responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نشریه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 12  صفحه : 3
كتب درسى حوزه هاى قديم 7


مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى
يادآورى :
درادامه تحقيق و تعليق مقاله مفيد و سودمند مرحوم تنكابنى به بخش[ كتب احوال حديث و خبر] رسيديم .اين بخش را مرحوم تنكابنى با اهميتى كه دارد به اختصار نهاده و كتابهاى معدودى آورده آنهم در يكى از شاخه هاى آن ذكر كرده است .ازاين روى اين بخش را بگونه اى مستقل با تفصيلى بيشتر مى آوريم تااز يكسو سهم مغفول اين مبحث عظيم و جايگاه رفيع آن در راه رسيدن به محتواى مكتب ياد آورى گردد واز سوى ديگر حق بسيارارجمند ضايع شده اين رشته گران ارج از علوم اسلامى اندكى بازشناسى شود.

جايگاه سنت در شناخت مكتب :
بى گمان سنت يكى از منابع عظيم شناخت اسلامى است . و دراستخراج احكام

الهى و رسيدن به محتواى ناب مكتب راهى جز مراجعه به[ سنت] به عنوان منع فهم دقيق اسلام نيست و پاسخ ابهامها مجمل هاى قرآن نيز در[ سنت] است و پيامبر[ص] تبيين كننده قرآن كريم است كه قرآن فرمود:[ وانزلنااليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم و لعلهم يتذكرون] . و بر تو قرآن را فرستاديم تا برامت آنچه فرستاده شده بيان كنى باشد كه عقل و فكرت كار بندند. 1

و پيامبر نيز براين اساس در طول بيست و سه سال تبليغ وارشاد به توضيح و بررسى احكام مندرج در قرآن و بيان جزئيات احكام پرداخت و در مقابل سئوال ازابهامها مجمل ها و وظايف مردم مسائلى را بيان نموده و راهها و شيوه هاى زندگى را به آنها آموخت و بدين سان در دوران حيات خود حقايق قرآن را تبيين كرد و تمامت علوم اسلامى از عقايد و معارف واحكام را در ميان پيروان خود منتشر ساخت . و در كنار گسترش تعاليم حياتبخش اسلام اصحاب و مسلمانان را به نقل نشر و فهم حديث امر نمود پيامبر بارهاى بار فرمود:[ نصرالله عبدا سمع مقالتى فوعاها]. خداوند خرم بدارد و مورد لطف خويش قرار دهد بنده اى را كه گفتار مرا بشنود و آن را حفظ كند. و گاهى ناشران حديث را دعا مى كرد و مى فرمود:[ نضرالله عبدا سمع مقالتى فبلغها]. خداوند طراوت بخشد و نصرت دهد بنده اى را كه گفتار مرا بشنود و آن را بديگران ابلاغ كند 2 . پيامبر بارهاى بار در فرجام سخن مى فرمود:[ فليبلغ الشاهدالغائب] باشد كه سخنانم را حاضران به غائبان برسانند.

و بدين سان رسالت گسترش و نشر حديث و احكام الهى را به مومنان گوشزد مى كرد 3 و در كناراين اصرارها و تاكيدها عترت را بعنوان راهنمايان راستين مسلمانان و حافظان كليت مكتب و نجات بخشندگان امت از گمراهى و ضلالت مطرح ساخت و چون هنگام رخت بر بستن ازاين جهان فرا رسيد آهنگ تاكيد و تصريح همان حقيقت را داشت كه سوگمندانه انجام نيافت بدينسان آنان را به عنوان مفسران و تبيين كنندگان قرآن واحكام اسلامى معرفى نمود و باهمسان ساختن عترت با قرآن[ قول وفعل و تقرير] آنان را نيز به عنوان يكى از منابع شناخت مكتب مشخص نمود.ازاين روى شناخت صحيح مكتب و عرضه حقايق جز در پرتو شناخت[ سنت] به معناى:[ قول و فعل و تقرير] معصومان امكان پذير نخواهد بود.

اما آنچه كه مايه تاسف و باعث رنج و گرفتارى است اين كه اين گلستان محمدى[ سنت] در مجموع با دست نااهلان روزگار آميخته به خارها علف هرزه ها شده است . و گفتار رهگشا واخبار جهت دهنده و حيات آفرين زندگى آن عزيزان آلوده به

نقلهاى ناهنجار و حوادث ساختگى و روايات دوراز حقيقت گشته است . وامروز يكى از رسالت هاى فورى و قطعى محققان و پژوهشگران رسيدگى عالمانه و محققانه و روشن بينانه مجامع حديثى است آنهم با متد تحقيق اصيل و براساس مبانى محكم علمى و فنى . و [دانش رجال] يكى از راه هاى بسيارارزشمند رسيدن به اين هدف است كه سوگمندانه اينك و در حوزه هاى علوم اسلامى آن توجه شايسته و بايسته اى كه بايد به رشته عظيم علوم اسلامى بشود نمى شود.

آنچه دراين مقاله آورده مى شود گزارشى است كوتاه و تحليلى شتابزده از جريان وضع و تحريف و جعل و نمونه هائى از واقعيتهاى تلخ اين جريان فسادآفرين واشاره اى به مواضع امامان[ ع] و عالمان بزرگوار در طول تاريخ در مقابل آن و پس از آن معرفى برخى از منابع رجالى با توجه به اينكه رسيدگى فنى و دقيق اين بحث كه فرصتى فراخ تر و مجالى بسنده تر مى طلبد كارى است بس ضرورى و سرنوشت ساز.

دراين مقاله به ضرورت بحث[ رجال] از همين ديدگاه توجه شده است . وازاين راه انگيزه نگارش آثار رجالى پيشينيان تبيين شده است . يادآورى مى كنيم : عالمان رجالى در آثارشان از راههاى ديگرى نيز ضرورت اين بحث و نياز بدان در زمانهاى متاخر را نمايانده اند كه بطور نمونه مقدمه[ تنقيح المقال] و[ معجم رجال الحديث] معرفى مى گردد.

بر خلاف تاكيد واصرار پيامبر بر نشر حديث و تعليم آثار نبوى پس از پيامبر مدتى طولانى از نشر حديث جلوگيرى شد و جز برخى از پاك روانان نيك انديش كه از تهديدها نهراسيدند و با تطميع ها رام نگشتند حديثى از پيامبر نشر نيافت . پس از رفع مانع از نشر حديث و آزادى نقل آثار واخبار فراموش گشتن[ وسائط نقل] زمينه برخى تحريف ها و جعل ها را بوجود آورد

سوكمندانه واقعيت تلخ و خطرناك جعل و تحريف تنها دراين جهت خلاصه نمى شود بلكه انگيزه هاى گوناگونى باعث گشت تا دست جعل تحريف وضع و دروغ پردازى به احاديث نبوى و آثارى اسلامى دراز گشته چهره فرهنگ اسلامى را مشوب سازد. نكته قابل توجه آغازاين جريان ننگين است . برخى از نويسندگان اهل سنت 5 كوشيده اند پيدايش اخبار مجعول را به دوران پس از پيامبر نسبت دهند.اينان معتقد شده اند:[ وضع و جعل] در اخباراز سوى شيعيان در فضيلت سازى به على[ ع] آغاز گرديد و آنگاه با مقابله به مثل[ عامه] گسترش يافت و حتى پا را فراتر نهاده و گفتند: در ميان عالمان و محدثان اهل سنت كسى واضع حديث نيست .اينگونه كسان كه بيشتر و پيشتراز آنكه پيرو اصول تحقيق

باشند تابع اصول تطميع هستند واز[ قلم] اين هديه الهى كيسه اى براى مزدورى دوخته اند گويا آثار خودشان را نيز مراجعه نكرده اند و آنهمه تاليفات را پيرامون : [وضاعين] و دروغ سازان و ياوه پردازان نديده اند.اينك واينجا مجال پاسخ تفصيلى اين اظهارات نيست . محقق عاليقدر دانشمند فقيه لبنانى هاشم معروف الحسنى در كتاب گران ارج:[ الموضوعات فى الاثار و الاخبار]15290. سخن مصطفى سباعى را به نقد كشيده و عالمانه و منصفانه بدانگونه كه شيوه هميشگى وى در آثارش هست نشان داده است كه[ وضع و جعل] ريشه در زمان پيامبر دارد.

علامه عاليقدر قهرمان بزرگ ميدان تحقيق و تتبع مرحوم آيه الله امينى در جلد 5.384208 در پاسخ به عبدالله القصيمى بحث عظيم و گسترده اى با عنوان[ سلسله الكذابين والوضاعين] پى نهاده و حقايق تاريخى بسيارى را به دايره ريخته و نشان داده است كه چگونه بسيارى از كسان كه نامشان عنوان صحابه محدث حفاظ را يدك مى كشد به انگيزه هاى دنياگرايانه و جاهلانه و كج انديشانه دست به تحريف جعل زده و چهره منور فرهنگ عظيم اسلامى را آلوده ساخته اند.

پژوهش در سير تاريخى حديث و موضع گيريهاى پيامبر در مقابل محدثان و ناقلان حديث روشنگراين است كه ريشه جعل تحريف و دروغ سازى در زمان خود وى آنچنان گسترش يافت كه پيامبر در ميان مردم بپاخواست و فرمود:[ ايهاالناس قدكثرت على الكذابه فمن كذب على متعمدا فليتبوء مقعده من النار]. هان مردم ! آنانكه بر من دروغ مى بندند (و سخنان دروغ از زبان من مى پراكنند) فزونى يافته اند. هر كس دانسته بر من دروغ بندد بايد جايگاه خود را در آتش دوزخ قرار دهد 6 .

اين روايت را فريقين نقل كرده اند و برخى از عالمان از شيعه و سنى به تواتر آن تصريح كرده اند:

[ ان حديث[ من كذب على]... فى غايه الصحه و نهايه القوه حتى عليه جماعه انه متواتر] 7 .

مرحوم ميرزا حبيب الله خوئى مى گويد:[ هذاالحديث النبوى[ ص] مما رواه الكل وادعى تواتره واستدل به على وجودالاخبارالكاذبه و ردا على من انكر وجودهااواستبعدها] 8

على[ ع] پس از نقل اين حديث از پيامبر مى فرمايد:[ م كذب عليه من بعده] 9 .

يعنى بعداز مرگ پيامبر هم به او دروغ ها بستند.

كه نشاندهنده اينست قبلا به وى دروغ مى بستند و پس از مرگ اوادامه يافت . بهرحال جعل و تحريف دراحاديث پس از پيامبر همچنان ادامه داشت و آنگاه در بستر تاريخ حديث سازى دروغ پردازى به عنوان جريان نيرومندى با شكلها وانگيزه هاى گوناگون آثار پليدى را درابعاد مختلف مبانى فرهنگ اسلامى بجاى گذاشت .

انگيزه هاى جعل و تحريف :
انگيزه ها و عوامل گوناگون جعل و تحريف و نيزابعاد گسترده آن يكى از مباحث بسيار حساس و سرنوشت ساز[ حديث شناسى] است .

برخى از كسان كه گاه عنوان صحابه محدث را نيز يدك مى كشيدند براى نزديك شدن به سلاطين زمان و حاكمان ستم پيشه و بهره ورى از سفره گسترده آنان حديث جعل مى كردند و حاكمان نيز براى استحمار واستثمار مردم و توجيه زشتكاريها و مخدوش ساختن چهره مخالفانشان اينگونه مزدوران رااستخدام مى كردند بدين سان انگيزه سياسى يكى از بزرگترين عوامل جعل حديث در تاريخ بوده است . بااين انگيزه چهره سازيها عالم آفرينى ها قطب تراشى ها مرجع نمايى ها خط بازى ها شكل مى گرفت و ستمبارگانى بر دوش ملتها سوار مى شدند و وجيه المله ها نيز بااحاديث جعلى شگردهاى شيطانى و عملكردهاى ظالمانه آنها را توجيه مى كردند.

سليم ابن قيس مى گويد: معاويه گروهى از عالمان قاريان و قاضى هاى شام را فرا خواند. به آنان ثروت زيادى عطاء كرد و آنگاه در شام و نواحى اطراف آن بپراكند تا به مردم روايتهاى دروغ و ساختگى را بخوانند. على را قاتل عثمان معرفى كنند و معاويه را بزرگ بدارند. 10

ابوهريره بازرگان حديث و تاجر معروف دين وايمان مى گويد كه پيامبر فرمود:[ مدينه پايگاه خلافت و شام پايگاه سلطنت است] 11 .

و ديگرى نقل مى كند كه : شام سرزمين برگزيده خداست و برگزيدگان از بندگانش را براى سكونت در آنجاانتخاب كرده و هر كس از آن خارج شود مورد خشم خداست 12 .

علامه امينى در مجلدات الغدير به ويژه در جلد5.375333 نمونه هاى شگفت و غمبارى ازاين گونه احاديث جعلى راارائه داده است 13 . احاديث وجوب جهاد همراه پيشوايان ستمگر 14 اطاعت بى چون و چرااز پيشوايان جور 15 عدم وجوب نبرد عليه ستمگران و سكوت ذلت آفرين 16 پلاس خانه شدن واز جاى تكان نخوردن واز سوى ديگر تخطئه قيام

و حركت ستيزگرانه قائمان به قسط و عدل چونان زيد و حركت هاى هيجانبار سادات علوى كه مدت ها(و حتى اكنون نيز) دست آويز سست عنصران و تن پروران بود و عامل توجيه شكمبارگيها و گوشه خزيدن هاى مقدس نماهاى نامقدس در مقابل ظلم و ستم و پشتوانه شعار زشت و ننگين[: به ما چه خود آقا مى آيد و كارها رااصلاح مى كند] همه و همه در راستاى همين اهداف شيطانى است 17 .

از سوى ديگر ساده لوحان نيز[قربه الى الله] !! و به انگيزه جذب مردم به اعمال نيك و قرائت قرآن و توجه به قيامت و رهايى دنيا و دنيازدگى دست به جعل و تحريف مى زدند. بيشترين اين احاديث[ ترغيب و ترهيب] از مجعولات اينگونه كسان هست 18 .

و بالاخره قصه سرايان و سخنوران نيز براى گرمى بازار خويش به جعل و وضع داستان و قصه پرداخته براى جذب مردم به عنوان حديث نقل مى كردند. زاهدان و وصوفى مابان نيز براى تثبيت برداشتهاى ويژه خودازاسلام و قرآن دست به جعل مى زدند.

جريان آفرينان مكتب تراشان و گروه سازان نيز براى موجه جلوه دادن خط مشى خود گويا چاره اى نمى ديدند جزاينكه دست به جعل بزنند. عبدالله ابن يزيدالمعرى مى گويد:[ كسى از بدعت آفرينان پس از توبه بما گفت : بدقت بنگريد حديث رااز چه كسى فرا مى گيريد(راستگواست يا نه ) چون ما هر گاه انديشه اى نو بنياد مى نهاديم براى تثبيت آن حديثى جعل مى كرديم 19 .

على ابن حمزه بطائنى سر دمدار جعل و تحريف و بنيانگذار[واقفيه] به امام صادق ( ع ) نسبت مى دهد كه اگر كسى آمد و گفت :اين پسرم ( موسى ابن جعفر) مريض شده و مرده غسل داده شده و در قبر نهاده شده ... تصديقش نكن 20 .

ازاينها كه بگذريم توطئه گران و سنت شكنان كه در پى انهدام آئين حق بودند و درانديشه خاموش ساختن نورالاهى تلاش مى كردند دهها حديث و روايت را در ميان آثاراسلامى پراكندند.امام صادق[ ع] مى فرمايد: مغيره ابن سعيداز كسانى بود كه عمدا بر پدرم امام باقر[ ع] دروغ مى بست .او نسخه هاى حديثى كه از پدرم روايت شده بود بدست مى آورد واحاديث كفر و زندقه را در خلال آن وارد مى كرد سپس نسخه هاى جعلى خود را در ميان نوآموزان حديث منتشر مى نمود آن چه در نوشته هاى اصحاب پدرم ازاحاديث كفر و زندقه ديده مى شود تزويرهاى همين[ مغيره ابن سعيد]است 21 .

آنچه كه اين وضعيت ناهنجار را تشديد مى كرد فضاى خفقان آلود و تاريك ستمبارگان بنى اميه و بنى عباس بود كه در آن از يكسوى پيشوايان راستين الاهى و ياران باوفايشان در زير پرده[ تقيه] تلاش

مى كردند و ميدانى براى نشرانديشه نداشتند واز سوى ديگر دشمنانشان در ميدانها و كوى برزنها و مساجد آزاد بودند. تا آنچه مى خواستند يا به آنان ديكته مى شد بگويند يا به امامان نسبت دهند.امام باقر[ ع] در گفتارى پرده از روى اين حقيقت برداشته و جو زمان را چنين ترسيم مى كند: مااهل بيت همواره مورد ستم بوديم واز صحنه زندگى بدور. محروم بوديم و هراسناك هيچ كس از ما و يارانمان امنيت جانى نداشت . در چنين فضائى دروغ پردازان و منكران برترى و رهبرى ما به حاكمان ستم پيشه نزديك مى شدند حديث جعل مى كردند و چيزهائى را به ما نسبت مى دادند واز ما نقل مى كردند كه نگفته بوديم اينهمه راانجام مى دادند تا مردم را نسبت به ما خشمگين سازند و ما رااز چشم جامعه بياندازند. 22

بدين سان غلات زنادقه منكران رهبرى و عظمت اهل بيت[ ع] در ميان راويان رخنه كرده وافكار خود ساخته و نو پرداخته را به امامان شيعه نسبت دادند و كفر و زندقه را به نام حديث در ميان مردم منتشر ساختند به اين صورت كه جزوه نوشتند و كتابها جعل كردند 23 واگر فرصت و موقعيتى دست داد در نسخه هاى اصل و مواريث علمى دست بردند.اين كار آنچنان گسترده بود كه فقيه بزرگوار مرحوم شيخ يوسف بحرانى ازائمه[ ع] نقل مى كند كه:[ ان لكل رجل منا رجلا يكذب عليه] 24 آنچه بيشتر مايه شهرت وانتشاراحاديث جعلى و نسخه هاى ساخته و پرداخته ذهن دروغپردازان مى شد از يكسو محتواى آميخته به برخى مسالك عرفانى و انديشه هاى صوفى مابانه و همسوئى آنها با خواست حكومت هاى جور و مالا همراه با خواست هاى مردم زير سلطه و ناآگاه كه آنچه را حكومت ها ديكته مى كردند مى پذيرفتند بود.

از سوى ديگر جهل حاكم برانديشه و ناآگاهى مردم از فرهنگ و معارف اسلامى موجب آن مى گشت كه مردم حقايق را نشناسند و از محتواى دين چيزى ندانند و در مقابل زشتيها و تحريف ها برناشوبند. شافعى مى گويد:[ كل سنن رسول الله قد غيرت حتى الصلاه] . تحريف در تمامى ابعاد مكتب راه يافت حتى نماز 25 .

جريان شيطانى بنى اميه كه بقول ابن عباس بخاطر دشمنى با على[ ع] سنت رسول الله را ترك كرده بودند 26 آنگونه در جهل آفرينى و گسترش ناآگاهى پيش رفتند كه بنا به نقلى[ مردم و بنى هاشم در زمان امام چهارم نمى دانستند چگونه نماز بخوانند و چه سان حج بجاى آورند] 27 . ابان ابن تغلب مى گويد: شيعه حلال و حرام را نمى دانست و مسائل حج را نمى شناخت و در ميان مردم جز منقولات عالمان وابسته به حاكمان ستم چيزى نبود . 28

وامام چهارم[ ع] دردمندانه ضمن دعايى چنين مى فرمايد:

[ اللهم ان هذا المقام لخلفائك واصفيائك و و مواضع امنائك فى الدرجه الرفيعه التى اختصصتهم بها قدابتزوها... حتى عاد صفوتك و خلفاوك مقلوبين مقهورين مبتزين يرون حكمك مبدلا و كتابك منبوذا و فرائضك محرفه عن جهات اشراعك و سنن نبيك متروكه] 29 .
خدايااين مقام (خلافت بر پائى نماز عيد و جمعه والقاء خطبه ) ويژه جانشينان و بر گزيدگان و جاى امناى توست .. پايه بلندى است كه آنان را بدان اختصاص داده اى .اكنون آن را ربوده اند و غارت گشته است ... تا آنجا كه برگزيدگان و خلفاى تو مغلوب گشتند و ستم كشيده اند.اينك حكم تو دگرگون شده و كتابت ترك و واجباتت از روشهايش تحريف و سنت هاى پيامبرت متروك گشته است .

بارى اينها و جزاينها باعث شد تا در منابع فرهنگى تضادها اختلاف ها بوجود آمد. و دراثر نيرنگ شعبده بازان بى مروت و جاعلان و تحريفگران شناخت حديث صحيح از غير صحيح دچار ابهام و پيچيدگى گشت و حيرت و سرگردانى واختلاف عظيمى ببار آمد.

محدث بزرگوار شيخ كلينى در مقدمه كافى به اين واقعيت تلخ اينگونه اشاره مى كند:[ تو - كسى كه از وى تقاضاى نگارش اين كتاب را نموده بود - در نامه ات نوشته اى كه اينك معارف اعتقادى و مسائل شرعى به گونه اى بس شديد دستخوش اختلاف و تضاد گشته و شناخت اعتقادات بر حق مشكل شده است زيرا روايات مذهبى در زمينه احكام و معارف اختلاف دارند و دانسته اى كه اختلاف روايت مربوط به اختلاف علل واسباب آن است و به دانشمند مورداعتمادى كه دراين قسمت وارد باشد دسترسى ندارى تا بااو مذاكره و گفتگو كنى و گفتى مى خواهم كتابى داشته باشم كه تمام قسمت هاى علم دين در آن باشد كه دانشجوى را بى نياز كند و مرجع هدايت باشد]... 30 .

در مقابل اين جريانهاى[ سنت شكن] و تحير آفرين پيشوايان راستين ياران و پيروانشان را به اهميت نگارش حديث و تحفظ بر سلامت نقل و صحت صدور توجه دادند.امام صادق[ ع] ازاميرالمومنين[ ع] نقل مى كند كه:[ اذا حدثتم بحديث فاسندوه الى الذى حدثكم] چون حديثى بشما گفتند به هنگام نقل آن را بگوينده اش نسبت دهيد .31

در سخنى ديگرازامام صادق[ ع] آمده است: اكتب و بث علمك فى اخوانك فان مت فاورث كتبك بنيك فانه ياتى على الناس زمان هرج لايانسون فيه الا بكتبهم . بنويس و علمت را در ميان دوستانت منتشر كن و چون

مرگت فرا رسيد آنها را به پسرانت ميراث ده زيرا براى مردم زمان فتنه و آشوب مى رسد و در آن هنگام جز با كتاب انس نگيرند 32 . در روايتى ديگرازاحمد بن عمرالحلال نقل شده است :

عن احمدابن عمرالحلال قال : قلت لابى الحسن الرضا[ ع]: الرجل من اصحابنا يعطينى الكتاب و لا يقول:[ اروه عنى يجوز لى ان ارويه عنه ؟ قال فقال :اذا علمت ان الكتاب له فاروه عنه] .

به امام هشتم گفتم : مردى ازاصحاب خود ما شيعيان كتابى بمن مى دهد و نمى گويداين كتاب رااز من روايت كن من مى توانم ازاو روايت كنم ؟! فرمود:اگر مطمئن باشى و بدانى از خوداوست ازاو روايت كن 33 .

اينها و جزاينها از تعاليم اهل بيت به پوينده گان راهشان نشانگر آن است كه ائمه[ ع] بر صحت نقل پاى مى فشردند و ياران خويش را بر حفظ آثار و نگهبانى از جعل و تحريف تحريص مى كردند.

به پيروى ازاين تاكيدها بزرگان علم حديث و نقادان ژرف نگر براى رفع نابسامانيهاى اخبار در صدد چاره شدند از يكسو غلاه و زنادقه را شناسانيدند. واز سوى ديگر به ساده لوحان و مبلغان مذهبى هشدار دادند و نسبت به وضاعين و تحريف گران زنگ خطر را به صدا در آوردند.

يونس ابن عبدالرحمن عالم بيدار و محدث هوشمند در مقابل جريان وضع و تحريف نستوه واستوارايستاده بود تا آنجا كه موردانتقاد قرار گرفت كه چرا روايات اصحاب راانكار مى كند و منقولات آنان را تكذيب مى نمايد. 34

برخى نيز آثار و جوامع روائى را بدقت اندازه گيرى كرده سطرها را مى شمردند و حد و حدود آن را مشخص مى ساختند تاامكان فزونى و كاستى از بين برود. 35 برخى ديگر نيزاحاديث كتاب را بدقت مى شمرده اند و تعداد آن را ثبت مى كردند تا جلوى تحريف را بگيرند.

شيخ طوسى چون استبصار را بپايان رسانيد پس از شمارش دقيق روايت ها و تعدادابواب و ثبت آن نوشت : [حصرتها لئلايقع فيها زياده و نقصان] . 36

و گروهى از عالمان نيز دامن همت به كمر زدند و به تاليف آثار معتمد وارجمندى با گردآورى روايات و گزينش آنهااز ميان صدها و هزارها روايتها پرداختند واز جمله شيخ بزرگوار ثقه الاسلام ابوجعفر محمدابن يعقوب كلينى با دقت و هوشيارى كامل و به كار گرفتن تجربيات فنى و علمى آنچه را صحيح و معتبر مى دانست با كوششى عظيم در ظرف بيست سال تلاش خستگى ناپذيراز لابلاى هزاران نسخه و صدها هزار حديث مسند و نامسند شانزده هزار حديث آن را گزينش

كرد. و مجموعه اى به نام[ كافى] را فراهم آورد. تا جوابگوى مسائل اعتقادى باشد و بيانگر همه احكام شرعى گردد.

شايد برخى چنين پندارند كه عددى مانند:[ صدها هزار] مبالغه است امااگر جريان حديث سازى و حديث نگارى پى گيرى گردد و به تاريخ جمع آورى احاديث نيك انديشيده شود دانسته خواهد شد كه اين يك حقيقت است .

شيخ طوسى در كتاب رجال در شرح حال احمد بن عقده مى گويد: من ازاساتيد خود شنيده ام كه ابن عقده حافظ مى گفت[ من ازاحاديث اهل بيت رسول صد و بيست هزار حديث مسند بخاطر سپرده ام و رويهم رفته مى توانم پيرامون سيصد حديث شيعه به بحث و مذاكره علم بنشينم] بدينسان كافى غربال شده صدها و هزارها حديث مسند و نا مسنداست . پس از وى نيز عالمان و پژوهشگران و محدثان بزرگ اسلامى دست به تاليف و تحقيق زده و[ كتب اربعه] پديد آمد. 37·

از سوىديگراظهار نظرها شناختها و قضاوتهاى عالمان را در كتابهائى گرد آوردند و واسطه هاى نقل را بدقت بررسى كردند و معتمدان و راست كرداران رااز ناراستان جدا كردند و دانش عظيم وارجمند [ راوى شناسى] - [ علم رجال الحديث] را پى نهادند. شيخ الطائفه فرموده اند. شيعيان رجال حديث را وارسى كرده اند درستكاران و معتمدان را توثيق كرده اند و نا راستان را ضعيف شمرده اند. و بدين سان بين آنانكه رواياتشان مطمئن است با ديگران فرق گذاشته اند. نيكان را ستوده و ناراستان را نكوهيده اند. مثلا گفته اند: فلانى در حديث گفتن متهم است يا دروغگوست يا واقفى است و ... دراين باب كتابها نوشته اند...از گذشته هاى دوراين شيوه عالمان بوده است] . 38

آنچه را كه شيخ (ره ) بدان اشاره مى كند بخش عظيمى از تاليفات تصنيفات و عالمان را تشكيل مى دهد. برخى كتابهائى در نام مولفان و آثارشان نگاشتند كه ازاين گونه آثار به[ فهرست] ياد مى شود. 39 همانند فهرست شيخ . برخى از عالمان كتابهائى ويژه روايات درستكار [ثقه] فراهم آورند مانند: موثقين ابن غضائرى و بخشى از خلاصه علامه و رجال ابن داود. 40 گروهى ديگر نادرستان دروغگويان ناشناختگان را با عناوينى همانند: ضعفاء مدلسين مجهولين مجروحين گردآورده اند. 41 همانند[ المدلسين] حسين ابن على [ لضعفاء]ابن غضائرى [ الضعفاء والمتروكين] نسائى [ميزان الاعتدال] ذهبى [ المجاهيل] ملا درويش على حايرى .

گروهى نيز سلسله راويان يك يا چند

كتاب را مى نگاشتند مانند[ مشيخه[ [ من لايحضر] و شرحهاى آن و نيز كتابهاى رجالى مخصوص اسناد يك يا چند كتاب .

بارى با توجه به حقايق ياد شده و ضرورت تعمق در شناخت روايت ها و چگونگى صدور آنها عالمان آگاهى از چگونگى زنجيره هاى احاديث و اسناد روايات را لازمه قطعى اجتهاد دانستند و تبحر در شناخت اينگونه مسائل را براى رسيدن به بلنداى مرتبه اجتهاد و دست يافتن به مرتبه فقاهت لازم شمردند. 43 .

علامه حلى در مقدمه كتاب رجال خود مى نويسد:

آگاهى از چگونگى زندگى راويان بنياداحكام شرعى است كه پايه هاى قواعد منقول بر آن نهاده شده است . بدين سان بر هر مجتهدى آگاهى ازاين دانش لازم است زيرا بسيارى ازاحكام ازاخبار نبوى واحاديث اهل بيت استفاده مى شود.ازاين روى بايد راه رسيدن به صحت اين روايت را بدست آورد. 44 .

از طرف ديگر هر چه زمان مى گذشت شناسائى و آگاهى بر چگونگى زنجيره سنداحاديث مشكلتر مى شد و مالااهتمام به ضبط احوال راويان و گزارشگران احاديث بيشتر مى گرديد و دائره اطلاعات محدثان دراين زمينه وسعت مى يافت تا به جائى كه معرفت رجال حديث به نام[ علم رجال] يكى از رشته هاى مسلم و مهم حديث شناسى گرديد و بالاخره درادامه اين تحقيقات محدثان و محققان بانگرشى براصول راوى شناسى و بررسى سلسله سند روايات نتيجه تحقيقات خود را به اختصار بازگو مى كردند مثلا مى گفتند:اين حديث[ صحيح است] . كم كم به اعتبارات گوناگونى نامهايى براى حديث وضع گرديد و با جمع و تدوين آنها وافزودن برخى مسائل ديگر: مانند وظائف ناقل آداب نقل حديث و ... شاخه اى در حديث شناسى پى نهاده شد. با عنوان مصطلح الحديث .

در ميان عالمان شيعه اولين كسى كه اين گونه اصطلاحات را تدوين كرد و بكار برد سيدجمال الدين احمدابن موسى ابن طاوس مى باشد. 46 اينان حديثها را به پنج دسته تقسيم مى كردند: صحيح حسن موثق قوى ضعيف .

مرحوم شهيد ثانى اسناداحاديث كافى را براين اساس بررسى كرده و اعلام نمود كه كافى 5072 حديث صحيح 144 حسن 1118 موثق 302 قوى و 9485 ضعيف دارد. 47

كتابهاى رجالى معروف
از آنجا كه شناخت كتابهاى رجالى در معرفى اين دانش و تحولى كه از آغاز طى

كرده سهمى اساسى دارد و ما را در جهت ضرورت فراگيرى هر چه بيشتر آشنا مى سازد دراين مجال به معرفى اجمالى برخى از آثار گرانبهاى عالمان بزرگ اسلامى در[ علم رجال] مى پردازيم . و تفصيل سخن را به منابع و ماخذى كه ياد مى كنيم وا مى گذاريم :

1.[ اختيارالرجال يا تلخيص رجال كشى] :
اصل آن از شيخ ابو عمرو محمدابن عبدالعزيز الكشى و موسوم به:[ معرفه الناقلين عن الائمه الصادقين] بوده است . شيخ طوسى[ ره] بخاطر پيرايش آن ازاغلاط واشتباهات واضافات غيرلازم به تلخيص و تهذيب آن همت گماشت و[ اختيارالرجال] نام نهاد. 48

موضوع كتاب تاريخ رجالى و ذكر طبقات آنهاست و مبناى آن ذكر رواياتى كه در مدح يا قدح رجال وارد شده است . در ذيل نام هر يك از رجال يك يا چند حديث مسند كه در آن از شخص مورد نظر به گونه اى ياد شده است نقل مى كند بدون اينكه درباره آن فرد يا تعارض بين روايات اظهار نظر كند.

اختيارالرجال كهن ترين منبع رجالى شيعه و داراى مطالب بسيار عالى و گاه منحصر به فرداست . به گفته استادى دانشمند:[ اين كتاب معتبرترين ماخذ و قديمى ترين سند تاريخ تشيع در عصراول دوران حيات ائمه شيعه است و همچنين رابطه شيعيان باائمه خود تشكيلات شيعه فرقه ها و دسته بندى هاى داخلى رقابتها وادعاهاى بى جاى برخى از مدعيان تشيع معرفت طبقات غلاه و تندروان و كذابان و بدعت گذاران و قوف بر روش سيره ائمه[ ع] در مدح و ذم و جرح و تعديل روات و تجليل يا تنقيداز آنان عكس العمل و خط مشى اقليت شيعه در قبال دستگاه خلافت بنى اميه و بنى عباس و پى بردن باسرار تشيع را تبيين مى كند]. 49

ازاين روى [ اختيارالرجال] نه تنها در شناخت راويان احاديث كتابى بس سودمند و مفيداست كه در پژوهش و تحقيق پيرامون تاريخ تشيع و چگونگيهاى زمان ائمه تشيع و جو حاكم و حكومتهاى مسلط نيز منبع ارزشمند و مرجعى بى نظيراست .

نام رجال دراين كتاب بر هيچ اساسى مرتب نيست ازاين روى دست يافتن به چگونگى شخص دراين كتاب دشواراست .البته چاپهاى اخيراين كتاب كه پس ازاين معرفى خواهيم كرد اين نقص را بر طرف كرده است . دراينكه اين كتاب اصل رجال كشى است يا گزينش شيخ اختلاف است كه گويا براساس تحقيقات عالمان بويژه متاخران درانتساب آن به شيخ ترديدى باقى نمانده است .

[كتابهائى كه بر محور[ اختيارالرجال] نگاشته شده است]:
] اختيارالرجال] به عنوان يكى ازاصول اوليه [ راوى شناسى] پيوسته مورد توجه مطرح نظر و مرجع دانشمندان و محدثان بوده است . دراثر اين توجه و عنايت در گذرگاه زمان تحقيقات چندى بر محور آن سامان يافته است كه به برخى از آنان اشاره مى كنيم :

الف:[ حل الاشكال] نگارش : سيداحمدابن طاووس حلى .
وى متن كتاب[ اختيارالرجال] را با متن اصول سه گانه ديگر: (فهرست رجال شيخ فهرست نجاشى ) به اضافه متن[ : الضعفاء]ابن غضائرى در كتابى گردآورده واين مجموعه را[ حل الاشكال فى معرفه الرجال] نام نهاده است . 50

ب:[ مجمع الرجال] عنايت الله قهپائى نجفى :
51وى كتاب اختيار را بر حسب حروف اول نامها مرتب ساخته و همه كسانى را كه مستقلا يا در ضمن ترجمه ديگران در كتاب مزبور نامبرده شده اند بدين ترتيب عنوان كرده است و در هر مورد عين عبارت كشى را بى كم و كاست درباره آنان آورده است .

وى علاوه بر مرتب ساختن كتاب[ اختيارالرجال] عين عبارات كتاب مذكور را با عبارات كتابهاى رجالى : فهرست شيخ فهرست نجاشى و الضعفاءابن الغضائرى كنارهم ذكر كرده است[ مجمع الرجال] با تحقيق و تعليق آقاى سيدضياءالدين علامه اصفهانى در هفت جلد چاپ شده است .

مولف اختيارالرجال:
عالم عاليقدر رجالى بزرگوار ابو عمرو كشى از دانشمندان نامى و از عالمان ارجمند تشيع است . شيخ طوسى مى گويد: كشى دانشمندى موثق بصير و آگاه به رجال واخبار و داراى اعتقادى نيكو بود 52 وى محضر عالمان و محدثان بسيارى را درك كرده و روايات را به استناد آنها نقل مى كند. 53 - 54

چاپهاى[ اختيارالرجال]:
1- چاپ بمبئى در سال 1317 هجرى به چاپ سنگى باهتمام شيخ على محلاتى در 392 صفحه .

2- چاپ نجف به ضميمه مقدمه اى درباره رجال و شرح حال مولف از آقاى سيداحمد حسينى در 527 صفحه .

3- به نام[ اختيار معرفه الرجال] با تصحيح و تعليق و فهرست هاى فنى بوسيله آقاى حسن مصطفوى در 959 صفحه آقاى مصطفوى كه از محققان و مولفان ارجمند معاصراست براى آماده سازى اين كتاب

رنج گرانى متحمل شده است و مقدمه اى سودمند و تحقيقى به آن نگاشته است .

4- به نام[ اختيار معرفه الرجال] با تعليق و تصحيح ميرداماد و تحقيق آقاى سيد مهدى رجائى در دو جلدازانتشارات موسسه آل البيت . و تعليق و تصحيح مرحوم ميرداماد تا حديث شماره 885است .

2. [ الفهرست]
اين كتاب يكى از گران ارج ترين آثار كهن شيعى در فن رجال واز كتاب هاى مورداعتماد علماى اين فن است . پيشتر گفتيم [ فهرست] دراصطلاح بر كتاب هايى اطلاق مى شود كه در آن نام كتاب ها و مولفين ذكر مى گرديد. عالمان پيشين غالبا كتاب فهرست داشته اند. فهرست شيخ كهن ترين كتاب مفصلى است كه دراين رشته برجاى مانده و دراختيار دوره هاى بعد قرار گرفته است .

[ الفهرست] مشتمل بر معرفى نام و آثار قريب به . 900 نفر 55از صاحبان اصول و مصنفات است كه غالبا همراه با سلسله سند ميان شيخ و آنان ذكرشان رفته است . مبناى كتاب بر معرفى اصحاب اصول و مصنفين است كه يا شيعه باشند و يا براى شيعه كتابى تاليف كرده باشند. با اينكه شيخ در مقدمه كتاب وعده مى دهد كه به جرح و تعديل و هم به مذهب و قابل اعتماد بودن روايت فرد و مورداعتماد نبودن آن اشاره كند ولى عملا در كتاب اين روش جز در مواردى بسياراندك بكار نبسته است . 56 كتاب بر حسب حروف تهجى ترتيب يافته و در حرفى براى هر يك از اسم هاى مصدر به آن حرف باب جداگانه اى باز شده است مثلا در حرف [ الف] براى[ ابراهيم] يك باب [ اسماعيل] و .. و براى مجموع اسمهايى كه بجز يكى از آنها وجود نداشته است در هر حرفى باب جداگانه اى به عنوان[ باب الواحد] گشوده است . مثلا در باب الواحد حرف الف اسمهاى [ امبغ امروم يس يعلى 57 و ..

چاپ هاى الفهرست:
1- الفهرست اولين بار در كلكته به چاپ سنگى در سال 1271 در 383 صفحه بقطع وزيرى و به همت اسپرنگر و ملا عبدالحق منتشر شد. در ذيل صفحات اين چاپ كتاب[ نضد الايضاح] تاليف فرزند ملا محسن فيض به چاپ رسيده است . دراين چاپ ترتيب كتاب بهم خورده و ناشران آن را بر اساس اسماء و سپس پدران واجداد در آورده اند.اين چاپ در كنگره شيخ طوسى به كوشش مرحوم دكتر واميار با ضميمه يك مقدمه و فهرست هاى فنى افست شد. بنابه نقل علامه سيد محمد صادق بحرالعلوم مرحوم شيخ آقا بزرگ از چاپ ديگرى در ليدن

نيز ياد مى كند.اما متصديان كنگره پس از تحقيق و تتبع معتقد شده اند كه چاپ مورد نظر وى همين چاپ كلكته است .

2- چاپ نجف در سال 1356 به قطع وزيرى با مقدمه و تعليقات سيد صادق بحرالعلوم در 196 صفحه .

3- چاپ نجف به سال 1380 خصوصيات ياد شده در .252 صفحه به ضميمه فهرست اعلام تعدادافراد مذكور در دو چاپ متفاوت است .

4- چاپ تهران سال 1381 به قطع وزيرى در 528 صفحه .

كتابهايى كه بر محور[ الفهرست] نوشته شده است :
كتاب[ الفهرست] نيز همانند [ اختيارالرجال] مورد توجه و مراجعه عالمان و محققان بوده است و ذيل ها و ترتيب هاى متعددى كه در دوره هاى بعداز شيخ بر محوراين كتاب نگاشته شده است نشانگراهتمام اصحاب نسبت به آن است .

الف:[ الفهرست] شيخ منتجب الدين على ابن ابى القاسم عبيدالله ابن بابويه قمى .
نام اين كتاب[ اسماء مشايخ الشيعه و مصنفيهم] يا[ اسماء علماء الشيعه و مصنفيهم] و موضوع آن صاحبان اصول و مصنفينى است كه پس از شيخ طوسى آمده يا معاصر وى بوده اند و نامشان در[ الفهرست] ياد نشده است . شيخ منتجب الدين اسماء رجال را مانند شيخ طوسى به ترتيب الفبا مرتب كرده و تنها حرف اول اسم را مراعات كرده است .اين كتاب از جمله منابع مورداعتماد محققان در دوره هاى بعد بوده است . علامه ميرزا عبدالله افندى مى گويد:[ در ميان كتابهاى رجال فهرست شيخ منتجب الدين با حجمى كوچك داراى فوايد بسيارى است] . 58اين كتاب يكبار همراه بحارالانوار و در آغاز جلد 25 چاپ سنگى شده است و سپس در تجديد چاپ بحارالانوار با تصحيح و تعليق در جلد 102از چاپ بيروت صفحات 298 - 200 به چاپ رسيده است . واخيرا با تصحيح تعليق و مقابله آقاى عبدالعزيز طباطبائى براساس هفت نسخه منتشر شده است .

مولف كتاب :
على ابن ابى القاسم معروف به[ شيخ منتجب الدين] دانشمند محقق محدث بزرگوار خدمتگزار راستين آثاراهل البيت بگفته مرحوم ميرزا عبدالله افندى : دريايى خشگى ناپذيراز علوم و معارف بود. 59 و در خانه دانش چشم به جهان گشود و در سايه پدرى دانشمند و ديگر عالمان خانواده شان باليد و رشد كرد. محضر عالمان محدثان

بسيارى را درك نمود واز حاملان حديث روايت ها ضبط كرد و نقل نمود. شهيد ثانى وى را به كثرت روايت از مشايخ متعدد و نيكوئى ضبط روايت ستوده است . 60او براى دست يافتن به مشايخ و افزون ساختن دانش خود سفرهاى متعددى به مراكز علم و دانش نمود واز اساتيد بزرگى بهره جست . 61 صاحب رياض العلماء مى گويد: وى از مشايخ زيادى روايت كرده است استادان او بيش از 100 تن است بلكه شمارش دقيق آنها مشكل است سپس گروهى ازاستاتيد وى را مى شمارد.62 آقاى سيد عزيز طباطبائى در مقدمه مفصل خود بر چاپ تحقيقى[ فهرست] با تكيه بر منابع بسيار گروهى ازاستادان وى را نام برده است .63

معالم العلماء:
اين كتاب بنابر تصريح مولفش به عنوان تتميم و تكميل [ الفهرست] شيخ نگاشته شده است . مولف آن علاوه بر تمامى نامهاى ياد شده در[ الفهرست] گروهى از معاصران و متاخران از شيخ را نيز بدان افزوده بدينسان مجموع كسانى كه ذكرشان دراين كتاب رفته است به .1021 تن مى رسد. به ضميمه فصلى در نامهاى برخى از شاعران .

اگر چه اين كتاب نامهاى بيشترى نسبت به[ الفهرست] شيخ را در بر دارد ليكن به خاطر حذف سندها از كتاب شيخ مختصرتراست نكته ديگر اينكه دراين كتاب گاه به وثاقت يا ضعف افراد و هم به تاريخ و فاتشان اشارتى رفته است . در ترتيب نام ها فقط حرف اول مراعات شده است . بنابراين ميان ابراهيم بلال ترتيب هست ولى ميان ابراهيم و احمد ترتيب نيست.[ معالم العلماء] مورد توجه عالمان و محققان بوده است و برخى بر آن حاشيه نوشته اند. 64 فهرست شيخ بجزاينها ذيلها و تقسيمهاى ديگرى نيز دارد. 65اين كتاب دوبار چاپ شده است نخست با تحقيق و تعليق و مقابله مرحوم عباس اقبال آشتيانى در 142 صفحه در معرفى كتاب و مولف آن و بار ديگر در سال 1380 با تعليق و مقدمه مفصل آقاى سيدصادق بحرالعلوم در 155 صفحه كه همين چاپ در قم افست شده است .

مولف معالم العلماء:
رشيدالدين محمدابن على بن شهرآشوب مازندرانى از محققان ارزشمند و پژوهشگران بزرگ اسلامى در نيمه دوم قرن هشتم هجرى است . وى در خانه علم و دانش پا به جهان نهاد و در سايه پدرى دانشمند محدث و فقيه تربيت و رشد يافت.[ ابن شهر آشوب] پس از بهره ورى از پدر و جد خود براى گسترش آگاهى دست به هجرت زده شهرهاى مختلف ايران عراق سوريه را درهم

نورديد و عالمان بزرگ و محدثان عالى مقامى را ملاقات نموده از آنها بهره ها گرفت . و بااستفاده از محضراستادان بزرگ در دانشهاى گوناگون از قبيل :ادبيات عرب شعر قرائت تفسير حديث فقه اصول به جايگاهى رفيع دست يافت . و آنگاه مدتها در بغداد مشهورترين مركز علوم اسلامى كه مملواز دانشمندان بوداقامت گزيد و به تدريس در علوم مختلف پرداخت و در زمينه هاى گوناگون نيز دست به تاليف زد.او داراى بيانى گويا كلامى رسا و در خطبه يد طولائى داشت .ازاين رو برخى وى را[ سخنور و دانشمندى بزرگ] خوانده اند. [ ابن شهر آشوب] بالاخره به شهر حلب رفت و تا پايان عمر در آنجا بزيست و در همانجا نيز رخت از جهان بربست .

مرحوم ميرمصطفى تفرشى مى گويد:ابن شهر آشوب پيشواى طائفه شيعه و فقيه آنان شاعرى بليغ و نويسنده بود.

صفدى مى گويد: رشيدالدين از روساى شيعه است . به هشت سالگى قرآن را حفظ كرد و دراصول شيعه به حد نهائى رسيد ...او مردى نورانى و خوش رو داراى صداقت لهجه و گفتارى نمكين بود. دانش وسيع داشت مردى فروتن و متعبد و هميشه با وضوء بود.ابن شهر آشوب همانگونه كه محضراساتيد بسيارى را درك كرد واز آنها روايت نمود دانش اندوخت شاگردان بسيارى نيز تربيت نمود. و آثار بسيار گرانبها وارزشمندى در علوم مختلف اسلامى از قبيل تفسير حديث رجال تاريخ بجاى نهاد كه تمامت آنها در منابع فرهنگ اسلامى جايگاهى بلند دارند.

3. رجال طوسى :
اين كتاب به خاطراينكه درابوابى ترتيب يافته گاهى:[ الابواب] نيز ناميده مى شود.[ رجال] شيخ از سودمندترين آثار شيخ و يكى ازاصول چهارگانه رجالى مورداعتماد علماى شيعه است . دراين كتاب نام حدود .8900 تن ازاصحاب پيغمبر واپمه[ ع] و راويان ديگرى كه در زمان غيبت صغرى و كبرى بوده اند تا زمان شيخ با طبقه بندى منظم و به ترتيب حروف الفبا آمده است . گويا شيخ در آغاز كار مى خواست فقط نام و نژاد ياران هر يك ازامامان را بشناساند و طبقات روات را مشخص سازد و نظرى به مدح و قدح جرح و تعديل آنان نداشته باشد و تا ياران امام كاظم[ ع] نيز چنين كرده است ولى پس از آن از درستى و نادرستى وثقه و ضعف هر يك از راويان نيز سخن به ميان آورده است . 66 [رجال شيخ] را ملا عنايت الله قهپائى - چنانكه پيشتر ياد كرديم - با اصول رجالى ديگر مرتب ساخته و[ مجمع الرجال] ناميده است .

كتاب[ رجال] در 1381 در نجف

اشراف با مقدمه مفصل وارزشمندى در 126 صفحه در شرح حال آثار موقعيت علمى واجتماعى شيخ و مسائل ديگر - با پا نوشتهاى سودمند و مفيدى بوسيله علامه سيد محمدصادق بحرالعلوم به چاپ رسيده است 67 . در چاپ افستى كه در قم بعمل آمده است متاسفانه مقدمه كتاب قطع شده است . محقق رجالى معاصر آقاى شبيرى زنجانى رجال شيخ را با ده نسخه مقابله كرده و تصحيح انتقادى نموده است و بر بيش از نيمى از آن حواشى مفصل و مرتبى نگاشته است . باقى كتاب را نيز حواشى نامرتبى دارند. مااز خداوند توفيق تنظيم و نشر آن را خواستاريم بى گمان انتشار آن خدمت بزرگى است به دانش رجال .

4.[ رجال نجاشى]:
اين كتاب يكى از منابع كهن وازاصول چهارگانه رجال شيعه است . با اينكه اثر گرانقدر و پر مايه نجاشى به[ رجال] شهرت يافته است ولى در حقيقت اين كتاب فهرست كتابهاى شيعه است . نجاشى كتابش را پس از [فهرست] شيخ نگاشته است و بنابه گفته آيه الله بروجردى:[ نجاشى به هنگام نگارش كتابش به فهرست شيخ نظر داشته و برخى ازاشتباهات كتاب شيخ را بدون اينكه متعرض نام وى شود تصحيح كرده است .] 68 .

گزيده سخن اينكه رجال نجاشى معتبرترين دقيق ترين وارزشمندترين منبع رجالى شيعه است و به گفته علامه مجلسى : در عصرها و ميان نسل ها در شهرها و آباديها مدار كار عالمان و محققان بوده است . 69

رجال نجاشى اولين بار در بمبئى هند در سال .1317 چاپ سنگى شده است . همان چاپ با تصحيح و مقابله در قم افست شده واينك در قم مراحل نهايى چاپ وانتشارش را مى گذراند. دراين چاپ كتاب رجال نجاشى با تعداد زيادى از نسخه هاى كهن مقابله شده است و محقق رجالى معاصر آقاى موسى شبيرى زنجانى افزون بر تصحيح و مقابله دقيق آن پانوشتهاى مفصل و سودمندى بدان نگاشته اند.

آقاى مهدى نجف نيز مشغول تحقيق تصحيح و تعليق آن است . وى بجز تصحيح آن براساس شش نسخه كهن پانوشتهائى دارد پيرامون : گزارش اجمالى شرح حال رجال توثيق يا تضعيف رجالى كه نجاشى درباره آنها سكوت كرده است و نيز فهرستى از نحله ها و وابستگان به آنها.

ازاينها كه بگذريم بايداز شرح تحقيقى و مفصل:[ تهذيب المقال] نام برد كه جلداول و دوم آن در سالهاى 1390 - 1389 در نجف انتشار يافته و چاپ بقيه آن اخيرا دراصفهان آغاز شده و جلد سوم آن منتشر شده است . جلدهاى بعدى اين اثر نيز گويا آماده است اميد آنكه انتشار يابد.

مولف كتاب :
ابوالعباس احمدابن على بن احمد بن عباس نجاشى از چهره هاى درخشان و از قله هاى افراشته فرهنگ اسلامى است . نجاشى از دودمان علم و دانش و از خاندانى وزين و خود دانشمندى سختكوش واستادى چيره دست و رجالى محقق و پرمايه اى بوده است . علامه بحرالعلوم مى گويد:[ احمدابن على نجاشى يكى از مشايخ موثق و عدول ثابت قدم واز بزرگترين استوانه هاى جرح و تعديل و دانشمندترين دانشمندان اين راه است كه عالمان ما دراعتماد به وى اجماع دارند70 .

مرحوم حاج ميرزا حسين نورى محقق و متتبع گرانقدر و صاحب كتاب عظيم[ مستدرك الوسائل] مى گويد:احمدابن على ... عالمى نقاد پر اطلاع خبير و برترين دانشمندى است كه نامش به قلم آمده و درباره آن سخن گفته شده است . مردى مردستان عالمى بى مانند كه هيچكس به پايه وى نمى رسد. هر چه بيشتر درباره وى كاوش كنى اعتماد به وى فزونى مى يابد.او صاحب كتاب معروفى است كه همه عالمان ازاصحاب ما بدان اعتماد و تكيه كرده اند. 71 برخى از محققان آراء و نظريات وى را بر ديگران و شيخ مقدم مى دارند و در مقام تعارض آراء نظر وى را ترجيح مى دهند. 72 خلاصه كلام اينكه نجاشى عالمى بزرگ محققى توانمند متتبفى سختكوش و نقادى ژرف انديش بوده است . موقعيت علمى و رجالى و جايگاه رفيع آراء وانديشه هايش مورداتفاق همگان است73 .

5. خلاصة الاقوال:
علامه حلى فقيه بزرگ و دانشمند نامى و محقق كم نظير چندين كتاب در رجال تاليف نموده است 74 كه از آن جمله است:[ خلاصه الاقوال] . مرحوم سيد محسن امين مى گويد: مولفان بعداز علامه همه به اين كتاب توجه كرده اند و آراء وى را در آثارشان نقل كرده اند. علامه اين كتاب را در دو قسمت نگاشته است : قسمت اول : مولفين و قسمت دوم : آنهائيكه علامه درباره آنها متوقف است يا بدانجهت كه ضعيفند يا بخاطراختلاف راوى شناسان در توثيق و تضعيف آنها و يا بخاطر ناشناخته بودن آنها در منابع رجالى و دراقوال عالمان.

علامه در مقدمه اين كتاب مى گويد: شيوه اى كه من دراين كتاب بكار گرفته ام شيوه اى ابتكارى است واگر كسى دراين كتاب دقت كند منزلت والا وارج امتيازش از آثار متقدمان را خواهد فهميد.

برخى از متاخران علامه در كتاب وى به ديده انتقاد نگريسته و آن را داراى اشتباهات زيادى مى دانسته اند. بالاخره[ رجال علامه] از جهاتى از جمله فشردگى و زوديابى و

اشتمال بر برخى از آراء غضائرى قابل توجه است علامه محقق مرحوم ابوالهدى كلباسى در كتاب ارزشمند سماء المقال پيرامون[ خلاصه] بحثى مفصل دارد كه در آن به برخى ازاشتباهات علامه اشاره كرده است 75 . [رجال علامه] با تحقيق و تعليق و مقدمه محقق ارجمند آقاى سيد صادق بحرالعلوم در نجف به چاپ رسيده و در قم افست شده است . رجال علامه در ميان عالمان مورد توجه بوده است و كسانى چند آن را ترتيب داده و پيرامون آن تحقيقاتى انجام داده اند. (فهرست كتابخانه دانشگاه تهران ج 2.566).

6. رجال ابى داود:
اين كتاب نيز همانند رجال علامه دردو بخش تنظيم شده است : بخش اول دراسماء ممدوحين و موثقين و بخش دوم : در ياد كرد مذمومين و مجهولين .

محققان رجالى اين كتاب را در شيوه نگارش نقطه تحولى دانسته اند.اين نكته را مولف آن نيز در مقدمه كتاب ياد آور شده است .ابن داود براى اولين بار رجال را بر اساس حروف اول و دوم ترتيب داده است . براين اساس ابراهيم مقدم بر احمداست در پدران نيز چنين است : يعنى احمد بن عيسى مقدم براحمدبن فارس است .ابن داود خود در مقدمه آن مى گويد:اين كتاب جامع برگزيده تحقيقات شيخ و نجاشى و كشى است . و نيز حاوى آثار برقى و غضائرى و ديگران . دراين كتاب در بخش نخستين موثقين و درستكاران را آوردم و سپس مجروحين و نادرستان را تااينكه تدوين كتاب چنان باشد كه افراداستحقاق دارند و نه آنگونه كه اتفاقا ترتيب مى افتد. كتاب را براساس حروف الفبا تنظيم كردم و در آن حرف اول و دوم را مراعات نمودم بدانسان كه جستجوگران را بدون صرف وقت به اهدافشان هدايت كند و براى كتاب رموزى را وضع كردم تااز درازاى سخن بى نياز سازد. 76

رجال ابن داود نيزاز سوى متاخران مورد نقد وايراد واقع شده است . مرحوم كلباسى تحقيقى مفصل پيرامون اين كتاب انجام داده و موارد اشتباه را گوشزد كرده است چنانكه علامه محقق آقاى شوشترى نيز به اشتباهات آن اشاراتى نموده است . درارتباط با محتوى اين كتاب و جايگاه آن سخن بسياراست . برخى از سرافراط آنرا فاقدارزش دانسته اند و برخى ديگر كتاب را بسيار ستوده اند. و برخى نيز به دفاع ازاشتباهات آن برخاسته اند. 77

مولف كتاب :
تقى الدين ابومحمد حسن بن على معروف به ابن داود از عالمان بزرگ وانديشمندان عاليقدر فرهنگ اسلامى است .

وى در فقه رجال شعر وادب يد طولانى داشت . ميرزا عبدالله افندى مى گويد: فقيه جليل رئيس اهل ادب وى در بزرگوارى مشهورتراز آن است كه ياد شود. و عظمتش بيشتر از آن است كه به قلم آيد 78 . [ابن داود] در موضوعات مختلف اسلامى آثارارجمندى بجاى نهاد او شعر نيز مى سرود و در سرايش شعر نيز چيره دست بود. عالم بزرگوار شهيداول در برخى ازاجازات خوداز وى به عنوان:[ سلطان الادباء والبغاء و تاج المحدثين والفقهاء] ياد كرده است . 79

7. نقدالرجال
اين كتاب با توجه به آثار پيشينيان با برخورد نقد گونه به كتاب هاى رجالى پيشين تدوين يافته است . مولف مى گويد: در كتابهاى رجالى دقت كردم برخى ترتيبى شايسته نداشتند تا بهره ورى از آنها سهل باشد برخى ديگر داراى تكرار و اشتباه بودند و گروهى با ترتيبى نيكواشتباهات زيادى داشتند و با اينهمه هيچكدام اسماء همه رجال را نداشتند ازاين روى آهنگ آن كردم كه كتابى بسازم شامل تمامت نامهاى رجال از ممحدوجين مذمومين مهملين بدون تكرار واشتباه با ترتيبى نيكو و جامع اقوال اصحاب درباره افراد .

اين كتاب از آثار قابل توجه و مورد عنايت عالمان و محققان و راوى شناسان پس از مولف بوده است .ازاين روى برخى به تكميل آن دست يازيده و برخى ديگر بر آن حاشيه زده اند.[نقدالرجال] اينك (به نقل مجله تراثنا شماره اول ) در دست تحقيق و تعليق وانتشارات است كه جلداول آن بزودى انتشار خواهد يافت .

مولف كتاب :
رجالى محقق نقاد متبحر سيد مصطفى حسينى تفرشى از دانشمندان بزرگ واز پژوهشگران معتمد تشيع است . مرحوم مدرس تبريزى وى رااينگونه ستوده است :ازافاضل و وجوه واعيان علماى اماميه قرن يازدهم هجرت و عالمى است عامل عادل فاضل كامل محقق مدقق فقيه اصولى رجالى متبحر مراتب فضل و كمال و وثاقت و جلالت او در تمامى علوم دينيه متداوله مشهور به خصوص تقدم او در علم رجال مسلم فحول رجال بوده و محل ترديد وانكاراحدى نمى باشد. و كتاب[ نقدالرجال] اواز احسن واجمل كتب رجاليه محسوب است . 81

8. [جامع الرواة]
كتابى است گرانسنگ و مجموعه اى است ارزشمند. مرحوم مدرس تبريزى فرموده اند:[ جامع الرواه] كه اسامى روات و پدرانشان و در آخر كنيه ها والقاب ايشان را با تمام ترتيب مذكور داشته و در حدود بيست

سال براى تاليف آن زحمت كشيده و در شرح حال روات و تعيين طبقات و تميز مشتركات ايشان اهتمام تمام بكار برده است كتابى است پر فائده و كثيرالمنافع در رشته خود بى نظير. خودش در ديباچه آن گويد: در حدود دوازده هزار حديث بلكه بيشتر بر حسب مشهورترين بين العلماء مجهول السند يا ضعيف السند يا مرسل السند بوده اند ممكن است كه با عنايت پروردگارى به سبب اين كتاب صحيح و معلوم الحال باشند.

كارى كه مولف اين كتاب به سامان رسانيده است كارى است بى مانند. وى چنانكه اشاره شد بيست سال براى نگارش آن رنج كشيده است . مرحوم ميرزا حسين نورى كه خود قهرمان ميدان دانش رجال است اين كتاب را بى مانند دانسته و آن را ستوده است .

مرحوم آيه الله بروجردى نيز به اين كتاب عنايت ويژه اى داشته . وى در مقدمه اى كه براين كتاب نوشته اند مى فرمايد: پس از آنكه به قم آمدم نسخه اى از آن را ديدم در رنج گرانى كه مولف بزرگوار آن كشيده است به ديده عظمت نگريستم وازاين روى به چاپ و نشر آن اقدام كردم .

جامع الرواه در دو جلد وزير نظر مرحوم آيه الله بروجردى در حيات ايشان چاپ شد و پس از آن مكرر تجديد چاپ شده است . 82

مولف كتاب :
عالم عاليقدر محمداردبيلى از محققان و پژوهشگران پرتلاش و سختكوش يكى از شاگردان علامه مجلسى است كه وى را دراجازه اى كه بعنوان او صادر شده است بااين عناوين:[ المولى الفاضل الكامل الصالح الفالح التقى النقى المتوقدالزكى الالمعى مولانا حاجى محمد اردبيلى] ستوده است . مرحوم مدرس تبريزى مى گويد:[ اردبيلى عالم فاضل كامل متبحر خبير علامه وقت ... علاوه بر ديگر مراتب علميه بالخصوص در رجال در نهايت كمال و فارس ميدان رجال بوده و گوى سبقت از ديگران ربوده است]. وى بجز جامع الرواه دو كتاب ديگر داشته است :

1 تصحيح الاسناد 2 ملخص تصحيح الاسناد. 83

9. قاموس الرجال:
كتاب عظيم و مجموعه گرانقدر محقق نقاد و دانشمند متضلع و رجالى پركار و خستگى ناپذير علامه عاليقدر شيخ محمدتقى شوشترى از آثار بزرگ اسلامى است . محقق رجالى معاصر آقاى شبيرى زنجانى - كه از شايسته ترين افرادى است كه دراين موارد مى توانداظهار نظر كند - قاموس الرجال رااز جهاتى عديم النظير مى داند. 84 و در جاى ديگراين اثر رااز حسنات عصر مى شمارد و

درباره مولف آن مى فرمايد:[ ايشان در دقت نظر وسعت اطلاع واستفاده از منابع مختلف و توجه به تصحيفات و يافتن علل تصحيفات و توجه به اشتباهات بزرگان و علل اشتباه از افراد كم نظير يا بى نظيراست] ... خلاصه اينكه ايشان را بايداز موسسين ذكر كرد و كتاب ايشان كتابى است كه بايد محور بحثهاى رجالى بعد قرار گيرد. 85

آقاى سبحانى اين كتاب با مزايا ويژه گيهائى از قبيل اعتماد براقوال قدما مراجعه به كتب تاريخى اصيل در كنار كاوشهاى رجالى تصحيح تحريف ها و تصحيف ها تلاش پى گير و مداوم و ... ستوده و كتابى سودمند دانسته اند.

آقاى دوانى مى گويند:اين كتاب هر چند خالى ازاشتباه واشكال نيست ولى بهترين و تحقيقى ترين كتاب رجالى است كه تاكنون به دست ما رسيده است . 86 بهرحال اين كتاب در نقد آراء و عرضه جوانب مختلف لازم براى اظهار نظر تتبع وسيع بهره ورى از منابع جنبى اظهار نظرهاى منحصر بفرد بحق كتاب بى نظيرى است . 87

10.[معجم رجال الحديث]
درادامه تلاشهاى سودمند در تدوين كتابهاى رجالى:[ معجم رجال الحديث] جايگاه ارجمندى دارد.اين كتاب كه به همت آيه الله خوئى و با دستيارى تنى چنداز شاگردان وى فراهم آمده است گذشته از مقدمه سودمند و مفيدش از جهاتى قابل توجه است از جمله توضيح اسماء متحدى كه در عناوين مختلفند اما در شخص متحدند. و تمييز مشتركات از راه نقل تمامى روايات فرد و كسى كه از او نقل مى كند. روشن ساختن طبقات رواه تبيين اختلاف نقل در كتابها. دراين مورد گاه اختلاف بين كتب اربعه است و گاه در نسخه منقول از آنها مثل اختلاف نقل وافى با وسائل و گاه اختلاف در ضبطاسم هاى رجال يا وصف آنها. 88اين كتاب در مشخص ساختن روايات راويان در كتب حديث و فقه شيعه واستادان و شاگرادان راوى بى نظيراست[ معجم رجال الحديث] پس از چاپ اول با حروف چينى جديد و چاپى منقح و زيبا در بيست و سه جلد در بيروت چاپ و منتشر شده است . دراينجا اين مقاله را پايان مى بريم و در فرجام سخن دو نكته را متذكر مى شويم :

1- كتابهاى رجالى و تاليفات گرانقدر سلف صالح ما خيلى بيشتراز اينهاست . آنچه اينجا ذكر كرديم نمونه هائى بود بس اندك از مجموعه بسيار عظيم عملكرد دانشمندان و محققان سختكوش وارجمنداسلامى . در ادامه اين بحث در نظر داشتيم شمارى چنداز نوشته هاى رجالى محققان ازاهل سنت را نيز بياوريم كه طولانى شدن مقاله مانع شد.اميد

است در فرصتى ديگر به آنها نيز بپردازيم .

2- بزرگان محققان دانشمندان ما تلاش كردند راحت زندگى و آسايش روز و شب را بر خود حرام ساختند و دريائى مواج ازاطلاعات و معلومات را پيشديد نسلها و عصرها نهادند. سعيشان مشكور باد.اينك اين رسالت حوزه هاست كه در پرتو تحقيقات گذشتگانمان به تهذيب تحقيق نشر آثار واخبار بپردازند دانش راوى شناسى و علم الحديث بايد به عنوان درسى متقن و عميق و دقيق در حوزه ها پى گيرى شود. واگر كسى يا كسانى كارى در زمينه پيرايش و تهذيب آثار واخبارانجام داد عالمان ديگر اگر نقصى ياافراطى و زياده روى و ناهنجارى در كارش مشاهده كردند از سر صدق و صفا بازگويند به نقد و تحليل آن بپردازند و كار را كمال بخشند تكفير ناسزاگوئى حربه هاى زنگ خورده فضاى ناميمونى بود كه ديگر نبايد تكرار گردد. جامعه ما نيازمند به حريت آزادانديشى نوآورى درابعاد مختلف فرهنگ اسلامى است . و پر واضح است كه اين همه بايد براساس مبانى متقن و محكم اجتهادى و فقهى استوار و براساس نيازها و شيوه هاى جديد باشد.امااين نيز روشن است كه برخوردهاى ناشيانه و موضع گيريهاى تنگ نظرانه و جبهه بنديهاى ناشى از تحجر باعث از بين رفتن روح تحقيق واجتهاد واظهار نظر خواهد بود واين هرگز به صلاح امت حوزه ها دانش و تفكراسلامى نخواهد بود.

--------------------------------------------------------------------------------

پاورقى ها
1. سوره نحل آيه .44.

2.الاصول من الكافى ج 1.403. وسائل الشيعه ج 18.63. سنن ابن ماجه ج 1.84. سنن ترمذى ج 5.34.

3. پيامبر در آخرين لحظات حيات خود قلم و دوات خواست كه به امت چيزى املاء كند كه هرگز گمراه نشوند گر چه گفتگوهاى منفعت طلبانه مانع نگارش آن شد ولى با توجه به لحن پيامبر و همسانى آن با ذيل حديث متواتر[ ثقلين] و ديگر شواهد و قرآن مراد پيامبر طرح عترت و قرآن بوده است . رك : المراجعات .352. و براى منابع آن سبيل النجاه .263 ضميمه المراجعات . النص والاجتهاد/11/ چاپ جديد 155 - 148.

3. مدرك پيشين وسائل الشيعه ج 11 ص 547. صحيح البخارى به شرح الكرمانى ج 2.102 باب[ ليبليغ العلم الشاهدالغائب] . و نيز نگاه كنيد

به مقاله مفيد مرحوم حاج ميزرا خليل كمره اى در يادنامه شيخ طوسى ج 3.827 با عنوان:[ اهتمام الرسول الاعظم بالحديث و التحديث] .النص والاجتهاد چاپ جديد.138.

4. براى آگاهى از چگونگى جلوگيرى از نشر حديث و مسائل مربوط به آن رك :النص والاجتهاد.152151 النص والاجتهاد چاپ جديد با تحقيق ابومجتبى .139 با منابع و مدارك بسيار.الصحيح من سيره النبى ج 3.26.

نگاهى به سرگذشت حديث . سيرى در صحيحين .33.اضواء على السنه المحمديه 46.[ سنت] ابوالفضل شكورى 103 به بعد.

5. السنه و مكانتها فى التشريع . الصراع بين الاسلام والوثنيه ج 1.85.السنه قبل التدوين 195.

6. الاصول من الكافى ج 1.62. مرآت العقول ج 1.211. نهج البلاغه .325 صبحى الصالح شرح ابن ابى الحديد. ج 11.38. تحف العقول .193.

7. قواعدالتحديث من فنون مصطلح الحديث .50.

8. منهاج البراعه ج 14.29. تعليقات نقض ج 2.1126.

9.اصول كافى ج 1.62 ح 1.

10. كتاب سليم ابن قيس .173.

11 و 12.اضواء على السنه المحمديه .129.

13. و نيز بنگريد به الغديرج 9.224 264 ج 10.3 4 77.و...

14. سنن ابى داود ج 3.18. كنزالعمال ج 4.279.

15. صحيح مسلم ج 3.1466 1475 1477. نگاه كنيد به : كنزالعمال ج 1.104 ج 4.374. ميزان الحكمه ج 1.184 باب[ احاديث مجعوله لتثبيت امامه ائمه الجور]. براى تفصيل دراين مورد چگونگى جو سياسى در[ جعل حديث] بنگريد به : منهاج البراعه ج 14.36اضواء على السنه المحمديه[ 126. الوضع السياسى اوالوضع للسياسه] . علوم الحديث و مصطلحه .286 و سنت .140.النص والاجتهاد.597 تحقيق ابو مجتبى پانوشت .

16. مدارك پشين .

17. وسائل الشيعه ج[ .35.11 باب حكم الخروج بالسيف قبل قيل القائم] . روايتهاى اين باب بهيچ وجه به آنچه توجيه گران معتقدند دلالت ندارد. نقد و تحليل فقهى و تاريخى اين روايات مجالى فراخ تر مى طلبد. حضرت آيه العظمى منتظرى در ضمن بحثهاى خارج فقه در بحث حكومت رسيدگى عالمانه و روشنگرى پيرامون اين روايات به عمل آوردند مراجعه شود.

18. منهاج البراعه ج 14.36 سنت .150.

19. علوم الحديث .267.

20. كتاب الغيبه شيخ طوسى .37. و نيز نگاه كنيد به صفحات 5729. براى آگاهى از مجعولات واقفيان براى تثبيت موقعيت انديشه ساختگى مغز منحرف على ابن حمزه بطائنى . براى شناخت على ابن حمزه بوجود آورنده[ واقفيه] انگيزه ها و علمكردشان رك : كتاب الغيبه للشيخ طوسى .42. قواعدالحديث 77104. معجم رجال الحديث ج 11.214227. معرفه الحديث .169 اختيار معرفه الرجال .455 چاپ دانشگاه مشهد به بعد. چاپ قم ج 2.755 به بعد.

21.اختيار معرفه الرجال .225 چاپ دانشگاه مشهد. براى آشنائى بيشتر بااين عنصر منحرف و دروغ ساز و فسادآفرين نگاه كنيد به : مدرك پيشين .228223 مجمع الرجال ج 6.117. ميزان

الاعتدال ج 4.160. معجم رجال الحديث ج 18.275.و...

22.الموضوعات فى الاثار والاخبار.114.

23.اختيار معرفه الرجال .223 چاپ دانشگاه . مجمع الرجال ج 6.122 ذيل مفضل ابن صالح . معجم رجال الحديث ج 14.286.

24.الحدائق الناضره ج /08/1

25.الصحيح من سيره النبى الاعظم ج 1.28 بنقل از[ الام] للشافعى ج 1.208.

26.الغدير ج 10.205 به نقل از سنن نسائى ج 5.253.

27. كشف القناع عن حجيه الاجماع .67.

ب 28.الصحيح من سيره النبى الاعظم ج 1.29.

29. صحيفه سجاديه دعاى 48 براى آشنائى بيشتر با جهل گسترى ها تحريف ها جعل ها وارونه سازى ها و جو ناآگاه حاكم بر ذهن ها در حاكميت ستم گرانه بنى اميه رك : تلخيص الرياض ج 3.322.الصحيح من سيره النبى الاعظم ج 1.3026.الحياه السياسيه للامام الحسن .75. دراسات و بحوث فى التاريخ والاسلام . مقاله[ الامام السجاد]... ج 1.53.

30.اصول كافى ج /08/1

31.اصول كافى ج 1.52. مرآت العقول ج 1.179. شرح ملاصالح مازندرانى ج 1.263.

32.اصول كافى ج 1.52. مرآت العقول ج 1.180. شرح ملاصالح مازندرانى ج 1.267.

33.اصول كافى ج 1.52. مرآت العقول ج 1.179. شرح ملاصالح مازندرانى ج 1.262.

34. نگاه كنيد به گفتگوى عبرت انگيز منتقدان به يونس ابن عبدالرحمن در:اختيار معرفه الرجال .224 مجمع الرجال ج 6.118. معجم رجال الحديث ج 18.275.

يونس ابن عبدالرحمن ازاصحاب امام موسى ابن جعفر[ ع] و على ابن موسى[ ع] وازاين بزرگواران روايت نقل مى كند.

(رجال الطوسى .394 خلاصه علامه .184). يونس مردى بلند همت درستكار والا منزلت و جليل القدر بوده .او در مقابل جريان ننگين واقفيان قد برافراشت و تبليغات عظيمى را عليه آنان بوجود آورد. [واقفيان] براى ساكت كردن يونس او را تطميع كردند امااواستوار در دفاع از حق ايستاد.امام رضا[ع] در مسائل شرعى مردم را به وى ارجاع مى داد و بارها وى را ستود و بهشت را برايش ضمانت كرد. رك : اختيار معرفه الرجال ج 2.779 چاپ قم موسسه آل البيت . رجال الطوسى 394 رجال النجاشى .311. رجال العلامه الحلى .184. مجمع الرجال ج 6.293. معجم رجال الحديث ج 20.198 رجال ابن داود.381 چاپ دانشگاه تهران . جامع الرواه ج 2.357.

35. معرفه الحديث .47.

36.الاستبصار ج 4.343.

37. رجال الطوسى .442. معجم رجال الحديث ج 2.662. گزيده كافى ج 1.19.

6در كتابهاى اهل سنت نيزاين ارقام بيشتر به چشم مى خورد رك : تاريخ بغداد ج 5.16.

المنتظم ابن جوزى ج 6.337. مجله حوزه شماره 11.77.

38. عده الاصول ج 1.366.

39. برخى ازاينگونه كتابها درالذريعه ج 16.376 384 391 394 395. و فهرست كتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 3.2225 معرفى شده

40. فهرست كتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 3.

41. برخى ازاينگونه كتابها در فهرست كتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.615612 معرفى شده است .

42. تعدادى ازاينگونه آثار در مقدمه : تقريب التهذيب و فهرست كتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.607605 معرفى شده است . فهرست جامع و مفصلى از كارهاى انجام شده پيرامون راوى شناسى و شمارى از آثار و كتابها دراين زمينه را درالذريعه ج 10.80160. و در كشف الظنون ج 1.834. و در فهرست كتابهاى دانشگاه تهران ج 2.485497 بنگريد.

43. منيه المريد.156 چاپ انتشارات اسلامى .

44. رجال العلامه /02.

45.الذريعه ج 8.54 درايه الحديث ./15.

46. تاسيس الشيعه .295. ضياءالدرايه /10

47 لولوه البحرين .395. رجال مامقانى ج 1.170. مستدرك الوسائل ج 3.541.

48. براى آگاهى بيشتر پيرامون[ رجال كشى] رك : مستدرك الوسائل ج 3.529530.الذريعه ج 1.365 ج 10.141. سماءالمقال فى تحقيق علم الرجال ج 1.3222. قاموس الرجال ج 1.43. مفاخرالاسلام ج 3.71. بحوث فى علم الرجال .111 مقاله محققانه وارجمند:[ چهار كتاب اصلى علم رجال] كه با شيوه اى عالمانه و نثرى استوار و زيبا نگارش يافته است يادنامه علامه امينى .373 يادنامه شيخ طوسى ج 1.221. م 47.

49.اختيار معرفه الرجال .8 چاپ دانشگاه مشهد.

50.الذريعه ج 10.81 سماءالمقال ج 1.30 يادنامه علامه امينى .398 مقاله ياد شده .

51. براى آگاهى از كارهاى تحقيقى انجام شده پيرامون[ اختيار الرجال] و چگونگى آنها رك : مستدرك الوسائل ج 3.529 فهرست كتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.499. قاموس الرجال ج 1.44. يادنامه علامه امينى .395 مفاخرالاسلام ج 3.75. يادنامه شيخ طوسى ج 1.223.

52. رجال الطوسى .427.الفهرست .141.

53. در كتاب ارزشمند مفاخراسلام ج 3.70 گروهى ازاساتيد [ كشى] بااستناد به[ مستدرك[ [ نوابغ الرواه] و[ رجال كشى] آمده است و نيز نگاه كنيد به مقدمه اختيار معرفه الرجال .14 چاپ دانشگاه .

54. براى آگاهى بيشتراز شرح حال وى رك : مقدمه اختيار معرفه الرجال /12/ مستدرك الوسائل ج 3.529. مجمع الرجال ج /10/6 سماع المقال ج 1.22. مفاخراسلام ج 3.68 نوابغ الرواه .265.

. 55. در تعدادافراد معرفى شده در[ الفهرست] اختلافاتى به چشم مى خورد. در چاپ دانشگاه مشهد 892 نفر و در چاپ نجف[ مكتبه المرتضويه] 888 نفر و در چاپ ديگر نجف 909 نفر.

56. مقدمه[ الفهرست] مولف[ بحوث فى علم الرجال] مى گويد: من دوبار[ فهرست] را بررسى كردم تعداد كسانى كه شيخ تضعيف كرده كمتر از بيست عدداست و تعدادى را كه توثيق كرده يا بدانگونه مدح كرده كه نشانگر صداقت وى باشد كمتراز 120 عدداست : بحوث فى علم الرجال .115

57. براى آشنائى بيشتر با[ الفهرست] و چگونگيهاى

مربوط به آن از قبيل صحت واعتبار آن چگونگى نسخه هاى آن رك : سماءالمقال .3433. مقدمه[ الفهرست] چاپ نجف . قاموس الرجال ج 1.38. قواعدالحديث .160. يادنامه علامه امينى .400. مفاخراسلام ج 3.380. يادنامه شيخ طوسى ج 1.265. مقدمه[ الفهرست] .9 چاپ دانشگاه مشهد .

58. بحارالانوار ج 102.199 چاپ بيروت . براى آگاهى بيشتر نگاه كنيد به مقاله محققانه وارزشمند محقق رجالى معاصر آقاى سيدموسى زنجانى در يادنامه علامه امينى .35.

59. رياض العلماء ج 4.140.

60. بحارالانوارج 105.163 164 چاپ بيروت .

61. مقدمه فهرست .1914.

62. رياض العلماء ج 4.147.

63. مقدمه فهرست .4119. براى آگاهى بيشتر رك : رياض العلماء ج 4.140150. بحارالانوار ج 1.35. روضات الجنات ج 4.316.اماالامل 2.194.الذريعه ج 17.241. لولوه البحرين .334. مصفى المقال .463.الكنى والالقاب ج 3.209. مقدمه فهرست .

64.الذريعه ج 6.211. براى آشنائى بيشتر با مولف بزرگوار[ معالم العلماء] رك :امل الامل ج 2.285. رياض العلماء ج 5.124. بغيه الدعاه ج 1.181. تنقيح المقال ج 3.157. جامع الرواه ج 2.155. ريحانه الادب ج 8.58. لسان الميزان ج 5.301. لولوه البحرين .340. مستدرك الوسائل ج 3.284. مصفى المقال .414. معالم العلماء.106. نامه دانشوران ج 3.45. نقدالرجال .323. روضات الجنات ج 6.290.الوافى بالوفيات ج 4.164. مفاخراسلام ج 3.493.

65. براى آگاهى از كارهاى ديگرى كه بر محور فهرست سامان پذيرفته است رك : يادنامه علامه امينى .409. يادنامه شيخ طوسى 269 مقدمه [ الفهرست] .ح ط چاپ نجف .

و نيز مقدمه[ الفهرست] 1210 چاپ دانشگاه مشهد.

66. تنقيح المقال فى علم الرجال ج 1.217. فهرست كتابهاى دانشگاه تهران ج 2.580.

67. براى آشنائى بيشتر با كتاب[ رجال شيخ] و چگونگى مربوط به آن رك : سماءالمقال ج 1.43. فهرست كتابهاى خطى دانشگاه تهران ج 2.579. يادنامه شيخ طوسى ج 1.259. مستدرك الوسائل ج 3.507. تنقيح المقال ج 1.194. منابع شرح شيخ طوسى را بيشتر نگاشته ايم .

68. مقدمه اختيار معرفه الرجال /05/ چاپ دانشگاه مشهد.

69. مستدرك الوسائل ج 3.501.

70. رجال السيد بحرالعلوم ج 2.35.

71. مستدرك الوسائل ج 3.501.

72. رجال السيد بحرالعلوم ج 2.46. مستدرك الوسائل ج 3.501.

73. براى آگاهى بيشتراز شرح حال جايگاه وى در علم رجال و نيز كتاب و محتواى آن رك : رجال السيد بحرالعلوم ج 2.10723. مستدرك الوسائل ج 3.501. بحوث علم الرجال .120. مفاخراسلام ج 3.347. بهجه الامال فى شرح زبده المقال ج 2.82. جامع الرواه ج 1.54. مقدمه مفصل و تحقيقى[ تهذيب المقال] معجم رجال الحديث ج 2.156. 1

( 76 )
74. منابع شرح علامه حلى را پيشتر نگاشته ايم .

] .75سماءالمقال فى تحقيق علم الرجال] .9170. و نيز رك : قاموس الرجال ج 1.15.اعيان الشيعه ج 5.406.الذريعه ج 7.214 ج 6.82. رجال السيد بحرالعلوم ج 2.277.

76. رجال ابن داود.2 چاپ دانشگاه تهران .

77. سماءالمقال ج 1.9690 قاموس الرجال ج 1.47. فهرست كتابخانه دانشگاه تهران ج 2.573. رياض العلماء ج 1.258. مستدرك الوسائل ج 3.442.اعيان الشيعه ج 5.190.

78. رياض العلماء ج 1.254.

79. براى آگاهى بيشتراز شرح حال وى رك :امل الامل ج 2.71. رياض العلماء ج 1.254. نقدالرجال .93. مستدرك الوسائل ج 3.442. ريحانه الادب ج 7.513. فهرست كتابخانه دانشگاه تهران ج 2.573. فوائدالرضويه .104.اعيان الشيعه ج 5.189. روضات الجنات ج 2.287.

80.الذريعه ج 24.274.

81. براى آشنائى بيشتر رك :امل الامل ج 2.322. رياض العلماء ج 5.212. روضات الجنات ج 7.167 جامع الرواه ج 2.233 فوائد الرضويه .664 تنقيح المقال ج 3.208.

82. براى آشنائى بيشتر با كتاب رك : مقدمه جامع الرواه الذريعه ج 5.54. فهرست كتابهاى كتابخانه دانشگاه تهران ج 2.552. ريحانه الادب ج 3.356.

83. براى آشنائى بيشتر با مولف كتاب رك :الذريعه ج 5.54. فهرست كتابهاى دانشگاه تهران ج 2.552. ريحانه الادب ج 3.355. فوائد الرضويه .557.

84. يادنامه علامه امينى .64 پانوشت .

85. كيهان فرهنگى شماره اول سال دوم .13.

86. مفاخراسلام ج 1.13.

87. علامه عاليقدر محقق شوشترى متفكرى بزرگ و دانشمندى گرانقدر است كه بدوراز هياهوى زندگى در گوشه شوشتر به تحقيق و تاليف مشغول است . وى آيت تصميم تلاش همت بلند تلاش پى گير و حركت خستگى ناپذيراست . هم اينك كه .86. سال از عمر وى مى گذرد درانديشه نگارش تفسير قرآن است و مشغول تاليف كتابى جامع در فقه .او براستى - چنانكه آقاى زنجانى فرموده اند:از حسنات عصر هست . براى آشنائى بيشتر رك : مقدمه كتاب بسيارارزشمندالاخبارالدخيله و كيهان فرهنگى سال دوم شماره اول.

88. معجم رجال الحديث ج 1.20 چاپ اول در صفحه 22از چاپ اول نامهاى دستياران تاليف كتاب و چگونگى كارشان آمده كه متاسفانه در چاپ دوم نامهاى دستياران حذف شده است .

نام کتاب : نشریه حوزه نویسنده : دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم    جلد : 12  صفحه : 3
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست