فرهنگ واژه هاي قرآن کريم به زبان انگليسي
شاهسوند شهره
از ويژگيهاي انکار ناپذير قرآن و پيام آسماني پيامبر خاتم(ص) جهان شمولي، فراگيري و حضور و حيات دايمي آن در ميان نسلهاي جاري و عصرهاي متوالي است.
اين نکته از صريح آيات وحي و وضوح سيره پيامبر(ص) مشهود است، بي آن که نيازي به تفسير و تأويل و توجيه باشد، چنانکه مخاطب قرآن نه قومي خاص و نه قبيلهاي مخصوص و نه نژادي ويژهاند، بلکه روي سخن قرآن در عنواني عام و بي مرز زمان و مکان، تودههاي مردمند.
« يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ » (نساء / 174 )
هان اي مردمان ! برهاني عظيم و ژرف از پرورگارتان به سوي شما آمد.
« هَـذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ ...» (آل عمران / 138)
اين [قرآن] بياني بزرگ و ارجمند براي تمامي مردم است.
« هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ يُوقِنُونَ » (جاثيه / 20)
اين [آيات وحي] بينشهاي گرانسنگي است، براي تمامي مردم و براي آن گروه که ايمان آوردند، هدايت و رحمت است.
و سر انجام روشنتر و گوياتر از همه آيات فوق، اين آيه است که ميفرمايد:
« وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ » (سبأ / 28)
[اي پيامبر] نفرستاديم تو را مگر براي تمامي مردم، به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده، ولي بيشتر مردمان آگاه نيستند.
جمله آغازين و جمله پاياني آين آخرين آيه که ياد آور شديم، دو پيام و بيان تأمل برانگيز دارد.
1. رسالت پيامبر خاتم(ص) بايد بر تمامي انسانها بدون استثنا پرتو افکن باشد.
2. جهل و نا آگاهي بر بيشتر مردم سايه افکنده و اين نا آگاهي مانع بهره وري آنان از رسالت جهاني پيامبر اسلام است.
در اين ميان، آنان که پشتوانه تعهّد و مسؤوليت را بر دوش جان دارند و خط رسالت نبي اکرم(ص) را تداوم دهندهاند، با اين هشدار قرآن در مييابند که يکي از وظايف عمده آنان، زدودن ناآگاهيها و بي خبريها و کج فهميها از ذهن تودهها نسبت به پيام وحي است.
تلاش در تبيين مفاهيم وحي از زواياي مختلف در زبان عربي و پارسي به گونهاي گسترده صورت گرفته است و هم اکنون نيز ادامه دارد، و.لي اين تلاش در ساير لغتها و زبانها براي فهم صحيح قرآن، کمتر به کار بسته شده است، در حالي که همه ملّتها با هر زبان و نژادي که باشند، سهمي يکسان در بايستههاي شتاخت پيام الهي دارند.
بر اين اساس، واحد تحقيقات و پژوهشهاي دفتر تبليغات اسلامي خراسان – بخش فرهنگ و معارف قرآن مشهد – تلاش در جهت تبيين مفاهيم واژگان قرآن – به زبان انگليسي – را در برنامههاي تحقيقاتي خويش قرار داد و نيروهاي کار آمد را تدارک ديد و شيوههاي ثمر بخش را به بررسي نشست.
نخست تلاش شد فعاليتهاي مشابه در مراکز تحقيقات قرآني ملاحظه شود تا دوباره کاري صورت نگيرد.
پس از کسب اطمينان از نبودن چنين طرحي – با ويژگيهاي مورد نظر – در برنامههاي تحقيقاتي ساير مراکز، کار پژوهش آغاز گرديد که بخشي از اهداف و روشهاي آن به وسيله خانم شاهسوندي – استاد زبان انگليسي در دانشکده ادبيات مشهد و مجري طرح ياد شده – به رشته تحرير در آمده است.
بدان اميد که خداوند کاستيهايمان را با کمال وصف ناپذير خود جبران کند و اين گامها را در جهت گسترش فهم قرآن در پهنه گيتي قرار دهد و ما را در زمره حاملان قرآن محسوب دارد.
پژوهشهاي قرآني
زبان شناسي، علمي است که زبان يا سيستم برقراري ارتباط بين انسانها را مطالعه ميکند. اهميت روز افزون اين علم در علوم و فنون مربوط با زبان، لزوم آشنايي با آن را دو چندان مينمايد. از جمله فنون مرتبط با زبان شناسي، ترجمه است و مترجم آن جا که دخيل در بررسي متن زبان مبدأ و برگردان آن به زبان مقصد است، از اين قاعده مستثنا نيست. اهميت آگاهي او از اين علم و تئوريهاي ترجمه که مبتني بر زبان شناسي است، امري نيست که بتوان از آن چشم پوشي کرد. مترجم به مدد يافتههاي زبان شناسي، ميتواند ملاکهايي را براي خود تعيين نموده و از ظوابطي پيروي کند تا محصول تلاش او به گونهاي منسجم، در اختيار خوانندگانش قرار گيرد. بدين ترتيب، از ارائه اثر خويش، تنها بر اساس ذوق و سليقه خود داري کرده و رنگ و صبغه علمي بر اثر خويش ميزند.
پيشرفت علوم زبان شناسي و ترجمه شناسي در غرب، مباحث علمي بسياري را در ترجمه متون مذهبي، مخصوصاً انجيل، مطرح ساخته است، به گونهاي که مباحث مطروحه سطوح مختلف زبان: واژگان، ارتباط دستوري، اجزاء ساختارها، معنا و پيام را در بر ميگيرد و اهميت توجه به آنها در انتقال معنا و پيام از زباني به زبان ديگر را روشن ميسازد. مجلات و فصلنامههايي نيز بدين امر اختصاص يافته و شيوهها و دشواريهاي موجود در برگرداندن انجيل مورد مداقه و بررسي قرار ميگيرد. متأسفانه نوپايي اين علوم در کشورهاي اسلامي و عدم توجه کافي به جنبههاي کاربردي يافتههاي آنها موجب گرديده تا مباحث مطروحه در زبان شناسي و ترجمه شناسي، عملاً محلي از اعراب در ترجمه قرآن نداشته باشد. بررسي اجمالي آثار ترجمه شده قرآن بوضوح، اشکالهاي عمدهاي را آشکار ميسازد که ناشي از عدم دقت علمي در بررسي واژهها و آيات قرآني در سطوح مختلف ترجمه است.
چنين نقصاني در برگردان قرآن مجيد به زبانهاي ديگر، که از لحاظ فرهنگي سنخيتي با اسلام و قرآن ندارند، مشکلات بيشتري را در سر راه درک قرآن به همراه ميآورد، زيرا مخاطبان فعلي قرآن کريم در اقصي نقاط عالم، فاقد اطلاعات پيش زمينهاي و فرا زباني هستند که مسلمانان صدر اسلام و اعراب دوران جاهليت از آن برخوردار بودهاند. در عصر جاهليت، فرهنگ غالب، بت پرستي و شرک بوده که در اساس با فرهنگ وحدانيت و يگانه پرستي اسلام مغايرت دارد. اسلام با ظهور خود بسياري از آداب و سنن و مفاهيم آن دوران را مردود شناخته و آنها را رد نمود، امّا برخي از آنها با تغيير و تطبيق بر فرهنگ اسلام پذيرفت. براي مثال ميتوان از واژههاي : جاهليت، مروت، موت، تسليم، تضرع، معروف و حيات نام برد. عدم اطلاع از شرايط تاريخي و جغرافيايي فرهنگي اعراب قبل و بعد از اسلام، موجب خواهد شد تا فضاي حاکم بر محيط، بخوبي ادراک نشود و در ترجمه منتقل نگردد.
البته توجه به اين نکته ضروري است که ترجمه قرآن، تنها با تکيه بر علم زبان شناسي و آگاهي از نظريات ترجمه عملاً ممکن نيست و مترجمان آن بايد اطلاعات و آگاهي وسيعي در زبان عربي، تفسير، معارف قرآني، تاريخ اسلام و ساير اديان و همچنين زبان مقصد و ويژگيهاي آن داشته باشند، تا بتوانند به اين امر خطير دست يازند. از آن جا که علوم اين روزها تخصصي شده يک مترجم، بتنهايي قادر نيست برگردان قابل قبولي از قرآن کريم ارائه دهد و به گروههايي از محققان و مفسران نياز است تا با تلاشي مستمر و طولاني جنبههاي مختلف قرآن را بررسي کرده، به نکات و ظرايف آن دست يابند و در ترجمه آن را انتقال دهند.
از ديگر مسائل تأسف آور در زمينه ترجمه قرآن، برگردان آن به دست افرادي است که خود مسلمان نبودهاند و طبيعي است که درک آنان محدود به ديدگاه خاص خود بوده و نميتوانند آنچنان که بايد و شايد، حق مطلب را ادا نمايند. در بررسي قرآنهاي ترجمه شده به دست غير مسلمانها رنگ و بوي مفاهيم و فرهنگ اديان ديگر، بخوبي مشهود است.
تلاش در راه اشاعه فرهنگ و معارف اسلامي در سالهاي اخير (پس از پيروزي انقلاب اسلامي) ما را بر آن داشت تا با توجه به فقدان ترجمهاي دقيق از قرآن کريم در ممالک غير اسلامي، دست به پژوهش و تأليف فرهنگ واژههاي قرآن کريم به زبان انگليسي بزنيم و به دلايل چندي اين امر را ضروري دانسته و ميدانيم:
تحقيق بر روي ترجمههاي قرآن کريم و همچنين فرهنگهاي اصطلاحات اسلامي به زبان انگليسي، اين نکته را روشن ساخت که مترجمان و يا مؤلفان در آثار خود از دقت نظر کافي در معادل يابي برخوردار نبوده و به دلايل مختلف از ارائه معادل دقيق، عاجز بودهاند:
1. عدم آشنايي کافي با فرهنگ قرآن، اسلام، مسيحيت . ... .
2. عدم آشنايي کافي با زبان انگليسي و عربي و ظرايف اين دو زبان.
3. عدم آشنايي کافي با زبان شناسي و نظريات جديد ترجمه شناسي و کاربرد آن در ترجمه به صورت عملي.
4. در نظر نگرفتن وجوه معنايي متعدد واژهها و آحاد معنايي هر واژه در مقايسه با معادل آن.
5. انجام برگردان متن به صورت فردي.
از اين روي، در انجام اين طرح پژوهشي بر آن شديم تا با بهره جويي از همکاري صاحب نظران در زبانهاي عربي و انگليسي، معارف قرآني، لغت و ترجمه سعي در جبران نواقص آثار صورت گرفته نماييم.
اين طرح جزء طرحهاي بنيادي – کاربردي محسوب شده و ميتواند به عنوان مرجع توسط مبلّغان در امر تبليغ و صدور فرهنگ اسلام و قرآن و توسط مترجمان در ترجمه کتابهاي مذهبي، ادعيه و ... مورد استفاده علاقه مندان قرار گيرد.
در تأليف «فرهنگ واژههاي قرآن» با استفاده از منابع مختلف (تفاسير، کتابهاي لغت، و ... ) وجوه معنايي هر واژه (آحاد معنايي آن) موارد کاربرد آن (اسم، فعل، صفت ...) همايش آن با لغات ديگر در قرآن را مشخص نموده، سپس به معادل يابي در زيان انگليسي پرداخته ميشود.
در زمينه معادل يابي ، ذکر نکات زير ضروري است. براي واژه مورد نظر، ممکن است در زبان انگليسي:
1. معادل مناسب وجود داشته باشد.
2. معادل شخصي وجود نداشته باشد.
3. معادل موجود بار فرهنگي – مذهبي زبان مقصد را داشته و آن را القا نمايد.
با توجه به هر يک از نکات فوق و همچنين با توجه به آحاد معنايي هر واژه ، معادل مناسب آن انتخاب شود. معادل يابي براي واژههاي گروه اول، مشکلي به همراه نخواهد داشت. گروه دوم واژههاي قرآني آن دسته از لغات هستند که معادل آنان در زبان مقصد وجود نداشته و به اصطلاح خلأ واژگان وجود دارد. براي مقابله با اين خلأ واژگان، اگر بخواهيم به توصيف و توضيح واژهها متوسل شويم، چنانچه لغت از واژههاي کليدي باشد و يا اين که بسامد آن در قرآن زياد باشد، عملاً با به کار گيري معادل چند کلمهاي به زيبايي و انسجام ترجمه لطمه خواهيم زد و اگر بدون در نظر گرفتن بار معنايي واژه، معادل نا مناسبي انتخاب کنيم، يقيناً دچار افت معنايي خواهيم شد. براي مثال ميتوان واژههاي الزکاة، الجهاد، تيمم، الحج و نحس را نام برد. در اين زمينه يا بايد به جعل واژه در زبان مقصد اقدام نمود و يا از مکانيزمهاي ديگري براي انتقال معاني و مفاهيم واژه استفاده کرد؛ کثلاً واژه الزکاة را مترجمان به poor due و يا alms ترجمه کردهاند. اگر به آحاد معنايي واژه الزکاة دقت کنيم:
ماليات شرعي
تکليف شرعي
مصاديق زکات
موارد مصرف زکات
مجازات قانوني ندارد
مجازاً در مورد علم، بدن... به کار ميرود
حد نصابي دارد که شامل افراد مستطيع ميگردد
واژههاي مذکور نميتوانند معادل مناسبي براي «الزکاة» باشند، زيرا فاقد آحاد معنايي آن هستند.
از طرف ديگر، توضيحات ناقصي که گاه از سوي مترجمان ارائه ميشود، خود باعث گمراهي خوانندگان ميگردد.
گروه سوم از واژههاي قرآن، شامل آن دسته از واژههاست که معادل آنها در فرهنگ انگليسي زبانان وجود دارد، اما داراي بار فرهنگي متفاوت با فرهنگ قرآن هستند. واژههايي نظير «برزخ» ، «شهادت» و «توبه» که معادل آنها را عموماً در انگليسي با بار فرهنگ مسيحيت به ترتيب:
Repentence: martyrdom: porgatory: قرار ميدهند. حال اگر به وجوه معنايي واژه «برزخ» در قرآن مراجعه کنيم، ميبينيم معناي آن معادل حابل، مانع، فاصله و عالم برزخ است.
حايل « مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ » الرحمن / 20
مانع « وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا » الفرقان / 53
عالم برزخ « وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ » المؤمنون / 100
اگر واژه فوق را در معناي «عالم برزخ» در نظر بگيريم، اشاره به مکاني دارد که همه انسانها پس از مرگ وارد آن شده و بسته به شيوه زندگي خود در دنيا پاداش داده شده و يا مجازات خواهند شد. اگر در دنيا اعمال نيک انجام داده باشند، متنعم خواهند بود و اگر گناهکار باشند، معذّب. معادل «عالم برزخ» را در انگليسي، بعضي porgatory ذکر نمودهاند. اين واژه با بار فرهنگ مسيحيت به معناي:
Porgatory : n. pl
1. often p. theol . a state or place in which in which in r. c. and other christian doctrine. Those have died in grace of God expiate their sins by suffering.
معادل انگليسي آن در فرهنگ مسيحيت به مکاني اطلاق ميگردد که گناهکاران به خاطر معاصي خود، در آن جا مجازات ميشوند. در معناي فوق، جايي براي نيکوکاران وجود ندارد. حال اگر اين واژه را معادل «عالم برزخ» قرار دهيم، به خاطر در نظر نگرفتن آحاد معنايي آن، افت معنايي خواهيم داشت.
به عنوان مثالي ديگر ميتوان واژه «شهد» را ذکر کرد که جداي از صرف فعلي آن، به صورتهاي مختلف در قرآن کريم به کار رفته و هر کدام معادل مناسب خود را ميطلبد. (شهد، شاهد، شهود، شهيد، الشهادة، مشهد، مشهود).
1. « عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ » زمر / 46
جهان محسوس perceptible
2. « فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ » نور / 6
گواه (از نظر حقوقي) testimonies
3. « شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ » آل عمران / 18
شاهد بودن to be a witness
4. « فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ » بقره / 185
درک – حضور داشتن to be present
5. « فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ »
نساء/ 69
گواهان بر اعمال مردم
واژه «الشهداء» بنا به قول علامه طباطبايي، مؤلف تفسير الميزان، به معناي گواهان بر اعمال مردم است. حال، حتّي اگر واژه مذکور به معناي مصطلح آن در زبان فارسي «شهيد» باشد، چنانکه در ترجمههاي قرآن به انگليسي به اين معنا به کار رفته است، معادل انگليسي آن به هيچ وجه داراي بار معنايي آن نيست.
کشته شدگان
مرگ جسماني
حيات اخروي
در راه رضاي خدا
از طريق جهاد
تقدس عمل
مرزوق بودن نزد خداوند
بدن شهيد غسل و کفن ندارد
جهاد به منظور دفاع و با برقراري عدل و قسط
الشهداء
Martyr: 1. a person who chooses to suffer or die rather than give up faith or principles : person tortured or killed because of his belief.
2. a personsuffers great pain or misery for a long time.
3. a person who assumes an attitude of self – sacrifice or suffering in order to arose feelings of pity. Guilt. Etc. in others.
(webster dictionary)
با توجه به آحاد معنايي اين واژه، اين گونه استنباط ميشود که martyr به فردي اطلاق ميگردد که در راه عقيده و اصول اعتقادي خود شکنجه و يا کشته شود. فردي که رنج و سختي بسياري را براي مدتي طولاني تحمل ميکند و نهايتاً به فردي اطلاق ميشود که با ايثار و تحمل سختيها سعي در ايجاد احساس السوزي و گناه در ديگران دارد. جالب اين جاست که براي اشاره به شهداي مذهبي از واژه religious martyrs و شهداي مسيحيت از christian martyrs استفاده شده است.
از سوي ديگر، پارهاي از واژههاي قرآن که در آيات مختلف، داراي وجوه معنايي متفاوتي هستند، توسط بعضي مترجمان با عنايت به تنها يک وجه معنايي آن ترجمه گرديده است. از جمله مواردي که در اين طرح مد نظر قرار ميگيرد، توجه به ابعاد معنايي يک واژه است. براي مثال واژه «معروف» را در اين جا مورد بررسي قرار ميدهيم:
1. « يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا » احزاب / 32
شيوه و نحوه سخن گفتن مناسب
5. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًا وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ » نساء/190
معاشرتي که از نظر مردان شناخته شده و بين آنان متداول است
باعدم توجه به وجوه معنايي متفاوت واژه « المعروف» در قرآن مجيد ، مترجمان اکثر اين واژه را به يک معنا ترجمه کرده اند. واژه هاي honorably، kindnessبه ترتيب در فرهنگ لغت Webster به صورت زير آمده است:
honorable: 1. worth of being honored. 2. having or showing a sense of right or wrong charactized by honesty and integrity upright. 3. bringing honor to the owner or door. 4. doing honor accompanied with marks of respect.
kindness: (n) the state quality or habit of being kind.
kind: sympathrtic friendly gentle tenderhearted generous.
همچنانکه مشاهده ميکنيم ، عدم توجه به وجوه معنايي واژه مذکور ومتن آيه اي که اين واژه درآن استعمال گرديده است، موجب شده تا تقريباً در تمامي آيات اين واژه به يک معنا و با يک واژه بيان گردد.
روش پژوهشي طرح
در مرحله اول، ابتدا واژه هاي قرآن براساس معنا و اهميت آن در درک مفهوم آيه انتخاب ميشوند. لذا بسامد واژه، تأثيري در انتخاب آن ندارد. در اين مرحله از انتخاب کلمات ربط، حروف، کلمات استفهام وصورتهاي صرف شده فعلي در صورتي که تغيير معنايي ايجاد نشود، خودداري ميگردد[3]. پس از واژه هاي انتخابي در کتابهاي تفسير ولغت ، تجزيه وتحليل آنها آغاز ميشود. وجوه معنايي هر واژه، آحاد معنايي، مشتقات، همايش آن با واژه هاي ديگر مشخص ميگردد . واطلاعات لازم در مورد پيش تصورات موجود در واژه، معناي لغوي ، معناي تلويحي، معناي ارجاعي،معناي همايشي، لغات مترادف ومتضاد و... جمع آوري ميشود. درمرحله بعدي، آحاد معنايي واژه ها با آحاد معنايي معادلهاي موجود آن در زبان انگليسي مقابله شده، چنانچه از گروه اول واژه ها باشد، طبعاً مشکلي ايجاد نميشود . درمورد گروههاي دوم وسوم نيز با توجه به روشهاي پيشرفته موجود در ترجمه شناسي، ترجمه و زبان شناسي ، نسبت به يافتن معادل آنها اقدام ميشود.
درمورد هر واژه اطلاعات زير ارائه ميشود:
1. خود واژه به زبان عربي؛
2. تلفظ واژه؛
3. نوع کلمه؛
4. معادل و يا معادل آن همراه با شاهد و يا شواهدي از قرآن کريم با ذکر سوره و آيه؛
5. همايش آن با کلمات ديگر؛
6. لغات مترادف و متضاد ( درصورت موجود بودن).
اميد است که با ياري ايزد منان، اين امر خطير هرچه سريعتر و با دقتي هرچه بيشتر به پايان رسد.
پي نوشت ها:
1 . A .Arberry the Quran Interpreted
2 .pickthall the Glorious Quran
3 . واژه ها در اين فرهنگ لغت ، به همان ترکيب وصورتي است که در آيات قرآني آمده اند. لغاتي که از يک ريشه مشتق شده اند و به اشکال مختلف درآمده اند ، در ذيل ماده اصلي ريشه خود براساس کتاب «المعجم المفهرس لاالفاظ القرآن الکريم» تنظيم ميگردد.