1. اگر سرمايهدارى را به ليبراليسم اقتصادى تعريف كنيم، مىتوانيم آن را يك نظام اقتصادى بر اساس «شهوت رها شده» مورد توجه قرار دهيم.
سرمايهدارى در پى ارضاى شهوتهاى انسانى براساس سرمايه است. پس آرمانى جز شهوت انسانى براى او متصور نيست; به همين دليل انسانشناسى سرمايهدارى براساس غريزهشناسى (جنسى و گرسنگى) قرار داده شده است. نظريه فرويد و ماركس اين نكته را به خوبى آشكار مىسازد.
2. سرمايهدارى براى ارضاى غرايز و شهوات انسانى هيچ هنجارى را تحمل نمىكند و به شدت هنجارشكن است، به همين دليل شروع مدرنيسم، سكولاريسم و سرمايهدارى با هم بوده است و جوامع غربى و سپس شرقى (مثل ژاپن) را با آنومى و بىهنجارى روبرو كرده است و افسردگى و خودكشى يا خشونت و پرخاشگرى جزء لاينفك حاكميتسرمايهدارى است، زيرا انسان بىهنجار، يك انسان سرگشته و تنها است.
3. تعريف دانش نيز در سرمايهدارى متفاوت مىشود، چون دانشى اعتبار مىيابد كه غرايز انسانى را ارضا كند، پس دانش سرمايهدارى يك دانش ابزارى است كه بر يك نوع عقلانيت ابزارى بنا مىشود و هيچ گونه شرافت ذاتى براى دانش قائل نيست و فقط براى آن شرافت ابزارى قائل است (پس تا زمانى كه ابزار ارضاى شهوت باشد، شرافت دارد، در غير اين صورت از صحنه زندگى حذف مىشود. لذا فرهيختگى و سنتگرايى و... در نظام سرمايهدارى از بين مىرود و علم تجربى و كاربردى بر بقيه دانشها حكومت مىكند و از نظر روشى تابع حدسها و ابطالها واقع مىشود و ملاك ابطالپذيرى بر آن حاكم است.
4. سازمان دانش، يعنى دانشگاهها نيز تعريف متفاوتى دارند; دانشگاه به معناى سازمان فرهيختهپرور نيست، بلكه به معناى كارشناسساز، يعنى محل پرورش و گسترش علوم و دانش ابزارى و فنى است كه اين نيز در مورد علوم انسانى صدق مىكند; يعنى علومى كه مىتواند در ارضاى غرايز به انسان بيشتر يارى برساند. پس به روشهاى كمى روى مىآورد تا بتواند در جامعه انسانى و روح انسانها دستكارى كند و آن را در جهتيك جامعه سرمايهدارى هدايت و تربيت كند كه آن را «اجتماعى كردن» ناميدهاند.
بنابراين فرزانگى از دانشگاههاى سرمايهدارى رخت مىبندد، اما فرزانگى و فرهيختگى چيزى است كه در سنت ريشه دارد. حوزه كه بر سنت استوار است، بر فرهيختگى تاكيد مىكند. پس به طور طبيعى دانشگاه با حوزه سر سازگارى ندارد، چون ضد فرهيختگى است.
5. دانشگاه سرمايهدارى رو به آينده است; چرا كه در سرمايهدارى، گذشته و حال وجود ندارد و هر چه هست، آينده است. پس در اين دانشگاه بر آن معرفت و دانشى تاكيد مىشود كه آينده صرف باشد كه همان علم تجربى با روش نسبيت مطلق است كه هر چند گذشته و ابطال شده، اما گذشتهاى وجود ندارد، به همين دليل، دانشگاه ضد تاريخ است كه اين با فلسفه تحليلى در برابر ديگر روشهاى فلسفى سرسازگارى دارد; به همين دليل غرب انگلوساكسونى الگوى اين دانشگاهها است. پس در ذات خود غير بومى است و با دانشهاى بومى كه حوزههاى علميه حامل آنها است، سر سازگارى نخواهد داشت.
6. در اين دانشگاهها بر استهزاء سنت تاكيد مىشود، به همين دليل با مذهب سنتى موجود در جامعه سازگارى ندارند. اين دانشگاهيان در پى مطالعه جدى سنت نيستند، بلكه فقط در حد تزئينى و فانتزى به سنت مىپردازند. پس از سنت غفلت كرده و به علوم تجربى وارداتى گرايش شديد داشته و توليد علم و دانش بومى را در نظر نخواهد داشت، همچنان كه بر ترجمه به عنوان يك شاخص علمى تاكيد مىكند كه همانند تسلسلى تراكمى، هرگز انتهايى نخواهد داشت.
بنابراين با حوزههاى علميه كه توليد و باز توليد علوم سنتى را بر عهده دارند، سر مخالفتخواهند گذاشت.
7. دانشگاه سرمايهدارى شاخص رشد علمى خود را از خارج از كشور خواهد گرفت، پس هر دانشگاهى كه خارج از كشور و به طور خاص غرب و به طور اخص امريكا آن را معتبر بداند، علمى است و فرهنگ علمى انگلوساكسونى و رويههاى علمى آنها، مثل مطالعات تجربى صرف و عدم مطالعات فلسفى عميق و مطالعات موردى و... بر آن حكومتخواهد كرد. حتى حركات آموزشى و غير علمى دانشگاهها و استادان آن حوزه از نظر مصرف نوع تنقلات، نوشيدنىها و نوع مطالعه و تصنيف مقاله و نوع پشت ميز نشستن و... اين مسئله تا آنجا پيش مىرود كه حتى اسم آموزش عالى بر اساس حوزه معرفتى و ساختارى از وزارت فرهنگ و آموزش عالى به وزارت علوم، تحقيقات و فناورى تغيير مىيابد. به همين دليل دورى حوزه و دانشگاه اوج خواهد گرفت.
8. در جامعه سرمايهدارى، حوزههاى علميه كه حامل سنت هستند، به درون خود خواهند خزيد و روز به روز بر مباحث انتزاعى خود خواهند افزود و تا آنجا پيش خواهند رفت كه حتى كاربردىترين علوم حوزوى، مانند فقه، به موضوعات غيرواقعى و غير موجود و حتى انتزاعى مىپردازد و هر چه بحث انتزاعىتر باشد، نشانه فضل و دانش بيشتر خواهد بود.
پس مسائل مستحدثه و واقعى جوامع ناديده گرفته مىشود و اين سبب دورى از جامعه و سپس سياست و دانشگاه خواهد شد. پس در حوزه يك گرايش شبهه نسبتبه جدايى از دانشگاه تقويتخواهد شد.