responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 1  صفحه : 1

علوم انساني و سياستگذاري كلان
فیاض ابراهیم

. هر كشور و قومي به سياستگذاري كلان نياز دارد. تا بتواند به سياستگذاري خرد خود، در يك چارچوب انسجام بدهد؛ در غير اين صورت، دولت در اعمال اجرائي خود، دچار تشتت و از هم پارگي خواهدشد و فرق (دولت هاي خام) و (دولت هاي ساختاري) اين است. درتمدن ها كه دولت هاي ساختاري شكل مي گيرند و (چارچوب تمدني)،انسجام ساز و دولت هاي ساختاري است.
2. علوم انساني، مهم ترين عنصر تمدني است كه انسجام ساز دولت ساختاري است، چرا كه مهم ترين رسالت علوم انساني، سياستگذاري كلان جامعه است و سياستگذاري در باره علوم انساني، يعني (سياستگذاري سياستگذاري)، به همين دليل، علوم انساني داراي بعدي بنيادي يعني (امنيت و منافع ملي) هر تمدن و كشور است. مهم ترين نگاه بنيادي دولت ها نيز از علوم انساني نضج مي گيرد.
3. پس اگر علوم انساني در يك كشور، با اختلال يا تعطيلي مواجه شود،طرح كلان آن كشور يا تمدن به اختلال و تعطيلي دچار مي شود، چنانچه در ايران، از دوران مشروطه به بعد رخ داد؛ با تاسيس (دارالفنون يا همان پلي تكنيك فراسونگر، سياست تعطيلي علوم انساني در ايران به وجودآمد، چون علوم انساني غربي، سياستگذاري كلان ايران را به عهده گرفت.
4. علوم انساني غير بومي، تا امروز سياستگذاري كلان را در قالب (تجدد) و (توسعه) و امروزه (جهاني شدن يا جهاني سازي)، براي ايران طراحي كرده و طراحي مي كند و تاريخ صد و پنجاه ساله علوم انساني در ايران، در همين چارچوب قابل بررسي است ؛ به عبارتي علوم انساني در ايران، نقش تكنسين موسسه مطالعاتي را براي سياستگذاري هاي غرب بازي كرده كه بايد نقش اجرايي را به عهده بگيرد.
5. علوم انساني تكنسيني و كارداني، به شدت با سياست هاي كلان بومي در افتاد و نقش ويرانگري علوم انساني بومي را به عهده گرفت واين به جنگ علوم جديده با علوم قديمه معرفي گرديد و جنگ دوسازمان مربوط به دو معرفت، يعني دانشگاه و حوزه در ايران نيز آغازگرديد. اين مسئله نيز بر بحران سياستگذاري كلان كشور افزود تا حال نيز ادامه دارد.
6. دولت هاي ايراني كه خود بحران ساختاري دارند، نمي توانند حوزه ودانشگاه را به صورت ساختاري مرتب كنند و دولت هاي فردي براي وحدت حوزه و دانشگاه (به علت فردي بودن و عدم ساختاري بودن آن)،به شكست انجاميده است مانند حركت شهيد مطهري و دكتر سيدحسين نصر)، پس مسئله مهم فرآيند ساختاري توليد و باز توليد علوم انساني ايراني، با توجه به حوزه و دانشگاه است ؛ در غير اين صورت بحران ساختاري كشور با بحران علوم انساني ايراني، فرآيندي تراكمي انحطاطي تشكيل خواهد داد؛ يعني بحران ساختاري به بحران علوم انساني خواهد افزود تا آنجا كه يك جامعه، تمدن و كشور از نفس بيفتد وبه اوج انحطاط برسد.
7. اگر فرمول و شاكله اي براي اين قضيه طراحي شود، شاكله، مفهوم نظريه ــــــــ روش ــــــــ حوزه هاي تحقيقاتي ــــــــ سياستگذاري اول ــــــــ برنامه ريزي ــــــــ استراتژي اجرايي ــــــــ تاكتيك هاي اجرايي ــــــــ تكنيك اجرايي)، يك شاكله كلان براي سياستگذاري است و اگر اين شاكله در سازمان هاي معرفتي، يعني حوزه و دانشگاه رعايت نشود، بر تضاد آن افزوده مي شود، چون اين تضاد بر اساس جهل بنا مي شود؛ نه دانش و آگاهي.
8. فهم مفاهيم بر فهم تاريخي و فلسفه آن متوقف است. پشت سرمفاهيم، معناهايي وجود دارد كه در جهان پديداري يك جامعه ريشه دارد و اين جهان پديداري، در تاريخ و فلسفه متجلي مي شود كه خود رادر مفاهيم نشان مي دهد، پس بدون فهم مفاهيم در قالب فلسفه وتاريخ، ما به فهم نظريه نائل نخواهيم آمد و روشي كه از دل نظريه بيرون مي آيد، با ابهام مواجه مي شود، پس بحران روش شناسي جامعه را ملي خواهد كرد و تحقيقات كه بر اتقان روش شناسي استور است، به ركود و اختلال دچار مي شود.
9. مرحله بنيادي پس از تحقيقات، سياستگذاري است ؛ يعني پس ازغناي حوزه تحقيقاتي به مقوله سياستگذاري تبديل مي شود تاحوزه هاي تحقيقاتي به عهده مراكز معرفتي و سازمان هاي دانشي،يعني حوزه و دانشگاه است ؛ ولي از بعد سياستگذاري به دستگاه دولتي باز مي گردد كه رهبران ما نقش سياستگذاري به عهده دارند و قواي سه گانه مجريه، قضائيه و مقننه نقش برنامه ريزي به عهده دارند؛ يعني تبديل سياستگذاري به شاخص هاي بودجه بندي و استراتژي ملي اجرايي توسط وزارتخانه هاي مربوطه تعيين مي شود و تاكتيك هاي اجرايي به عهده اداره هاي استاني و تكنيك هاي اجرايي توسطاداره هاي شهرستاني اجرا مي شود.
10. آنچه در ايران رخ داده، جهل بر مفاهيم در حوزه هاي سه گانه غرب، به عنوان يك (شبكه نظريه اي) و اسلام، به عنوان (جهان پديداري) و ايران، به عنوان (واقعيت) است و موجب سنت زدگي حوزه هاي علميه و غربزدگي دانشگاه شده است كه نتيجه آن جنگ بي فايده و فرسايشي حوزه و دانشگاه است كه عقب ماندگي ايران طي دوقرن اخير را شكل داده است.
11. پس راه وحدت حوزه و دانشگاه، (هرمنوتيك سه شاخه ايراني)است كه غرب، اسلام و ايران را در تركيبي واحد مطالعه مي كنند كه گسل هاي معرفتي و ساختاري ايران را بر مي دارد و سعي در نظريه سازي در قالب يك مثلث، با رأس هاي نظريه، واقعيت و فرهنگ با نقطه ثقل انسان شناسي دارد.
12. آنچه رخ خواهد داد، توليد جهان پديداري به عنوان نرم افزار خواهدبود كه سخت افزار آن، يعني تمدن در پي خواهد داشت و وحدت ساختار ومعرفت رخ خواهد داد و دولت ساختاري نيز قدم به وجود خواهد گذاشت وتقريب سازمان و معرفت به وجود مي آيد و اين تقريب، سياستگذاري كلان را رقم خواهد زد و اين سياستگذاري، عقلانيت را به وجود مي آورد.

نام کتاب : پگاه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 1  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست