در دوران دفاع ملت فلسطين، نقش زنان فلسطينى كمتر از مردان آن ديار نبوده است و نگاهى گذرا بر كارنامه انتفاضه مؤيد اين مدعاست. چه كسى مىتواند نقش مادران، همسران و فرزندان و خواهران شهدا و مجروحان و زندانيان فلسطينى را به شايستگى تبيين و ابعاد اين همه ايثار و فداكارى را به خوبى ترسيم نمايد و چه كسى مىتواند براى تلاشها و فعاليتهاى زنان تحصيلكرده و خانهدار فلسطينى در دفاع از سرزمين فلسطين، حد و اندازهاى قائل شود؟
همايش دو روزه «نقش زن در انتفاضه» در مهرماه سال جارى در دانشكده فنى دكتر شريعتى تهران برگزار شد. در پيامى كه از سوى رئيس مجلس شوراى اسلامى به اين همايش ارسال شده، آمده است:
«آرى امروز دفاع در برابر اين ستمها و ظلمها يك دفاع مشروع است. آنان كه مجاهدت فرزندان فلسطين را عمليات تروريستى مىدانند، به خوبى مىدانند اين اقدامات جز دفاع از شرف و كيان و ناموس مردم فلسطين چيز ديگرى نيست. آنان به دنبال احقاق حقوق خود هستند و مىخواهند به عنوان يك ملت و با دولتى مستقل فلسطينى، در سرزمين مقدس و موطن اصلى خويش زندگى كنند. حاميان رژيم صهيونيستى به خوبى مىدانند اگر حقوق اين ملتبه آنها داده شود، پيروان همه اديان الهى در كنار هم در صلح و آرامش زندگى خواهند كرد.»
سخنران افتتاحيه، حجتالاسلام و المسلمين محتشمىپور، درباره نقش زن در طول تاريخ سخن گفت: «در طول تاريخ بشريت زنان در تمام حركتهاى اجتماعى، سياسى و در همه انقلابها و نهضتهاى انسانى و الهى داراى نقش محورى، اعم از مثبت و منفى بودهاند. زنانى كه نقش منفى داشتهاند در شكست نهضتها يا توقف حركتهاى انسانى و الهى و انقلابها بسيار مؤثر بودهاند. در مقابل در طول تاريخ، زنانى بودهاند كه شالوده ريزى حركتها، قيامها و انقلابها و نهضتهاى آسمانى و انسانى و انقلابهاى رهايىبخش، توسط آنها صورت گرفته يا نقش اساسى را در شكلگيرى و ادامه حركتها داشتهاند.»
وى با تاكيد بر نقش محورى زنان در انقلاب و انتفاضه فلسطين، گفت: امروز انقلاب فلسطين با قيادت و رهبرى مادران، زنان، دختران شجاع و مسلمان فلسطينى به حركت درآمده است و جوانان و مردان فلسطينى به دنبال زنان حركت مىكنند و نقش زنان فلسطينى به مراتب از مردان بارزتر است. هرگاه رهبران مرد فلسطينى دچار ترديد و توقف و ركود و كسالت مىشوند، اين قيام يك دختر جوان فلسطينى است كه شعله انقلاب را مىافروزد و مردان را به حركت در مىآورد.»
وى اضافه كرد: «انتفاضه با يك حركتشجاعانه يك دختر فلسطينى به نام «عطاف عليان» آغاز شد كه امروز اين خانم 10 - 15 سال است كه در زندانهاى مخوف فلسطين زير فشار انواع شكنجهها قرار دارد و سلامتى او در خطر است.»
وى در پايان تاكيد كرد: «زن فلسطينى محور فلسطين و آزادى و انقلاب فلسطين است و اگر انقلاب فلسطين بخواهد پيروز شود، بايد از زن فلسطينى حمايتشود.»
خانم دكتر «رانيه ماضى» نماينده مركز حمايت عمومى از فلسطين هم درباره نقش زن فلسطينى در انتفاضه سخن گفت و با اشاره به اين كه آثار خطرناك سياست اشغالگرى، همچنان زندگى زن فلسطينى را در تمام جوانب اجتماعى، اقتصادى و قانونى در داخل فلسطين شمالى و اردوگاهها تهديد مىكند، راه خروج زن فلسطينى را از سيطره تبعيضها در وضع يك استراتژى برپايه اهداف ملى و بينالمللى دانست و بازديد جمعيتهاى مختلف اروپايى از اردوگاههاى فلسطينى، حق كار و سفر براى ادامه تحصيل در كشورهاى ميزبان، حمايتسازمانهاى بينالمللى از آگاهى بخشى به زنان روستايى محروم از آمد و شد به شهرها، تقويت توانمندىهاى مهارتى و رهبرى و حفظ محيط زيست و بهداشت زنان و كودكان از خطر تسليحات اتمى اسرائيل را از جمله راهكارهاى بينالمللى در اين استراتژى معرفى كرد.
وى همچنين از تقويت مشاركت زنان در سيستمهاى ادارى، ايجاد مكانيزمهاى مشخص براى پيگيرى قضاياى مربوط به زنان و گنجاندن حقوق زن در قانون اساسى و قوانين ملى به عنوان ديگر راه كارهاى اصلى ياد كرد و بر لزوم تمهيداتى در خصوص نمايندگى زنان در دستگاههاى قضايى و قانونگذارى، اعمال حقوق زن در آزادى مراجعه به محيطكار و حمايت در مقابل به كارگيرى خشونت عليه او، تاكيد كرد.
رانيه ماضى به نقش زن فلسطينى در خارج از كشورش پرداخت و گفت: زن فلسطينى در حالى كه تلاش مىشود به عنوان تروريست معرفى شود، در خارج از ميهن از طريق تظاهرات و كنگرهها، واقعيت رژيم صهيونيستى و چهره واقعى مقاومت ملت فلسطين را برملا ساخته و اين امر باعثشده كه افكار عمومى غربىها نسبتبه قضيه فلسطين تغيير نموده و غربىها با قضيه فلسطين همدردى كنند.
دكتر «سهيلا جلالى» استاد دانشگاه نيز به مقايسه نقش اجتماعى زن در قرآن و تورات پرداخت و گفت: برخى با استناد به اين كه حوا موجب رانده شدن آدم از بهشتبود، زنان را مورد انتقاد قرار مىدهند و آنان را ابزار شيطان براى گمراهى مردان مىشمرند. اين گروه در پى اين انديشه براى جلوگيرى از به گناه آلوده شدن مردان، فعاليت اجتماعى زنان را مضر دانسته و يا كاملا محدود مىكنند. اين انديشه از نوشتههاى تورات ناشى شده است كه حوا را مرتكب اولين گناه بشر مىشمرد (سفر پيدايش، باب 3) و در پى آن زنان را منشا گناه و فساد مىشمرد (كتاب زكريا، باب 5 جملات 5 تا 11).
اما در نگاه قرآن، آدم و حوا هر دو با هم فريب شيطان را خوردند و گناه خوردن از درخت ممنوعه متوجه هر دو آنهاست (بقره: 35 و 36، اعراف 19 تا 24، طه 12 تا 123) قرآن دوستى شيطان را متوجه زنان نمىداند; بلكه شيطان را دشمن همه انسانها، اعم از زن و مرد، مىشمرد (يوسف، آيه 5; يس، آيه 60) و از برخى زنان به عنوان الگوى تمام انسانها ياد مىكند (تحريم، آيه 12). وى درباره تفاوتهاى زن و مرد در قوانين شرعى، موقعيت اجتماعى و وظايف مشخص آن دو را عامل تفاوتها دانست. مواردى از دين يهود را نيز نام برد كه اين تفاوتها ناشى از برتر دانستن جنس مرد بر جنس زن مىباشد; چنان كه مثلا زائوى پسرزاى شرعا 7 روز نجس است و بايد 23 روز دوران پاكى نگه دارد; ولى اين مدت براى زائوى دخترزا دو برابر است. (سفر لاديان، باب 12، جملات 1 تا 5)
وى افزود: كتاب فقه عملى يهوديان (شولحان عاروخ) آموزش تورات براى زنان را محدود به فراگيرى احتياجات عملى مىكند. (پادياوند، ج 1، ص 328) و اين نظر علماى يهود كه مخالف آموختن تعاليم عاليه تورات به دختران بودند، بيشتر مورد قبول عامه مردم واقع شد. به همين دليل، غالبا زنان يهود به فراگيرى تعليمات عاليه دينى مبادرت نمىورزند. در دين اسلام زن و مرد مسلمان به يك اندازه موظف به اجراى اوامر الهى و پرهيز از نواهى شريعت هستند (نحل، آيه 97) و همچنين در دين اسلام زن و مرد به فراگيرى قرآن و دريافت كنه معانى آن (بقره، آيه 151; مجادله، آيه 11) و ديگر معارف دينى و حتى غيردينى، دعوت و تشويق و ترغيب شدهاند. (زمر، آيه 9; بحارالانوار، ج1، باب1، ص 172، ج 27، ص 177 و ج 55، ص 180)
دكتر جلالى در ادامه به مقايسه زندگى خانوادگى زنان در دين اسلام و يهود پرداخت و گفت: «در دين اسلام و يهود خانواده نهاد مقدس است و ازدواج موجب تكامل مىگردد (يراموت، 63 الف). معيارهاى انتخاب همسر در هردو دين، تقريبا يكسان مىباشد (سفر خروج، باب 34، جمله 16، بقره، آيه 221) پاكدامنى (مائده، آيه 5) عقل (امثال سليمان، باب 19، جمله 4). در دين يهود مردان حاكمان خانه هستند (سفر پيدايش، باب 3، جمله 16) ولى به ايشان توصيه شده است عزت و احترام همسر را رعايت نمايند (باوا مضيغا، 59 الف) و در رفع حوائج مادى و معنوى ايشان بكوشند (حولين، 84 ب). در دين اسلام مردان قوام هستند; يعنى بايد ملازم زنان خود باشند و متكفل امور آنان گردند (من وحى القرآن، ج 7، ص 161 و تفسير نهجالبلاغه، ج 11، ص 270 و271).
محدوده حاكميتشوهران، همان حقوق ايشان در زندگى خانوادگى است و محصور در حق استمتاع و مساكنه مىباشد (المبسوط، چاپ شده در مجموعه سلسله الينابيع، ج 38، ص 262 و 263; شرايع الاسلام، همان، ج 19، ص 510 و 519). در اسلام زنان وظيفه ديگرى در برابر شوهران خود ندارند و اگر به انجام امور منزل نيز مىپردازند، از باب تبرع و به دلخواه خودشان است و مردان نمىتوانند آنان را به انجام اين امور مجبور سازند; در حالى كه گويا دين يهود، انجام امور منزل و حتى كمك به شوهر در تامين معاش خانواده را جزء وظايف زنان شمرده است (روش زندگى، ص 16). زنان يهود به برخى مشاغل اشتغال داشته و كسب درآمد و كمك به تامين معاش خانواده پرداختهاند. در عرصه نظامى برخى از زنان يهود نقش داشته و به پيروزى قوم يهود كمك كردهاند، گرچه اين نقش چندان فراگير نيست. حوزههاى فعاليتهاى نظامى زنان يهود، عبارتند از: خبررسانى (كتاب دوم سموئيل، باب 17 جمله 17) نجات جاسوسان يهود از دست دشمن (همان، جمله 19; كتاب يوشع، باب2، جملات 1 تا 6) جلوگيرى از وقوع جنگ (كتاب دوم سموئيل، باب 20، جملات 16 به بعد) حق كشتن فرماندهى سپاه دشمن (سفر داوران، باب 4 جملات 17 تا 21)
اما زنان مسلمان در عرصههاى سياسى نيز شركت داشتهاند; مانند بيعت (ممتحنه، آيه 12. ر. ك: الطبقات اكبرى، اثر محمد بن سعد) هجرت (آل عمران، آيه 195. سيره ابن هشام، ج1، صفحات 358، 368 و ج 2، ص 82 و 83 و..). برخى از زنان به امر به معروف و نهى از منكر حاكمان پرداختهاند; مانند ام سلمه (اعلام النساء، ج 5، ص 224) و يا از ولايت دفاع مىكنند، مانند فاطمه زهرا (س) (بحار الانوار، ج 43، باب 27، الاحتجاج، ج 1، ص 354 و 355) و... در عرصه نظامى نيز زنان حضور فعال داشتهاند و به انحاى مختلف، سپاه مسلمانان را يارى مىكردند.
زنان مسلمان در عرصه فرهنگ نيز حضور چشمگير داشتند و به فراگيرى علوم (خصوصا علوم دينى) و آموزش آن به ديگران همت گماشتهاند و در اين ميان برخى از زنان به درجه فقاهت نيز رسيدند و در مسند فتوا نشستند; مانند فاطمه زهرا (س) (بحار الانوار، ج 43). ام سلمه جزء صحابيانى است كه مردم براى فتوا به او رجوع مىكردند و مىگويند در فقه مربوط به زنان متبحر بود. (سيراعلام النبلاء، ج2، ص 203). به اين ترتيب زنان مسلمان در عرصههاى مختلف سياسى، نظامى، و اجتماعى حضور فعال داشتهاند و كتابهاى سيره و تاريخ به موارد مختلف اين حضور اشاره دارند.
خانم عفاف حكيم، رئيس انجمن همبستگى اجتماعى زنان در لبنان، درباره تحول نقش سياسى جنبش زنان فلسطين سخن گفت. خانم فريال شيخ سليم، مدير امور آوارگان و عضو پارلمان فلسطين نيز با ترسيم و تشريح گوشههايى از مبارزه زنان فلسطين و با اشاره به اينكه رنجهاى مبارزه از زمان انعقاد قرار داد بالفور در سال 1917 تاكنون متوجه زن فلسطين بوده و زنان فلسطينى همانند مردان خود و در كنار آنان، در برابر نيروهاى اشغالگر ايستاده و همچنان با تحمل مسئوليتهاى اجتماعى و سياسى، هر گونه عقوبتى را به جان خريدهاند. همه بر اين عقيده هستيم كه زن فلسطينى پا به پاى مردان، بايد در آزادسازى فلسطين مشاركت داشته باشد. لذا جامعه انسانى موظف است از آنها به عنوان نيمى از جامعه، حمايت و پشتيبانى به عمل آورد.
ناصر پورحسن، روزنامه نگار و محقق نيز به نقش سازمانهاى غير دولتى در دفاع از حقوق زنان فلسطينى پرداخت و گفت: سازمانهاى غيردولتى به تدريج جزء لاينفك كنفراسهاى بينالمللى مىشوند. طى سالهاى گذشته مرسوم شده است كه در كنار هر كنفرانس بين المللى، ابتدا نشستسازمانهاى غيردولتى برگزار مىشود. اين مسئله در مورد زنان چشمگيرتر است.
بنابراين بايد با برنامهريزىهاى بلند مدت، وارد عرصه فعاليتسازمانهاى غيردولتى در صحنه منطقهاى و بين المللى شد. يكى از راهكارهاى مناسب در اين زمينه، اقدام از طريق سازمان كنفرانس اسلامى است كه اواخر مهرماه 1382 دهمين نشست آن در مالزى برگزار مىشود.
سازمان كنفرانس اسلامى، شامل 57 كشور مسلمان است كه داراى پتانسيلهاى فراوانى جهتحمايت از زنان فلسطينى مىباشد. تشكيل سازمانهاى غيردولتى حامى زنان فلسطينى در كشورهاى عضو اين سازمان و تشكيل فدراسيونى از آنها در كنار سازمان كنفرانس اسلامى، مىتواند در استيفاى حقوق زنان فلسطينى مؤثر باشد. مشاركت فعال سازمانهاى غيردولتى كشورهاى مسلمان و كسب مقامهاى مشورتى در سازمان ملل باعث مىشود ميزان موقعيت اين سازمانها در كنفرانسهايى كه سازمان ملل درباره موضوع فلسطين برگزار مىكند، افزايش يابد. از آنجا كه زنان يهودى، سازمانهاى غيردولتى بسيارى تاسيس كردهاند و اكثر سازمانهاى غيردولتى كشورهاى غربى حامى اسرائيل مىباشند، افزايش تعداد سازمانهاى غيردولتى كشورهاى مسلمان، مىتواند نه تنها موازنه ايجاد كند، بلكه از نظر كمى بر سازمانهاى مقابل، غلبه نمايد; به ويژه آنكه در كنفرانسهاى مذكور، مسائلى نظير حق وتو وجود ندارد.