responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نشریه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 39  صفحه : 10
نگاهى به برخى از مقاتل


وقعه الطف
لابى مخنف لوط بن يحيى الازدى تحقيق : يوسفى غروى قم انتشارات اسلامى .

لوط بن يحيى بن سعيد بن مخنف بن سليم ازدى معروف به ابى مخنف (متوفى 175 هجرى ) از مورخان نامى اسلام و مورد وثوق علماى دين واز صحابه امام صادق[ ع] بوده است . وى تاليفات بسيارى دارد اما هيچ يك از تاليفات وى تاكنون به دست نيامده است .

از جمله وى كتابى است به نام[ متقل الحسين] كه در موضوع قيام و شهادت امام حسين[ ع] است .

اين كتاب مثل ديگر تاليفات ابن مخنف در دست نيست اما در نزد مورخين قديم از جمله جرير طبرى متوفاى 1310 هجرى قمرى بوده است و طبرى بيشتر مطالب مربوط به قيام امام حسين[ ع] راازاين كتاب نقل مى كند.

اخيرا آنچه را كه طبرى از مقتل الحسين ابى مخنف نقل كرده است جناب آقاى يوسفى غروى استخراج و با پاورقيهاى مفيد عرضه كرده اند. مصحح محترم منقولات طبرى را با آنچه مفيد در ارشاد آورده و همچنين با تذكره مقايسه كرده است .

توضيح درباره شخصيتها تبيين لغات دشوار بسط حوادث و...از كارهاى مفيد و كارسازى است كه مصحح محترم انجام داده اند.
ولى اين همه مقتل ابى مخنف نيست بلكه فقط آن بخشى است كه طبرى از آن نقل كرده است .

اين مقتل ابى مخنف كه در نزد طبرى بوده است از قديمى ترين ومعتبرترين منابع تاريخى در موضوع قيام امام حسين[ ع] به شمار مى رود و از منابع اصلى علماى تاريخ بوده و هست . كتاب ديگرى به نام[ مقتل ابى مخنف] مشهور و در دسترس است و با چاپهاى گوناگونى در بمبئى بغداد نجف وايران منتشر شده و همراه جلد دهم بحار نيز چاپ شده است (در زمان ناصرالدين شاه درسال 1286) نه مولفش معلوم است و نه تاريخ تاليفش . آنچه مسلم است اين است كه :اين كتاب از لوط بن يحيى معروف به ابى مخنف مورخ مشهور و معتبر نيمه اول قرن دهم هجرى نيست زيرا بين مطالب اين كتاب و آنچه طبرى ازابومخنف نقل كرده است تفاوت بسيار وجود دارد و علاوه براين اباطيلى دارد كه آن را ازاعتبار ساقط مى كند.

مرحوم حاجى نورى درباره مقتل ابى مخنف تقلبى واصلى مى نويسد:

ابومخنف لوط بن يحيى از بزرگان محدثين و معتمداز باب سير و تواريخ استت . و مقتل او در قديم از آن و ساير مولفاتش معلوم مى شود. لكن افسوس كه اصل مقتل بى عيب او در دست نيست واين مقتل موجود كه به او نسبت مى دهند مشتمل است بر بعضى مطالب منكره مخالف اصول مذهب والبته آن رااعادى و جهال به جهت پاره اى اغراض فاسده در كتاب داخل كرده اند وازاين جهت از حداعتبار واعتمادافتاده بر منفردات او هيچ وثوقى نيست ... به هر حال دراين اعصار براى آن مقتل نسخ مختلفه به زياده و نقصان ديده شده ... (لولو و مرجان 150 -156)

مرحوم محدث قمى مى نويسد:

[لوط بن يحيى ابومخنف متوفاى 175 هجرى مورخ معتبرى است و كتاب [مقتل الحسين] او نيز معتبر و مورداعتماد علما مى باشد. ولى اين مقتلى كه در دست است و به ابى مخنف نسبت داده مى شود نه از آن ابومخنف مورداعتماداست و نه از مورخ قابل اعتماد ديگرى]. (نفس المهموم .5)

و نيز مى نويسد:

[آنچه فقط دراين مقتل منسوب به ابى مخنف آمده و در منابع ديگر نيامده قابل اعتماد نيست]. ( الكنى والالقاب ج 1.152)

علامه سيدشرف الدين درباره مقتل منسوب به ابى مخنف مى نويسد:

[ اين كتاب مقتل الحسين كه دست بدست مى گردد و منسوب به ابى مخنف است مشتمل بر داستانهايى است كه ابومخنف هرگزاز آنها آگاه نبوده واين داستانها را به دروغ به ابى مخنف نسبت داده اند]. (مولفوا الشيعه فى صدرالاسلام .42)
اخبارالطوال
ابوحنيفه احمدبن داود بن نند دينورى .

دينورى متوفى (281ه.ق يا282 يا 290 ه.ق )از دانشمندان بزرگ و در نحو و لغت وادب و هندسه و حساب و نجوم و روايت استاد بوده است . و دراخبار او رااز ثقاه شمرده اند. برخى از ناقدان سخن او وجاحظ و ابوزيد بلخى را در بلاغت بى نظير دانسته اند.

از مهمترين آثار وى : كتاب الشعر والشعراء كتاب الفصاحه كتاب النبات تاب اخبارالطول و كتاب الوصاياست .

وى در علوم رياضى نيز تاليفاتى داشته است .

اخبارالطوال در سه بخش عمده تنظيم شده است :

1. دراين بخش آدم ادريس نوح هود ابراهيم اسماعيل بنى اسرائيل پادشاهى داوود و سليمان تا ظهور عيسى[ ع] مورد بحث قرار مى گيرد.

2.اين بخش شامل مطالبى در مورد سرگذشت پادشاهان ايران و روم و يمن است .

3.اين بخش كه درباره تاريخ اسلام است با پيكارهاى اعراب و ايرانيان در خلافت عمر شروع و در سال 227 هجرى يعنى پايان خلافت معتصم ختم مى شود.

دينورى از سيره و مغازى رسول خدا[ ص] سخنى به ميان نمى آورد. علت اين مساله شايد دراين باشد كه : حق مطلب را دراين زمينه ابن اسحاق و واقدى پيش ازاوابن سعد معاصر وى به خوبى ادا كرده اند و ايشان نيازى به تكراراين وقايع نديده است .

مطالبى كه در بخش تاريخ اسلام نگاشته بدين شرح است :

جنگهاى اعراب وايرانيان تا سقوط ايران .

دوره خلافت دوازده ساله عثمان .

دوران خلافت حضرت امير[ ع] .

دوران حكمرانى معاويه و يزيد.

واقعه خونين كربلا و شهادت امام حسين[ ع] .

حكومت مروانيان .

داستان مختار.

قيام خراسانيان بويژه ابومسلم خراسانى .

و...

اخبارالطوال يكى از متو كهن و باارزش تاريخ اسلام واز جمله عاشوراى حسينى است .

كتاب اخبارالطوال به اهتمام آقاى عبدالمنعم عامر در 1960 ميلادى در موسسه احياء كتب العربيه عيسى البابى الحلبى چاپ شده است .

اخبارالطوال براى اولين بار به وسيله صادق نشات ترجمه و در آذرماه 1364 در يكهزار و يكصد نسخه در سلسله انتشارات بنياد فرهنگ منتشر شده است .

اما به خاطر كاستيهايى كه در ترجمه آقاى

صادق نشات وجود داشته آقاى دكتر محمود مهدوى دامغانى به ترجمه آن همت گماشته است . برخى ازامتيازهاى ترجمه جناب آقاى مهدوى بدين شرح است .

1. عموم پاورقيهاى آقاى عبدالمنعم عامر ترجمه و در پاورقى صفحات ثبت شده است .

2. منابع اعلام شخصى و جغرافيايى با ذكر صفحه و چاپ مشخص شده است .

3. در مورد راويان واشخاصى كه ازايشان نقل مطلب شده و همچنين شاعران توضيحات سودمندى ارائه شده است .

4. در مورد آيات اگر توضيحى لازم بوده است با مراجعه به تفاسير تذكر داده شده است .

5. در مورد نامه هاى اميرالمومنين[ ع] و كلمات آن حضرت بااستفاده از كتابهايى چون :اساتيد نهج البلاغه والكاشف محل آن در چاپهاى مختلف نهج البلاغه پيدا و ثبت شده است .

6.اگر مطلبى درباره ائمه بزرگوار شيعه عليهم السلام در متن كتاب آمده كه منطبق با حقيقت نبوده با مراجعه به كتابهاى ديگر چون : تاريخ يعقوبى ارشاد مفيد واعلام الورى طبرسى توضيح داده شده است .

اين ترجمه توسط انتشارات نى تاكنون چند بار چاپ و منتشر شده است .
انساب الاشراف
احمد بن يحيى بن جابرالبلاذرى چاپ بيروت تحقيق و تعليق محمدباقر محمودى .

بلاذرى (متوفى 279 و به قولى 302 ه.ق )اهل بغداد و يك چند نديم متوكل عباسى بوده است و به زبان فارسى آشنايى داشته و به قولى ايرانى بوده است . به اخبار وانساب عرب احاطه كامل داشته است .ابن نديم درباره وى مى نويسد:

[از مردم بغداد و جدش جابر نزد خصيب فرمانرواى مصر كتابت مى كرد.

بلاذرى شاعر و راويه بود و دراواخر عمراختلال مشاعر پيدا كرد و در تيمارستان او را مى بستند و در همانجا درگذشت .

اين كتابهاازاوست : كتاب البلدان الصغير كتاب البلدان الكبير (ناتمام ) كتاب الاخبار والانساب كتاب عهداردشير كه به شعر ترجمه كرده زيرا يكى از مترجمان فارسى به عربى بود].

كتاب مورد بحث از آثارارزشمند بلاذرى و جزء منابع اوليه تاريخ است .

بلاذرى بحث را دراين كتاب با سيره رسول اكرم[ ص] و سيره صحابه آغاز كرده و پس از آن انساب علويان و عباسيان را شرح داده است .

بلاذرى سعى كرده كه در اين كتاب علم
انساب را تدوين كند.

آقاى محمود كه تحقيق و تصحيح اين كتاب را به عهده داشته است درباره آن مى گويد:

كتاب انساب الاشراف بلاذرى ...از كتب تاريخى قديمى است و صاحبش هم بسيار معروف و مشهوراست . حدود 30 سال قبل از طبرى از دنيا رفته است .

اين كتاب مطالب ارزنده بسيار دارد كه تماما داراى سنداست .از اسلوب زيبايى هم برخورداراست . مولف آن هم شخص باانصافى بوده و هر چه را كه روات برايش نقل كرده اند بدون پرده پوشى ذكر كرده و مطالب را بدون اين كه لحن گزنده اى داشته باشد ارائه نموده است : (كيهان فرهنگى سال سوم شماره 9)

جلد سوم اين كتاب از صفحه 142 تا228 به زندگى امام حسين[ ع] و حماسه كربلااختصاص دارد.

تاريخ الامم والملوك
ابى جعفر محمد بن جرير طبرى .

امام محمد بن جرير طبرى از مردم آمل مازندران بود و به سال 224 هجرى تولد يافت . وى مدتها در بغداد و رى و بصره و واسط نزد دانشمندان زمان به كسب دانش پرداخت . و در سال 253 ( ه.ق ) به مصر و شام سفر كرد و علم حديث تفسير و فقه بياموخت . و به سال 290 ( ه.ق ) به آمل زادگاه خويش بازگشت . ليكن دگرباره به بغداد شتافت و در همانجا به سال 310 ( ه.ق ) درگذشت .

او راست : تفسير كبير مشهور به تفسير طبرى و كتاب الامم والملوك معروف به تاريخ طبرى .

اين كتاب راابوعلى محمد بلعمى وزير نامى سامانيان به امر منصور بن نوح سامانى در سال 352( ه.ق ) ترجمه و تلخيص كرده . ترجمه بلعمى ازاستاداصيل نشر فارسى در قرن چهارم هجرى است . بلعمى درباره تاريخ طبرى مى نويسد:

[چون اندر وى نگاه كردم و به ديدم اندروى علمهاى بسيار و حجتها و آيتهاى قرآن و شعرهاى نيكو واندر وى فايدت ديدم بسيار پس رنج بردم و جهد و ستم بر خويشتن نهادم واين را به پارسى برگردانيدم].

طبرى تاريخش را به شيوه محدثان نگاشته است .

در واقع غرض وى جمع آورى جمع اطلاعات مسلمانان در باب تاريخ بوده است ازاين روى در صحت و سقم ماخذ روايات تعمقى نكرده و هماره عين روايت را بدون نقد وانتخاب نقل كرده است .

اين روش سبب گرديده است كه : طبرى هرگاه به راوى مغرض تكيه مى كند ازانصاف علمى و تحقيقى دور مى شود و هرگاه بر منابع مطمئن چنگ مى زند در مسير صواب قرار مى گيرد.

در قضيه امام حسين[ ع] و قيام تاريخى آن حضرت از جمله منابعى كه دراختيار طبرى بوده [ مقتل الحسين] ابى مخنف است و در
جاى جاى اين حركت پرشكوه ازاين كتاب هره برده ازاين روى اين بخش از تاريخ طبرى (ج 4) در زمره منابع معتبر قيام عاشورا قرار گرفته است .

مقاتل الطالبيين
قاضى ابوالفرج على بن الحسين بن محمد بن احمد بن الهيثم بن عبدالرحمن بن مروان بن عبدالله بن مروان بن محمد بن مروان بن الحكم بن ابى العاص بن اميه بن عبد شمس بن عبد مناف اموى قرشى ملقب به كاتب مشهور به اصفهانى ازاعقاب مروان بن محمد ملقب به[ حمار] آخرين خليفه اموى بود.

خاندان او كه به دانش و شرف نامبردار بودند از ديرباز دراصفهان به سر مى بردند.

ابوالفرج به سال 284 هجرى قمرى دراصفهان متولد شد. وى بعداز تحصيلات مقدماتى در اصفهان كه آن زمان مجمع اهل ادب و حديث بود براى ادامه تحصيل رهسپار بغداد گشت .

ابوالفرج بااين كه از تبارامويان بود مانند بسيارى از آزاد فكران عصر خويش به مذهب تشيع اعتقاد داشت . در كتابهاى خود شعارهاى شيعه را آشكار مى كرد. كتاب او :[مقاتل الطالبيين] قديمى ترين و معتبرترين كتاب در شرح وقايع طف و حوادث عشاورا و ساير مقاتل اولادابوطالب است .افزون براين در كتاب [ الاغانى] همه جا نام امامان شيعه را با سلام و صلوات مى برد واز ذكر مثالب نياكان خود بنى اميه خوددارى نمى كند.

ابن شاكر در عيون التواريخ گويد :[ابوالفرج شيعى بود و تشيع خويش را آشكار مى نمود].

ابن اثير در كتاب الكامل گويد :[ ابوالفرج شيعى بود واين موجب تعجب است].

ذهبى گويد:[ شگفت است بااين كه ابوالفرج از بنى اميه است مذهب تشيع دارد].

ابوالفرج حدود هفتاد و دو سال عمر كرد و سراسر عمر با بركت خود را صرف خدمت به علم وادب نمود.

وى در سالهاى آخر عمر به بيمارى فالج واختلال حواس دچار گرديد و مطالب را در هم مى آميخت . عاقبت روز چهاردهم ذيحجه سال 356 هجرى در بغداد بدرود زندگى گفت .

(كتاب الاغانى قسمت اول از كتاب اول ترجمه دكتر محمدحسين مشايخ فريدنى مقدمه مترجم )

ابوالفرج تاليفات بسيارى داشته است ولى فقط كتاب[ الاغانى] و [كتاب مقاتل الطالبين] و كتاب[ ادب الغرباء] به چاپ رسيده واز ديگر كتب اواطلاعى در دست نيست .

ابوالفرج كتاب[ مقاتل الطالبيين] را به سال 313ه.ق در شرح احوال و شهادت اولادابى طالب از جعفر بن ابى طالب تا هفتاد نفرى كه در عهد مقتدر (320295ه.ق ) در زندان او درگذشتند تاليف كرده است .
اين كتاب از ماخذ مهم تاريخ خاندان على[ ع] و واقعه طف است كه به سال 1307 در تهران 1353 در نجف و در سال 1949 در قاهره چاپ شده است .

مولف درباره كتاب و شيوه گزارشى خود مى نويسد:

[ما دراين كتاب به خواست خداى متعال قسمتى ازاحوال آن دسته از فرزندان ابوطالب را بيان مى داريم كه از زمان رسول خدا[ص] تا به امروز كه ما به تدوين اين كتاب دست زده ايم يعنى : ماه جمادى الاولى سيصد و سيزده هجرى به قتل رسيده اند چه آنان كه به وسيله زهر مسموم گشته و چه آنانى كه از ترس سلطان وقت از وطن آواره گشته و در همان آوارگى از دنيا رفته اند و يااگر گرفتار چنگال دشمنان شده و به زندان افتاده اند و در همان زندان بدرود زندگى گفته اند...

ما دراين كتاب حداكثراختصار را مراعات كرديم و تا آنجا كه مقدور بودازاطاله سخن تكرار مطالب خوددارى نموديم].

دراين كتاب نامها به ترتيب تاريخ وفات آمده است و در تقديم و تاخر شخصيت و فضل ملاك نبوده است . مولف اشعار فراوانى در رثاء و يا مدح اعلام نقل كرده واگر خود آنان شعرى سروده اند اشعارى نيزاز ايشان آورده است . چون خودم مولف از نقادان شعر واز بزرگان شعراء و اهل ادب بوده است روى علاقه اى كه به شعر وادبيات داشته در بسيارى از موارد اختصار رعايت نكرده و گاهى متجاوزاز صد بيت در رثاء يا مدح كسى نقل كرده است .

دراين كتاب نام 216 تن كشته شدگان از فرزندان ابوطالب آمده است جعفر بن ابى طالب كه نخستين شهيداز فرزندان ابى طالب است در آغاز و پس از آن ديگر شهدا به ترتيب آمده است .

متن عربى اين كتاب كه اكنون در دسترس است پيراسته از كاستيها و اشتباهات نيست ازاين روى استاد محقق جناب آقاى سيدهاشم رسولى محلاتى و على اكبر غفارى به دقت دست به تصحيح و ترجمه آن زده اند. روى اين اساس ترجمه اين كتاب (كه براساس متن تصحيح شده انجام گرفته ) از متن عربى آن صحيح تر و بهتراست .

دراين ترجمه تعليقهاى سودمندى در پاورقيها آمده است .البته اسناد طولانى به جز راوى اول و آخر حذف شده اند.

ترجمه اين كتاب به نام: [ سرگذشت كشته شدگان از فرزندان ابوطالب] در 691 صفحه با قطع وزيرى به چاپ رسيده است .

مترجمان در مقدمه نگاشته اند:

بنابر تحقيق ابوالفرج زيدى مذهب بوده است .

مى توان گفت : هدف اصلى وى ذكر تاريخ ائمه و بزرگان زيديه است و گويا كتاب را به عنوان طرفدارى از مذهبش تاليف كرده است زيرا ديده مى شود كه گاهى در تمجيد و تعظيم
و مدح بزرگان زيديده مبالغه نموده و پاره اى از آنان را برامام صادق[ ع] و موسسى بن جعفر[ ع] برترى داده واين كار با عقيده اماميه سازگار نيست .

الارشاد
محمد بن محمد بن نعمان عكبرى بغدادى .

محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام ابوعبدالله ملقب به شيخ مفيد و معروف به ابن المعلم به سال 339 ( ه.ق ) در واسط و يا عبكرا (واسط شهركى است بين بغداد و سامراء و سه يا چهار فرسخى بغداد. عبكراهم 413در همين مسير واقع است ده فرسخى بغداد). متولد شده است و به سال ه.ق . دو يا سه شب مانده به آخر ماه رمضان بدرود حيات گفت .

درباره شخصيت برجسته شيخ مفيد[ ره] علماى سنى و شيعه سخنانى دارند كه به برخى از آنهااشاره مى كنيم :

ابن نديم:

[ ابوعبدالله ... كه هم اكنون به متكلمان شيعه رياست دارد و در صنعت كلام به روش مذهب شيعه بر همه مقدم است . وى داراى دقت نظر و افكار صائبى است . من او را ديده و بسيار دانشمند يافتم].

[دانشمند بزرگ رافضه (شيعه )ابوعبدالله بن معلم صاحب تصانيف بديع است كه دويست كتاب مى باشد.او به خاطر عضدالدوله قدرتى برزگ داشت . هشتاد هزار رافضى (شيعه ) جنازه او را تشييع كردند].

همو مى نويسد:

مفيد بسيار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود.

گروهى از دانشمندان از محضرش برخاستند و در بزرگداشت مكتب تشيع جايگاه عالى يافت تا جائى كه گفته اند: او بر هر دانشمند بلندقدرى منت دارد

شيخ طوسى ،در فهرست مى نويسد:

[ ابوعبدالله مفيد معروف به ابن معلم از متكلمان طائفه اماميه است . در زمان او رياست علمى و دينى شيعه به وى منتهى گشت .

در علم كلام و فقه بر هركس مقدم فكرش عالى ذهنش دقيق و عالمى حاضر جواب بود. نزديك به دويست جلد كتاب بزرگ و كوچك دارد].

شيخ مفيد در كليه فنون و علوم اسلامى تاليف و تصنيف دارد.

از جمله تاليفات اوست : مقنعه در فقه كتاب اركان در فقه كتاب ايضاح درامامت كتاب افصاح درامامت و كتاب ارشاد.

ارشاد يكى از آثار پرارزش شيخ مفيد و قديمى ترين ماخذ مستقل در شرح حال امامان شيعه است .

از آنجا كه شيخ مفيداز برجسته ترين علماى شيعه است و تبحرى عميق در فقه و كلام و
روايت دارد اين اثر تاريخى وى از جايگاه بلندى برخورداراست .ارشاد براى مورخان تاريخى دقيق و بى پيرايه و براى جستجوگران و محققان عقايد سرچشمه اى است زلال .

شيخ مفيد پس از ذكراحوال اميرالمومنين واحوال امام حسن[ ع] دلائل امامت آن حضرت داستان فوت معاويه ارسال نامه از طرف كوفيان به آن حضرت و پاسخ وى خروج از مدينه و آمدن به مكه آمدن عبيدالله بن زياد به كوفه ،كشته شدن هانى و مسلم، حركت امام از مكه به سوى عراق گرفتارى قيس بن مسهر صيداوى رسيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل به امام و سپس ماجراهاى روز تاسوعا و عاشورا.

دراين كتاب به استثناى بخشهاى مربوط به زندگى حضرت امير[ ع] مفصل ترين بخش به احوال سيدالشهداءاختصاص دارد.

ارشاد مفيد از ماخذ مهم و معتبر حماسه حسينى است .

روضه الواعظين و بصيره المتعظين
ابوجعفر محمد بن حسن فتال نيشابورى

فتال نيشابورى از مفسران و متكلمان و واعظان نام آور شيعه در قرن پنجم و دهه اول قرن ششم هجرى است .

بنى عباس باشعار: [الرضا من آل محمد] بر سرزمين پهناوراسلامى چيره شدند. چندى نگذشت كه با كشتار آل على(ع) نقاب از چهره كريه آنان برگرفته شد. دامنه ظلم و ستم تا بدانجا گسترش يافت كه مردمان به ستوه آمده مى گفتند:

[يا ليت جور بنى مروان عادلنا]

آزاد مردى چون فتال نيشابورى در چنين دورانى مى زيست .اواز شيفتگان خاندان عصمت و طهارت بود و درفضيلت آنان مى گفت و مى نوشت بدين سبب به دست برادرزاده نظام الملك در سال 508 هجرى به شهادت رسيد. يادش گرامى و راهش پر رهرو باد.

وى از مشايخ ابن شهرب وابن داووداست .

بيشتر شرح حال نگاران دو كتاب : [ التنوبر فى معانى التفسير] و [روضه الواعظين] را براى وى ثبت كرده اند. ولى ابن شهر آشوب در مناقب و محدث قمى در فوائدالرضويه كتاب ديگرى به نام[ مونس الحزين] رااز مولفات فتال مى دانند.

كتاب [التنوير فى معانى التفسير] از تفاسير معروف شيعه در قرن ششم بوده ولى اكنون متاسفانه ازاين تفسير نشانى در دست نيست .

روضه الواعظين كه مورد بحث اين مقال بحارالانواراست با علامت اختصارى : [ ضه] .

اين كتاب كه يكى از متون تاريخى شرح حال چهارده معصوم است در نود و شش مجلس تنظيم شده است :

سه مجلس اول : درباره ماهيت عقل و فضل
آن و معرفت خداوند.

مجلس چهارم تا ششم : نبوت .

مجلس هفتم تا يازدهم : درباره حضرت امير[ ع] .

مجلس دوازدهم :ايمان ابوطالب و شرح حال فاطمه بنت اسد.

مجلس سيزدهم تا شانزدهم : شرح حال و مناقب حضرت زهرا ( ع ) :

مجلس هفدهم تا سى و يكم : شرح حال و مناقب ائمه اطهار[ ع] .

در مجالس ديگر: فروع دين واموراخلاقى .

متن عربى كتاب روضه الواعظين تاكنون چندبار در قم و نجف به چاپ رسيده است . و در سال 1366 ه.ش . با ترجمه و تحقيق دكتر محمود دامغانى توسط انتشارات نى چاپ و منتشر شده است .

از ويژگيهاى ترجمه آقاى دكتر دامغانى :

1. معرفى منابع اخبار با ذكر صفحه و جلد.

2. معرفى اعلام تاريخى و سرايندگان اشعار و برخى از راويان واعلام جغرافيايى .

3. معرفى منابعى از آثاراهل سنت در مورد مناقب و فضائل حضرت امير و حضرت زهرا و حسنين عليهم السلام .

كتاب روضه الواعظين از هنگام تاليف مورد توجه عالمان قرار گرفته است و به گفتار فتال استناد شده واو را ثقه و مورداعتماد دانسته اند.

مقتل الحسين
الحافظ ابوالمويد وابومحمد موفق بن احمد بن ابى سعيداسحاق ابن المويدالمكى الحنفى المعروف به اخطب خوارزم (م 568ه.ق ) دو جزء در يك مجلد تحقيق و تعليق محمدالسماوى قم .

علامه امينى درباره اخطب خوارزم مى نويسد:

[كان فقيها عزيزالعلم حافظ اطايل الشهره محدثا كثيرالطرف خطيبا طايرالصيت متمكنا فى العربيه خبيرا على السيره والتاريخ اديبا شاعرا له خطب و شعر مدون] .

از تاليفات او:

[كتاب مقتل الامام السبطالشهيد سلام الله عليه پيرويه عنه جمال الدين ابن معين كما فى الاجازات . رتبه على خمسه عشر فصلا فى المجلدين واليك فهرست فصوله :

1. فى ذكر شى من فضائل النبى[ ص] .

2.فى فضايل ام المؤمنين خديجه بنت خويلد

3. فى فضائل فاطمه بنت اسد ام اميرالمومنين[ ع] .

4. نماذج من فضائل اميرالمومنينى و ذريته الطاهره صلوات الله عليهم .

5. فى فضائل الصديقه فاطمه بنت النبى[ ص] .
6. فى فصائل الحسن و والحسين الصلاه والسلام .

7. فى فصائل الحسين خاصه .

8. فى اخبارالنبى[ ص] عن الحسين واحواله .

9. فى ماجرى بينه و بين الوليد و مروان حال حياه معاويه و بعد وفاته .

10. فى احواله مده مقامه بمكه و بيان ماورد عليه من كتب اهل الكوفه وارساله مسلم بن عقيل الى الكوفه و مقتله بها.

11. فى خروجه من مكه الى العراق و ماجرى عليه فى طريقه و نزوله بالطف و مقتله بها.

12. فى عقوبه قاتله وخاذله صلى الله عليه و لعن قاتله .

13. فى ذكرالمصيبه به و مرثيه[ ع] .

14. فى ذكر زياره تربته .

15. فى انتقام مختار بن ابى عبيدالثقفى من قاتليه و خاذليه]. ( الغدير ج 4.398 و 402 و 403)

ناگفته نماند كه : مقتل الحسين خوارزمى از حيث ارزش واعتبار و مندرجات همه جا مورد قبول نيست ازاين روى براهل منبراست كه با دقت در محتويات آن بنگرند و مطالب صحيح و مستند آن رااخذ و مطالب ناصحيح آن را دفاع كنند.

الكامل فى التاريخ
الشيخ العلامه عزالدين ابى الحسين على بن ابى الكرم محمد بن عبدالكريم بن عبدالواحدالشيبانى المعروف با بن الاثير.

ان اثير(م 630555) و موصل و شام و بغدادازاساتيد مختلف دانش فرا گرفته و سپس درموصل رحل اقامت افكند.او راست : كامل در تاريخ اسدالغابه فى معرفه الصاحبه واللباب فى تلخيص الانساب .

وى در كتاب الكامل فى التاريخ خويش حوادث مهم را تا سنه 28 شرح داده است .

مولف ضمن تلخيص و تهذيب كتاب طبرى آن را كامل كرده و حوادث را تا عصر حيات خويش دنبال نموده است .

وى با دقت نظرى كه در بين مورخين آن روزگاران به كلى بى نظير بوده است به تدوين و مقايسه روايت و ضبط و نقل اطلاعات اهتمام كرده است . و در مواردى كه راجع به يك واقعه دو روايت مختلف وجود داشته است كه ترجيح يكى بر ديگرى مشكل مى نموده است به نقل هر دو روايت پرداخته است .

به هر حال حتى درباره حوادث و وقايع قرون نخستين اسلام كه ماخذ عمده او طبرى است دقت نظراو چندان است كه كتابش متضمن نكات و ملاحظات تازه به نظر مى آمد.

كتاب الكامل دراروپا به اهتمام تورنبرگ با فهارس كامل طبع شده است . در مصر نيز مكرر انتشار يافته است .

اين كتاب متضمن نقل وقايع و حوادث خشك و خالى نيست و نويسنده در موارد
مقتضى اطلاعات مفيدى هم در باب احوال اجتماعى و عقايد و رسوم و حتى آثارادبى به دست داده است . در بسيارى موارد ماخذ عمده روايات او در دست نيست اما ملاحظه آنچه از آن جمله باقى است نشان مى دهد كه ابن اثير در نقل و در نقد ماخذ خويش قريحه نقادى و نظر دقتت به كار مى بسته است ازاين روى غالبا حتى در مواردى هم كه ماخذاو معلوم نيست بدرستى مى توان بر رويات اواعتماد كرد. (تاريخ ايران بعدازاسلام دكتر عبدالحسين زرين كوب 2827

( اين كتاب در ضمن حوادث 60 60 واقعه كربلا را شرح مى دهدازاين روى يكى از ماخذ مهم تاريخ عاشورااست .

اللهوف على قتلى الطفوف
سيدرضى الدين بن موسى بن جعفر علوى حسنى .

وى اشهر مردان اين خاندان و در دانش و پارسايى سرآمد دوران بود.

سيد را باابن علقمى وزير صحبت و دوستى بوده است . پانزده سال در بغداداقامت داشته آنگاه به حله و پس از آن به نجف رفته و هنگام تسلط مغول به بغداد بازشگته و در آنجا تا آخر عمر(دوشنبه 5ذيعقده 665)اقامت داشته است واز طرف هولاكو سه سال و يازده ماه منصب نقابت علويان به وى مغرض بوده است .او را كتب بسيار درادعيه و غير آن هست .از جمله : كتاب اللهوف على قتلى الطفوف الاقبال بصالح الاعال جمال الاسبوع بكمال العقل المشروع غياث سلطان الورى لسكان الثرى مهج الدعوات كتاب الامان البهجه لثمره المحجه كتاب الطرائف فى مذهب الطوائف و كتاب زهره الربيع فى ادعيه الاسابيع .

سيد در كتاب لهوف حركت كاروان امام رااز مدينه تا كربلاء و قضاياى حزن انگيز آن سرزمين و سپس اسارت فرزندان آل طه مسائل و مصائبى كه بر آنان گذشت تا برگشت آن كاروان غم به مدينه به گونه مختصر و ساده براى زائران عاشق كوى حسين[ ع] ترسيم كرده است .

از آنجا كه اين كتاب از تاليفات دوره نوجوانى سيداست داراى كاستيهايى است كه دقت و تامل فراوانى را مى طلبد.

مرحوم محدث نورى درباره اين كتاب مى نويسد:

...سيد معظم مذكور جليل القدر عظيم الشان صاحب كرامات باهره و مناقب فاخره است در نزد كافه علماى . و مولفات و تصانيفش مقبول و مطبوع اساتيد وارباب فن ولكن مخفى نيست و بر متدبر منصف كه مولفات بزرگان دين چه در مطالبى كه محتاج به فكر صاحب و نظر ثاقب است و چه درامورى كه متوقف بر طول باع و تثبت واطلاع است در امتداد عمرشان
همه بر يك تيره و نسق بناشد.

كتابى كه دراوائل تحصيل و سن شاب نويسنده دراتقان و ضبط و جامعيت غالبا مشابهتى با آنچه درايام تكميل واواخر عمر تاليف نمايند ندارد.

اگر چه در ذهن چنان مى آيد كه هركتابى به هر عالم نسبت دهند در زمان جلالت و بزرگى كه به تدريح شهور و سنين به آنجا رسيده تاليف نموده و حال آن كه چنان نيست . چنانچه پوشيده نيست بر ناظر در مولفات اوايل سن ايشان و اواخر آن واين سيد جليل كتاب لهوف را دراوائل سن تاليف نموده و شاهد براين دعوى دو چيز است :

اول آن كه : طريقه ايشان در تمام مولفات كه موجود و علمااز آنها نقل كنند بر ذكر ماخذ نقل و سند روايت است به قدرى كه ميسور بود و بر آن واقف شدند. به خلاف سيره ايشان دراين كتاب و كتاب مصابح الزائر كه دراين دو ذكرى از ماخذ و سند نيست و وجهى جز عدم اتقان تام در آن ايم و قلت اطلاع ندارد. واز لهوف مختصرتر هم تاليف دارد مثل : ( مجتنى ) و در آنجا ابدا نقلى بى ذكر ماخذ و مستند نكرده پس اگر در نقل از آن كتاب ايرادى شود منافات با بزرگى مقام و طول باع و كثرت اطلاع ايشان دراحاديث و آثار ندارد زيرا كه آن درجات بعداز آن به تدريح پيدا شده .

دوم آن كه : سيد معظم مظكور در كتاب اجازات چون در مقام ذكر مولا ت خود برآمدند تصريح نمودند كه من كتاب مصباح الزائر را در اوائل تكليف نوشتم .

و دراول لهوف فرموده كه : چون مصباح الزائر را نوشتم و زائراز حمل آن مستغنى است از برداشتن مزار كبيرى يا صغيرى خواستم چون زائر به جهت زيارت عاشورا مشرف مى شود با خود مقتلى نبرد اين مختصر را كه مناسب تنگى وقت زواراست در مقتل نوشتم كه به آن كتاب منضم شود.

اين كلام صريح است در آن كه[ اللهوف] به منزله متمم مصباح الزائر و دراوائل تكليف تاليف شده واين خود كافى است براى وضوح نبودن آن دراتقان واستحكام مثل ساير مولا ت جليله ايشان]. (لولوو مرجان چاپ موسسه فراهانى .150 151 152).

اين كتاب به ترجمه جناب آقاى سيداحمدفهرى به نام : ( آهى سوزان ب مزار شهيدان ) توسط انتشارات جهان (تهران بزرجمهر) چاپ و منتشر شده است .

نفس المهموم فى مصيبه سيدنا الحسين المظلوم ( ع )
شيخ عباس قمى تحقيق رضا استادى قم انتشارات بصيرتى .

محدث قمى ( متوفى 23 ذيحجه الحرام 1359 ه.ق ) اديبى بارع و محدثى خبير و
مطلع و در ضبط مطالب دقيق بود.

وى فنون ادب را در مولد و موطن خود فرا گرفت . دراين فن راه كمال را پوييد به طورى كه او را فراء مى خواندند.

در سال 1312 ه.ق به نجف اشرف مشرف شدند و در آنجااز محضراساتيد بزرگ چون : مرحوم سيد محمدكاظم طباطبائى يزدى[ ره] و مرحوم محدث نورى[ ره] بهره گرفت .

وى داراى تاليفات بسيارى است از جمله :

منتهى الامال هديه الاحباب الكنى والالقاب فوائدالرضويه فوائد الرجبيه مفاتيح الجنان و نفس المهموم .

محدث بزرگوار كتاب مورد بحث را براساس منابعى همچون :

ارشاد مفيد لهوف سيد بن طاووس تاريخ طبرى مقاتل الطالبين ابوالفرج اصفهانى و... تنظيم كرده است .

كتاب از تولد سرور شهيدان شروع با گزارش از قيام توابين و مختار به پايان مى رسد. مولف ديدگاههاى خود را تحت عنوان[ اقول] و[ منه] بيان مى كند.

[نقثه المصدور فى مايتجدد به حزن يوم العاشورا] كه در بردارنده مباحثى همچون : مناقب اباعبدالله[ ع] و ياران آن بزرگوار مراثى و پند واندرزهايى در باب منبر رفتن است به كتاب حاضر افزوده شده است .

از كتاب نفس المهموم دو ترجمه وجود دارد:

1. ترجمه مرحوم علامه شعرانى و پاورقيها و تعليقات سودمند و ترجمه اشعار عربى و تصحيح اغلاط.

اين ترجمه تحت عنوان : دمع السجوم ترجمه نفس المهموم توسط انتشارات علميه اسلاميه چاپ و منتشر شده است .

2. ترجمه محمد باقر كمره اى تحت عنوان : ( رموز الشهاده .

مترجم در موارد گوناگون براى توضيح و تحليل مسائل مطالب سودمندى را تحت عنوان ( رمز ) بيان كرده است .

نام کتاب : نشریه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 39  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست