوف تمام عيار است، اما ابن سيناى دوم به دلائلى، شايد ديدار با ابوسعيد ابوالخير، عرفان، تصوف، مقامات و اسرار درونى را مطمح نظر قرار داد و در اين برهه حيات فكرى خويش، آثارى به جهان علم و انديشه عرضه داشت كه بيشتر بعد عرفانى را تداعى مى‌كند. علم تفسير هم، زمانى كه به شرح و بسط آيات عرفانى و شهودى مى‌پردازد و نيز زمانى كه به عنوان روش تفسيرى عرفانى تلقى شود، با مسئله مورد نظر مرتبط مى‌شود.
3. عواملى چند، موجب مطرح شدن مسئله رؤيت‌خدا شدند كه ذيلا به پاره‌اى از آنها اشاره مى‌شود.

الف. عامل اعتقادى

بى شك مهم‌ترين عامل پيدايش انديشه رؤيت‌حق، بعد اعتقادى آن است و در اين بين محرك‌هاى قرآنى، مؤثرترين نقش را ايفا مى‌كند. متكلمان، چه موافق چه مخالف، هركدام هدف خويش را دفاع از دين قرار داده بودند، لذا انگيزه نخستين، چيزى جز دغدغه‌هاى فكرى و اعتقادى نبوده است.

ب. عامل سنت‌گروى

دانشمندان و محققان مسلمان براى بسط و توسعه عقايد خويش به طور گسترده به سنت‌هاى پيشين مراجعه مى‌كردند. قرآن بيشترين سهم را به خود اختصاص داد و اخبار و احاديث در درجه بعدى قرار داشتند، البته گاه توجه برخى از صوفيان احيا شد، آيات مربوط به رؤيت‌خدا و حديث رؤيت ماه بود.
سنت‌گرايان با احياء سنت قرآنى و نبوى ارزش جديدى به منابع پيشين بخشيدند. موضوع ديدار در آخريت‌به اعتقاد بيشتر كسانى كه به جواز آن قائل بودند، مبناى قرآنى و حديثى داشت. صوفيه و ديگران با صحنه‌آرايى‌هايى كه از بهشت و مجلس ديدار مى‌كردند، از منابع روايى قرآنى و حتى يهودى يا مسيحى بهره مى‌برند. اين گزارش‌ها كه همراه با صحنه‌هايى از تجربه‌هاى بهشتيان و احساس محبت و شوق ديدار بود، به تفصيل توسط حارث محاسبى فراهم شد و در ادامه توسط صوفيان دوره‌هاى بعد بيش از پيش مطرح شد.

ج. عامل سياسى - اجتماعى

وقتى كه معتزله توسط حكام بنى‌عباسى و به ويژه مامون تاييد و تحكيم شدند، اعتقادات خود را واجب شمردند و هركه دم از مخالفت مى‌زد به شديدترين وجه به بند كشيدند. در نتيجه عالم اسلام به بلايى خونين دچار گشت، كه جامعه اسلامى را به دوگروه تقسيم كرد. گروهى به عقل ايمان داشت و دين را فرمانبردار احكام آن مى‌دانست و گروهى ديگر كه سخت‌به ظاهر قرآنى تمسك مى‌جست و هر پديده تازه‌اى را بدعت و كفر مى‌شمرد و بيم آن بود كه براثر اين نزاع به اسلام زيانى جبران‌ناپذير وارد آيد. تا آنكه متوكل - كه دشمن معتزله بود - به خلافت رسيد و قدرت از دست رفته معتقدان به غيرمخلوق بودن قرآن را به ايشان بازگردانيد. از آن پس معتزله كه سال‌ها يكه‌تاز ميدان بودند، در معرض نابودى قرارگرفتند، كتاب‌هايشان طعمه آتش و مداركشان عرضه زوال گرديد و جمعشان پريشان گشت، به ويژه از آنگاه كه از يك سو ابوالحسن اشعرى برخاست و از جنبه فكر و جدل با آنها درآويخت و از سوى ديگر، دشمنان ديگر به كندن بنياد ايشان پرداختند. معتزله با اهل حديث مبارزه كردند، اما اهل حديث غلبه يافتند و با آنها به كارزار برخاستند.
اصل اساسى پنجم كه مورد اعتقاد معتزله بود، مسئله امر به معروف و نهى از منكر است. اين اصل كه مربوط به رساله عمليه اين فرقه مى‌باشد، متشرعين را ملزم مى‌كند كه نه تنها با لسان، بلكه با تكيه بر قدرت حاكمه دولت عقيده خود را توسعه دهند و مخالفين را وادار به تسليم نمايند. اين اصل اعتقادى معتزله به تاسيس سازمان تفتيش عقايد - واقعه محقه - منجر شد. ماموران طى فرمانى رسمى خطاب به تمام قضات حكومت مقرر داشت كه عقايد مقامات دولتى را نسبت‌به حدوث قرآنى مورد تفتيش قرار دهند، خليفه حتى فرمان داد كسانى كه از بازجويى شدن امتناع ورزند به مجازات مرگ محكوم شوند، اين موضوع طبعا به تحريك احساسات شديد عليه معتزله منجر گرديد و بالنتيجه يكى از علل سقوط آنان شد.
احمدبن حنبل و ابوالحسن اشعرى كه در محيط پرهياهوى معتزله زاده شدند از آنان رخ برتافتند و به دشمنى پرداختند و به پيكر معتزليان ضربات سخت و كشنده‌اى وارد ساختند. اهل حديث و اشاعره در سير مبارزات خود سنت را مطرح كرده‌اند، اين مجادلات كه جنبه سياسى - اجتماعى هم داشت‌به تمام زمينه‌ها تسريع يافت. يكى از مخالفت‌هاى مهم حنابله و اشاعره، مسئله رؤيت‌خدا است. آنان با رد ادعاى معتزله، با تكيه بر آيات و روايات فراوان معتقد شدند كه مؤمنان پروردگار خويش را خواهند ديد و به مجلس ديدار او بار خواهند يافت.
4. اگر مسئله كشف و شهود را در عرفان و تصوف پى‌جويى كنيم، خواهيم ديد كه:
اولا: اين مسئله در كلمات صوفيان صدر مربوط به جهان آخريت است، اما تدريجا ديدار حق به دنيا نيز منتقل مى‌شود. به تعبير ديگر صوفيه با ترتيب دادن مجلس ديدار در دنيا، بهشتى دنيوى ترسيم كرده‌اند.
ثانيا: واژگان صوفيه آهسته آهسته بسط و توسعه يافت. آنان از تعابيرى نظير وصال، معاينه، مشاهده، لقاء و كشف استفاده كردند.
ثالثا: چنانكه از ترجمه حارث محاسبى به دست آمد از اين زمان به بعد مسئله رويت‌با مسئله شوق و اشتياق در عرفان گره خورد. به گونه‌اى كه در آثار متعدد مسئله ديدار ضمن بحث‌شوق مطرح مى‌شد.
رابعا: آنچه در قرآن و احاديث و كلمات صوفيان قرن دوم و سوم مطرح است، رؤيت‌خدا است. به عبارت ديگر متعلق رؤيت تنها خدا بود، در حالى كه در آثار عرفاى قرون متاخر امور ديگرى به جز خدا به عنوان متعلق ديدن و شهود مطرح شدند كه در مباحث آينده مطرح خواهد شد.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 122  صفحه : 4
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست